مشاهده RSS Feed

دسته بندی نشده

مطالب بدون دسته بندی

  1. ♥ ♥ شعر عاشقانه ♥ ♥

    نقل قول نوشته اصلی توسط !Alipoor! نمایش پست ها
    من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

    غم را دوباره وارد این ماجرا نکن



    بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

    با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن



    موهات را ببند دلم را تکان نده

    در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن



    من در کنار توست اگر چشم وا کنی

    خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن



    بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

    تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  2. ♥ ♥ شعر عاشقانه ♥ ♥

    نقل قول نوشته اصلی توسط !Alipoor! نمایش پست ها
    در من ترانه های قشنگی نشسته اند



    انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند


    انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت


    امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند


    ازشور و مستی ِ پدران ِ گذ شته مان


    حالا به من رسیده و در من نشسته اند ...


    من باز گیج می شوم از موج واژه ها


    این بغضهای تازه که در من شکسته اند


    من گیج گیج گیج ، تورا شعر می پرم

    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  3. ♥ ♥ شعر عاشقانه ♥ ♥

    نقل قول نوشته اصلی توسط !Alipoor! نمایش پست ها
    هیـچ جـز یـاد تـو ، رویای دلاویـزم نـیست

    هیـچ جـز نـام تـو ، حـرف طـرب انگـیزم نـیست!

    عـشق می ورزم و می سـوزم و فـریـادم نـه!

    دوست می دارم و می خـواهـم و پـرهـیزم نـیست.

    نـور می بـیـنم و می رویـم و می بـالم شـاد ،

    شاخه می گـستـرم و بـیـم ز پـائـیـزم نـیست.

    تـا به گـیتی دل ِ از مهـر تـو لبـریـزم هـست

    کـار با هـستی ِ از دغـدغـه لـبریـزم نـیست

    بخـت آن را کـه شـبی پـاک تـر از بـاد ِ سـحر ،
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  4. ♥ ♥ شعر عاشقانه ♥ ♥

    نقل قول نوشته اصلی توسط !Alipoor! نمایش پست ها
    ماجرای عشق ما


    رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

    به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

    بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق

    تقصیر چشمای تو بود ‌‌‌، وگرنه ما کجا و عشق ؟

    سرم تو لاک خودم
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  5. ♥ ♥ شعر عاشقانه ♥ ♥

    نقل قول نوشته اصلی توسط !Alipoor! نمایش پست ها
    تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری

    همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری

    تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی

    غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

    شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -

    هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری

    بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند

    مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری

    همین که چشم خدا باز است به روی هرچه که پیش آید

    ببین چه
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده