نوشته اصلی توسط !MARAL! برام هیچ حسی شبیه تو نیست کنار تو درگیر آرامشم همین ازتمام جهان کافیه همین که کنارت نفس میکشم برام هیچ حسی شبیه تو نیست تو پایان هر جست و جوی منی تماشای تو عین آرامشه توزیباترین آرزوی منی منو ازاین عذاب رها نمیکنی کنارمی به من نگاه نمیکنی تموم ...
نوشته اصلی توسط !MARAL! توی حس همون روزام دیگه احساس آرامش همون حسی که این روزا به حد مرگ میخوامش دلم میخواد عاشق شم آخه فکرت شده دنیام اگه عاشق شدن درده من این دردو ازت میخوام اگه این زندگی باشه من از مردن هراسم نیست یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم ...
نوشته اصلی توسط !mahsa! آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام ازپا چرا نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آوردی سندگ دل این زودتر می خواستیم حالا چرا عمر ما را مهلت امروز وفردای تو نیست من که یک امروز مهمان تو ام فردا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من که می باشم چنین شیدا چرا
نوشته اصلی توسط !mahsa! سلام بهونه قشنگ من براي زندگي اره بازم منم همون ديوونه هميشگي فداي مهربونيات چه مي كني با سرنوشت دلم واست تنگ شده بود اين نامه رو واست نوشت حال من و اگه بخواي رنگ گلاي قاليه جاي نگاهت بد جوري تو صحن چشام خاليه ابرا همه پيش منن اينجا هوا پر غمه ...
نوشته اصلی توسط !mahsa! همه میگن تو منو دوس نداری همشون پشت سر تو بد میگن نمیدونن تو از آسمون میای خودشون اهل یه دنیای دیگن همه میگن اسمشه تو با منی توی قلب تو یه کم جا ندارم روی اسم تو باید خط بکشم برم و چشماتو تنها بذارم اونا از چشمای تو بی خبرن نمیدونن که نگات نفس داره اونا غافلن که چشم روشنت توی نور ماه نقره دس داره همه دوس دارن ازت دس بکشم همشون بهم میگن دیوونه ای نمیدونن تو برام بهانه ای معنی شعرای ...