((*مشاعره*))

[bos3000]

تیغ حلمم گردن خشمم زده ست

خشم حق بر من چو رحمت آمده ست

[bos3000]

تو یه سایه بودی همقد خواب نیمروز من

تو یه سایه بودی تو ظهر داغ تن سوز من

تو هرم داغ بی رحم آفتاب تو سایه بودی یه سایه ی ناب

من مسافر تن تشنه ی خواب حریص فتح یه جرعه ی آب

[bos3000]

بعد از این ما دیده خواهیم از تو بس

تا نپوشد بحر را خاشاک و خس

نک منم ینبوع آن آب حیات

تا رهانم عاشقان را از ممات

آب حیوان خوان مخوان این را سخن

روح نو بین در تن حرف کهن

قابل این گفته ها شو گوش دار

تا که از زر سازمت من گوشوار

[bos3000]

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست

کرم نما و فرود آ، که خانه خانه ی توست

[bos3000]

تو همه بود و نبودی
تو همه شعر و سجودی
چه گریزی ز بر من
که ز کویت نگریزم

[bos3000]

من نخواهم دایه مادر خوشتر است

موسی ام من دایه من مادر است

[bos3000]

تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او

زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند

[bos3000]

در این درگَه که گَه گَه کَه کُهُ کُه کَه شود ناگه

مشو غره به امروزت که از فردا نِ ای آگه

[bos3000]

هر کسی را بهر کاری ساختند

شوق آن را در دلش انداختند

[bos3000]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع

شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع