ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم...
مدیر بازنشسته
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم...
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
من و تو باهمیم اما دلامون خیلی دوره
همیشه بین ما دیوار سرد رنگ غروره
نداریم هیچ کدوم حرفی که باز هم تازه باشه
چراغ خنده هامون خیلی وقته سوت و کوره
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
هین بگو که ناطقه جو میکند
تا به قرنی بعد ما آبی رسد
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند...
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
دل داده ام به یاری،شوخی کشی نگاری
محمودة السجایا،مرضیة الخصایل...
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
لیک دعوت وارد است از کردگار
با قبول و ناقبول او را چه کار
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد
صد لطف چشم داشتم و او یک نظر نکرد
:icon_pf(57):
مدیر بازنشسته
دمي با غم به سر بردن جهان يكسر نمي ارزد ........... به مي بفروش دلق ما كزين خوش تر نمي ارزد
:icon_pf(57):
مجوز های ارسال و ویرایش
پاسخ با نقل قول