((*مشاعره*))

[H@sti]

دلنشان شد سخنم تا تو قبولـش کردی***آری آری سـخـن عــشــق نـشـانـی دارد

خــم ابــروی تــو در صنعت تـیـر انـدازی***برده از دست هر آنکس که کمانی دارد

در ره عشق نشد کس بیقین محرم راز***هـرکـس بــر حـسـب فــکر گـمانــی دارد

با خـرابـات نـشـیـنـان ز کـرامـات مـلاف***هرسـخـن وقـتـی و هر نکته مکانـی دارد

[agapeh110]

دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

[ا.س.]

درد عشقی کشیده ام که مپرس
****** زهر هجری کشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
****** دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
****** میرود آب دیده ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
****** سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
****** لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
****** رنجهایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
****** به مقامی رسیده ام که مپرس

حافظ

[ا.س.]

ساده باشیم
ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت

سهراب سپهری

[ا.س.]

ز آهم هفت گردون پر شَرَر بی
****** ز مژگانم روان خون جگر بی
تو که هرگز دلت از غم نسوجه
****** کجا از سوته دیلانت خبر بی

باباطاهر

[H@sti]

ببخشید مشاعرتونو به هم میزنم ولی بحث جدی شد حرف از دریافت موبایل مجانی اومد وسط!!!

منم میخوام

من من:icon_pfds2 (37): من من:icon_pfds2 (37): من من:icon_pfds2 (37):

کجا برم اسممو بنویسم؟کی موبایل مجانیمو میدین؟!!!

[H@sti]

یارب این آیینه حسن چه جوهر دارد
که درد آه مرا قوت تاثیر نبود

ان کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود

[ا.س.]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید

حافظ

[ا.س.]

درین خیال بسر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت بسر نمی آید

حافظ

[ا.س.]

در ها به طنین های تو واکردم
هر تکّه نگاهم را جایی افکندم، پرکردم هستی ز نگاه
برلب مرداب، پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم
به نماز.

سهراب سپهری