قربانت شوم
الساعه که در ایوان منزل با همشیره همایونی به شکستن لبه نان
مشغولم خبر رسید که شاهزاده موثق الدوله حاکم قم را که بجرم
رشاء وارتشاء معزول کرده بودم به توصیه عمه ی خود ابقا فرموده
و سخن هزل بر زبان رانده اید، فرستادم او را تحت الحفظ
به تهران بیاورند تا اعلیحضرت بدانند که اداره ی امور مملکت
با توصیه ی عمه و خاله نمی شود.

زیاده جسارت است تقی

امیر کبیر



زن امیر کبیر



ناصرالدین شاه




حال فکر میکنم بتوان به راحتی فهمید که چرا امیر کبیر، امیر کبیر شد زیرا در آن دوران
و در تمام دوران های حکومتهای شاهانه در ایران اینگونه ایستادن در مقابل حاکم مساوی با مرگ است!