دوران قبل از تولد

امروزه در بین قهرمانان اساطیری و پیامبران ، کسی رانمیتوان یافت که داستان زایشی آسمانی به خود نگرفته باشد و زرتشت نیز از این قاعده جدا نیست . آن طور که از گاثاها (سروده های زرتشت) استنباط می شود پیامبر مردی کاملا عادی و برانگیخته شده از جانب اهورامزدا (هستی بحش دانا ) می باشد تا اصلاحاتی در منش و کنش مردمان انجام دهد . اما روایات بعدی از طرف گروه مومنان و پیروان با شکلی افسانه وار به پیامبر نسبت داده شد .
در کتاب دینکرد که از نوشته های دینی پهلوی است اشاراتی به زایش زرتشت گردیده است .
اجزائی که لازم بود تا تولد پیامبر ایرانی را به حصول رساند عبارت از سه جزء بود که هر سه منشاء آسمانی داشتند و عبارت بودند از : فَرّه ایزدی ، روان و تن . ایرانیان باستان افراد برجسته وموفق چون پادشاهان ، پیامبران و قهرمانان را دارای فَرّه ایزدی میدانستند . بنا به باور مردم کسانی که دارای فره ایزدی بودند تا زمانی که خداوند از آنها به سبب گمراهی و انحراف روی برنمیگرداند دچار شکست و حرمان نمی شدند .
فره ایزدی :
فره نخست در آسمان ششم که مرگز روشنایی بیکرانه بود وجود داشت . اهورا مزدا فره را از آنجا برگرفت و به خورشید منتقل ساخت و از خورشید به ماه و از ماه به ستارگان و از ستارگان به آتشدان خاندان فراهیم منتقل گشت . در آن هنگام همسر فراهیم آبستن بود و فره ایزدی به او منتقل شد و دخترش دغدو (دوغذوا) به دنیا آمد . دیوان که از تولد زرتشت آگاهی یافته بودند و می دانستند با زایش زرتشت هستي شان به خطر مي افتد فراهیم را وسوسه کردند که دخرتش دغدو با جادوگران رابطه برقرار کرده و این امر موجب تباهی او و خاندانش میشود . فراهیم نیز به اتهام رابطه با جادوگران دغدو را از خانه و قبیله بیرون کرد .
دغدو پس از مدتی سرگردانی به قبیله سپیتمان پناه برد و رئیس و سرور آن قبیله که آثار نجابت و بزرگی را در سیمای آن دختر دید وی را در خانواده خود به گرمی پذیرفت . بعد از مدتی پوروشسب سپیتمان با دغدو ازدواج کرد و به این سبب فره ایزدی به خاندان سپیتمان منتقل شد .
روان :
اهورا مزدا روان زرتشت را به مانند فرشتگان ( ایزدان) آفرید . چون زمان تولد زرتشت فرارسید بهمن و اردی بهشت امشاسبند ساقه ای از گیاه هئومه یا هوم تهیه کردند و روان زرتشت را در آن قرار دادند و این دو امشاسبند آن ساقه را از جایگاهش در آسمان به زمین آورده و روی درختی قرار دادند . در این هنگام پورشسب تازه با دغدو ازدواج کرده بود و شبانی پیشه داشت روزی بهمن و اردی بهشت وی را به سوی آن درخت هدایت کردند . پورشسب ساقه گیاه هوم را برداشته و در بازگشتبه خانه ، آن را به دغدو سپرد تا نگهداری کند .و به این طریق روان زرتشت نیزاز جایگاه آسمانی به زمین منتقل شد.
تن :
اینک زمان آن بود که جزء سوم از زتشت فراهم گردد و این امر بر عهده اَمُرداد و خُرداد امشاسبند بود . تن وی از آب و گیاهان درست شد . خرداد ایزد آب و امرداد ایزد گیاهان درآسمان کار خود را انجام دادند و آنگاه به ابرها دستور دادند تا آنها را در خود جای داده و با بارش آن را به زمین منتقل کنند آنها چنین کردند و مایه تن زرتشت بدین ترتیب در دل گیاهان جای گرفت و همگامی که زمان چینش فرا رسید خرداد و امرداد پورشسب را راهنمایی کردنند تا گاو های خود را در آن منطقه به چرا برد . دغدو شیر گاوان را دوشید پورشسب شاخه هوم را که خشک شده بود سایید و در داخل شیر حل کرد و هر دو از آن شیر خوردنند بدین ترتیب دغدو که فره ایزدی را در خود داشت روان و مایه تن او را نیز در وجود خود گرد آورد و اندکی نگذشت که زرتشت متولد شد .