-
مدیر بازنشسته
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست
مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
-
-
مدیر بازنشسته
یه شب مهتاب ماه می آد تو خواب
منو می بره کوچه به کوچه،باغ انگوری، باغ آلوچه...
-
-
مدیر بازنشسته
همت حافظ و انفاس سحر خیزان بود
که ز بند غم ایام نجاتم دادند
-
-
مدیر بازنشسته
دلم تنگ است،دلم می سوزد از باغی که می سوزد
نه دیداری!نه دستی از سر یاری!
مرا آشفته می دارد چنین آشفته بازاری...
-
-
مدیر بازنشسته
یاد باد صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
-
-
مدیر بازنشسته
دو تا چشمام همه جا دنبال تو می گرده
با نبودنت دلم با غصه ها سر کرده
شب و روز در پی تو من همه جا رو گشتم
یکی گفت غصه نخور!اون داره بر می گرده...
-
-
مدیر بازنشسته
همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست
همه جا خانه ي عشق است چه مسجد چه كنشت
-
-
مدیر بازنشسته
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
-
-
مدیر بازنشسته
یک نفر می آد که من منتظر دیدنشم
یک نفر می آد که من تشنه ی بوییدنشم
مثل یه معجزه اسمش تو کتابا اومده
لب اون شعرای عاشقانه گفتن بلده...
-
-
مدیر بازنشسته
هر ان کس زدانش برد توشه ای
جهانی است بنشسته در گوشه ای
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن