امروز كه در دست توام مرحمتي كن
فردا كه شوم خاك چه سود اشك ندامت
امروز كه در دست توام مرحمتي كن
فردا كه شوم خاك چه سود اشك ندامت
:icon_pf(57):
تیر عشق کش ندانم بر دل حافظ که زد
آنقدر دانم که از شعر ترش خون میچکید
:icon_pf(57):
درد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
ویرایش توسط bos3000 : 2010/03/20 در ساعت 22:43
:icon_pf(57):
سوختم در چاه صبر از بهر ان شمع چگل
شاه تركان فارغ است از حال ما كو رستمي
:icon_pf(57):
یکی را علم ظاهر بود حاصل
نشانی داد از خشکی ساحل
:icon_pf(57):
لا لا لا لا لا لایی...بخواب ای ابرک نازم
به روی سینه ی بازم...دلم تنگه دلم تنگه
:icon_pf(57):
هر آنکس که جور بزرگان نبرد
نسوزد دلش بر ضعیفان خرد
:icon_pf(57):
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
با کافران چه کارت گر بت نمی پرستی
:icon_pf(57):
یک اسمان خورشید بیاورند
یادت باشد
من اینجا
کنار همین رویاهای زودگذر
به انتظار امدن تو
خط های سفید جاده را می شمارم ...
:icon_pf(57):
منم آن مست دهلزن که شدم مست به میدان
دهل خویش چو پرچم به سر نیزه ببستم
:icon_pf(57):