مدیران تجاری همواره به‌دنبال کسب سهم بیشتری از بازار و حکمرانی در حوزه نرم‌افزارهای تحت مالکیت خود هستند. اگر نگاهی به بازار سیستم‌های عامل بیندازیم، سیستم عامل مک تنها 5 درصد و لینوکس خیلی کمتر از این میزان از سهم بازار را در اختیار دارد. بسیاری از مدیران در نگاه به این اعداد و با در نظر گرفتن دردسری که برای پشتیبانی نرم‌افزارشان از یک سیستم عامل دیگر می‌بینند، عطای منبع‌باز شدن را به‌لقایش می‌بخشند و از این میزان صرف‌نظر می‌کنند. قطعا از نظر تجاری کار درستی است.
اما، به‌عنوان کسی که از فناوری اطلاعات بیشتر از تجارت سر در می‌آورد، بگذارید ویژگی‌های رفتن به سوی این دو سیستم عامل را شرح دهیم:

همانطور که در نمودار ها می بینید جامعه مصرف کنندگان لینوکسی به نسبت ویندوز بسیار کوچک‌تر است، اما خوب است که آدم ماهی بزرگی باشد توی یک تنگ کوچک. به‌خاطر وجود جامعه‌های کاربران ‌(Communities)‌ منبع‌باز هر نرم‌افزار، در صورتی که نرم‌افزار شما به‌قدر کافی مفید باشد، به‌سرعت توی این جوامع استفاده از آن جا می‌افتد. بیایید واقع‌بین باشیم. هیچ کس نمی‌تواند درصد زیادی از کاربران ویندوز را جذب نرم‌افزار خود کند، اما مطمئن باشید که می‌توانید سهم زیادی از کامپیوترهای لینوکسی را معتاد نرم‌افزار خود کنید. در صورتی که اگر تمام مصرف‌کنندگان ویندوزی‌تان هم شما را در نظر نگیرند، باز هم به میزان کافی مشتری داشته باشید. ‌ ‌

از طرف دیگر، با توجه به حضور فعال‌تر کاربران در حوزه منبع‌باز در مقایسه با کاربران ویندوزی، با حضور نرم‌افزاری در این عرصه به سادگی می‌توان فرصت‌های بیشتری برای توسعه پیدا کرد. با حضور جامعه‌کاربرانی برای نرم‌افزار، می‌توان تعداد ذهن‌های درگیر را بالا برد و در نهایت، ایده‌های ناب‌تری را به‌نرم‌افزار اضافه کرد. ‌ ‌

ضمن این‌که شما احتمال حضور کاربران قوی‌تر را هم بالا می‌برید. منبع‌باز دنیایی است که آستین‌ها معمولا در آن بالاست و هر کس به سهم خود به کاری مشغول است. حال ممکن است، کاربر قوی به ‌نرم‌افزار شما علاقه نشان بدهد و برای توسعه آن تلاش‌های زیادی بکند و شما مدام در دیدرس همگان هستید.