((*مشاعره*))

[bos3000]

عشق از اول چرا خونی بود

تا گریزد هر که بیرونی بود

[bos3000]

دوستت دارم خیلی کمه ولی جز این چیزی نبود

واژه ها رو ولش کنیم عشقمو از چشام بخون

[bos3000]

نه رفیق مهربان است حریف سست پیمان

که به روز تیر باران سپر بلا نباشد

[bos3000]

در سفر شد سرنوشتم مثل یک موج
در شبی سرد گریه کردم تا شقایق
مونده تنها دست سرد مرد عاشق...

[bos3000]

قاصد آمد دوش از وی نامه دلبر گرفتم

بهر ایثار رهش از جان خود دل برگرفتم

[bos3000]

من بی دل به چه جرمی
از تو هی شکنجه میشم
من که با تمام زجرت
خاکتم ، مثل همیشه
زیر ضربه ضربه تو
بی سپرترینم از عشق
بسه نازنین روا نیست
بزنی تیشه به ریشم

[bos3000]

من بی مایه که باشم که خریدار تو باشم

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

[bos3000]

مث اون موج صبوری که وفا داره به دریا
تو مهی مث حقیقت ، مهربونی مث رویا
چقدر تازه و پاکی مث یاسای تو باغچه
مث اون دیوان حافظ که نشسته لب طاقچه...

[bos3000]

همه را بیازمودم ز تو خوشترم نیامد

چو فرو شدم به دریا چو تو گوهرم نیامد

سر خم ها گشودم ز هزار خم چشیدم

چو شراب دلکش تو به سر و لبم نیامد

[bos3000]

دلم در سینه سر کوبد به دیوار
که این مرگ است و بر در می زند مشت
بیا ای همزبان جاودانی
که امشب وحشت تنهایی ام کشت