نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3

موضوع: خودکشی (1) (اصطلاحات، افسانه‌ها و واقعيت‌ها)

  1. #1

    11 خودکشی (1) (اصطلاحات، افسانه‌ها و واقعيت‌ها)

    خودکشی (1) (اصطلاحات، افسانه‌ها و واقعيت‌ها)






    اشاره
    بخش اول این مقاله ضمن آشنایی خوانندگان با مفهوم خودكشی از طریق معرفی اصطلاحات رایج خودكشی، به توضیح درباره افسانه‌ها و واقعیت‌های مربوط به خودكشی می‌پردازد؛ چه بسا كه این تصورات نادرست، اغلب مانع كمك به افراد در معرض خطر می‌شوند.

    تعریف مفاهیم مربوط به خودكشی

    هر چند مطالعات خودکشی، معمولاً سه پدیده‌ی مهم: افکار خودکشی، اقدام به خودكشی و خودكشی موفق را بررسی می‌كنند، نظر به این كه در دهه گذشته تفكیك اصطلاحات كاربردی و پژوهشی در خودكشی گرایی، منجر به سنجش دقیق‌تر این حوزه در كار بالینی و افزایش توجه روزافزون به حیطه‌های دیگر خودكشی (مانند پیشگیری و درمان) شده است، در این بخش مروری گذرا بر اصطلاحات رایج خودكشی، بر اساس بازنگری متون علمی مربوط و به منظور فهم بیشتر "خودكشی گرایی" صورت می‌پذیرد:

    1- اندیشه یا افكار خودكشی
    این اصطلاح، توصیف كننده‌ی اشخاصی است كه به لحاظ فكری و به شكل نشخوار ذهنی با مفاهیم خودكشی، مرگ و بی ارزش بودن زندگی درگیرند، هر چند هنوز اقدامی برای از میان بردن خود صورت نداده‌اند. ارزیابی افكار خودكشی گرایانه و رفتارهایی كه ممكن است متعاقب آن صورت پذیرد، حوزه‌ای است كه برای تمامی درمانگران بالینی اهمیت حیاتی دارد و كوتاهی در پرداختن به آن با خطرات بسیاری همراه گشته و عواقب وخیم و غم انگیزی را می‌تواند به دنبال داشته باشد. به گفته‌ی "ون هرینگن" (2001) گذر از فكر خودكشی به نقشه كشیدن، در 32 درصد افراد دارای فكر خودكشی و گذر از نقشه كشی به اقدام، در 72 درصد افراد دارای نقشه‌ی خودكشی صورت می‌گیرد، در نتیجه 24 درصد افرادی كه فكر خودكشی را گزارش می‌كنند، در نهایت به سوی اقدام به خودكشی می‌روند.

    افكار خودكشی با واكنش‌های ناکارآمد به استرس، نظیر مصرف الكل و مواد مخدر؛ درگیری با والدین؛ فرار از منزل و بدبینی به آینده؛ رابطه‌ی نزدیكی داشته و خود یك عامل خطر برای خودكشی موفق محسوب می‌شوند. وجود افكار خودكشی محوریت انجام برخی از پژوهش‌ها بوده است. برای نمونه در مطالعه‌ی "فیلد دیگو" و "ساندرز" (2001) میزان افكار خودكشی در جوانان با میانگین سنی 2/17 سال، 18 درصد گزارش شد.


    در یكی از بررسی‌های اخیر ایرانی نیز، كه به منظور بررسی فراوانی افكار خودكشی در دانش آموزان دبیرستانی شهرستان آبدانان ایلام انجام گرفت، مشخص شد 41 درصد دانش آموزان مدارس متوسطه این شهرستان دارای افكار خودكشی هستند. بنابراین افكار خودكشی شیوع بالایی در افراد می‌تواند داشته باشد و به طور كلی از مطالعات مختلف، چنین برآورد می‌شود كه افكار خودكشی، حتی در جمعیت غیربالینی (جمعیت عادی) در حدود 40 تا بیش از 80 درصد افراد می‌تواند وجود داشته باشد. همچنین، افكار خودكشی در تمامی گروه‌های سنی دیده می‌شود و بالاترین میزان این افكار در اختلال افسردگی شدید
    است. به علاوه فكر خودكشی پدیده‌ی راكدی نیست و ممكن است با گذشت زمان كاهش یا افزایش یابد. به علاوه ویژگی‌های نوجوانانی كه اقدام به خودكشی می‌كنند و آن‌هایی كه خودكشی موفق دارند، مشابه است و حدود یك سوم كسانی كه از خودكشی می‌میرند، سابقه اقدام به خودكشی دارند.


    2- ژست خودكشی
    "كسلر" (2006) ژست خودكشی را، اقدام به رفتارهای خود آسیب‌رسان تعریف کرده است كه با هدف برقراری ارتباط با دیگران صورت می‌گیرد. این ارتباط معیوب معمولاً با هدف جلب توجه دیگران و دستیابی به اهداف خاصی بوده و قصد واقعی برای كشتن خود در آن وجود ندارد.


    3- تهدید به خودكشی
    تهدید به خودكشی، شامل نشانه‌های شفاهی یا رفتاری حاكی از آسیب زدن به خود توسط فرد است. معمولاً انگیزه و تشخیص شدت تهدید خودكشی با اهمیت است و باید جدی گرفته شود. تهدید به خودكشی، ابزاری است كه فرد آن را به كار می‌گیرد تا این مطلب را به دیگران ابراز و تفهیم کند كه احتمال وقوع عمل خودكشی گرایانه یا سایر رفتارهای مرتبط با خودكشی برای وی در آینده‌ی نزدیك وجود دارد. بسیاری از پژوهش‌ها دال بر آن است كه عمل خودكشی نوعی كمك خواهی و بیانگر شرایط فردی یا اجتماعی فرد درگیر است كه قادر به تحمل آن نبوده و یا در مقابل آن نسبت به دیگران آسیب پذیرتر است.

    تهدید به خودكشی می‌تواند اهمیتی برابر با اقدام به خودكشی داشته باشد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند، 80 درصد اشخاصی كه اقدام به خودكشی می‌كنند به نحوی دیگران را از تصمیم خودآگاه می‌سازند. در واقع صحبت بیمار پیرامون خودكشی، می‌تواند نوعی درخواست كمك و آخرین نشانه در پیشروی به سوی خودكشی قلمداد شود، به طوری كه از نظر "اشنایدمن"، از هر ده نفر اقدام كننده به خودكشی، 8 نفر قبل از كشتن خود، هشدار روشنی مبنی بر قصد خود ابراز می‌كنند.


    4- اقدام به خودكشی
    اقدام به خودكشی عملی عمدی، محسوب و به منظور خاتمه بخشیدن به زندگی خود تعریف می‌شود كه منجر به مرگ نشده است. این اصطلاح زمانی به کار برده می‌شود كه اقدام به خودكشی انجام می‌گیرد، اما منجر به مرگ نمی‌شود و معمولاً توصیف كننده‌ی كسانی است كه در كشتن خود مطمئن نبوده و نسبت به آن تردید دارند. اقدام به خودكشی بیشتر به منظور رسیدن به هدفی خاص انجام می‌شود. بنابراین ممكن است این افراد زمینه را به گونه‌ای فراهم سازند كه نجات یابند، هرچند در برخی موارد ممكن است فریاد رسی وجود نداشته باشد. در همین زمینه "كسلر" (2006) معتقد است، در ارزیابی رفتارهای خودكشی گرایانه تمایز میان این كه در ارتكاب به رفتار خطرناك و تهدید كننده، هدف فرد، مردن می‌باشد یا نه، بسیار ضروری است. افرادی كه واقعاً نیت مردن دارند، در اقدامات مرگ آورتری از "خود جراحتی" درگیر می شوند و به احتمال بیشتری خواهند مرد، در حالی كه اقدام كنندگان، احتمال بیشتری دارد كه از مرگ ناشی از آن رهایی یابند. هر چند تمایل واقعی فرد اقدام كننده به مرگ همیشه صفر نیست و ممكن است همواره سطوحی از آرزوی خاتمه دادن به زندگی‌اش را تجربه کند.

    این واقعیت كه افرادی كه اقدام به خودكشی می‌کنند، بیشتر از شیوه‌های كم خطرتر برای آسیب به خود استفاده می‌كنند، شواهدی است مبنی بر این كه آنان واقعاً قصد كشتن خود را ندارند و یا اغلب مبتلا به اختلالات روانی بوده و قضاوت و شناخت آن‌ها دچار مشكل شده است. این افراد عمدتاً در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی هستند و انگیزه‌ی اصلی آن‌ها تغییر در موقعیت است. با توجه به این امر و نیز این كه در حدود نیمی از افرادی كه دست به خودكشی می‌زنند حداقل یك اقدام به خودكشی قبلی داشته‌اند، می توان چنین نتیجه گرفت كه اقدام به خودكشی، مشكل جدی روانی و در عین حال مشكلی است كه تأثیرات عمیق اجتماعی و خانوادگی داشته و خطر خودكشی كامل (موفق) را بالا می‌برد.


    برخی از پژوهشگران اقدام به خودكشی را شامل هر نوع رفتار خودجراحتی یا غفلت از حفظ جان، صرف نظر از این كه هدف شخص مرگ باشد یا نه، تعریف كرده‌اند؛ درحالی كه برخی دیگر چارچوبی برای تمایز، میان داشتن یا نداشتن قصد مردن و همچنین استفاده از ابزار مهلك در تفكیك مرگ از خودكشی در نظر گرفته‌اند. همچنین تصمیم برای اقدام به خودكشی ممكن است تكانشی و بدون اندیشیدن قبلی بوده یا نتیجه‌ی نشخوار ذهنی طولانی باشد.


    5- خودكشی كامل
    خودكشی كامل یا خودکشی موفق، به معنی عمل كشتن خویش و پایان دادن موفق به زندگی است. خودكشی كامل در سنین زیر 12 سال بسیار نادر است. كودك خردسال از طرح‌ ریزی واقع گرایانه خودكشی و انجام آن ناتوان است. به نظر می‌رسد ناپختگی شناختی، نقش محافظتی در مقابل خودكشی كودكانی دارد كه آرزوی مرگ میکنند.

    شواهد تحقیقی نشان می‌دهند كه بیش از 90 درصد كسانی كه ارتكاب به خودكشی موفقیت آمیز داشته‌اند، هنگام مرگ دارای یك اختلال روانی یا سوء مصرف مواد میباشند.همچنین به نظر می‌رسد دسترسی به وسایل متفاوت خودكشی با توجه به میزان مهلك بودن آن‌ها می‌تواند نقش تعیین‌كننده‌ای در خودكشی موفقیت آمیز داشته باشد.


    سایرعوامل مرتبط با خودكشی موفق عبارتند از:
    تنها زندگی كردن، مصرف داروهای روان گردان، دستگیری به خاطر سوء مصرف دارو و الكل. این یافته‌ها با عوامل خطر شناخته شده برای خودكشی نیز همسو هستند (سازمان جهانی بهداشت، 2000). با این همه حتی در خودكشی‌های موفق ممكن است اقدام به اعمال خطرناك واقعاً به قصد مرگ نباشد.


    6- میثاق خودكشی
    میثاق خودكشی، به معنی عهد و پیمانی است كه دو یا چند نفر با هم می‌بندند تا در یك زمان و در یك مكان به زندگی خویش خاتمه دهند. این نوع پیمان‌های خودكشی نادر هستند. اما گاهی به دلیل نزدیكی عاطفی افراد، عشق‌های افسانه‌ای (مانند وجود موانع و مخالفت در وصال دختر و پسر جوانی كه به شدت دلباخته‌ی یكدیگرند) یا مرام و مسلكی (خودكشی‌های آرمانی و عقیدتی كه نمونه‌هایی از آن در آلمان، روسیه و اسپانیا در گذشته دیده شده) و یا در نتیجه‌ی عدم دست‌یابی به خواسته‌های خویش، همچنین هنگامی كه حیثیت یا آبروی فرد در معرض خطر است؛ دیده می‌شود.


    7- خودكشی‌های تقلیدی
    تمایل نوجوانان آشفته، به تقلید از خودكشی‌های مشهور "سندرم ورتر" نامیده شده است. این مفهوم از نام قهرمان داستان "رنج‌های ورتر جوان" اثر "گوته" گرفته شده است كه در آن قهرمان داستان خودكشی می‌كند. تقلید ممكن است نقشی در زمان اقدام به خودكشی در نوجوانان آسیب‌پذیر داشته باشد، اما به نظر نمی‌رسد میزان خودكشی با مواجهه بیشتر با اخبار خودكشی در رسانه‌ها افزایش یابد.


    8- خودكشی گروهی
    خودكشی گروهی شامل كشتن دسته جمعی خویشتن است كه اغلب در برهه‌ای از زمان و منطقه‌ای محدود انجام می‌شود. همان گونه كه در تعریف پیمان خودكشی آمد، گاهی دو نفر یا تعداد بیشتری، به دلایلی تصمیم می‌گیرند كه به شكل گروهی و همزمان به زندگی خود خاتمه دهند. مثلاً بیش از 900 نفر از پیروان "آیین جیم جونز" در سال 1978 خودكشی دسته جمعی کردند. خودكشی‌های دسته جمعی و گروهی كمتر از یک درصد تمام خودكشی‌های گزارش شده را شامل می‌شوند.



    افسانه‌ها و واقعیت‌ها درباره‌ی خودكشی
    نبود دانش كافی درباره‌ی رفتارهای خودكشی گرایانه، بد فهمی‌های بسیاری را در مورد خودكشی به وجود آورده است. از آن جا كه این تصورات نادرست درباره‌ی خودكشی، اغلب مانع كمك به افراد در معرض خطر می‌شود، فهرستی از آن‌ها در زیر ارائه شده است:
    1-"افرادی كه درباره‌ی خودكشی صحبت می‌كنند، به آن اقدام نمی‌كنند"، در حالی كه نتایج پژوهش‌ها حاكی از آن است كه بیش از سه چهارم كسانی كه به زندگی خود پایان می‌دهند، قبل از ارتكاب، در خصوص برنامه یا نقشه‌ی خود، چه به عنوان فریاد كمك خواهی و چه با گوشه و كنایه صحبت كرده‌اند. به عنوان مثال، ممكن است هشدار فرد در این زمینه با گفتن جملاتی مانند: جهان بدون او بهتر خواهد بود، یا زندگی ارزش زیستن ندارد، بروز داده شود.
    2-"تنها افراد یك طبقه‌ی خاص خودكشی می‌كنند"، واقعیت این است كه افراد با هر پایگاه اقتصادی – اجتماعی در معرض خطر خودكشی قرار دارند.
    3- "عضویت در گروه مذهبی خاصی، پیش‌بینی كننده برای ممانعت از اقدام به خودكشی است"، این تصور اشتباه است. حتی ممنوعیت شدید كاتولیك‌ها برای خودكشی مانع از آن نمی‌شود كه آن‌ها كمتر اقدام به خودكشی نمایند. گرچه افرادی كه پایبندی به باورهای مذهبی خاصی ندارند، بیشتر در معرض اقدام به خودكشی هستند.
    4- "تمام افرادی كه دست به خودكشی می‌زنند الزاماً افسرده هستند"، این باور به وسیله‌ی شواهد تجربی حمایت نشده است. بنابراین نباید فقدان علایم افسردگی در فرد منجر به غفلت از خطر خودكشی در وی شود.
    5- "علت اصلی اقدام به خودكشی روان پریشی است"، در حالی كه مطالعات نشان داده‌اند بسیاری از افرادی كه رفتار خودكشی گرایانه دارند، همچنان تماس خود با واقعیت را حفظ کرده‌اند.
    6- "بهبودی حالت‌های خلقی، احتمال خودكشی را كاهش می‌دهد"، در حالی كه احتمال خطر خودكشی در افراد بهبود یافته، به ویژه افراد افسرده پس از بهبودی، نه تنها كاهش نمی‌یابد، بلكه به دلیل افزایش انرژی، توانایی در اجرای نقشه‌های خودكشی نیز بالا می‌رود.
    7- "افراد خودكشی گرا واقعا خواهان مرگ هستند"، این مفهوم نیز اسطوره است. همان گونه كه "اشنایدمن" نیزبیان کرده است، اقدام كنندگان به خودكشی، درباره‌ی مرگ خود اغلب احساس دوگانه‌ای دارند. همچنین بسیاری از افرادی كه بحران خودكشی را پشت سر گذاشته‌اند از این كه زنده مانده‌اند، خوشحال و سپاسگزارند.
    8- "افكار خودكشی گرایانه فراوانی اندكی دارند"، مطالعات مختلف خط بطلان بر چنین ادعایی كشیده است. این مطالعات روشن نموده‌اند كه اندیشه‌های خودكشی گرایانه هم در میان جمعیت‌های بالینی و هم در میان جمعیت‌های غیربالینی، فراوانی قابل توجهی می‌توانند داشته باشند.
    9- "پرسش از افراد درباره‌ی افكار یا نقشه‌های خودكشی خطرناك بوده و باید از آن اجتناب کرد"، این عقیده نیز اشتباه است و در تمامی موارد افكار، طرح‌ها یا نقشه های خودكشی در افراد باید به شكل دقیق، اما با در نظر داشتن فنون ارزیابی و مواجهه بررسی شود.
    10- " همه‌ی افرادی كه با وسایل ساده و كم خطرتر اقدام به خودكشی می‌نمایند در مورد كشتن خود جدی نیستند"، در حالی كه بعضی از افراد ممكن است درباره‌ی آناتومی بدن و میزان مورد نیاز مصرف قرص، سم و ... اطلاعات كافی نداشته باشند. بنابراین لازم است تمامی نشانگرها و نشانگان، جدی گرفته شوند.
    11- "وقوع خودكشی تنها منحصر به جمعیت‌های بالینی یا افراد دارای مشكلات روان شناختی شدید است"، هرچند در اغلب موارد این وضعیت مصداق دارد، اما نسبت قابل قبولی از افرادی كه اقدام به خودكشی موفقیت آمیز داشته‌اند، از تشخیص روانپزشكی برخوردار نبوده‌اند.
    12- "فرد خودكشی گرا برای همیشه مستعد خودكشی خواهد بود"، واقعیت این است كه گرایش فرد خودكشی گرا به مرگ همیشگی نیست، بلكه در دوره‌ی زمانی محدودی این تمایل ممكن است ادامه یابد. هر چند احتمال برگشت این افكار وجود دارد، اما در هر صورت وقوع آن‌ها دوره‌ای است.
    13- "تهدید به خودكشی در جوانان جدی نیست"، در حالی كه خطر خودكشی در مورد جوانان نیز كاملاً جدی و نیازمند مداخلات تخصصی است. بنابراین هرگز نباید تصور کرد كه این تهدیدات، امری طبیعی برای گروه سنی خاص است و به آن‌ها جامه‌ی عمل پوشانده نمی‌شود.
    14- "اشخاصی كه اقدام به خودكشی داشته و از آن جان سالم به‌در برده‌اند بسیار خطرناك‌اند"، هر چند اقدام گذشته به خودكشی بزرگترین پیش‌بینی‌ كننده‌ی اقدام‌های بعدی است و چنین افرادی در معرض خطر بیشتر برای خودكشی قرار دارند، اما این مساله به معنای قطعیت خودكشی در آن‌ها نیست.
    15- "وقتی فردی تصمیم جدی برای خاتمه بخشیدن به زندگی‌اش بگیرد، منصرف کردن او ناممكن است"، در حالی كه شواهد نشان می‌دهد حمایت‌های مناسب، داروها و روان‌درمانی‌ها، می‌توانند با كمك به خروج فرد از دوره‌ی محدود این بحران، مؤثر باشند.
    16- "در تمامی موارد، خودكشی به شكل تكانشی و ناگهانی رخ می‌دهد"، هر چند در برخی بیماری‌ها مانند اختلال شخصیت مرزی، این وضعیت به چشم می‌خورد، در بیشتر خودكشی‌ها، هشدارهای قبلی و نقشه كشی برای از میان بردن خود وجود دارد و می‌توان خطر خودكشی را پیش بینی و از آن پیشگیری به عمل آورد.
    17-"فردی كه اقدام به خودكشی می‌كند، چنانچه با مداخله‌ی شخصی دیگر روبرو شود كه قصد دارد وی را منصرف سازد، عصبانی شده و مقاومت می‌كند"، واقعیت این است كه اگر چه ممكن است افراد خودكشی گرا در مرحله اول از پذیرش كمك امتناع نموده و در مقابل هر نوع مداخله‌ای از خود مقاومت نشان دهند، در نهایت اغلب آن‌ها آمادگی خود را برای گرفتن كمك‌های حرفه‌ای یا غیرحرفه‌ای نشان داده و سرانجام نیز ممكن است قدردانی خود را از این حمایت‌ها ابراز كنند.
    18- "خودكشی در خانواده‌ها به شكل ارثی روی می‌دهد"، این افسانه نیز حقیقت ندارد، چرا كه خودكشی الگویی فردی است كه می‌تواند چند وجهی باشد (یعنی تحت تأثیر عوامل مختلف و نه فقط ارث و خصوصیات خانوادگی رخ دهد).



  2. #2

    پیش فرض

    با سلام و تشکر

    منابع این مقالات کجاست؟

  3. #3

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam_temp نمایش پست ها
    با سلام و تشکر

    منابع این مقالات کجاست؟

    ba salam site simorgh

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •