((*مشاعره*))

[bos3000]

در خرابات مغان نور خدا ميبينم .................. اين عجب بين كه چه نوري ز كجا ميبينم

[bos3000]

می کشندت دست دست این دوستان تا نیستی

دست کش از دستشان و دستیار خویش باش

[bos3000]

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستم

رخت می دیدم و جام هلالی باز می خوردم

[bos3000]

مرا اینگونه باور کن...
کمی تنها! کمی بی کس! کمی از یادها رفته
خدا هم ترک ما کرده! خدا دیگر کجا رفته؟!
نمی دانم مرا آیا گناهی هست؟!
که شاید هم به جرم آن. غریبی و جدایی هست؟!

[bos3000]

تو گر خواهی که جاویدان جهان یکسر بیارآیی

صبا را گو که بردارد زمانی برقع از رویت

[bos3000]

تاب بنفشه مي دهد طره ي مشكساي تو

پرده ي غنچه مي درد خنده ي دلگشاي تو

[bos3000]

وصل تو اجل را ز سرم دور همی داشت

از دولت هجر تو کنون دور نماندست

[bos3000]

تا چه کند با رخ تو دود دل من

آیینه دانی که تاب آه ندارد

[bos3000]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

[bos3000]

دلا ز نور هدایت گر آگهی یابی

چو شمع خنده زنان ترک سر توانی کرد