-
کاربر سایت
دلنشان شد سخنم تا تو قبولـش کردی***آری آری سـخـن عــشــق نـشـانـی دارد
خــم ابــروی تــو در صنعت تـیـر انـدازی***برده از دست هر آنکس که کمانی دارد
در ره عشق نشد کس بیقین محرم راز***هـرکـس بــر حـسـب فــکر گـمانــی دارد
با خـرابـات نـشـیـنـان ز کـرامـات مـلاف***هرسـخـن وقـتـی و هر نکته مکانـی دارد
-
کاربر سایت
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
-
کاربر سایت
درد عشقی کشیده ام که مپرس
****** زهر هجری کشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
****** دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
****** میرود آب دیده ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
****** سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
****** لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
****** رنجهایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
****** به مقامی رسیده ام که مپرس
حافظ
-
کاربر سایت
ساده باشیم
ساده باشیم چه در باجه یک بانک چه در زیر درخت
سهراب سپهری
-
کاربر سایت
ز آهم هفت گردون پر شَرَر بی
****** ز مژگانم روان خون جگر بی
تو که هرگز دلت از غم نسوجه
****** کجا از سوته دیلانت خبر بی
باباطاهر
-
کاربر سایت
-
کاربر سایت
یارب این آیینه حسن چه جوهر دارد
که درد آه مرا قوت تاثیر نبود
ان کشیدم ز تو ای آتش هجران که چو شمع
جز فنای خودم از دست تو تدبیر نبود
-
کاربر سایت
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد بجانان یا جان ز تن برآید
حافظ
-
کاربر سایت
درین خیال بسر شد زمان عمر و هنوز
بلای زلف سیاهت بسر نمی آید
حافظ
-
کاربر سایت
در ها به طنین های تو واکردم
هر تکّه نگاهم را جایی افکندم، پرکردم هستی ز نگاه
برلب مرداب، پاره لبخند تو بر روی لجن دیدم، رفتم
به نماز.
سهراب سپهری
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن