معنای لغوی دین


دین, واژه اى است عربى که در معاجم و کتب لغت معانی بسیاری برای آن ذکر شده است مانند: ملک و پادشاهی، طاعت و انقیاد، قهر و سلطه ، پاداش و جزاء، عزت و سرافرازی ، اکراه و احسان، همبستگی، تذلل و فروتنی، اسلام و توحید، عادت و روش، ریاست و فرمانبرداری و ...
در آیات قرآن نیز به معانی لغوی دین اشاره شده است و کلمه دین در آیات بکار رفته است ودر هر آیه ای معنای مخصوص خودش را دارد. چنانکه خداوند می فرماید: «هوالذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق، صف ، 9» که در این آیه دین به معنی کیش و شریعت آمده است و یا می فرماید:«فاعبدالله مخلصاً له الدین، زمر ،2» و در اینجا دین به معنای توحید و یگانگی می‌باشد . همین موارد استعمال واژه دین‏ در قرآن مى‏تواند به عنوان راهى براى شناسایى و به دست آوردن تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده شود که «دین عبارت است از اطاعت، گرایش، فرمانبردارى و تسلیم در برابر حقیقت‏» که در این صورت، با معانى لغوى نیز سازگارى خواهد داشت.
تعریف دین
واژه دین از مفاهیمى است که همواره در میدان آراء و نظرات گوناگون صاحب‏نظران قرار داشته و توافق مشترک درباره آن وجود ندارد. به صورتی که حتی عده‏اى از محققان آن را قابل تعریف نمى‏دانند.به هر حال‌‌ ‌می توان دین را اینگونه تعریف نمود: دین ، مجموعه (سیستم) حقایقى هماهنگ و متناسب از نظام‏هاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت انسان‏ها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مى‏گردد.
به دیگر سخن، مجموعه ای است از عقاید و قوانین و مقرراتى که هم به اصول فکرى بشر نظردارد و هم در باره اصول گرایشى وى سخن مى‏گوید و هم اخلاق و شئون‏زندگى او را تحت پوشش قرار مى‏دهد.
تعاریف دین
تعاریف متعدد از دین ارائه شده است مثلادانشمند بزرگ اسلامی و مفسر گرانقدر مذهب شیعه، علامه طباطبایی ، دین را اینگونه تعریف می‌کند :
«دین، عقاید و یک سلسله دستورهای عملی و اخلاقی است که پیامبران از طرف خداوند برای راهنمایی و هدایت بشر آورده اند، اعتقاد به این عقایدو انجام این دستورها، سبب سعادت و خوشبختی انسان در دو جهان است»(خلاصه تعالیم اسلام، ص 4، و یا شیعه دراسلام ص 41).
ویا برخی از دانشمندان غربی گفته‏اند: دین عبارت است ازاعتقاد به موجودات روحانى .
و یا عده ای دیگر گفته‏اند: دین نظام یک پارچه‏اى از باورها وعملکردهاى مرتبط به چیزهاى مقدس است که از طریق آنها گروهى ازانسانها با مسائل غایى زندگى بشرى مرتبط می باشد
برخى‏ دیگر گفته‏اند: دین اعتقاد به خدایى سرمدى است. یعنى، اعتقاد به این‏که حکومت و اراده‏اى الهى بر جهان حکم مى‏راند.
و بعضى دیگر مى‏نویسند: جوهر دین عبارت است‏از احساس وابستگى مطلق . به هر حال هر کدام از دانشمندان اسلامی و غربی و علمای ادیان کوشیده اند تا بر اساس نگرش و اعتقاد خود تعریفی کامل از دین عرضه کنند. به همین دلیل آنها در ادراک دین بر جنبه های مختلفی تأکید نموده اند.بنابراین می شود تعاریف دین را به سه قسم طبقه بندی نمود:

o تعریف دین از نظر دانشمندان اسلامی
o تعریف دین از نظر علمای ادیان
o تعریف دین از نظر دانشمندان غربی


اصطلاحات مرتبط با واژه دین

شریعت
شریعت دارای دو معنی عام و خاص می باشد در معنای خاص عبارتست از احکام و دستورات و عبادات و اخلاقیاتی است که هر پیغمبر می آورد. و شریعت هر پیغمبری بر حسب مقتضیات زمان و مکان و امت وقوم او با شریعت دیگری فرق می‌کند، شریعت در معنای خاص با مفهوم دین متفاوت است. شریعت در معنای عام به معنی ایمان به مبادی غیبی است از روی کمال خلوص قلب و صفای نیت و تمام پیامبران مردم رابه آن دعوت می کردند و هیج اختلافی در این اساس میانشان نیست و لذا دراین معنا با مفهوم دین یکی است. مثلاً گفته می‌شود شریعت اسلام که منظور دین اسلام می‌باشد.
مذهب

این اصطلاح به دو مفهوم عام و خاص بکار رفته است.در مفهوم خاص عبارتست از شاخه ای مخصوص از دین مانند مذاهب شیعه و تسنن نسبت به دین اسلام. و در مفهوم عام و کلی با مفهوم دین مترداف و همسان است. چنانکه گفته می‌شود مذاهب اسلام و مذهب زرتشت که مقصود دین اسلام و دین زرتشت می‌باشد.
ایدئولوژی

یک تئوری کلی درباره جهان هستی همراه با یک طرح جامع، هماهنگ و منسجم است که راه انسان را در زندگی مشخص می‌کند و هدف آن سعادت و تکامل اوست. به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی و هماهنگ درباره رفتارهای انسان است و مجموعه ای از بایدها و نبایدها در زندگی و رفتار انسان می‌باشد. در ایدئولوژی بینشها، گرایشها، روشهاو کنشهای انسان مشخص می شوندو شکل می‌گیرند.
جهان بینی

عبارتست از نگرش انسان به هستی و توجیه و تبیین آن در رابطه با انسان به عبارت دیگر دید کلی که انسان از جهان هستی دارد و بر اساس آن به تعبیر وتفسیر آن می پردازد جهان بینی نامیده می‌شود و به طور کلی برداشت کلی انسان از جهان هستی را جهان بینی او می گویند.
انواع جهان بینی
جهان بینی انواع گوناگونی دارد، بر اساس پذیرفتن ماوراءالطبیعه و یا انکار آن می‌توان جهان بینی را به جهان بینی الهی و جهان بینی مادی تقسیم نمود.در کل گفته اند: جهان بینی سه گونه است : علمی، فلسفی، مذهبی.
مکتب
مجموعی ایست که در ابتدا به تفسیر انسان و جهان می پردازد و سپس بایدها و نبایدهای انسانی را مشخص و معین می‌سازد. هم نیاز انسان را به جهان بینی مرتفع می‌کند و هم یک نظام ارزشی برای زیستن و چگونه زیستن ارائه می‌دهد. در واقع مکتب مجموعه جهان بینی و ایدئولوژی یک انسان می‌باشد.

سیر تکامل دین و جهان بینی انسان

تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان است و دین خدا که همان دین اسلام است (ان الدین عندالله الاسلام) از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است و اولین فرد انسان حضرت آدم پیامبر خدا و منادی توحید و یگانه پرستی بوده است و ادیان شرک آمیز همگی در اثر تحریفات و اعمال سلیقه ها و اغراض فردی و گروهی پدید آمده است. در قرآن کریم تصریح شده نسل کنون بشر به دو نفر مرد و زن منتهی است بنام آدم و حوا.آدم پیغمبر بوده و وحی های آسمانی به وی نازل می شده است.
دین آدم بسیار ساده بوده است و پس از آدم و زوجه اش فرزندانش روزگاری با نهایت سادگی بدون اختلاف می گذرایندند، چون روز به روز شماره افراد افزوده و به قبائل مختلف تقسیم شدند و درهر قبیله نیز بزرگانی یافت می شدند که افراد قبیله به آنان احترام می گذاشتند و حتی پس از مرگ نیز مجسمه های ایشان را می ساختند و مورد ستایش قرار می‌داند و از همین روزگار بت پرستی در میان رواج گرفت چنانکه در اخبار امامان وارد شده که پیدایش بت پرستی از این راه بوده است و تاریخ بت پرستی نیز همین معنی را تأئید می‌کند.
کم کم در اثر اجحافاتی که اقویا به ضعفا می نمودند اختلافاتی بین مردم پیدا شد این اختلافات باعث به وجود آمدن فرقه های مختلف گردید. به هر حال طبق آیات قرآن مانند :
«کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق لیکم بین الناس فیما اختلفوا فیه بقره 3/2»

* می توان دوران زندگی دینی بشر را به صورت زیر بیان کرد:

اول: دوران سادگی و بی رنگی بشر دوم : دوران زندگی اجتماعی
سوم : دوران تضادها و تصادمهای اجتناب ناپذیر اجتماعی یا همان دوران اختلافات چهارم : مرحله آمدن انبیاءاز طرف خداوند برای نجات انسان .

* از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . به خصوص علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره سیر تکامل دین و جهان بینی بشرنظرات جالبی را ارئه نموده اند.
* ولی جامعه شناسان و مردم شناسان غربی می گویند: دین انسانها به صورت تکاملی رشد نموده است و از طبیعت پرستی شروع شده تا به بت پرستی و در آخر به خدا پرستی رسیده است. آنها دین را فطری بشر نمی دانند و بیان می کنند:

جهان بینی انسان به موازات رشد و تکامل فرهنگ معنوی و بینش او دائماً در حال تحول و تکامل بوده است و در مسیر تکامل خود مراحلی را طی نموده است تا به حرکت کنونی رسیده است.
از نظر اسلام و دانشمندان مسلمان دین خداوند یکی است و از نخستین روز پیدایش بشر همراه وی بوده است. لذا تاریخ پیدایش دین همزمان با پیدایش انسان می باشد . علامه طباطبایی و استاد مطهری درباره این مسئله نظرات جالبی را بیان نموده اند.

* استاد مطهری می فرماید:

طبق آیات قرآن دین خدا از آدم تا خاتم یکی است همه پیامبران اعم از پیامبران صاحب شریعت و پیامبران غیر صاحب شریعت به یک مکتب دعوت می کرده اند.
اصول مکتب انبیاء که دین نامیده میشود یکی بوده است ، بشر در تعلیمات انبیاء مانند یک دانش آموز بوده که او را از کلاس اول تا آخرین کلاس بالا برده اند این تکامل دین است نه اختلاف ادیان قرآن هرگز کلمه دین را به صورت ادیان نیاورده است از نظر قرآن آنچه وجود داشته است دین بوده نه ادیان .
قرآن کریم دین خدا را از آدم تا خاتم یک جریان پیوسته معرفی میکند نه چند تا، یک نام روی آن می گذارد و آن اسلام است، لذا دین در نزد خدا اسلام است (ختم نبوت، 16-17و نیز دین یا ادیان، ص 165) .

* علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه213 سوره بقره می نویسد:

انسان، این موجودی که به حسب فطرتش اجتماعی و تعاونی است، در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش وادارش کرد تا برای اختصاص دادن منافع به خود با یکدیگر اختلاف کند، از اینجا احتیاج به وضع قوانین که اختلافات پدید آمده را برطرف سازد ، پیدا شد و این قوانین لباس دین به خود گرفت، و مستلزم انزار و ثواب وعقاب گردید، و برای اصلاح و تکمیلش لازم شد ، عباداتی در آن تشریح شود، تا مردم از آن راه تهذیب گردند، و به منظور این کار پیامبرانی مبعوث شدند.
و رفته رفته آن اختلافها در دین راه یافت بر سر معارف دین و مبدأ و معادش اختلاف نمودند و در نتیجه به وحدت دینی هم خلل وارد شد شعبه ها و ضربها پیدا شد، و به تبع اختلاف در دین اختلافهائی دیگر نیز در گرفت و این اختلاف ها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دین دار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود، ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم با اینکه اصول و معارفش روشن بود و صحبت را بر آنان تمام کرده بود مایه اختلاف کردند.

o در نتیجه اختلاف ها دو قسم شد، یکی اختلاف در دین که منشأش ستمگری و طغیان بود ، دیگری اختلافی که منشأش فطرت و غریزه بشری بود، و اختلاف دومی که همان اختلاف در امر دنیا باشد باعث تشریع دین شد و خدا به وسیله دین خود عده ای را به سوی حق هدایت کرد وحق را که در آن اختلاف می کردند روشن ساخت، و خدا هر کس را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت میکند (المیزان ، ج 2، ص 168) .
o ایشان همین مسئله را در تفسیر آیه 25-15 سوره یونس ذکر می کند و می نویسد: این آیات و آیه 213 سوره بقره کشف می کند ، از اینکه در بین مردم دو نوع اختلاف بوده است.
o اول اختلاف از حیث معاش که برگشت آن به همان دعاوی است که مردم در آن دعواهایشان به دو دسته تقسیم میشوند یکی مدعی، یکی مدعی علیه، یکی ظالم و دیگری مظلوم. یکی آنکه حق خود را گرفته و دیگری آنکه حقش ضایع شده، و این اختلاف همان است که خداوند متعال آن را به وسیله تشریع دین و بعثت انبیاء و انزال کتاب با انبیاء برطرف کرده تا انبیاء با آن کتابها در بین مردم حکم کنند و اختلافشان را برطرف سازند معارف و معالم دین را به مردم یاد دهند و آنان را انذار و تبشیر کنند.
o اختلاف دوم اختلاف در خود دین و این اختلافی است که بعد از آمدن دین در خود دین و درآنچه که کتاب متضمن آن بوده اختلاف کردند.

قرآن کریم در چند جا تصریح دارد بر اینکه چنین اختلافی در بین مردم بوده و ریشه این اختلاف را در علمای دین نشان می دهد که به خاطر حسدی که بین خود داشتند، این اختلافها را به وجود آوردند.
این نوع اختلاف مانند اختلاف قسم اول از مقتضیات طبیعت بشر نبوده و با همین اختلاف قسم دوم بوده که راه به دو قسم منقسم شد یکی طریق هدایت یعنی راهی که خدا پیش پای بشر گذاشت و دیگری طریق ضلالت یعنی آن بیراهه ای که علمای دین از پیش خود تأسیس نمودند.
به حکم دنباله آیه 213 سوره بقره که می فرماید : «فهدی الله الذین آمنو لمّا اختلفوا فیه من الحق» در هر موردی که حق و باطل مورد اختلاف واقع شود خداوند متعال تنها کسانی را که ایمان دارند به سوی حق هدایت میکند.
خداوند در چند جا از قرآن بعد از ذکر این قسم اختلاف فرموده : اگر قضاء حتمی رانده نشده بود که اهل حق و باطل تا مدتی معین عمر کننده هر آینه بین این دو طایفه حکم می نمود و در هر جا که اختلاف می کردند اهل باطل را نابود می کرد، ولیکن هر دو طایفه را اجلی معین عمر میدهد از آن جمله در آیه 14 سوره شوری به این مسئله اشاره نموده است.
می گوید از سیاق آیه 18 سوره یونس که می فرماید : «و یعبدون من دون الله مالایضرهم و لاینفعهم …» اختلاف در خود دین می باشد برای اینکه جمله مذکور سخن از این دارد که مردم راه ضلالت را پیمودند و چیزهایی پرستیدند که نه ضرری به حال آنان داشتند و نه سودی، و شفیعانی به درگاه خدا برای خود درست کردند که دین صحیح چنین شفیعانی را معرفی نکرده بود، و متتضای این ماجرا این است که مردم قبل از پدید آمدن این جریان امتی واحده بوده باشند،
و مقتضای امت واحد بودنشان این است که همه بر یک دین بوده باشند، که قهراً آن دین هم دین توحید بوده بعدها اختلاف کرده به دو فریق متفرق شدند و فریق موحد و فریق مشرک که قضای الهی مانع شد تا خداوند حکم کند و حق را بر باطل غالب سازد و قضای رانده شده ، در آیه مورد بحث از آن تعبیر به کلمه شده است.
وکلمه عبارتست از همان فرمانی که خداوند متعال هنگام هبوط آدم به زمین صادر نموده است : «ولکم فی الارض مستقر و متاعٌ الی حین، بقره 36».

o علامه طباطبایی طبق آیه 19 سوره آل عمران که می فرماید: ( ان الدین عندالله الاسلام ) نتیجه می گیرد که دین نزد خدای سبحان یکی است و اختلافی در آن نیست و بندگان خود را امر نکرده مگر به پیروی از همان دین و بر انبیای خود هیچ کتابی نازل ننموده مگر درباره همان دین، و هیچ آیت و معجزه‌ای به پا نکرده مگر برای همان دین که آن دین عبارتست از اسلام یعنی تسلیم حق شدن.

اما اختلافی که اهل کتاب از یهود و نصارا در دین کردند با اینکه کتاب الهی بر آنان نازل شده و خدای تعالی اسلام را بر ایشان بیان کرده بود، اختلاف ناشی از جهل نبود، بلکه تنها انگیزه آنان در این اختلاف، حس غرور و ستمگریشان بود و هیچ عذری ندارد و این خود کفری است که به آیات خداوند.
مراد از نزد خدا بودن و حضور او، حضور تشریفی است به این معنا که آنچه از دین نزد خدا است دین واحد است، که اختلاف در آن تنها به نسبت درجات و استعدادهای امتهای مختلف است. و مراد وحدت تکوینی نیست و مراد از دین فطریات بشر نیست.

o لذا در تفسیر آیه 64 سوره آل عمران آنجا که خداوند می فرماید :«ها انتم هولاء حاججتم فیما لکم به علمٌ و …» می گوید : یهودیان می گفتند دین حق جز یکی نمی تواند باشد و این دین واحد یهودیت است و قهراً ابراهیم هم یهودی بوده و نصاری نیز معتقدند که دین حق جز یکی نمی تواند باشد ، پس قهرا این دین واحد نصرانیت است و قهراً ابراهیم هم نصرانی بوده است، و در این میان یک نکته را نمی دانستند، نه اینکه نسبت به آن غفلت کرده باشند و آن نکته اینست که این دین واحد در تمامی اعصار و در سیر تاریخی بشر یکنواخت نبوده بلکه به نسبت مرور زمان و به موازی زیادتر شدن استعداد بشر، از ناحیه خداوند متعال کاملتر شده است .

این دین واحد که نامش اسلام است قبل از یهودیت و نصرانیت با شرایعی و احکامی ساده تر بوده و دو کیش نامبرده، دو مرحله و دو مرتبه کامل تر نسبت به مراحل قبل است تا آنکه با آمدن قرآن دین خدا به حد کمال رسید.
و خود اعلام کرد: «الیوم اکملت لکم دینکم، مائده ، 3» . و به این مسئله در آیه 135 سوره بقره نیز اشاره شده است همچنانکه معبودی که به وسیله دین عبادت میشود یکی است، دین نیز به طور کلی یکی است و آن دین ابراهیم است و لذا نتیجه می گیرد که دین الهی تنها و تنها وسیله سعادت برای نوع بشر است و یگانه عامل است که میان بشر را اصلاح میکند چون فطرت را با فطرت اصلاح می کند.

* شهید مطهری نیز همین را بیان می دارد : دین از اول تا آخر جهان یکی است و وابستگی با فطرت و سرشت بشر دارد، بازی بزرگ و فلسفه ای شکوهمند در دل خود داردو تصور خاصی دربارة فلسفه تکامل به ما میدهد.

از نظر قرآن سیر تکاملی جهان و انسان و اجتماع یک سیر هدایت شده و هدف دار است و بر روی خطی که صراط مستقیم نامیده میشود و از لحاظ مبدأ و سیر منتها، مشخص است. انسان و اجتماع متحول و متکامل است، ولی راه و خط سیر، مشخص و واحد ومستقیم است (ختم نبوت، 16-17) .

* علامه طباطبایی با توجه به همین آیه 213 سوره بقره نظریه تکاملی دانشمندان مادی گرا مانند داروین را نفی میکند و میگوید نوع انسانی نوعی نیست که از نوع دیگر حیوانات مثلاً میمون درست شده باشد بلکه نوعی است مستقل ، که خدای تعالی او را بدون الگو از مواد زمین بیافرید و نسل بشر را از آدم و حوا به وجود آورد ، طبق آیات قرآن مانند حجرات ، 13- آل عمران، 59- اعراف آیه 188.

o سپس می نویسد: این فرض که علمای طبیعی امروز کرده اند که تمامی انواع حیوانات فعلی و حتی انسان از انواع ساده تری پیدا شده اند و گفته اند اولین فرد تکامل یافته بشر از آخرین فرد تکامل یافته میمون پدید آمده یا از ماهی تحول یافته همه این حرفها فرضیه ای بیش نیست و فرضیه هم هیچ دلیل علمی و یقینی ندارد و هر قدر که این فرضیه ها معتبر باشد، اعتبارش ربطی به اعتبار حقایق دینی ندارد(المیزان،ج 2، ص 169) .
* میتوان نتیجه گرفت که آغاز پیدایش دین و مذهب به معنای واقعی همزمان با آغاز پیدایش انسان نبوده بلکه هم زمان با آغاز پیدایش اجتماع و جامعه به معنی واقعی بوده است. بنابرانی جای تعجب نیست که نخستین پیغمبر اولوالعزم و صاحب آئین و شریعت، نوح پیغمبر بود نه حضرت آدم.


تعریف دین از نظر علمای ادیان :

علمای ادیان نیز تعاریف متعددی از دین ارائه کرده اند،به طور مثال در تعریف دین می‌گویند: *دین عبارتست از ایمان و اطاعت به یک قول یا قوای مافوق انسانی که مستحق عبادت خالق و حاکم عالم می‌باشد.
یاتعریف می کنند:

* دین یک سیستم خاص اعتقاد و اعمال و عبادات است که غالباً مشتمل بر مجموعة قواعد اخلاقی و فلسفی می‌شود. یامی‌گویند:
* دین ایمان به موجودات روحانی است.ومی‌گویند:
* دین عبارتست از تبیین احساسات قلبی انسان، ویادین مجموعه کلی از اعتقادات و احساسات و اعمال انفرادی یا اجتماعی است و … (حکمت ، علی اصغر، نه گفتار در ادیان، ج 1، ص 3).
* جان بی ناس عالم علم ادیان نیز در کتاب خویش تاریخ جامع ادیان، تعاریف متعددی از دین راذکرمی کند، مانند:

تعریف متکلمان که گفته‏اند: «الدین وضع الهى لاولى الالباب، یتناول الاصول و الفروع‏» دین عبارت از یک نظام الهى است که براى صاحبان خود وضع شده است و مشتمل بر اصول و فروع مى‏باشد. او می گوید: در تعاریف متکلمان گاهى «دین به ما هو دین‏» مورد نظر قرار گرفته است ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81)
وی همچنین می نویسد: در تعاریفى نیز غایت و اهداف مد نظر بوده است، مانند آنچه در دائرة‏المعارف الاسلامیة آمده است که: «الدین وضع الهى سائق لذوى العقول باختیارهم ایاه الى الصلاح فى الحال و الفلاح فى المال‏»; دین وضعى است الهى که صاحبان خود را به سوى رستگارى در این دنیا و حسن عاقبت در آخرت سوق مى‏دهد. ( تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81).
از*جرجانى نیز نقل کرده‏اند که: «الدین وضع الهى یدعوا اصحاب العقول الى قبول ماهو عند الرسولصلی‌الله‌علیه‌وآل �‌وسلم»:دین قانون و قراردادالهى است که خردمندان را به سوى قبول آنچه در نزد رسول‏صلی‌الله‌علیه‌وآله ‌وسلم است، فرامى‏خواند. (جان‏ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، ص‏79 و 81) . ایشان بیان می داردکه درکناراین تعریف‏ها، دربعضى‏دیگراز تعاریف، اصولاحیثیت اعتقاد و التزام انسان، مبناى تحلیل و توصیف قرار گرفته است:
«الدین هو الاعتراف باللسان و الاعتقاد بالجنان و العمل بالارکان‏»; دین عبارت است از اقرار به زبان، اعتقاد به پاداش و کیفر در آن جهان و عمل به ارکان و دستورات آن (تاریخ جامع ادیان،ص81) .

* عده‌ای از فیلسوفان دین هر مکتبى را که سه موضوع زیررا قبول داشته باشد، دین مى‏نامند:

الف : عالمى وراى عالم طبیعت و محسوسات، وجود دارد ب : جهان طبیعت، هدفدار است ج: جهان هستى داراى نظام اخلاقى است، این خود شامل دو بخش است:
الف: جهان هستى چنانست که نیک و بد اخلاقى را درک مى‏کند ب: جهان هستى چنانست که نیک و بد اخلاقى را پاداش و کیفر مى‏دهد. بر اساس تعریف، مکتب مارکسیسم و لیبرالیسم و بعضى از شاخه‏هاى اگزیستانسیالیسم، «دین‏» نمی‌باشند.