مشاهده RSS Feed

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…جوي و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…وقتي نگاه من به تو افتاد، سرنوشتتصديق گفته‌هاي «هِگِل» بود و ما دو تا…روز قرارِ اوّل و ميز و سکوت و چايسنگيني هواي هتل بود و ما دو تاافتاد روي ميز ورق‌هاي سرنوشتفنجان و فال و بي‌بي و دِل بود و ما دو تاکم‌کم زمانه داشت به هم مي‌رساندماندر کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…تا آفتاب زد همه جا تار شد برامدنيا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،از خواب مي‌پريم که اين ماجرا فقطيک آرزوي مانده به دِل بود و ما دو تا…

  1. دل...

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:19 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    شــيــشه اي ميشـكـنـد‌ يـك نــفرميـپرســد: كه چـراشــيــشه شكست؟

    يـك نــفرميــگويـد: شـايـدايــن رفــع بـلاســت،

    ديـگري ميـگويـد شــيــشه ي پـنجــره را بـاد شــكسـت؟

    دل مـن سـخـت شــكسـت هيــچ كـس، هيــچ نگــفـت، غـصـه ام رانـشـنيد،

    ازخـودم مـيـپرسـم ارزش قـلـب من از شــيــشه ي يـك پنـجـره
    هــم كـمـتر بــود ! ؟



    چه خبر از دل تو،

    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  2. باز باران

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:17 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)


    باز باران، با ترانه، ميخورد بر بام خانه


    خانه ام كو؟


    خانه ات كو؟


    آن دل ديوانه ات كو؟


    روزهاي كودكي كو؟ فصل خوب سادگي كو؟


    يادت آيد روز باران گردش يك روز ديرين؟


    پس چه شد ديگر كجا رفت؟ خاطرات خوب وشيرين


    در دل آن كوي بن بست در دل تو آرزو هست؟


    كودك خوشحال ديروز غرق
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  3. تنهایی

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:14 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    تنهايي را ترجيح ميدهم
    به تن هايي كه روحشان با ديگريست



    درخت
    ، دلتنگ تبر شد ‌ وقتي پرنده ها، سيم هاي برق را به شاخه هايش ترجيح دادند.








    بسلامتي اوني كه دوست داشتنو با تمام وجود يادش داديم و


    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  4. دختر و پسر

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:12 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    دخترك رفت ولي زير لب اين را ميگفت:
    او يقينا پي معشوق خودش مي ايد
    پسرك ماند ولي روي لبش زمزمه بود:
    مطمئنا كه پشيمان شده برميگردد
    عشق قرباني مظلوم ‌ غرور ‌ است هنوز...

    حـالا كـه ميـخـواهـي بـروي لطفــا قـدمـهـايـت را تنـدتـر بـردار
    دلـم را فـرستــاده ام دنبـال نخــود سيـــاه...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  5. هنوز خوبم

    توسط در تاریخ 2012/09/23 در ساعت 14:11 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    ديروز ، همين حوالي

    زلزله اي
    آمد...


    حالا همه حالم را مي پرسند !!!


    بي خبر از اينكه " من"


    به اين لرزيدنها


    سالهاست كه عادت كرده ام...


    به لرزشهاي شديد شانه هايم


    و ترك هاي عميق قلبم...


    اما هنوز " خوبم !!! "






    كاش
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده