شگفتی‌های پزشکی ایران باستان در شاهنامه فردوسی


حکیم طوس درمانگر جسم و جان
زیبایی كلام و ژرفای فكری فردوسی تا بدانجاست كه او را از بزرگان دانش و ادب جهان شمرده‌اند و لقب برترین حماسه‌سرای جهان را برازنده وی دانسته‌اند
شاهنامه نیز به‌عنوان میراث گران سنگ ادبی، تاریخی، علمی و فلسفی ایرانیان از دانش‌هایی سخن گفته كه بی‌شك پژوهش‌های علمی و تخصصی‌ای را می‌طلبد تا نگره‌های گوناگونی كه در این كتاب سترگ نهفته است، به‌روز برای جهانیان عرضه نماید.
شاهنامه نه تنها حماسه ساكنان ایران زمین؛ بلكه حماسه نوع بشر را می‌سراید و از این‌رو كه سرمایه دانش‌های بشری را به‌گونه نظم به یادگار گذارده، اثری بی‌نظیر در میان میراث مكتوب جهانی به شمار می‌رود كه در میان اقوام گوناگون همواره هوادارانی داشته است و تا‌كنون به بیش از 40 زبان زنده دنیا برگردانده شده است و هزاران نسخه از شاهنامه حكیم توس در كتابخانه‌های بزرگ جهان در این یك هزار سال كه از به پایان رسیدن سرایش شاهنامه می‌گذرد، نگه‌داری می‌شود تا پیشینه دانش‌های تمدن‌های بزرگ جهانی، به‌ویژه فرهنگ و تمدن ایران بزرگ برای آیندگان به یادگار بماند. یكی از این دانش‌ها كه در شاهنامه بدان پرداخته شده دانش پزشكی است.

تاریخچه دانش پزشكی به روزگاران كهن باز می‌گردد، آن هنگامی كه انسان‌ها درد و بیماری را در وجودشان احساس كردند در پی چاره‌جویی برآمدند و نیاز به مداوا و درمان داشتند؛ بدین روی حكیم توس، دانش پزشكی را با داستان‌های اساطیری و بر پایه مستندهای تاریخی روزگار خویش در دانشنامه شاهنامه گردآوری كرد.
پزشكی در شاهنامه نخستین بار در هزاره نهم تاریخ باستانی ایران در دوره پادشاهی جمشیدجم، فرزند طهمورث دیوبند آورده شده است؛ شاهنامه، جمشید را با فر ایزدی، فر شهریاری و فر موبدی معرفی می‌نماید.

جمشید، نخستین بار آهن را گداخت و با آن ابزار جنگی و خانه ساخت و مردمان را به فرهنگ پوشش و رعایت امور بهداشتی تشویق كرد. جامعه آن روزگار را بر پایه نیازهای‌شان دسته بندی كرد و از آن جمله برخی را به نیایش ایزد و پژوهش در امور دینی و گروهی دیگر را به جنگاوری ترغیب كرد و گروه دیگری را به كشاورزی و برخی دیگر را به كار صنعت گمارد.
جمشید به معماران چیره‌دست نیز دستور داد تا كاخ‌های با شكوهی بسازند و گرمابه‌ها و درمانگاه‌های فراوانی در این دوران ساخته شد. وی پس از این آبادانی‌ها به یافتن داروهای شفابخش برای درمان بیماران و ساخت عطرهای گیاهی و آموزش پزشكان فرمان داد.
دگر بوی‌های خوش آورد باز
كه دارند مردم به بویش نیاز
چو بان و چو كافور و چون مشك ناب
چو عود و چو عنبر چو روشن گلاب
پزشكی و درمان هر دردمند
در تندرستی و راه گزند

جمشید اما در روز نخستین سال به نام اورمزد یا هرمزد از ماه فروردین بر تخت نشست كه از آن پس مردمان ایران آن روز را نوروز نامیدند و چون این روز آغازی بود برای دوران هفتصد ساله تمدنی باشكوه ایرانیان همه ساله در چنین روزی كه سرآغاز بیداری طبیعت نیز هست در سراسر جهان جشن می‌گیرند.
اما افسوس كه جمشید گرفتار وسوسه اهریمنی گشت و به‌خودپرستی و منیت گرفتار شد تا جایی كه خود را خدا انگاشت و بدین روی فر ایزدی از وی روی گردان شد؛ شگفتا كه این خودپسندی از بیماری‌های روانی به شمار می‌رود كه در شاهنامه به این بیماری جمشید در پایان زندگانی‌اش به درستی اشاره شده است.
بزرگی و دیهیم و شاهی مراست
كه گوید كه جز من كسی پادشاست
جز از من كه برداشت مرگ از كسی
و گر بر زمین شاه باشد بسی
گر ایدون كه دانید من كردم این
مرا خوانده باید جهان‌آفرین
هنر در جهان از من آمد پدید
چو من تاجور تخت شاهی كه دید
به دارو و درمان جهان گشت راست
كه بیماری و مرگ كس را نكاست
منی چون به پیوست با كردگار
شكست اندر ‌آید ز هر سو هواس

با این كفر نعمت، روزگار از جمشید روی گردان شد و مردی از ناحیه هاماوران (یمن كنونی) به نام آژیدهاك _ كه ایرانیان او را ضحاك می‌خوانند _ بر وی چیره شده و با اره به دو نیم‌اش كرد و بدین ترتیب است كه دوران یك هزار ساله تاریكی و خفقان ضحاكیان آغاز می‌شود.
از دید كتاب اوستا اما فریدون نخستین پزشك ایرانی بوده و این در حالی است كه پارسیان سینای پزشك را _ كه در حدود یكصد سال پس از زرتشت می‌زیسته و او را به سیمرغ تشبیه كرده‌اند _ نخستین پزشك ایرانی می‌دانسته‌اند.

در شاهنامه نیز از فریدون به‌عنوان پزشكی ماهر یاد شده، وی به جست‌وجوی داروهای گیاهی پرداخت و با كارد ساخته خود، جراحی می‌كرد و غده‌های ناپاك را برش می‌داد و از بدن بیمار جدا می‌ساخت و با داغ كردن، زخم‌های بدن را می‌سوزانید كه امروزه نیز در جراحی «كوتری زاسیون» نامیده می‌شود.

وی به ویژگی گیاه هوم پی برد و از آن برای درمان سرماخوردگی و برونشیت و مداوای هر گونه درد و التهاب بهره برد. همچنین با داروهای گیاهی دیگر به درمان تب، بیماری جذام، مارگزیدگی و پوسیدگی استخوان‌ها پرداخت. فریدون به خاصیت گیاه خشخاش (مرفین) نیز پی برد و از آن برای تسكین درد و درمان بیماری افسردگی بهره گرفت.او برای ترویج شادی همانند جمشید كه جشن نوروز را برپا ساخت، جشن مهرگان را پایه‌گذاری كرد.
سرانجام فریدون، این فرهیخته ایرانی چاره‌ای جز مبارزه با ضحاك نیافت و با پیروزی بر ضحاكیان به دوره تاریكی‌ها پایان داد و آنچنان كه در شاهنامه روایت شده وی در روز مهر از ماه مهر كلاه كیانی بر سر نهاد و بر تخت نشست و به تبلیغ یكتاپرستی پرداخت. از این پس مهرگان به مناسبت پایان یافتن دوره تاریك ضحاكیان نزد ایرانیان با برپایی جشنی گرامی داشته شد.

فردوسی توسی در نامورنامه خود از آگاهی پزشكی نزد ایرانیان سخن بسیار گفته و بر این باور بوده است كه پزشكان ایرانی در زمینه‌های یافتن داروهای بیهوشی و عمل‌های موفق جراحی سرآمد بوده و در تشخیص بیماری‌های داخلی از رنگ رخساره و زبان آگاهی كاملی داشته‌اند؛ هم اینان با بهره‌گیری از داروهای گیاهی برای درمان بیماری‌های تن هم چون گواتر (تیروئید) و درمان بیماری‌های روان هم چون اسكیزوفرنی تجربه داشته‌اند.
یافته‌های باستان‌شناسانه در شهر سوخته سیستان از جمله جمجمه جراحی شده متعلق به 4هزار سال پیش نمونه‌ای برای اثبات وجود پزشكان و جراحان ماهر در ایران باستان بوده است.

حكیم ابوالقاسم فردوسی اگرچه پزشكی رسمی به شمار نمی‌رفته اما با توجه به اینكه حكما در آن روزگاران به همه دانش‌ها چیرگی داشته‌اند، حكیم توس نیز با بهره‌گیری از اسناد و كتاب‌های كهن نگره‌های بی‌شماری را در شاهنامه ارائه كرده است؛ از این‌روی با تشبیه مناسبی حكیم توس تندرستی را به مانند ریشه درخت، شادمانی را مثل میوه درخت و پزشك را به‌عنوان باغبان درخت زندگی و حیات می‌داند.

وجود موجودی اساطیری به نام سیمرغ كه در بسیاری از داستان‌های شاهنامه در قامت پزشك آشكار می‌شود كه از آن جمله می‌توان به راهنمایی فكری سیمرغ به زال در داستان زاده‌شدن رستم و التیام زخم‌های رستم در نبرد با اسفندیار رویین تن اشاره داشت و یا حتی هنگامی كه خاندان زال به خاطر موی سپیدش و تصور آنكه وی بیماری واگیرداری دارد، وی را رها می‌كنند این سیمرغ است كه به زال پناه می‌دهد و او را می‌پروراند.
به آن جای سیمرغ را لانه بود كه آن جای از خلق بیگانه بود
هم از این‌رو سیمرغ در ادب غیرحماسی ایرانیان به‌عنوان موجودی ماورایی و یا كنایی از انسان كامل رخ می‌نماید كه از دیده‌ها نهان است و هر از چندگاهی در دشواری‌های زندگانی آدمیان به‌عنوان مرغی فرمانروا یا پزشكی حكیم و یا مشاوری امین و راهنمایی بزرگ در داستان‌های اساطیری شاهنامه به صحنه می‌آید.

سیمرغ در هنگام زاده‌شدن رستم به یاری زال می‌شتابد كه ثمره ازدواج زال با رودابه دختر فرمانروای كابل، رستم است. رستم، كسی است كه محور همه دوره‌های پهلوانی شاهنامه بوده و همواره یاور ایرانیان در نبردهای دشوار است.

در داستان زاده‌شدن رستم، رودابه از كودك فربهی كه در بطن خویش داشت به سختی رنج می‌كشید و به همین خاطر همه را آشفته ساخته بود اما سیمرغ به زال اندرز می‌دهد كه از درد زایمان رودابه نهراسد و روشی را به پزشكان می‌آموزد كه از آن پس به رستم‌زادآنسیكلوپدی) با واژه فرانسوی سزارین شناخته شده است.
مشهور می‌شود، شگفت آنكه این نوع زایمان پس از هفتصد سال از درگذشت حكیم توس در لغت نامه پزشكی اروپاییان (

با پژوهشی گسترده متوجه شدم، نخستین بار واژه سزارین در سال 1766 میلادی به وسیله «فرانسوا موری سییو» به‌عنوان عملی غیرانسانی و خطرناك به كار برده شده و آن را زایمانی دانسته كه تنها پس از مرگ بانوی باردار می‌توان از آن بهره برد، چون در تاریخ پزشكی در اروپا هیچ گاه پس از این عمل جراحی مادر زنده نمی‌ماند.
در سال 1881 میلادی نیز «پائول اسویفل»، عمل جراحی سزارین را روشی نوین در زایمان بانوان می‌انگارد و در همان سال‌ها، 6 عمل سزارین به ثبت رسیده كه جز یك مورد همگی مادران در هنگام این عمل جراحی مرده‌اند.

این عمل جراحی تا سال 1960 میلادی كه در آلمان دانشجوی پزشكی بودم به‌عنوان یك عمل بزرگ در وضع حمل بانوان به شمار می‌رفت؛ به‌گونه‌ای كه تنها با نظارت رئیس بخش زنان و زایمان بیمارستان‌های معتبر می‌توانست انجام شود.
از دیگر سو هیچ سندی وجود ندارد كه عمل سزارین تا سال 1886 میلادی در اروپا با موفقیت به انجام رسیده باشد پس نسبت دادن این عمل به دوره قیصر روم از چه روی می‌تواند باشد؟

در بررسی‌های تاریخی به قانونی پزشكی برمی‌خوریم كه به وسیله «نوما پومپیلیوس»، قیصر روم باستان در سال‌های 673 تا 715 پیش از میلاد مسیح تصویب شد كه در كتاب «قانون مدنی روم باستان» آورده شده است:
«هر بانوی بارداری كه بمیرد باید زیر شكمش شكافته شود تا شاید بتوان نوزاد وی را نجات داد و پس از آن وی را می‌توان به خاك سپرد. »

اما با توجه به ثبت نام كسانی كه از این طریق به دنیا آمده‌اند و به وسیله «پلی نیوس»«آئوریلیا»، مادر ژولیوس سزار در سال 54میلادی و در حقیقت 10 سال پس از قتل پسرش ذكر شده است و هنگام شست و شو و تدفین وی نیز هیچ‌گونه برشی روی شكم مادر سزار دیده نشده است.
در سال‌های 22 تا 79 میلادی در كتابی گزارش شده است، نام بزرگان و شخصیت‌هایی یاد می‌شود كه پس از فوت مادر و شكاف زیر شكم، متولد شده‌اند اما هیچ گاه از تولد ژولیوس سزار رومی بدین روش نامی برده نشده است و از دیگر سو تاریخ دقیق فوت

بنابراین سندهای تاریخی عمل جراحی كه به نام سزارین مشهور شده و با توجه به اشارات دقیقی كه حكیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه آورده است و به زنده ماندن رودابه، مادر رستم پس از زایمان رستمی تصریح دارد، بایستی از این پس به جای اصطلاح نادرست سزارین از واژه «رستم زاد» بهره جست و البته گفتنی است این واژه به وسیله فرهنگستان زبان و ادب پارسی نیز برگزیده شده است.
به هر روی فردوسی مراحل عمل رستم زاد را همانند پزشكی ماهر، برمی‌شمرد و یكایك اصطلاح‌های پزشكی را به كار می‌برد: نظیر خنجری آبگون به جای كارد جراحی، مرد برنا دل پرفنون به جای جراح و متخصص شكافتن، بتابید مر بچه را سر ز راه جایگزین چرخش سر نوزاد در زهدان به خاطر غیرعادی قرار گرفتن وی در رحم، فرو دوختن به جای بخیه جراحی زدن، می ‌به جای داروی بیهوشی، مست كردن به جای بیهوشی بانوی باردار، شكافتن به جای شكاف جراحی و سرانجام به پانسمان كردن با پمادی مخصوص از گیاهی طبی كه با شیر و مشك آمیخته شده برای مالیدن بر زخم (خستگی) و بهبود زخم، می‌توان اشاره كرد.

با این همه نكته‌های شگفت از دانش پزشكی كه در شاهنامه بدان اشاره شد باید به‌طور تخصصی درباره این دانش به مانند دیگر دانش‌هایی كه در گنجینه شاهنامه نهفته است پژوهش‌های دامنه داری را آغاز كرد.

به همین منظور به برخی سر‌فصل‌های مهم پزشكی در شاهنامه بسنده می‌كنم:
1 - نخستین كنگره جهانی پزشكی برای ارائه مشاوره‌های علمی و دستاوردهای پزشكی در دوره انوشیروان در حدود یك هزار و پانصد سال پیش در دانشگاه جندی شاپور برپا شد.
پزشكان فرزانه گرد آمدند همه یك به یك داستان‌ها زدند

2 -
پرهیز از پرخوری و استفاده نكردن از خورش‌ها و غذاهای چرب و سنگین كه استادان دانش تغذیه نیز به این موارد سفارش موكدی دارند.
بدو گفت آن كس كه افزون خورد
چو بر خوان نشیند خورش نشمرد
نباشد فراوان خورش تندرست بزرگ آنكه او تندرستی بجست

3 - ورزش كردن و آمادگی جسمانی برای دستیابی به تندرستی.
ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی كژی زاید و كاستی

4 - سفارش به بیماران برای بیان شرح دقیق نشانه‌ها و علایم بیماری شان به پزشكان مورد اعتماد خود برای مدد به تشخیص درست بیماری و درمان آن.
هر آن كس كه پوشید راز از پزشك
ز مژگان فرو ریخت خونین سرشت

5 - پرهیز از نوشیدنی‌های الكلی و مشروب كه از خرد و ارج آدمی می‌كاهد.
كسی كو خورد داروی بیهشی نباید گزیدن جز از خامشی
به مستی بزرگان نبندند بند به‌ویژه كسی كو بود ارجمند

6 - پرهیز از خشمگین شدن كه مایه پشیمانی و زیانباری است.
چو خشم آوری هم پشیمان شوی
به پوزش نگهبان درمان شوی

7- آگاهی از بیماری‌های وراثتی و ژنتیك كه آن را سرشت (ژن) می‌نامیدند كه به آسانی درمان نمی‌شده است.
درختی كه تلخ است وی را سرشت
گرش برنشانی به باغ بهشت
ور از جوی خلدش به هنگام آب
به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب
سرانجام گوهر به بار آورد همان میوه ی تلخ بار آورد

8 - بهره‌گیری از نوشدارو یا پادزهر در آستانه مرگ سهراب.

9- استفاده از داروهای بیهوشی از جمله كافور و حنف (كانابیس) در داستان‌های بیژن و منیژه، سیاووش و سودابه و جراحی رستم زاد.
همی ریخت كافور، گرد اندرش
بدین گونه بر تا نهان شد سرش

10- اشاره به بیماری‌های روحی و روانی نظیر اسكیزوفرنی و تیك عصبی یا حالت‌های غیرعادی مانند صداهای عجیبی كه بیماران روانی در حمله‌های عصبی از خود نشان می‌دهند.
به دقت جماعش یكی جنجه خواست
تو گویی كه گاوی بغرید راست

11- بهره‌گیری از داروهای گیاهی برای درمان و پیشگیری از نابینا شدن سپاهیان كیكاووس در مازندران.

12- بهره‌گیری از داروهای خاص كه طرز تهیه آن در شاهنامه آمده است.
گیاهی كه گویمت با شیر و مشك‌بكوب و بكن هر سه در سایه خشك
بسای و به آلای بر خستگیش تو بینی هم اندر زمان رستگیش

13- اشاره به سنجه‌های گوناگون پزشكان ایرانی از جمله نشانه‌های ظاهری از جمله رنگ رخسار و زبان و حتی آزمایش گرفتن از بیماران كه اكنون نیز مرسوم شده است.
پزشك آمد و دید پیشاب شاه
سوی تندرستی نشد كار شاه

14- سفارش به زندگانی با آرامش و بدون اضطراب (استرس) و توصیه‌های اخلاقی به رعایت میانه روی و اعتدال.
به كار زمانه میانه گزین
چو خواهی كه یابی همی آفرین

در پایان، سخن «سر لوید الگود»، نگارنده كتاب «دانش پزشكی ایرانیان در روزگاران كهن»
«ایرانیان را باید مبتكر و بانی نگره‌های دانش پزشكی امروز در جهان دانست كه بر این پایه بقراط
می‌تواند نشانگر جایگاه والای پزشكان ایرانی باشد: توانست حدود پانصد سال پیش از میلاد رساله پزشكی مشهور خود را كه در آن واژه‌های ایرانی و هندی فراوانی به كار گرفته است را نام برد.»