صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 31

موضوع: زیبا ترین شعر های عاشقانه و غمگین(تقدیم به samane333

  1. #1
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    Icon2008 زیبا ترین شعر های عاشقانه و غمگین(تقدیم به samane333

    قسم به چشمات بعد از این جز تو گلی بو نکنم

    جز به تو و به خوبیات به هیچ کسی خو نکنم

    قسم به اسمت که تو رو تنها نذارم بعد از این

    اسم تو رو داد می زنم تا دم دمای آخرین

    قطره به قطره خونم و یک جا به نامت می کنم

    دلخوشیهای دنیا رو خودم به فالت می کنم

    می برمت یک جای دور می شم واست سنگ صبور

    برات یه کلبه می سازم پر از یک رنگی پر نور

    روح و دل و جون و تنم، نذر نگاهت می کنم

    دنیاها رو فدای اون چهره ماهت می کنم





    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:33

  2. #2
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    و شاید این دوستــت دارم ها
    پشتِ بوق های ممتـد
    به گوشِ گراهام بل می رسد و
    ادیسـون ،
    برق را از چشمانِ تو کشف کرد ..
    هر یکشنبه ؛
    با روزنامه های خوانده شده ِ
    اقتصاد ؛
    موشک درست می کنی به
    سمت ِ من پرتاب می کنی و
    آوار می شود خانه بر سرم ..
    سوار
    بر بالِ شاپرک
    از ابـرهای پنبه ای عبور می کنی
    و روی درخت ِ
    سیب می نشینی و
    بر لانه یِ گنجشگ ها ،
    سنگ ِ یاقوت می گذاری ..
    و به
    رنگیــن کمان ،
    خسته نباشید را
    داد می زنی ..
    آسمان لحافِ چهل تیکه ایست
    برای تـو ..
    شب را در آغوش می کشی
    و به خواب فرو می روی و
    من تا صبح ،
    فـلک را سوزن می زنم برایت ..
    هر سپیده دَم ؛
    از کدام اُفق ،
    گیسوانت طلوع می کند و
    چشمانت رخت می بندد از آفتابِ نقره ای .. ؟!
    امشب،
    تو را به زمین قول داده ام ،
    می دانم
    قُرص می آیی و
    درخشان می تابـی ..
    پلـک هایت را باز کن !
    شعرم را بخوان ..
    خودت قافیه سازی کن و
    من مراعات
    می کنم
    ردیف های بی نظیـر تو را ..
    و بگو ؛
    کدام
    فعل ها ،
    مُسند ساز است ؟
    و بهترین جمله ؛
    مُجاز به ایهام است و
    استعاره چقدر
    تشخیص دادنش
    شبیه ِ تشبیه
    چشمان ِ تو به چشمان ِ من است ..
    و حال ،
    با یک تلمیـح ؛
    خودت را در داستانِ زندگی ام بینداز ..
    آه ای ،
    فصلِ تعریف نشده ِ
    بُرج ها و
    ای
    کلمه ی نو ظهورِ تک حرفی ..
    مرا به تولدی دوباره ،
    نوید ده و
    تمام ِ آسیاب های جهان عاری ست از
    از نوبت های ِ بی تو ..
    آه ای ؛
    کتاب چاپ نشده و
    ای مسیح ِ
    مصلوب بَر
    میدان ..
    بیـا ؛
    آدم ها ،
    دور می زنند ،
    آزادی را ؛
    ای جمهوریِ خواه ِ دیکتاتور ،
    من به انقلابی
    به رهبـریِ تو
    راه راه های
    پیراهنت را پیمـا می کنم ..
    بگذار
    شورش کنم در این عشق ..
    من تو را از بَرَم و
    تو پُر نمی کنی جای خالی را با خودت ..
    مرا ببیـن ،
    جوان ِپیری شده ام ،
    هر وقت که آمدی ،
    یادت بماند ،
    عصـا را از کنارِ خاطرات دهی ..
    آه ای ،
    مرد ِ ثبت شده در تاریخ ،
    ای جغرافیای ِ بسط داده شده ،
    ای جاده ِ برگشت ِ در دست ِ احداث ..
    ای عطرِ نایابِ گیسو ،
    ای گـره ِ کورِ
    کوک های دلـم ..
    ای من ،
    ای تــو ..
    ای هر چه آوا ِ شیرین ؛
    دستانت را کنار دهان بگیر و
    مرا صدا بزن !
    بگذار ،
    هجـی شود تمام
    دوستـت دارم
    های پُر نقطـه ؛

    در انـــتها ....



  3. #3
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض



    دلم می خواست
    همیشه دلم می خواست
    بدانم چه حسی داری وقتی
    این همه دوست دارم...



    هیچگاه به کوچه بن بست ناسزانگو...بن بست بودنش برایش کافیست
    خیلی تنهام....

    یادته....
    بالاخره به حرفم رسیدی...


    هوای فاصله سرداست.... من ازکلاف دلم برایت خیال گرم میبافم...


    هرروزنبودنت رابردیوارخط کشیدم ببین این دیوار لامروت دیگرجایی برای خط زدن ندارد.خوش به حال توکه خودت راراحت کردی یک خط کشیدی ان هم روی من


    به هرکسی که می رسی ، می گوید : آدم فقط یکبار عاشق می شود .. دروغ است ... تو باور نکن ... مثلاً خود من ، هرروز ، دوباره ، عاشقت می شوم ...



    پرواز میکنم
    بابال هایی که سوخته است
    اوج میگیرم در
    آخرین سقوط
    ورها میشوم
    از همه ی دلتنگی هایم


    دیدی که سخت نیست
    تنها بدون من و صبح میشود
    شبها بدون من
    این نبض زندگیست!
    بی وقفه میزند ،
    فرقی نمیکند با من
    یا بدون من!


    صدای قلب نیست ..
    صدای پای توست که شب ها در سیـــــ ــنه ام میدوی ..

    کافیست کمی خسته شوی
    کافیست بایستی ..


    فاصله
    خط عابر پیاده ندارد
    دست مرا
    بگیر و از آن رد کن



    دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،

    کلمه ی کـــوتاهی

    کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..

    جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و


    ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*

    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:36

  4. #4
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض


    گاهی که خیلی غمگین میشوم

    گریه نمیکنم

    فقط لبخندی کش دار و تلخ به گذر زمان و مختصات مکان حواله میدهم

    و بی مهابا پاهایم را تکان میدهم

    و خیره به دیوار سفید همیشگیِ روبه رویم میشوم

    و پوست لبم را می کنم تا خون بیاید

    و موهایم را دور انگشتانم حلقه میکنم

    و کنج اتاق می شود خلوتگاهم !

    گاهی که خیلی غمگین میشوم

    خودم را نوازش می کنم در اوج تنهایی

    و خود را در آغوشِ خود رها میکنم

    دستانم را لمس میکنم تا بدانم که هستم

    و فراموش نشده ام

    نمرده ام !

    گاهی که خیلی غمگین میشوم

    مدتها خود را در آینه مینگرم !

    امشب از آن گاهی هاست …


    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:40

  5. #5
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض


    اتاقی که تو را ندارد؛



    تنهاست.




    پنجره‌ای که تو در آستانه‌اش نمی‌ایستی؛



    تنهاست.



    منظره‌‌ای که تو نگاهش نمی‌کنی؛



    تنهاست.



    تختی که تو رویش نمی‌خوابی؛



    تنهاست.



    تخته‌سنگی که تو رویش نمی‌نشینی؛



    تنهاست.



    دستگیره‌ی در، که تو لمسش نمی‌کنی؛



    تنهاست.



    آن قاشقِ قدیمی که مدتهاست با آن غذا نخورده‌ای؛



    تنهاست.



    دریایِ پهناور حتا، که تو پایت را به آبش نمی‌زنی؛




    تنهاست.



    این همه مثال کافی نیست؟



    برایِ آن‌که باور کنی



    "من" که "تو" را ندارد؛



    تنهاست؟!!!

    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:43

  6. #6
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    عقربه ها به قدری تنبل شده اند

    که تن به هیچ تنظیمی نمی دهند

    تاق باز روی رخت بیخواب زمان دراز کشیده اند و

    هی خمیازه می کشند…

    دلتنگی هم آمده است خودش را

    درست وسط سینه ام جا کرده است

    نمی دانم چرا حرفهایم

    زیر بار شعر نمی روند

    دستم به جایی نمی رسد

    ستاره ها

    همه سهیل شده اند...!




    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:44

  7. #7
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    حالا دیگر ...

    نه از حادثه خبری هست ...

    و نه از اعجاز آن چشم های آشنا ...

    از دلتنگی ها هم که بگذریم ...

    " تنهایی " ...

    تنها اتفاق این روز های من است ...


    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:45

  8. #8
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    در کنارِ تو
    حسی است
    که دستان بی جانم را
    سبزینه ی حیات می بخشد
    برایِ نوشتن
    آنگاه ، که مرا یارای نوشتن نیست
    در کنارِ تو ، قلم
    حک می کند خاطره ها را
    وباز

    من پاییز را
    فصل دل انگیز می دانم
    وسر آغاز زیستن
    برای من و تو
    که ما شویم


    میان کلبه ی احزان زندگی


    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:46

  9. #9
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    ایســــــتــــاده ام …

    بگـــذار ســـرنوشـــت راهـــش را بـــرود … !
    مـــن
    “همیــن جا
    “کنار قـــول هـایت”
    درســــت روبــروی دوســـت داشتـــنت و در عمــــق نبـــودنت ،

    محـــــکم ایــستاده ام !!


    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:51

  10. #10
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    باید آهسته نوشت

    با دل خسته نوشت

    با لب بسته نوشت

    گرمو پر رنگ نوشت

    روی هر سنگ نوشت

    تا بخوانند همه/تا بدانند همه

    عـــــــــــاشــــــــقــ ــــانـــــــــهـــــــــ ـــ

    عــــــــارفـــــــــــــ ــانـــــــــــــهـــــــ ــــــــــ

    بـــــــــــــــــیــــــ ـــ بــــــــــــهـــــــانــ ــــــــهـــــــ

    خـــــــــــــــــالـــــ ـــــــــــــــصــــــانـ ــــــــــــهــــــــــــ ــ

    بـــــــــــــــــــــا صـــــــداقــــــــــــــ ـــــتـــــــــــــــــــ ـ

    بـــــــــــــــــی نــــــــــــــهـــــــــ ـــــــایــــــــــــــــ ــتـــــــــ

    تــــــــــــــــــــــــ ـــــــا قـــــــــــــیــــــــــ ـــــامــــــــــتـــــــ ــ

    مــــــــــــــــــــــــ ـــــن فــــــــــــــدایـــــــ ـــــــــتــــــ



    ویرایش توسط !ALIPOUR! : 2013/09/23 در ساعت 23:53

صفحه 1 از 4 1234 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •