مشاهده RSS Feed

تمام مطالب وبلاگ

  1. آتش بيار معرکه

    لغت مرکب آتش بيار در اصطلاح عامه کنايه از کسي است که در ماهيت دعوي و اختلاف وارد نباشد بلکه کارش صرفاً سعايت و نمامي و تشديد اختلاف بوده و فطرتش چنين اقتضا کند که به قول امير قلي اميني: «ميان دو دوست يا دو خصم سخن چيني و فتنه انگيزي کند».

    اين مثل که به ظاهر ساده مي آيد چون ساير امثال و حکم ريشه تاريخي دارد و شرح آن بدين قرار است:

    همان طوري که امروز دستگاه جاز عامل اساسي ارکستر موسيقي بشمار مي آيد، در قرون گذشته
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  2. کاش بفهمیم..

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 18:02 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    زنـــــــــــــــــــهار.. !

    گریه ات را، اشکهایت را ..

    چشمانی لایق دیدار است که حرمت ها را نشکسته باشد ..

    گوشی لایق شنیدن است، که حرمت هاش شکسته نشده باشد ..

    آغوشی لایق خشکاندن است، که جز گرمای وجود تو را نشناسد ..

    اشــــــــک حرمت دارد ..

    گـــــــــــــــــــــریه
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  3. فرشته بيكار

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 17:02 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    فرشته بيكار

    مردي خواب عجيبي ديد.

    او در عالم رويا ديد كه نزد فرشتگان رفته و به كارهاي آنها نگاه مي كند. هنگام ورود ، دسته بزرگي از فرشتگان را ديد كه سخت مشغول كارند و تند

    تند نامه هايي را كه توسط پيك ها از زمين مي رسند، باز م ي كنند و آنها را داخل جعبه هايي مي گذارند.
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  4. چـشمانمـــ را بــعـــد ازرفـــتنــت ــ کـــور کــــــردمــ ...

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:20 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    چـشمانمـــ را بــعـــد ازرفـــتنــتـــ کـــور کــــــردمـــ ...







    از فراقت در سیاهی کور شد چشمان من بی زبانم من! زبانِ مادری را پس دهید

    گریه کردم تا سحر در شعرهای رودکی

    سرزمینم را سمرقند و بخارا پس دهید

    بوی جوی مولیانِ من رگِ خونِ منست
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  5. دل...

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:19 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    شــيــشه اي ميشـكـنـد‌ يـك نــفرميـپرســد: كه چـراشــيــشه شكست؟

    يـك نــفرميــگويـد: شـايـدايــن رفــع بـلاســت،

    ديـگري ميـگويـد شــيــشه ي پـنجــره را بـاد شــكسـت؟

    دل مـن سـخـت شــكسـت هيــچ كـس، هيــچ نگــفـت، غـصـه ام رانـشـنيد،

    ازخـودم مـيـپرسـم ارزش قـلـب من از شــيــشه ي يـك پنـجـره
    هــم كـمـتر بــود ! ؟



    چه خبر از دل تو،

    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده