صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 32

موضوع: Visual Basic

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post اضافه کردن آيکون به منو

    اضافه کردن آيکون به منو

    براي اضافه آيکون به منوهاي موجود در يک برنامه visual basic بايستي از توابع زير که موجود در کتابخانه User32 هستند استفاده کنيد :
    ۱ - GetMenu
    ۲ - GetSubMenu
    ۳ - GetMenuItemID
    ۴ - SetMenuIcon
    ابتدا يک ماژول ايجاد کنيد و توابع فوق را در آن declare کنيد :


    Public Declare Function GetMenu Lib "user32" (ByVal hwnd As Long) As Long

    Public Declare Function GetSubMenu Lib "user32" (ByVal hMenu As Long, ByVal nPos As Long) As Long

    Public Declare Function GetMenuItemID Lib "user32" (ByVal hMenu As Long, ByVal nPos As Long) As Long

    Public Declare Function SetMenuItemBitmaps Lib "user32" (ByVal hMenu As Long, ByVal nPosition As Long, ByVal wFlags As Long, ByVal hBitmapUnchecked As Long, ByVal hBitmapChecked As Long) As Long


    براي قرار دادن يک آيکون در کنار يکي از آيتمهاي منو نياز به handle فرم ، شماره منو ، شماره آيتم مورد نظر و نيز يک picture داريم :


    Public Function SetMenuIcon(FrmHwnd As Long, MainMenuNumber As Long, MenuItemNumber As Long, Flags As Long, BitmapUncheckedHandle As Long, BitmapCheckedHandle As Long)x
    Dim lngMenu As Long
    Dim lngSubMenu As Long
    Dim lngMenuItemID As Long
    lngMenu = GetMenu(FrmHwnd)x
    lngSubMenu = GetSubMenu(lngMenu, MainMenuNumber)x
    lngMenuItemID = GetMenuItemID(lngSubMenu, MenuItemNumber)x
    ,SetMenuIcon = SetMenuItemBitmaps(lngMenu, lngMenuItemID, Flags
    BitmapUncheckedHandle, BitmapCheckedHandle)x
    End Function


    image هاي مورد نظر خود را با ابعادي حدود 16*16 پيکسل و بصورت PictureBox در فرم خود قرار دهيد و خاصيت Visible مربوط به PictureBox ها را False کنيد .
    سپس منوهاي خود را توسط Menu Editor طراحي کنيد .



    File و Edit منوهاي اصلي هستند . پارامتر MainMenuNumber در تابع فوق شماره منوي اصلي است که براي File برابر صفر و براي Edit برابر يک مي باشد . پارامتر MenuItemNumber شماره هر آيتم در يک منو است که اين پارامتر نيز از صفر شروع مي شود .
    اکنون براي اضافه کردن سه آيکون به سه آيتم منوي File کدهاي زير را در Form_Load بنويسيد :


    Private Sub Form_Load()x
    SetMenuIcon Me.hwnd, 0, 0, 0, pic1.Picture, pic1.Picture
    SetMenuIcon Me.hwnd, 0, 1, 0, pic2.Picture, pic2.Picture
    SetMenuIcon Me.hwnd, 0, 2, 0, pic3.Picture, pic3.Picture

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post قرار دادن آيکون برنامه در کنار ساعت ويندوز ۲

    قرار دادن آيکون برنامه در کنار ساعت ويندوز ۲

    براي قرار دادن آيکون برنامه در system tray ابتدا يک ماژول تعريف کرده و اطلاعات زير را در آن قرار دهيد :
    ابتدا تعريف constant هاي مورد نياز :


    Public Const WM_RBUTTONUP = &H205
    Global Const WM_MOUSEMOVE = &H200
    Global Const NIM_ADD = 0
    Global Const NIM_DELETE = 2
    Global Const NIM_MODIFY = 1
    Global Const NIF_ICON = 2
    Global Const NIF_MESSAGE = 1
    Global Const ABM_GETTASKBARPOS = &H5


    سپس تعريف يک type با نام RECT براي نشان دادن يک مستطيل :


    Type RECT
    Left As Long
    Top As Long
    Right As Long
    Bottom As Long
    End Type


    سپس تعريف يک type با نام NOTIFYICONDATA براي توصيف آيکون :


    Type NOTIFYICONDATA
    cbSize As Long
    hwnd As Long
    uID As Long
    uFlags As Long
    uCallbackMessage As Long
    hIcon As Long
    szTip As String * 64
    End Type


    حال تعريف يک type با نام APPBARDATA براي توصيف اطلاعات application bar :


    Type APPBARDATA
    cbSize As Long
    hwnd As Long
    uCallbackMessage As Long
    uEdge As Long
    rc As RECT
    lParam As Long
    End Type


    دو متغير را بصورت زير تعريف مي کنيم :


    Global Notify As NOTIFYICONDATA
    Global BarData As APPBARDATA


    حال نياز به declare کردن توابع Shell_NotifyIcon و SHAppBarMessage از کتابخانه shell32 داريم :


    Private Declare Function Shell_NotifyIcon Lib "shell32.dll" Alias "Shell_NotifyIconA" (ByVal dwMessage As Long, lpData As NOTIFYICONDATA) As Long
    Private Declare Function SHAppBarMessage Lib "shell32.dll" (ByVal dwMessage As Long, pData As APPBARDATA) As Long


    روتين قراردادن آيکون بصورت زير است :


    Sub AddIcon(Form1 As Form, IconID As Long, Icon As Object, ToolTip As String)x
    Dim Result As Long
    BarData.cbSize = 36&
    Result = SHAppBarMessage(ABM_GETTASKBARPOS, BarData)x
    Notify.cbSize = 88&
    Notify.hwnd = Form1.hwnd
    Notify.uID = IconID
    Notify.uFlags = NIF_ICON Or NIF_MESSAGE Or NIF_TIP
    Notify.uCallbackMessage = WM_MOUSEMOVE
    Notify.hIcon = Icon
    Notify.szTip = ToolTip & Chr$(0)x
    Result = Shell_NotifyIcon(NIM_ADD, Notify)x
    End Sub


    روتين حذف آيکون بصورا زير است :


    Sub delIcon(IconID As Long)
    Dim Result As Long
    Notify.uID = IconID
    Result = Shell_NotifyIcon(NIM_DELETE, Notify)
    End Sub



    در فرم مورد نظرتان ابتدا يک متغير از نوع object تعريف کنيد :


    Public IconObject As Object


    در Form load عبارات زير را بنويسيد :


    Set IconObject = Form.Icon
    AddIcon Form, IconObject.Handle, IconObject, "TrayIcon"x


    در Form unload عبارات زير را بنويسيد :


    delIcon IconObject.Handle
    delIcon Form.Icon.Handle


    فرض کنيد يک منو با نام popmenu در فرم داريد و مي خواهيد با کليک راست روي آيکون برنامه در system tray ، آن منو باز شود . ابتدا visible اين منو را false کنيد و سپس متد زير را براي mousemove بنويسيد :


    Private Sub Form_MouseMove(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single)
    Static Message As Long
    Message = X / Screen.TwipsPerPixelX
    Select Case Message
    Case WM_RBUTTONUP:
    Me.PopupMenu Popup
    End Select
    End Sub

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post طراحي فرم هاي دلخواه براي برنامه هاي ويژوال بيسيک

    طراحي فرم هاي دلخواه براي برنامه هاي ويژوال بيسيک

    فرض کنيد يک image غير مستطيلي داريد که مي خواهيد از آن بعنوان فرم برنامه تان استفاده کنيد
    ۱ - تصوير فرم مورد نظرتان را طراحي کرده و با فرمت bmp ذخيره کنيد . دقت نماييد که بايستي image خود را درون يک کادر مستطيلي قرار دهيد که با يک رنگ با RGB مشخص رنگ آميزي شده است :

    ۲ - يک فرم ويژوال بيسيک ايجاد کنيد و خاصيت BorderStyle آنرا صفر نماييد .
    3 - در متد Form Load بايستي image مورد نظر را به فرمتان assign کنيد :


    Me.picture=loadpicture(yourimagename)x
    Me.width=Me.picture.width
    Me.height=Me.picture.height


    4 - سپس بايستي يک ناحيه از اين image بسازيد که نسبت به رنگ RGB اي که در بالا به آن اشاره کردم transparent باشد . اگر فرض کنيم اين رنگ ، رنگ سياه باشد ( r=0 , g=0, b=0 ) :


    LRegion=MakeRgn(yourimagename,0,0,0)x


    5 - حال بايستي ناحيه مشخص شده را بعنوان فرم برنامه تان قرار دهيد :


    call SetWindowRgn(Me.hwnd,LRegion,True)x


    6 - يک ماژوال ايجاد کنيد و خطوط زير را در آن بنويسيد :


    Public Declare Function SetWindowRgn Lib "user32" (ByVal hwnd As Long, ByVal hRgn As Long, ByVal bRedraw As Boolean) As Long
    Public Declare Function MakeRgn Lib "Region.dll" (ByVal FileName As String, ByVal R As Integer, ByVal g As Integer, ByVal b As Integer) As Long
    Public Declare Function DeleteRgn Lib "Region.dll" (ByVal Region As Long)x

    Global lRegion As Long


    7 - در متد Form Unload عبارت زير را قرار دهيد :


    Call DeleteRgn(LRegion)x


    نکته ۱: بوسيله روتين زير مي توانيد فرم خود را در وسط صفحه قرار دهيد :


    Sub CenterForm(frm As Form)
    frm.Left = (Screen.Width - frm.Width) / 2
    frm.Top = (Screen.Height - frm.Height) / 2
    End Sub

  4. #14
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post رويدادها در ويژوال بيسيک

    براي هر عملي که ميخواهيم کاربر در برنامه ما انجام دهد مي بايست در هر رويداد کد خاصي را بنويسيم تا نسبت به رفتار خاصي پاسخگو باشيم اين رويدادها تعيين ميکنند که برنامه ما نسبت به چه اعمالي حساس باشد کليک کردن يا فشردن دکمه اي خاص.

    عمل کليک : تو مثالهاي قبلي وقتي رو Command1 کليک ميکرديم يه عملي انجام ميشد چون ما تو رويداد کليک Command1 اون کدمون رو نوشتيم حالا اگه بخواهيم رويدادهاي ديگه اي هم هستن مثلا KeyDown ويا MouseMove و ... همه اينها بسته به نوعشون در مقابل رفتار کاربر عمل بخصوصي رو انجام ميدن حالا چند تا کد مينويسيم که با رويدادهاي مختلف آشنا بشيم :

    MouseMove:زماني که ماوس رو باتن حرکت کنه Caption باتن عوض ميشه.

    Private Sub Command1_MouseMove(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single) Command1.Caption = "Mosee Move !" End Sub

    MouseDown: اگر دکمه فشار داده شود (هنوز دستمان روي دکمه ماوس است دکمه بالا نيامده)

    Private Sub Command1_MouseDown(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single) Command1.Caption = "Mosee Down !" End Sub

    MouseUp : دکمه ماوس فشار داده شده و به سمت بالا رها مي شود بعد از عمل MouseDown

    Private Sub Command1_MouseUp(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single) Command1.Caption = "Mosee Up !" End Sub

    رويدادهاي KeyDown وKeyPress وKeyUp هم مثل همين ها هستند تنها تفاوت چون نياز به يک دستور شرطي دارند(با يک دستور شرطي مشخص ميکنيم اگر کليد فشرده شده مثلا Ctrl بود چه عملي انجام شود) بعدا که دستورات شرطي رسيديم ميگم .DragDrop و DragOver هم همچنين.+

    ولي حالا ميخواهيم يه برنامه ساده بنويسيم که از کنترل Label استفاده مي شه . يه کنترل ليبل از سمت چپ انتخاب کنين و بندازين تو صفحه فرمتون ! برنامه ما اين کار رو ميکنه -[وقتي ماوس رو ليیل ميره رنگ اون عوض ميشه و Bold هم ميشه مثل همين لينک ها و وقتي هم ماوس رو از روش برمي داريم به حالت اول بر ميگرده ]- خب اول براي رويداد MouseMove اينها رو مينويسيم:

    Private Sub Label1_MouseMove(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single) Label1.ForeColor = &HFF& Label1.FontBold = True End Sub

    و در رويداد Form_MouseMove هم اينها رو مينويسيم(همين ها رو کپي و پيست کنين)

    Private Sub Form_MouseMove(Button As Integer, Shift As Integer, X As Single, Y As Single) Label1.ForeColor = &H80000007 Label1.FontBold = False End Sub

    حالا برنامه رو اجرا کنين ماوس رو روي ليبل بذارين و از روش بردارين -[ ...اينه ! ]

  5. #15
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post آشنايي با شی پرينتر در ويژوال بيسيک

    آشنايي با شی پرينتر در ويژوال بيسيک ۶
    مقدمه

    شی پرينتر ، شیي است که پرينتر پيش فرض سيستم را کنترل می کند . استفاده از شی پرينتر در ويژوال بيسيک 6 مانند کار با ساير اشيا است و بايستی از خواص و متدهای آن استفاده کرد . در ادامه با برخی از اين خواص و متدها آشنا خواهيد شد .

    چاپ متن توسط شی پرينتر

    برای چاپ متن توسط شی پرينتر کافيست خواص CurrentX و CurrentY که محل قرار گرفتن کرسر می باشد را تنظيم نوده و سپس با استفاده از متد Print متن مورد نظر را چاپ نموده و در پايان با استفاده از متد EndDoc صفحه چاپی را از پرينتر بيرون بدهيم . مثال :


    Printer.CurrentX=150
    Printer.CurrentY=200
    Printer.Print "Visual Basic Printer Object Test"
    Printer.EndDoc


    در مثال فوق فرض شده که ScaleMode برابر Pixel قرار داده شده است . توجه داشته باشيد که تا قبل از اجرای متد EndDoc عمل چاپ انجام نمی شود و فقط بعد از اين متد است که چاپ انجام شده و کاغذ بيرون می آيد .

    اگر پس از يک دستور Print ، دستور Print ديگری را استفاده کنيم متن روی خط بعدی چاپ خواهد شد . اگر بخواهيم متن بلافاصله بعد از متن اول چاپ شود بايد بعد از دستور Print اول از علامت ; استفاده کنيم .

    نکته : برای کنترل دقيق محل چاپ از CurrentX و CurrentY استفاده نمائيد .

    چاپ گرافيک توسط شی پرينتر

    به 4 روش می توان اشکال گرافيکی را توسط شی پرينتر چاپ کنيد :
    1 – چاپ دايره : با استفاده از متد Circle می توان يک دايره ، قوس و يا بيضی را در صفحه چاپ کرد . فرمت کلی اين متد بصورت زير است :

    Circle (x,y),radius,[color],[start],[end],[aspect]

    که x و y مختصات مرکز دايره و radius شعاع آن می باشد .
    پارامترهای color ، start ، end و aspect اختياری هستند و بترتيب رنگ ، محل شروع قوس ، محل خاتمه قوس و نسبت شعاع بيضی را نشان می دهند .

    2 – چاپ خط : با استفاده از متد Line می توان يک خط و مستطيل را در صفحه چاپ کرد . فرمت کلی اين متد بصورت زير است :

    Line (x1,y1)-(x2,y2),[color],[B[F]]

    که x1 و y1 مختصات شروع خط ( يا مستطيل ) و x2 و y2 مختصات انتهای خط ( يا مستطيل ) هستند .
    پارامتر color اختياری بوده و رنگ خط ( يا مستتطيل ) را نشان می دهد .
    پارامتر B اختياری بوده و نشان می دهد يک مستيل رسم شود .
    پارامتر F اختياری بوده و بهمراه B می آيد و نشان می دهد يک مستطيل توپر رسم شود .

    3 – چاپ نقطه : با استفاده از متد PSet می توان نقطه ای روی صفحه چاپ کرد و فرمت کلی آن بصورت زير است :

    PSet (x,y),[color]

    که x و y مختصات نقطه می باشند .
    پارامتر color اختياری بوده و رنگ نقطه را نشان می دهد .

    4 – چاپ تصوير : با استفاده از متد PaintPicture می توان محتويات يک فايل گرافيکی را چاپ کرد . فرمت کلی اين متد بصورت زير است :

    Printer.PaintPicture picture, x1, y1, [width1], [height1], [x2], [y2], [width2], [height2], [opcode]

    x1 و y1 مختصات قرارگرفتن تصوير در صفحه بوده و picture يک شی از کلاس IPictureDisp است . اين شی را می توان از يک PictureBox يا از خاصيت Picture فرم گرفت و يا از دستور LoadPicture استفاده کرد .

    مثال 1 :


    Printer.PaintPicture Picture1.Picture, 100, 100

    مثال 2 :

    PaintPicture LoadPicture("C:\sample.jpg"), 100, 100

    width1 و height1 طول و عرض تصوير چاپی می باشند . x2 و y2 نيز بهمراه width2 و height2 می توانند ميزان برش از تصوير اصلی برای چاپ را مشخص کنند .

    ساير خواص مهم شی پرينتر

    ColorMode : اگر پرينتر رنگی باشد ، رنگی يا تک رنگ بودن چاپ را تعيين می کند .
    Copies : تعداد چاپ را مشخص می کند .
    Font : نوع فونت چاپ متن را مشخص می کند .
    FontSize : سايز فونت چاپ متن را مشخص می کند .
    PrintQuality : کيفيت چاپ را مشخص می کند .

    ساير متدهای مهم شی پرينتر

    KillDoc : پرينت در حال چاپ را از صف چاپ حذف می کند .
    NewPage : صفحه جاری را به پايان برده و صفحه جديدی را برای چاپ آماده می کند .
    Scale : سيستم مختصات کاربر را تعيين می کند .
    TextHeight : ارتفاع متن پس از چاپ شدن در مختصات Scale را تعيين می کند .
    TextWidth : عرض متن پس از چاپ شدن در مختصات Scale را تعيين می کند

  6. #16
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post توابع رياضی و ويژوال بيسيک

    توابع رياضی و ويژوال بيسيک

    مقدمه

    برای نوشتن برنامه های مهندسی ، محاسباتی ، گرافيکی و آماری نياز داريد تا از برخی توابع رياضی استفاده نمائيد . ويژوال بيسيک ۶ دارای مجموعه ای از توابع است که برای انجام محاسبات عددی پيش بينی شده اند . در اين مقاله ابتدا با اين توابع آشنا شده و سپس چگونگی ايجاد ساير توابع رياضی را که در ميان اين مجموعه وجود ندارند خواهيد ديد . در پايان نيز با توابع رياضی موجود در دات نت آشنا می شويد .

    توابع رياضی موجود در ويژوال بيسيک ۶

    - تابع Abs (قدرمطلق) : مقدار بدون علامت يک عدد را برمی گرداند .
    - تابع Atn (آرک تانژانت) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر زاويه ای است که تانژانت آن عدد ورودی تابع است .
    - تابع Cos ( کسينوس ) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر کسينوس زاويه ورودی است .
    - تابع Exp (توان نمانی) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر e به توان ورودی تابع است .
    - تابع Int (تابع کف يا تابع جزء صحيح) : نزديکترين عدد صحيح مساوی يا کوچکتر نسبت به عدد ورودی را برمی گرداند .
    - تابع Log (لگاريتم ) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر لگاريم طبيعی عدد ورودی است ( لگاريتم بر مبنای عددe يا همان Ln )
    - تابع Round ( گرد کردن ) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر نزديکترين عدد صحيح به مقدار عدد ورودی است .
    - تابع Sgn (علامت) : خروجی تابع عددی از نوع صحيح است که نشان دهنده علامت عدد ورودی است .
    - تابع Sin (سينوس ) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر سينوس زاويه ورودی است .
    - تابع Sqr (جذر) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر ريشه دوم يا جذر عدد ورودی است .
    - تابع Tan (تانژانت) : خروجی تابع عددی از نوع double است که برابر با تانژانت زاويه ورودی ( برحسب راديان ) می باشد .

    نکته : برای محاسبه توان n ام يک عدد ( n می توان صحيح يا اعشاری باشد ) از اپراتور ^ استفاده نمائيد . برای مثال :

    2^5=32

    9^0.5=3

    4.2^3.7=202.31

    چگونگی ايجاد ساير توابع رياضی که در ويژوال بيسيک ۶ وجود ندارند

    جدول زير چگونگی محاسبه ساير توابع رياضی که در ويژوال بيسيک ۶ وجود ندارند را نشان می دهد :

    سکانت


    Sec(X) = 1 / Cos(X)

    کسکانت


    Cosec(X) = 1 / Sin(X)

    کتانژانت


    Cotan(X) = 1 / Tan(X)

    آرک سينوس


    Arcsin(X) = Atn(X / Sqr(1-X * X ))

    آرک کسينوس


    Arccos(X) = Atn(-X / Sqr(1-X * X)) + 2 * Atn(1)

    آرک سکانت


    Arcsec(X) = Atn(X / Sqr(X * X - 1)) + Sgn((X) -1) * (2 * Atn(1))

    آرک کسکانت


    Arccosec(X) = Atn(X / Sqr(X * X - 1)) + (Sgn(X) - 1) * (2 * Atn(1))

    آرک کتانژانت


    Arccotan(X) = Atn(X) + 2 * Atn(1)

    سيونس هيپربوليک


    HSin(X) = (Exp(X) - Exp(-X)) / 2

    کسينوس هيپربوليک


    HCos(X) = (Exp(X) + Exp(-X)) / 2

    تانژانت هيپربوليک


    HTan(X) = (Exp(X) - Exp(-X)) / (Exp(X) + Exp(-X))

    سکانت هيپربوليک


    HSec(X) = 2 / (Exp(X) + Exp(-X))

    کسکانت هيپربوليک


    HCosec(X) = 2 / (Exp(X) - Exp(-X))

    کتانژانت هيپربوليک


    HCotan(X) = (Exp(X) + Exp(-X)) / (Exp(X) - Exp(-X))

    آرک سينوس هيپربوليک


    HArcsin(X) = Log(X + Sqr(X * X + 1))

    آرک کسينوس هيپربوليک


    HArccos(X) = Log(X + Sqr(X * X - 1))

    آرک تانژانت هيپربوليک


    HArctan(X) = Log((1 + X) / (1 - X)) / 2

    آرک سکانت هيپربوليک


    HArcsec(X) = Log((Sqr(1-X * X) + 1) / X)

    آرک کسکانت هيپربوليک


    HArccosec(X) = Log((Sgn(X) * Sqr(X * X + 1) +1) / X)

    آرک کتانژانت هيپربوليک


    HArccotan(X) = Log((X + 1) / (X - 1)) / 2

    لگاريتم بر مبنای N


    LogN(X) = Log(X) / Log(N)


    اعداد
    π و e در ويژوال بيسيک 6

    برای استفاده از عدد پی و عدد e در برنامه های خود ثوابت زير را تعريف نمائيد :

    Const Pi = 3.14159265358979
    Const e = 2.71828182845904

    همچنين عدد پی را می توان به صورت زير تعريف کرد :

    Pi = 4*Atn(1)

    تبديل راديان / درجه

    چون اکثر توابع مثلثاتی بر حسب راديان کار می کنند گاهی اوقات نياز داريم تا زاويا را از در جه به راديان و بالعکس تبديل کنيم . برای تبديل يک زاويه که بر حسب راديان می باشد به درجه آنرا در 180 ضرب کرده و سپس بر عدد پی تقسيم می کنيم :

    Degree(x) =x*180/Pi

    برای تبديل يک زاويه که بر حسب درجه بيان شده به راديان آنرا در عدد پی ضرب کرده و سپس بر 180 تقسيم می کنيم :

    Rad(x) =x*Pi/180

    توابع رياضی و VB.Net

    مجموعه توابع رياضی در در ويژوال بيسيک دات نت وجود دارند بسيار قويتر و کاملتر هستند . اين مجموعه توابع در کلاس System.Math موجود می باشند :

    - در کلاس Math دو ثابت به اسم E و PI برای نشان دادن پايه لگاريتم طبيعی و عدد پی وجود دارند .

    - توابع مثلثاتی : Acos ( آرک کسينوس ) ، Asin ( آرک سينوس) ، Atan ( آرک تانژانت) ، Atan2 ( آرک تانژانت خارج قسمت تقسيم ورودی ها ) ، Cos ( کسينوس ) ، Sin ( سينوس ) ، Tan ( تانژانت )

    - توابع عمومی : Abs ( قدرمطلق ) ، BigMul ( حاصلضرب کامل دو عدد 32 بيتی ) ، Ceiling ( تابع سقف ) ، DivRem ( خارج قسمت نقسيم دو عدد ) ، Floor ( تابع کف ) ، IEEERemainder ( باقيمانده نقسيم دو عدد ) ، Max ( ماکزيمم بين دو عدد ) ، Min ( مينيمم بين دو عدد ) ، Round ( تابع گرد کردن ) ، Sign ( تابع علامت ) ، Sqrt ( تابع جذر )

    - توابع هيپربوليک : Cosh ( کسينوس هيپربوليک ) ، Sinh ( سينوس هيپربوليک ) ، Tanh ( تانژانت هيپربوليک )

    - توابع نمايي و لگاريتمی : Exp ( عدد e به توان مقدار ورودی ) ، Log ( لگاريتم ) ، Log10 ( لگاريتم بر پايه 10 ) ، Pow ( تابع توان )

  7. #17
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post مديريت رشته ها در ويژوال بيسيک

    مديريت رشته ها در ويژوال بيسيک ۶

    توابعی که برای مديريت رشته ها در وی بی می توانيد از آنها استفاده کنيد عبارتند از :

    تابع Asc : کد اسکی اولين کاراکتر رشته ورودی را بر می گرداند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Asc(string)

    - تابع AscW کد یونيکد اولين کاراکتر را بر می گرداند .

    تابع Chr : رشته ای را بر می گرداند که معادل کد اسکی ورودی است .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Chr(charcode)

    - تابع ChrW بر حسب يونيکد عمل می کند .

    تابع LCase : تمام کاراکترهای رشته ورودی را به حروف کوچک تبديل می کند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    LCase(string)

    تابع UCase : تمام کاراکترهای رشته ورودی را به حروف کوچک تبديل می کند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    UCase(string)

    تابع Left : رشته ای را بر می گرداند که شامل تعداد مشخصی از کاراکترهای سمت چپ رشته ورودی است .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Left(string, length)

    String : رشته ورودی
    Length : طول رشته مورد نظر

    مثال :

    Left(“abcdef”,3)=”abc”

    تابع Right : رشته ای را بر می گرداند که شامل تعداد مشخصی از کاراکترهای سمت راست رشته ورودی است .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Right(string, length)

    مثال :

    Right(“abcdef”,3)=”def”

    تابع Space : تعداد مشخصی کاراکتر فاصله بر می گرداند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Space(number)

    تابع Len : طول رشته ورودی را بر می گرداند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Len(string)

    مثال : Len(“abcdefg”)=7

    تابع Trim : اين تابع space هايي که در ابتدا يا انتهای رشته باشد را حذف می کند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Trim(string)

    - توابع LTrim و RTrim فقط از چپ و راست عمل می کنند .

    مثال :

    Trim(“ abc”)=”abc”

    تابع Mid : اين تابعی يک رشته بر می گرداند که شامل تعداد مشخصی از کاراکترهای رشته ورودی آن است . فرمت کلی آن بصورت زير است :

    Mid(string, start[, length])

    string : رشته ورودی .
    start : محل شروع اولين کاراکتر رشته ای که می خواهيم از رشته ورودی استخراج کنيم .
    Length : اين پارامتر اختياری است و طول رشته ای است که می خواهيم از رشته ورودی استخراج کنيم . اگر اين پارامتر وارد نشود کليه کاراکترها از start به بعد استخراج خواهند شد .

    مثال : Mid(“abcdefg”,2,3)=bcd

    تابع Instr : اين تابع محل اولين وقوع يک رشته را درون رشته ديگر نشان می دهد .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :

    InStr([start, ]string1, string2[, compare])

    Start : اين پارامتر اختياری است و محل شروع جستجو را نشان می دهد . اگر اين پارامتر وارد نشود جستجو از ابتدای رشته آغاز می شود .
    String1 : رشته ای که جستجو در آن انجام می شود .
    String2 : رشته مورد جستجو
    Compare : اين پارامتر اختياری است و نوع جستجو را نشان می دهد . اگر اين پارامتر 0 داده شود جستجوی متنی انجام می شود و اگر 1 داده شود جستجوی باينری انجام می شود .

    مثال : Instr(3,”abcdabg”,”ab”)=5

    اگر طول رشته string1 برابر صفر باشد مقدار بازگشتی صفر است . اگر string1 يا string2 برابر Null باشد مقدار بازگشتی نيز Null است . اگر طول رشته string2 برابر صفر باشد مقدار بازگشتی start خواهد بود . اگر رشته string2 درون string1 پيدا نشود مقدار بازگشتی صفر است . اگر start بزرگتر از طول رشته string1 باشد مقدار بازگشتی صفر است .

    تابع InstrRev : برعکس تابع Instr می باشد يعنی عمل جستجو را از انتهای رشته انجام می دهد .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :


    InstrRev(stringcheck, stringmatch[, start[, compare]])


    تابع Replace : رشته ای را برمی گرداند که در آن يک رشته خاص با رشته ديگری به تعداد دفعات مشخصی جايگزين شده است .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :


    Replace(expression, find, replace[, start[, count[, compare]]])

    Expression : رشته اصلی
    Find : رشته مورد جستجو
    Replace : رشته جايگزين
    Start : محل شروع جايگزينی . در صورتيکه اين متغير وارد نشود جايگزينی از ابتدا رشته انجام می شود .
    Count : تعداد دفعات جايگزينی . در صورتيکه اين متغير وارد نشود جايگزينی در تمام رشته انجام خواهد شد .
    Compare : نوع جستجو را نشان می دهد . اگر اين پارامتر 0 داده شود جستجوی متنی انجام می شود و اگر 1 داده شود جستجوی باينری انجام می شود .

    مثال :

    Replace(“abcadea”,”a”,”x”)=”xbcxdex”

    اگر طول رشته expression برابر صفر باشد مقدار بازگشتی رشته ای با طول صفر است . اگر طول رشته find صفر باشد مقدار بازگشتی خود expression است . اگر طول رشته replace صفر باشد مقدار بازگشتی expression ای است که در آن تمام find ها حذف شده است . اگر start بزرگتر از طول رشته expression باشد مقدار بازگشتی رشته ای با طول صفر است . اگر count برابر صفر باشد مقدار بازگشتی خود expression است .


    تابع StrReverse : رشته ای را برمی گرداند که کاراکترهای آن به ترتيب عکس کاراکترهای رشته ورودی است .
    فرمت کلی آن بصورت زير می باشد :


    StrReverse(expression)

    مثال :

    StrReverse(“abcd”)=”dcba”

    تابع Split : آرايه ای از تعداد مشخصی رشته برمی گرداند که اين رشته ها توسط يک کاراکتر جداکننده ( delimiter ) از درون يک رشته استخراج شده اند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :


    Split(expression[, delimiter[, limit[, compare]]])

    Expression : رشته اصلی
    Delimiter : اين پارامتر اختياری است و کاراکتر جداسازی را نشان می دهد . در صورتيکه اين پارامتر وارد نشود کاراکتر فاصله ( “ “ ) برای جداسازی استفاده می شود . در صورتيکه طول اين کاراکتر صفر باشد يک آرايه تک عضوی که شامل کل expression است برگردانده می شود .
    Limit : تعداد رشته های موجود در آرايه را نشان می دهد . در صورتيکه اين پارامتر داده نشود کليه رشته های جداشده در آرايه خروجی قرار می گيرند .
    Compare : نوع جستجو را نشان می دهد . اگر اين پارامتر 0 داده شود جستجوی متنی انجام می شود و اگر 1 داده شود جستجوی باينری انجام می شود .

    مثال :


    Dim Ar(3) as String
    Ar=Split(“a#bd#cde”,”#”)


    تابع Join : تعدادی رشته موجود در يک آرايه را بهم متصل می کند و رشته حاصل شده را بعنوان نتيجه بر می گرداند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :


    Join(sourcearray[, delimiter])

    Sourcearray : آرايه شامل رشته هايي که می خواهيم بهم متصل کنيم .
    Delimiter : کاراکتری که برای اتصال رشته ها بهم استفاده می شود . اين کاراکتر در بين رشته اهی اتصالی می آيد و اگر داده نشود از کاراکتر فاصله استفاده می شود . اگر طول اين کاراکتر صفر باشد رشته های بدون هيچ جداکننده ای بهم متصل می شوند .


    مثال :


    Dim Ar(3) as String
    Ar(1)=”ab”
    Ar(2)=”c”
    Ar(3)=”def”
    Join(Ar,”*”)=”ab*c*def”


    تابع StrComp : اين تابع دو رشته ورودی را با هم مقايسه می کند .
    فرمت کلی اين تابع بصورت زير است :


    StrComp(string1, string2[, compare])

    String1 : رشته اول
    String2 : رشته دوم
    Compare : نوع مقايسه را نشان می دهد . اگر اين پارامتر 0 داده شود مقايسه متنی انجام می شود و اگر 1 داده شود مقايسه باينری انجام می شود .

    اگر string1 کوچکتر از string2 باشد مقدار بازگشتی 1- است . اگر دو رشته مساوی باشند مقدار بازگشتی صفر است . اگر string1 بزرگتر از string2 باشد مقدار بازگشتی 1 است .


    تابع StrConv : در يک رشته ورودی تغييراتی را اعمال می کند .
    فرمت کلی آن بصورت زير است :


    StrConv(string, conversion)

    String : رشته ورودی
    Conversion : نوع عمل تبديل را نشان می دهد . مقادير ممکن اين متغير عبارتند از :


    توضيح


    مقدار

    تبديل به حروف بزرگ


    1

    تبديل به حروف کوچک


    2

    تبديل اولين کاراکتر هر لغت در رشته به حرف بزرگ


    3

    تبديل به يک رشته يونيکد


    64

    تبديل از رشته يونيکد به کدپيچ پيش فرض سيستم


    128


    مثال :

    StrConv("hello my friend",3)="Hello My Freind"

  8. #18
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post Server-Side ActiveX Dll Programming

    مقدمه
    با قراردادن کدهای ASP درون component های server side ، برنامه نويس نه تنها می تواند از قابليت های ويژوال بيسيک در نوشتن کدهای خود استفاده کند بلکه سرعت load صفحات ASP وی نيز افزايش می يابد . همچنين اين روش راهکاری برای کپسوله سازی و حفاظت از کدهای ASP می باشد .
    در اين درس يک نمونه اکتيويکس server-side را توسط ويژوال بيسيک ايجاد نموده و از آن در صفحات ASP استفاده خواهيم کرد .

    اجزای Server-Side
    اکتيوکس های server-side بر خلاف اکتيوکس های clict-side بر روی سرور وب اجرا می شوند و بنابراين بايستی وب سرور مورد استفاده با اين تکنولوژی سازگار باشد . زمانيکه وب سرور دستوری را برای پردازش يکسری اطلاعات درون يک صفحه ASP دريافت می کند دستوراتی که درون تگهای <%%>قرار دارند بررسی می شوند . با استفاده از ويژوال بيسيک می توان يک اکتيوکس dll ساخت که جايگزين اين کدهای ASP شود . در اينصورت تنها کافيست يک شی از کلاسهای موجود در اين dll ساخته شود تا بتوان از قابليتهای آن استفاده نمود .

    ايجاد ActiveX Dll در ويژوال بيسيک
    برای ساخت يک اکتيواکس ويژوال بيسيک را اجرا کرده و توسط گزينه New Project پروژه ای از نوع ActiveX Dll ايجاد کنيد . پس از اينکه شما روی آيکون ActiveX dll کليک کنيد ويژوال بيسيک پروژه ای پيش فرض بهمراه ي: کلاس خالی برای شما ايجاد می کند . می توانيد هم نام پروژه و هم نام کلاس را تغيير دهيد همچنين می توانيد کلاسهای ديگری به پروژه اضافه کنيد .
    حال برای اينکه بتوان دستورات ASP را استفاده نموده بايستی از منوی Project وارد بخش References شده و مورد Microsoft Active Server Pages Object Library را انتخاب کنيد .

    استفاده از متدهای ASP در کلاس های ActiveX
    بمنظور استفاده از متدهای ASP در کلاسهای ActiveX بايستی ابتدا روتينی به اسم OnStartPage در داخل کلاس تعريف کنيد . ساختار اين روتين بصورت زير است :

    Public Sub OnStartPage(PassedScriptingContext As ScriptingContext)x

    End Sub

    زمانيکه کاربر يک صفحه ASP را که شامل شی ای از کلاس ما باشد فراخوانی کند IIS ، SciptingContext را به شی ما پاس می دهد . ScriptingContext حاوی تمام متدها و خصوصيات ASP می باشد که برای استفاده در دسترس هستند . حال بايستی در روتين OnStartPage تمام اشيای ASP که توسط ScriptingContext در دسترس هستند را به اشيايي از همان نوع assign کنيم تا در صورت لزوم بتوانيم از آنها استفاده نمائيم . بنابراين قبل از نوشتن روتين OnStartPage متغيرهای زير را تعريف می کنيم :

    Private MyScriptingContext As ScriptingContext
    Private MyApplication As Application
    Private MyRequest As Request
    Private MyResponse as Response
    Private MyServer As Server
    Private MySession As Session

    حال در روتين OnStartPage بايستی اشيا فوق را مقداردهی کنيد :

    Public Sub OnStartPage(PassedScriptingContext As ScriptingContext)x
    Set MyScriptingContext=PassedScriptingContext
    Set MyApplication=MyScriptingContext.Application
    Set MyRequest=MyScriptingContext.Request
    Set MyResponse=MyScriptingContext.Response
    Set MyServer=MyScriptingContext.Server
    Set MySession=MyScriptingContext.Session
    End Sub


    از تمام اشيا فوق مشابه نوشتن صفحات ASP می توانيم در متدهايي که برای کلاس می نويسيم استفاده کنيم . برای مثال کد ASP زير را در نظر بگيريد :


    <%
    MyTempVar=Request.Form(“username”)x
    Response.Write(“You Entered : “ & MyTempVar)x
    %>

    حال فرض کنيد می خواهيم همين دستورات را در يک متد از کلاس بنويسيم :

    Public Sub MyMethod()x
    Dim MyTempVar As String
    MyTempVar=MyRequest.Form(“username”)x
    MyResponse.Write(“You Entered : “ & MyTempVar)x
    End Sub

    نکته ديگری که بايد در نظر داشت نوشتن روتينی است که در زمان پايان کار با شی فراخوانی می شود . اين روتين OnEndPage نام دارد و در آن اشيايي که در روتين OnStartPage مقداردهی کرده ايم را آزاد می کنيم :

    Public Sub OnEndPage()x
    Set MyScriptingContext=Nothing
    Set MyApplication= Nothing
    Set MyRequest= Nothing
    Set MyResponse= Nothing
    Set MyServer= Nothing
    Set MySession= Nothing
    End Sub

    پس از نوشتن متدهای موردنظرتان پروژه را ذخيره کنيد . حال برای کامپايل پروژه از منوی File مورد File/Make Dll را انتخاب نمائيد تا پروژه کامپايل شده و فايل dll موردنظرتان ساخته شود . اين فايل را در دايرکتوريي که صفحات ASP شما در آنجا قرار دارد کپی کنيد .
    نکته ای که بايد مورد توجه قرار داد اينست که در صورتيکه می خواهيد از اين dll در سيستم ديگری استفاده کنيد ابتدا بايستی آنرا رجيستر کنيد . برای رجيستر کردن يک dll از برنامه regsvr32.exe موجود در دايرکتوری سيستم ويندوز استفاده می شود :

    Regsvr32.exe C:\InetPub\wwwroot\Example\Example.dll

    استفاده از ActiveX Dll در صفحات ASP
    برای استفاده از کلاس نوشته شده در فايل dll در صفحات ASP ابتدا بايستی يک شی از آن کلاس ايجاد کنيم :


    <%
    Set ObjRefrence = Server.CreateObject(“ProjectName.ClassName”)x
    %>


    پس از ساخت شی می توانيم از متدهای موجود در کلاس استفاده کنيم

    ----------------------------------

    +COM چيست ؟
    روشی که برای دسترسی به Object های ASP در درس گذشته بيان شد تا IIS 3.0 استفاده می شد . اين روش استفاده از متدهای OnStart و OnEnd بود . البته گرچه هنوز اين روش از سوی IIS ورژن ۵ پشتيبانی می شود اما دارای يک مشکل است :
    اگر بخواهيد از يک کلاس در کلاس ديگری استفاده کنيد نمی توانيد در کلاس مورد استفاده ، دو متد ذکر شده را قرار دهيد و بنابراين به اشيای ASP دسترسی نخواهيد داشت .
    راه حلی که برای اين مشکل ارائه شد تکنولوژی +COM می باشد .
    بطور خلاصه در اين تکنولوژی شیی به اسم ObjectContext وجود دارد که از طريق آن می توانيد به اشيای ASP دسترسی داشته باشيد .
    برای استفاده از تکنولوژی +COM ابتدا از منوی Project ، References را انتخاب کرده و مورد زير را انتخاب کنيد :
    COM+ Services Type Library
    سپس در کلاسهای خود متغيرهای زير را تعريف کنيد :

    Dim Request As ASPTypeLibrary.Request
    Dim Response As ASPTypeLibrary.Response
    Dim Server As ASPTypeLibrary.Server
    Dim Session As ASPTypeLibrary.Session
    Dim Application As ASPTypeLibrary.Application


    حال در متد Initialize هر کلاس بايستی شی ObjectContext را تعريف کرده و مقداردهی کنيد . سپس متغيرهای بالا را با استفاده از اين شی مقداردهی نمائيد :

    Private Sub Class_Initialize()x
    Dim objCtx As ObjectContext
    Set objCtx = GetObjectContext
    Set Request = objCtx.item("Request")x
    Set Response = objCtx.item("Response")x
    Set Server = objCtx.item("Server")x
    Set Session = objCtx.item("Session")x
    Set Application = objCtx.item("Application")x
    End Sub



    + موضوع درس بعد : دسترسی به Database در کلاسهای اکتيوايکس Server-Side

    پاسخ به سوالات شما :
    ۱ - چه جوری دکمه ها و ليست باکس ها در ويژوال بيسيک را شکل اکس پی کنيم؟اصلان می شه؟
    پاسخ : ؟؟؟؟
    ۲ - تويه vb چطوری ميشه فايله اجرايیdllهاشو نخاد و بدونه اونا اجرا بشه ؟
    پاسخ : برنامه های اجرايي ويژوال بيسيک برای اجرا شدن به يکسری فايلهای ديگه نياز دارند مثلاً Vb Runtime Dll . برای اينکه به اين فايلها نيازی نباشد بايستی يک برنامه نصب setup file برای پروژه تان بسازيد تا بتوان برنامه را روی هر کامپيوتری نصب و اجرا کرد . ساده تري راه استفاده از ابزار Package & Deployment موجود در ويژوال استديو است . ابزارهای حرفه ای تر عبارتند از : InstallShield ، InstallWise ، Setup Factory و ...
    ۳ - اگه ممکنه يه توضيحی درباره ی دي کد کردن دی ال ال mpr دهيد .
    پاسخ : ؟؟؟؟
    ۴ - چطوری ميشه تو يه تکس باکس در ويژوال بيسيک فرمان داد اينتر شود يعنی به خط بعدی رود؟ ( يعنی زمانی که مولتی لاين است‌)
    پاسخ : استفاده از کاراکتر vbCrLf
    ۵ - من مي خوام با زبانهايي PHP و ASP برنامه بنويسيم ولي تمامي اين زبانها Server_side هستند و من بايد روي سرور اين كار ها رو انجام بدم من مي خوامم بدونم كه چه طوري مي تونم كامپيوتر خودمو وب سرور كنم البته يه چيزهاي مي دونم كه بايد IIS رو نصب كنم ولي نه به طور كامل خواهش مي كنم كمكم كنيد
    پاسخ : بايستی ويندوز ۲۰۰۰ يا XP نصب کرده و از IIS آنها استفاده کنيد . البته در ويندوزز ۲۰۰۰ IIS بطور اتوماتيک نصب نمی شود و بايد آنرا خودتان اضافه کنيد . برای اطلاعات بيشتر در مورد کار با IIS به کتاب ها و مراجع اينترنتی مراجعه کنيد مراجعه کنيد .

    ---------------------------------

    خلاصه ای بر چگونگی کار با بانک های اطلاعاتی ( Database ) در وی بی :
    + برای آشنايي کامل با چگونگی کار با بانک های اطلاعاتی در ويژوال بيسيک و بطور کلی Database Programming به کتاب برنامه نويسی بانک های اطلاعاتی در ويژوال بيسيک انتشارات نص رجوع کنيد .

    قبل از اينکه چگونگی نوشتن يک کلاس Database برای استفاده در ASP را آموزش دهم ، مقدمه ای بر چگونگی کار با بانک های اطلاعاتی در وی بی را شروع می کنم .
    برای کار با بانک های اطلاعاتی در ويژوال بيسيک روشها و امکانات مختلفی وجود دارد که يکی از بهترين آنها استفاده از تکنولوژی ( ADO ( ActiveX Data Object می باشد . بدون هيچ توضيحی در مورد ساختار اين تکنولوژی و نيز ساير روشهای ديگر ، به سراغ روش استفاده از اين تکنولوژی می روم :
    - برای کار با ADODB ابتدا بايستی از Reference ها مورد Microsoft ActiveX Data Object را انتخاب کرد .
    - قدم بعد تعريف يک شی ADO Connection برای اتصال به بانک اطلاعاتی است :

    Dim cn As ADODB.Connection


    - سپس بايستی اين شی ADO Connection را ايجاد نمود :

    Set cn = New ADODB.Connection


    - همچنين بايستی يک شی ADO Recordset برای گرفتن مجموعه ای از رکوردهای بانک اطلاعاتی تعريف کرد :

    Dim rs As ADODB.Recordset


    - حال بايستی اتصال به بانک اطلاعاتی را باز نمود . در اين مرحله با توجه به نوع بانک اطلاعاتی و اتصالی که می خواهيم داشته باشيم عبارت اتصال ممکن است متفاوت باشد . فرض کنيم عبارت اتصال را در يک متغير نوع String به اسم ConnString قرار دهيم :
    • در صورتی که بانک اطلاعاتی مقصد SQL Server باشد و بخواهيم بطور مستقيم و بدون استفاده از واسط ODBC به آن متصل شويم :

    ConnString=”Provider=SQLOLEDB.1;Password=yourpassowrd;Persist Security Info=True;User ID=yourusername; Initial Catalog=yourDatabaseName;Data Source=yourServerName”


    • در صورتی که بانک اطلاعاتی مقصد SQL Server باشد و بخواهيم با استفاده از واسط ODBC به آن متصل شويم :

    ConnString=”Provider=MSDASQL.1;Password=yourpassowrd;Persist Security Info=True;UserID=yourusername;DataSource=yourODBC_DataSourceName;Mode=ReadWrite”


    • در صورتی که بانک اطلاعاتی مقصد Access باشد :

    ConnString=” Provider=Microsoft.Jet.OLEDB.4.0;Data
    Source=yourDatabaseFilePath;Persist Security Info=False”



    حال بايستی اين اتصال را باز نمود :

    cn.Open(ConnString)x



    - قدم بعدی ايجاد شی ADO Recordset می باشد :

    Set rs = New ADODB.Recordset



    - سپس بايستی با توجه به کاری که می خواهيم با جداول آن بانک اطلاعاتی انجام دهيم يک sql query را توسط شی Recordset به آن بفرستيم :

    rs.Open yourSQLquery,cn,OpenKeyset, adLockOptimistic


    بعبارت ديگر نوع باز کردن Recordset متفاوت است و توسط query مورد نظر مشخص می شود برای مثال برای انتخاب فيلدهای يک Table :
    SELECT DISTINCT yourfields from yourtable WHERE yourcondition
    نکته : نوع قفل کردن مجموعه رکورد می تواند adLockReadOnly نيز باشد .

    - حال با استفاده از اين Recordset می توان يکسری کار را روی رکوردهای موجود در جداول انجام داد برای مثال :
    ۱ – حرکت به ابتدای مجموعه رکورد :

    rs.MoveFirst


    ۲ – حرکت در طول مجموعه رکورد :

    Do
    tmp = rs.fields(0)x
    .
    .
    .
    rs.MoveNext
    Loop Until (rs.EOF)x


    3 – بستن مجموعه رکورد و بستن اتصال به بانک اطلاعاتی :

    rs.Close
    cn.Close


    4 – حذف رکورد جاری از مجموعه رکورد :

    rs.delete


    5 - ايجاد رکورد جديد در مجموعه رکورد :

    Dim fields(RecordsetFieldsCount) As Variant
    Dim values(RecordsetFieldsCount) As Variant
    fields(0) = Field 1 Name
    fields(1) = Field 2 Name
    .
    .
    .
    fields(n) = Field n Name

    values(0) = Field 1 Value
    values(1) = Field 2 Value
    .
    .
    .
    values(n)= Field n Value

    rs.AddNew fields, values
    rs.update



    -------------------------

    آشنايي با چند query برای کار با جداول بانک های اطلاعاتی

    1- SELECT : برای انتخاب رکوردها از يک جدول استفاده می شود . فرمت کلی اين دستور بصورت زير است :

    SELECT fieldnames FROM tablename WHERE condition ORDER BY fieldnames


    مثال : فرض کنيد يک جدول به اسم mytable داريم که دارای دو فيلد به نامهای id از نوع integer و name از نوع string باشد :
    – انتخاب تمامی رکوردهای جدول :
    query="Select * from mytable"x
    - انتخاب فيلد name تمام رکوردهای جدول :
    query="Select name from mytable"x
    - انتخاب رکوردهايي از جدول که فيلد id آنها برابر 2 باشد :
    query="Select * from mytable where id=2"x
    - انتخاب رکوردهايي از جدول که فيلد name آنها برابر a باشد :
    query="Select * from mytable where name=’a’"x
    توجه داشته باشيد که چون فيلد name از نوع string است در دستور فوق از ‘ برای مقدار فيلد name استفاده شده است .
    - انتخاب رکوردهايي از جدول که فيلد id آنها برابر 2 و فيلد name آنها برابر a باشد و بر حسب id مرتب شده باشند .
    query="Select * from mytable where id=2 and name=’a’ order by id"x
    نکته : در صورتيکه بخواهيم از يک متغير برای مقداردهی به يک فيلد در query استفاده کنيد با توجه به اينکه آن متغير از نوع integer و يا string است بايد بصورت زير عمل کنيم :
    Dim mId as integer
    Dim mName as string
    mId=1
    mName="a"x
    query="Select * from mytable where id=" & str(mId) & " and name=’" & mName & "’"x

    2 – INSERT : اين دستور برای قرار دادن يک رکورد در جدول استفاده می شود . فرمت کلی اين دستور بصورت زير است :

    INSERT INTO tablename (field1name,field2name,…) VALUES (field1value,field2value,…)x


    مثال :
    query="Insert into mytable (id,name) values (1,’a’)"x

    3 – UPDATE : اين دستور برای تغيير مقادير يک رکورد از جدول استفاده می شود . فرمت کلی اين دستور بصورت زير است :

    UPDATE tablename SET field1name=field1value, field2name=field2value,…


    مثال :

    query="Update mytable set id=2 , name=’b’"x

    4 – DELETE : اين دستور برای حذف يک يا چند رکورد از جدول استفاده می شود . فرمت کلی اين دستور بصورت زير است :

    DELETE FROM tablename WHERE condition


    مثال :

    query="Delete from mytable where id=1"x

    حال که با تکنولوژی ADODB و نيز query های مختلف برای کار با جداول بانک های اطلاعاتی آشنا شديد می توانيم کلاسی برای کار با بانک های اطلاعاتی بنويسيم و از آن در صفحات asp استفاده کنيم اما همانطور که در قسمت قبل ديديد برای اتصال به يک بانک اطلاعاتی نياز به يکسری اطلاعات مثل نام سرور ، نام بانک اطلاعاتی و ... داريم . چند روش برای دادن اين اطلاعات وجود دارد :
    1 – در کلاسی که می نويسيم اين مقادير را مشخص کنيم . اشکال اين روش اينست که از کلاس نوشته شده تنها برای يک کاربرد خاص می توانيم استفاده کنيم و در صورتيکه سرور بانک اطلاعاتی و يا نام بانک اطلاعاتی ويا username و password اتصال تغيير کند بايستی در کلاس نوشته شده نيز تغييرات را اعمال کرده و مجدداً آنرا کامپايل کنيم .
    2 – راه حل دوم اينست که پارامترها را از طريق asp به متد اتصال موجود در کلاس بفرستيم برای مثال :
    Set db=server.createobject(“dbclass.database)x
    Db.connect(servername,databasename,username,password)x
    که coonect متد اتصال به بانک اطلاعاتی در کلاس database می باشد .


    3 – روش سوم آنست که اين پارامترها را در يک فايل XML قراردهيم و در متد connect آنها را از فايل بخوانيم . مزيت اين روش اينست که پارامترها هم به آسانی قابل تغيير بوده و هم براحتی آنها می توان آنها را استخراج نمود .

    برای اين منظور بايستی ابتدا يک کلاس برای خواندن اطلاعات از فايل xml بنويسيم که موضوع درس بعد می باشد .

    نکته : در صورتيکه با فرمت فايلهای xml آشنا نيستيد پيشنهاد می کنم يک مطالعه مقدماتی در اين زمينه انجام دهيد .

    ----------------------

    نوشتن کلاس Database - بخش اول :

    پس از مباحثی که در مورد شی ADODB و چگونگی استفاده از آن در وی بی و نيز استفاده از فايلهای XML داشتيم اکنون می توانيم يک کلاس کامل و قدرتمند برای کار با بانکهای اطلاعاتی در ASP بنويسيم .

    مراحل کار بصورت زير می باشد :

    ۱ - ابتدا يک پروژه از نوع ActiveX Dll ايجاد کنيد و نام آنرا DBase بگذاريد .

    ۲ - از بخش References مواردی را که در مباحث قبلی گفته شد به پروژه اضافه کنيد .

    ۳ - متغير Cn را برای کلاس بصورت زير تعريف کنيد :

    Private Cn As ADODB.Connection



    ۴ - ابتدا يک متد به اسم InitialConnection برای کلاس می نويسيم . در اين متد ابتدا پارامترهای اتصال به بانک اطلاعاتی را مشابه آنچه در درس قبل گفته شد از يک فايل XML به اسم config.xml می خوانيم و با استفاده از آنها اتصال به بانک اطلاعاتی را باز می کنيم :

    Public Sub InitialConnection()x
    Dim userName, Password, database_name, server_name
    Dim xmlf As NewXMLReader
    Call xmlf.Initiate("config.xml")x
    userName = xmlf.getvalue("DataBaseID") x
    Password = xmlf.getvalue("DataBasePassword") x
    database_name = xmlf.getvalue("DataBaseName") x
    server_name = xmlf.getvalue("ServerAddress")x
    Set Cn = CreateObject("ADODB.Connection")x
    Cn.ConnectionString = "Provider=SQLOLEDB.1;Password=" & Password & ";Persist Security Info=True;User ID=" & userName & ";Initial Catalog=" & database_name & ";Data Source=" & server_name
    Cn.Mode = adModeReadWrite
    Cn.Open
    End Sub

    لازم به ذکر است که XMLReader کلاس کار با فايلهای XML است که در قسمت قبلی در مورد آن صحبت کرديم .

    5 - برای بستن اتصال متد زير را به کلاس اضافه کنيد :

    Public Sub EndConnection()x
    Cn.Close
    Set Cn = Nothing
    End Sub

    6 - برای اجرای query هايي که نتيجه آنها از نوع Boolean است ( مثل Insert و Delete ) متدی به اسم ExecuteUpdate را به کلاس اضافه کنيد :

    Public Function ExecuteUpdate(ByVal squery As String) As Boolean
    Dim myrs As New Recordset
    If Not (makesInjection(squery)) Then
    myrs.LockType = adLockOptimistic
    Set myrs = Cn.Execute(squery) x
    ExecuteUpdate = True
    Exit Function
    Else
    ExecuteUpdate = False
    Exit Function
    End If
    End Function

    6 - برای اجرای query هايي که نتيجه آنها از نوع RecordSet است ( مثل Select ) متدی به اسم ExecuteQuery را به کلاس اضافه کنيد :

    Public Function ExecuteQuery(ByVal squery As String) As Recordset
    If Not (makesInjection(squery)) Then
    Set ExecuteQuery = Cn.Execute(squery)x
    Exit Function
    Else
    Set ExecuteQuery = Nothing
    Exit Function
    End If
    End Function

    همانطور که می بينيد در دو متد ExecuteUpdate و ExecuteQuery از تابعی به اسم makesInjection استفاده شده است . اين تابع بررسی می کند که آيا در query ورودی SQL-Injection وجود دارد يا نه .

    - اين تابع موضوع قسمت بعدی اين سلسله مباحث می باشد .
    ------------------------------------------------

    نوشتن کلاس Database : بخش دوم

    sql-injection چيست ؟

    همانطور که می دانيد در اغلب برنامه های کاربردی تحت وب از بانکهای اطلاعاتی استفاده می شود . اين برنامه ها داده های ورودی کاربر را از طريق فرمهای html دريافت کرده و بر اساس آن يک query توليد کرده و آنرا به بانک اطلاعاتی ارسال می کنند . در واقع ارتباط بين برنامه تحت وب با بانک اطلاعاتی بر اساس توليد query از داده های کاربر برقرار می شود . اکثر اين برنامه ها از زبان SQL برای اين ارتباط استفاده می کنند . اما نکته ای که در اين بين وجود دارد اينست که توليد query بر اساس داده هايی که کاربر مستقيماً در فيلدهای ورودی صفحه وب وارد کرده می تواند خطرناک باشد . بعبارت ديگر اگر برنامه محتويات يک فيلد را که توسط کاربر وارد شده در جلوی يک دستور SQL بچسباند و آنرا جهت اجرا روی بانک اطلاعاتی بفرستد در اينصورت يک هکر ماهر که با زبان SQL آشنا باشد می تواند محتويات اين فيلدها را طوری با دستورات SQL پر کند و چون ای داده ها مستقيماً برای توليد query استفاده می شود ممکنست آن query تبديل به يک فرمان مخرب شده و پس از اجرا ، اهداف نفوذگر را برآورده نمايد .

    مثال : فرض کنيد دو فيلد به اسمهای username و password در يک فرم وب قرار دارد که برای ورود به يک سايت استفاده می شود . همچنين فرض کنيد از اطلاعات اين فيلدها بطور مستقيم يک query بصورت زير برای بانک اطلاعاتی ارسال شود :

    us=request.form("username")
    psw=request.form("password")
    query="SELECT * FROM Users WHERE username='"&us&"' AND password='"&psw&"'"

    حال در صورتيکه هکر يک username صحيح ( مثلاً xxx ) از سيستم را بداند و در فيلد username مقدار صحيح را وارد کرده و در فيلد password عبارت زير را وارد کند :

    1111111' or username='xxx'

    در اينصورت query بصورت زير در می آيد :

    SELECT * FROM Users WHERE username='xxx' AND password='111111' or username='xxx'

    در اينصورت هکر بدون دانستن يک password مجاز می تواند به سيستم وارد شود .
    اين امر بخاطر آنست که چون فيلدهای وارد شده توسط کاربر بطور مستقيم در query قرار داده شده اند هکر توانسته کاراکتر ' را که در زبان SQL يک کاراکتر کنترلی بوده و عملکرد خاصی دارد ( عمل خاتمه دادن به عبارت SQL ) را در در query بگنجاند و سپس با دادن دستورات SQL مناسب کنترل را بدست بگيرد .

    اين سناريو می تواند بسيار خطرناکتر باشد زيرا هکر می تواند از ساير دستورات SQL مثل INSERT و DELETE نيز استفاده کند .

    - در نگارش مطالب فوق از کتاب " نفوذگری در شبکه و روشهای مقابله با آن " نوشته مهندس احسان ملکيان استفاده شده است . برای آشنايی بيشتر با sql-injection و روشهای مقابله با آن به صفحات ۳۲۰ تا ۳۲۸ اين کتاب مراجعه کنيد .

    برای مقابله با اين حملات بايستی از داده های ارسال شده توسط کاربر مستقيماً query توليد نکنيم بلکه ابتدا عدم وجود کاراکترهای کنترلی مثل ' و " و ; و *و غيره را در آن بررسی کنيم . برنامه ابتدا بايد در query وجود چنين کاراکترهايی را در مکانهای غيرمجاز بررسی کند . در بخش بعدی برنامه ای را جهت بررسی query های SQL بمنظور مقابله با sql-injection ارائه خواهم داد .

    ------------------------------

    تابع بررسی وجود sql-injection که در قسمت قبل در آن صحبت کرديم بصورت زير است :

    Private Function makesInjection(ByVal query As String) As Boolean
    Dim specialCharacters() As String
    Dim inQoute As Boolean
    specialCharacters = "-- ;,"
    inQoute = False
    For i = 1 To Len(query)
    Char = Mid(query, i, 1)
    If Mid(query, i, 1) = "'" And inQoute = False Then
    inQoute = True
    GoTo EndFor
    End If
    If Mid(query, i, 1) = "'" And inQoute = True Then
    inQoute = False
    GoTo EndFor
    End If
    If inQoute = False Then
    For Index = 1 To UBound(specialCharacters)
    schar = specialCharacters(Index)
    cchar = Mid(query, i, Len(schar))
    If schar = cchar Then
    Exit For
    End If
    Next
    If Index < UBound(specialCharacters) Then
    makesInjection = True
    Exit Function
    End If
    End If

    EndFor:
    Next
    If inQoute = True Then
    makesInjection = True
    Else
    makesInjection = False
    End If
    End Function

    ورودی اين تابع query شما و خروجی آن false ياtrue است .
    عملکرد تابع بصورت زير است :
    اين تابع در طول رشته query شروع به حرکت می کند و هر کاراکتر از آنرا بررسی می نمايد . در صورتيکه کاراکتر جاری ‘ باشد و داخل ‘ ’ نباشيم متغير مربوط به آن true شده و حلقه يکی بجلو می رود . اما در صورتيکه کاراکتر جاری ‘ باشد و داخل ‘ ’ باشيم متغير مربوط به آن false شده و حلقه يکی بجلو می رود . سرانجام در صورتيکه داخل ‘ ’ نباشيم بررسی می شود که اين کاراکتر يکی از کاراکترهای غير مجاز ( کاراکترهای موجود در رشته specialCharacters ) نباشد که اگر باشد تابع true بر می گرداند .
    پس از اتمام حلقه متغير مربوط به ‘ بررسی می شود که اگر true باشد در صورت injection وجود داسته و تابع نيز true بر می گرداند .

    -----------------------

    نکته ای در مورد شی Recordset :

    متد ExecuteQuery که در کلاس Database نوشتيم يک رکوردست را بعنوان نتيجه انجام query ورودی روی بانک اطلاعاتی شما برمی گرداند .
    همانطور که می دانيد توسط خصوصيت RecordCount می توان تعداد رکوردهای نتيجه شده از يک query را که در رکوردست قرار دارند بدست آورد .
    اما مشکلی وجود دارد اينست که با روشی که ما در قسمتهای قبل برای اجرای query در اين متد استفاده کرده بوديم ( myrs = Cn.Execute query ) نمی توان از خاصيت Recordcount رکوردست استفاده نمود زيرا هميشه ۱- برمی گرداند . بعبارت ديگر در عبارت زير مقدار count هميشه ۱- خواهد بود :

    myrs.execute(query)
    count=myrs.RecordCount

    برای حل اين مشکل بايستی رکوردست را با CursorType مساوی adOpenStatic باز کرد . بعبارت ديگر بجای دستورات فوق از دستور زير استفاده کنيد :

    myrs.Open squery, Cn, adOpenStatic, adLockOptimistic
    count=myrs.RecordCount

  9. #19
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post Api هاي ويندوز

    امروز قصد دارم در مورد API هاي ويندوز و چگونگي استفاده از آنها در ويژوال بيسيک بطور خلاصه توضيح دهم و همچنين دو مثال پراستفاده را نيز در اين زمينه بيان کنم که عبارتند از چگونگي پخش فايلهاي Wav و ساخت يک تايمر با دقت بالا :

    ۱ - آشنايي با Windows API : واژه API مخفف Application Programming Interface مي باشد . API هاي ويندوز مجموعه اي از توابع از پيش آماده موجود در سيستم عامل هستند که شما مي توانيد آنها را در برنامه هاي خود فراخواني کنيد . اين توابع در چندين کتابخانه DLL ويندوز ذخيره شده اند . براي دسترسي به اين توابع در ويژوال بيسيک ابتدا بايد آنها را برنامه خود declare کنيد . براي مثال :

    Declare Function sndPlaySound Lib "winmm.dll" Alias "sndPlaySoundA" (ByVal lpszSoundName As String, ByVal uFlags As Long) As Long

    همانطور که مي بينيد مثال فوق يک Declare از تابع sndPlaySound مي باشد که اين تابع در کتابخانه Winmm.dll موجود است . کلمه Alias نشان مي دهد که اين تابع نام ديگري در dll دارد . ساير بخشها مربوط به تعريف پارامترهاي تابع مي باشند که در مورد مثال فوق ، اين تابع دو پارامتر ورودي و يک خروجي از نوع Long دارد .
    پس از Delare کردن API در برنامه مي توانيد از آن استفاده نمائيد .

    ۲ - پخش فايلهاي Wav : تابعي که براي پخش فايلهاي Wav استفاده مي شود تابع sndPlaySound است که در بالا با آن آشنا شديد . پارامتر lpzSoundName نام و مسير فايل Wavو پارامتر uFlags چگونگي پخش فايل را مشخص مي کند . مقادير ممکن اين پارامتر عبارتند از :
    - SND_ASYNC : اجازه مي دهد طوري فايل Wav پخش شود که آنرا بتوان وقفه داد . بعبارت ديگر قادر خواهيد بود فايل Wav تان را هر زمان که بخواهيد پخش کنيد و مطمئن باشيد که حتماً شنيده مي شود .
    - SND_LOOP : فايل Wav را بطور ممتد پخش مي کند .
    - SND_NODEFAULT : اگر فايل Wav پيدا نشود صداي ديگري پخش نخواهد شد ( مثلاً برخي صداهاي default ويندوز )
    - SND_SYNC : در طول پخش فايل Wav کنترل به برنامه داده نمي شود . اين پارامتر در زمانيکه مي خواهيد فايل Wav اي را در پس زمينه برنامه تان پخش کنيد مناسب نمي باشد .
    - SND_NOSTOP : اگر فايل Wav اي قبلاً در حال پخش باشد ، فايل Wav شما آنرا دچار وقفه نمي کند . از اين پارامتر زماني استفاده مي شود که بخواهيم فايل Wav مان هيچوقت در وسط کار قطع نشود .
    اگر بخواهيد از بيش از يکي از اين پارامترها استفاده کنيد توسط Or آنها را ترکيب نمائيد مثال :

    sndPlaySound App.path & "\ding.wav", SND_ASYNC or SND_LOOP


    نکته : براي استفاده از توابع صوتي پيچيده تر بايستي از DirectSound که يکي از اجزاي DirectX مي باشد استفاده کنيد . در مورد DirectSound بعداً صحبت خواهم کرد .

    ۳ - ساخت يک تايمر با دقت بالا : شايد تا بحال از کنترل تايمر موجود در نوار ابزار ويژوال بيسيک استفاده کرده باشيد . اين تايمر داراي دقت حدود ۵۵ ميلي ثانيه است . براي دستيابي به زمانهاي با دقت بالاتر اين کنترل مفيد نخواهد بود .
    تابع GetTickCount يک API موجود در کتابخانه Kernel32.dll است . اين تابع طول زماني را که سيستم شروع به کار کرده است را برحسب ميلي ثانيه برمي گرداند :

    Private Declare Function GetTickCount Lib "kernel32" () As Long
    براي بررسي طي شدن يک مدت زماني خاص شما ابتدا بايد مقدار اين تابع را در يک متغير کمکي مثل TempTime قرار دهيد سپس در يک حلقه Do-Loop بايد اختلاف زمان GetTickCount جديد و زمان TempTime را با مقدار زماني که مي خواهيد سپري شود مقايسه کنيد :

    TempTime = GetTickCount()x
    Do While DesiredTime < GetTickCount() - TempTime
    Do some things'
    Loop

    توسط کد بالا مي توان يک عمليات خاص را براي يک مدت زماني مشخص اجرا کرد .
    کد زير نشان مي دهد که چگونه مي توان دستورات خاصي را در فواصل زماني خاص اجرار کرد :

    ExitFunction = False
    TempTime = GetTickCount()x
    Do While not(ExitFunction)x
    If DesiredTime < GetTickCount() - TempTime then
    Reset the temporary variable'
    TempTime = GetTickCount()x
    Do some things'
    End If
    Loop

    همچنين از تابع GetTickCount مي توان براي benchmark برنامه ها استفاده کرد . بعبارت ديگر مي توان زمان اجراي يکسري دستورات خاص را بدست آورد .

  10. #20
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/10/14
    سن
    36
    نوشته ها
    3,180

    Post مباحث پيشرفته Direct3D - مقدمه

    مباحث پيشرفته Direct3D - مقدمه

    موضوع : مروري بر مباحث قبلي - ساخت يک موتور گرافيکي سه بعدي

    قبل از شروع مباحث جديد برنامه نويسي Direct3D ، با هم مروري بر مباحث قبلي خواهيم داشت . ( مباحث قبلي در آرشيو موجود مي باشند ) .
    در اين درس با استفاده از مطالب قبلي يک Engine سه بعدي ساخته و از امکانات آن در يک برنامه نمونه استفاده خواهيم کرد .
    اين engine داراي دو کلاس است :
    1 – کلاس MainD3D
    2 – کلاس D3Dobject
    در کلاس MainD3D متغيرها و توابع لازم براي ساخت يک device سه بعدي ، تنظيمات ماتريسي ، تابع رندر و غيره موجود مي باشد .
    متغيرهاي عمومي اين کلاس عبارتند از :
    Public g_DX As New DirectX8
    Public g_D3D As Direct3D8
    Public g_D3DX As New D3DX8
    Public g_D3DDevice As Direct3DDevice8
    Public NTextures As Long
    روتين ها و توابع اين کلاس عبارتند از :
    1 - InitD3D : اين روتين ، اشيا D3D و D3Ddevice را مي سازد و پارامترهاي آنها را تنظيم مي کند .
    2 – ApplyCameraChanges : روتين ايجاد ماتريس View
    3 – SetupMatrices : روتين ايجاد ماتريس Projection
    4 – StartRender : در اين روتين عمليات لازم براي شروع عمل رندر صورت مي گيرد .
    5 – RenderObject : اين تابع ، يک شي سه بعدي از نوع کلاس D3Dobject را مي گيرد و بردارهاي مورد نياز و نيز بافت شي را تنظيم مي کند و در پايان شي را ترسيم مي کند .
    6 – FinishRender : در اين روتين به عمليات رندر پايان داده مي شود .
    7 – Cleanup: روتين از بين بردن اشيا Direct3D
    8 – CreateVector : تابع ساخت يک بردار سه بعدي
    9 – CreateTextures : روتين ساخت يک بافت جديد
    10 – InitTexture: تابع مقداردهي به يک بافت
    در کلاس D3Dobject متغيرها و توابع لازم براي ايجاد يک شي سه بعدي و اختصاص بافت به آن موجود مي باشد .
    در اين کلاس دو type عمومي تعريف شده است :
    1 - NormalVERTEX
    2 - TeturedVERTEX
    همچنين روتين ها و توابع اين کلاس عبارتند از :
    1 – InitObject : تابعي که تنظيمات اوليه vertex ها و بافت شي را انجام مي دهد .
    2 – Vertex : روتين ايجاد vertex هاي مورد نياز
    3 – GetRenderingMode: تابعي که مد رندر را مشخص مي کند .
    و نيز يکسري تابع ساخت vertex نرمال و ساخت vertex داراي بافت و غيره

    اين دو کلاس در يک پروژه ويژوال بيسيک قرارداده شده و پروژه با نام D3Dengine.dll کامپايل شده است .
    حال با استفاده از اين engine مي خواهيم يک منظره سه بعدي را ايجاد کنيم :
    اين منظره شامل سه object است : ديوار ، آسمان و زمين.


    ابتدا بايد يک شي از کلاس MainD3D تعريف کنيم :

    Dim D3D8Main As MainD3D8
    در متد Form Load نيز سه شي Floor ، Sky و Wall را بصورت زير تعريف مي کنيم :

    Dim Floor As D3DObject
    Dim Sky As D3DObject
    Dim Walls As D3Dobject

    سپس اين سه شي را به اضافه شي D3D8Main ، ايجاد مي کنيم :

    Set D3D8Main = New D3DEngine.MainD3D8
    Set Floor = New D3DEngine.D3DObject
    Set Sky = New D3DEngine.D3DObject
    Set Walls = New D3DEngine.D3Dobject
    در ابتدا شي MainD3D را Initial مي کنيم و سپس بافتهاي مورد نيز خود را مي سازيم :

    D3D8Main.InitD3D True, Me.hWnd
    D3D8Main.CreateTextures 3
    D3D8Main.InitTexture 1, App.Path + "\floor.jpg"
    D3D8Main.InitTexture 2, App.Path + "\sky.bmp"
    D3D8Main.InitTexture 3, App.Path + "\wall.bmp"

    حال به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي floor مي رويم . floor شامل شش vertex مي باشد و بنابراين دو face مثلثي دارد :

    Floor.InitObject 6, 2, TriangleList, True, 1

    Floor.Vertex 0, -55, -2, -55, vbWhite, 0, 10
    Floor.Vertex 1, 55, -2, -55, vbWhite, 10, 10
    Floor.Vertex 2, 55, -2, 55, vbWhite, 10, 0
    Floor.Vertex 3, -55, -2, -55, vbWhite, 0, 10
    Floor.Vertex 4, 55, -2, 55, vbWhite, 10, 0
    Floor.Vertex 5, -55, -2, 55, vbWhite, 0, 0
    سپس به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي wall مي رويم . wall شامل بيست و چهار vertex مي باشد و بنابراين هشت face مثلثي دارد :

    Walls.InitObject 24, 8, TriangleList, True, 3

    Walls.Vertex 0, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 1, 55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
    Walls.Vertex 2, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 3, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 4, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 5, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 0

    Walls.Vertex 6, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 7, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 5, 1
    Walls.Vertex 8, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 9, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 10, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 11, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0

    Walls.Vertex 12, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 13, -55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
    Walls.Vertex 14, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 15, -55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 16, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 17, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0

    Walls.Vertex 18, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 19, 55, -2, -55, &HBCE8FC, 5, 1
    Walls.Vertex 20, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 21, 55, -2, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Walls.Vertex 22, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 5, 0
    Walls.Vertex 23, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 0

    حال به سراغ ايجاد و مقداردهي vertex هاي sky مي رويم . sky شامل شش vertex مي باشد و بنابراين دو face مثلثي دارد :

    Sky.InitObject 6, 2, TriangleList, True, 2

    Sky.Vertex 0, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
    Sky.Vertex 1, 55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
    Sky.Vertex 2, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Sky.Vertex 3, -55, 8, -55, &HBCE8FC, 0, 1
    Sky.Vertex 4, 55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1
    Sky.Vertex 5, -55, 8, 55, &HBCE8FC, 0, 1

    در پايان تابع رندر را صدا مي کنيم . البته در هر بار عمل رندر کردن ، دوربين يک درجه در صفحه X-Z دوران مي کند تا کل ديوار قابل مشاهده باشد :

    Dim Angle As Double
    PI = 3.1415
    Angle = 0
    Do
    DoEvents
    D3D8Main.StartRender vbBlack
    D3D8Main.RenderObject Sky
    D3D8Main.RenderObject Floor
    D3D8Main.RenderObject Walls
    D3D8Main.FinishRender
    If Sqr(Angle ^ 2) = 360 Then Angle = 0
    Angle = Angle + 1
    D3D8Main.CamLookAtX = Sin((Angle * 2 * PI) / 360)
    D3D8Main.CamLookAtZ = Cos((Angle * 2 * PI) / 360)
    D3D8Main.ApplyCameraChanges
    Loop

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •