-
مدیر بازنشسته
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین دهنان
-
مدیر بازنشسته
نماز شام قیامت به هوش باز آید
کسی که خورده بود می ز بامداد ازل
-
مدیر بازنشسته
لاله ساغر گير و نركس مست و بر ما نام فسق............ داوري دارم بسي يارب گرا داور كنم
-
مدیر بازنشسته
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
-
مدیر بازنشسته
ترسم كزين چمن نبري آستين گل
كز گلشنش تحمل خاري نمي كني
-
مدیر بازنشسته
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
-
مدیر بازنشسته
دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدنند
گل ادم بسرشتند و به پيمانه زدند
-
مدیر بازنشسته
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
آبم از دیده همی رفت و زمین تر میشد
-
مدیر بازنشسته
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد
چون بشد دلبر و با يار وقادار چه كرد
-
مدیر بازنشسته
در طلعت مه رویان انوار تو میبینم
در آینه خوبان رخسار تو میبینم
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن