مشاهده RSS Feed

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…جوي و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…وقتي نگاه من به تو افتاد، سرنوشتتصديق گفته‌هاي «هِگِل» بود و ما دو تا…روز قرارِ اوّل و ميز و سکوت و چايسنگيني هواي هتل بود و ما دو تاافتاد روي ميز ورق‌هاي سرنوشتفنجان و فال و بي‌بي و دِل بود و ما دو تاکم‌کم زمانه داشت به هم مي‌رساندماندر کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…تا آفتاب زد همه جا تار شد برامدنيا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،از خواب مي‌پريم که اين ماجرا فقطيک آرزوي مانده به دِل بود و ما دو تا…

  1. نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد!!!!

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 08:11 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد!!!!

    نمی خواهم بدانم کوزه گر

    از خاک اندامم چه خواهد ساخت...!!!

    ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم...سوتکی سازد...

    گلویم سوتکی باشد به دست

    کودکی گستاخ و

    بازیگوش...

    و او هر روز
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  2. فریدون مشیری

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 08:08 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    بعد از من...

    مرا عمري به دنبالت كشاندي

    سرانجامم به خاكستر نشاندي

    ربودي دفتر دل را و افسوس

    كه سطري هم از اين دفتر نخواندي

    گرفتم عاقبت دل بر منت سوخت

    پس از مرگم سرشكي هم فشاندي

    گذشت از من ولي آخر نگفتي

    كه بعد از من به اميد كه ماندي؟

    فریدون مشیری
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  3. بی تفاوت میگذرم...

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 08:08 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    بی تفاوت میگذرم...

    خواستم سکوت کنم...

    سکوت کردم...پنهانش کردم...اما سنگین بود

    سنگین بود این راز ...

    عذاب وجدان نبود اما آزار دهنده بود

    آزار دهنده بود برای منه دهن لق ،که نگهش دارم

    او فراموش شده بود...!اما بود...همچنان بود..

    روی یادش سنگ قبری
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  4. گوش كن با دل تنگــــ

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 08:08 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    گوش كن با دل تنگــــ

    آخرینــ هق هق دلواپسی ام را بشنـــو

    سینه ام باردگـــر نقش نگاه تو گرفتــ

    آن نگاهی كه نوازش هایشـــ

    ذوق تصنیفـــ كلامی است كه از پهنه ی دل

    تا ســـر زلفـــ پریشان تو در جولان استــ
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  5. تو به من خندیدی

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 08:08 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    تو به من خندیدی و نمی دانستی

    من به چه دلهر ه از با غچه همسایه

    سیب دزدیدم باغبان از پی من تند دوید

    سیب را در دست تو دید

    غضب آلوده به من كن نگاه

    سیب دندان زده از دست افتاد به خاك

    وتو

    رفتی وهنوز سالهاست كه در گوش من آرام آرام
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده