-
مدیر بازنشسته
یار مرا،غار مرا،عشق جگرخوار مرا
یار تویی،غار تویی،خوجه نگه دار مرا...
-
مدیر بازنشسته
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
-
مدیر بازنشسته
من و تو با لب تشنه ،تن خسته،لب یک چشمه رسیدیم
پیش رومون آب زمزم،سوختیم اما قطره ای هم نچشیدیم...
-
مدیر بازنشسته
مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هردم
-
کاربر سایت
-
کاربر سایت
-
مدیر بازنشسته
باز باران با ترانه با گهر های فراوان میخورد بر بام خانه
یادم آرد کودکی ده ساله بودم
ویرایش توسط bos3000 : 2010/03/21 در ساعت 13:07
:icon_pf(57):
-
مدیر بازنشسته
من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم...
-
مدیر بازنشسته
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطفها می کنی ای خاک درت تاج سرم
-
مدیر بازنشسته
مرا اینگونه گر خواهی دلت را آشیانم کن
من آن نشکستنی هستم،بیا و امتحانم کن!...
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن