صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: مورد کاوی های مدیریتی (مسائل واقعی در دنیای مدیریت)

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    مي تاگ؛ضررهاي رها كردن يك شعبه خارجي
    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com




    در جريان يك اشتباه باورنكردني، شعبه خارجي مي‎تاگ در انگلستان ماجراي وحشتناكي را ناشي از مديريت غيرمتمركز به‌وجود آورد. اين ماجرا را مي‎توان ثمره تفويض اختيار و نتايج آن دانست.
    در اوت 2991 شعبه مي‎تاگ مربوط به كمپاني هوور به‌منظور تبليغ فروش اعلام كرد، كه هر كس در انگلستان از محصولات هوور بيش از 001 پوند (حدود 051 دلار) خريداري كند، قبل از ژانويه 3991 دو فقره بليط رفت و برگشت رايگان به هر شهر اروپا جايزه مي‎گيرد و براي خريد محصولات هوور به ارزش 052 پوند و يا بيشتر دو بليط رفت و برگشت به نيويورك و يا اورلاندو دريافت مي‎دارد.
    وسوسه خريد اوج گرفت و مشتريان حساب كردند كه ارزش بليط، به‌مراتب بيشتر از قيمت اشيا خانگي است كه آنها خريد مي‎كنند. هزار بريتانيايي براي خريد اشياء جايزه‌دار ساخت كمپاني هوور هجوم آوردند. اشياي خانگي و دستگاههاي جاروبرقي موجود در انبارها خالي شد و كارخانه موجود در اسكاتلند كه جارو برقي توليد مي‎كرد برنامه توليد 42ساعته و 7 روز در هفته توأم با اضافه كاري براي كارگران را به‌مرحله اجرا درآورد.
    هوور هرگز انتظار نداشت كه بيش از 05 هزار نفر براي خريد محصولات آنها مراجعه كنند. تخمين زده مي‎شد كه فقط چندين نفر واجد تمام شرايط براي دريافت بليط رايگان رفت ـ برگشت پيدا شود. ولي بيش از 002 هزار نفر در خريد استثنايي، شركت كردند كه تعداد زيادي از آنها واجد شرايط براي دريافت جايزه بودند. يك سازمان و كاغذ بازي حجيم براي سازماندهي پروازهاي برندگان ايجاد شد و تا نيمه آوريل توانست پرواز فقط 0006 نفر را هماهنگ كند. هزاران نفر ديگر يا بليط دريافت نكردند و يا براي آنها امكان پرواز در موعد مناسب فراهم نبود و يا اين كه ماهها بدون پاسخ در انتظار باقي ماندند.
    هوور تيم خاصي را مامور كرد كه بدون تخريب بيشتر روابط با مشتريان، مشكل را حل نمايد . آنها بعد از بررسي اعلام كردند كه مطمئن نيستند كه تمام خريداران بتوانند بليط رايگان دريافت دارند. تبليغات بدون حساب باعث ركود مالي مي‎تاگ شد.
    تذكر ويژه
    آيا بايد از رويه سرفروشي ( Loss Leader) استفاده كرد؟

    يكي از شيوه‌هاي رايج به‌منظور بالابردن ميزان فروش استفاده از سرفروشي است. در اين روش بعضي از كالاها به قيمت خيلي پايين و در بعضي موارد كمتر از هزينه تمام شده براي جذب و جلب مشتري عرضه مي‌شود. منطق بهـره‌گيري از اين رويه اين است كه مشتري در هنگام مراجعه به خريد كالا به‎ قيمت ارزان، كالاهاي ديگر با قيمت عـادي را مي خرد. در نتيجه سـود حاصله از فـروش كـالاهاي عادي، زيان كالاي سرفروش را مي پوشـاند. پـاره‎اي اعتقـاد دارند كه اسـتفاده از اين روش بي‎معني است زيرا شـركت با نقض اصل واقعي يعني كسب سود، "فروش" را مي‎خرد.
    هـوور انگلستان در محاسبات خود دچار اشتباه شد. در نتيجه شـركت به‌علت اكراه مشتريان به خريد ساير كالاها، به‌ازاي هر فـروش، متحمل زيان شده و ميزان آن چندين برابر شد. به‌طوركلي مي‎تـوان گفت كه اين ايده از همان ابتدا نـاپخته بود زيرا از دو شـرط اصلي آن يعني توسعه فروش به سـاير كـالاهاي ديگر و محدود كردن ميزان زيان غفلت شده بود.
    سوابق مي‎تاگ
    مي‎تاگ يك شركت با سابقه صد ساله است. فعاليت اصلي آن در سال 3981ساخت ملحقات دستگاه خرمنكوب بود. در سال 7091 شركت به شهر كوچك «يودا نيوتن» انتقال و توليد دستگاه لباسشويي از نوع چرخشي را آغاز كرد. در دهه 0391 نصب قلكهاي سكه‎اي اختراع و باعث رونق اين شركت شد. لباسشويي با قلكهاي سكه‎اي در اواخر دهه 0591 و اوايل دهه 0691 در ايالات متحده سريعا گسترش يافت. درسال 5791 مي‎تاگ با عرضه دستگاه جديد با مزيت صرفه‎جويي در مصرف انرژي بازار خود را نوسازي كرد.
    تعميركار تنها
    مي‎تاگ براي سالها به‌عنوان سازنده دستگاههاي لباسشويي و خشك‎كن‎هاي با كيفيت بالا شهرت داشت. در تبليغ محصول، تعميركاري نشان داده مي‎شود كه به‌علت خراب نشدن محصولات مي‎تاگ از تنهايي عزا مي‎گرفت. نتيجه اين تنهايي تعميركار، حسن شهرت محصولات مي‎تاگ و بالارفتن قيمت آن بود. يكي از رقبا ادعا داشت كه هزينه ساخت دستگاه آنها با ما برابر است، اما آنها 001 دلار بيشتر را به‌خاطر حسن شهرت مي‎گيرند.
    در مورد شكست بازار انگلستان چه كسي مقصراست ؟
    مديريت عالي هوور صاحب سهام مي تاگ مقصر است زيرا افسار آن را رها كرده و اجازه داد مستقلاً با حداقل محدوديت فعاليت نمايد‌. به هرحال مديران اجرايي در اداره مركزي مي‎بايستي در بطن جريانات قرار مي‎گرفتند. در اين راستا اعتماد زياد به مديران محلي گمراه‎كننده بود. مديريت شركت در شعبه انگلستان از نظر دستورالعملهاي اجرايي، خيلي افسارگسيخته و خارج از كنترل بود. در نتيجه به كمپاني مادر 05 ميليون دلار هزينه تحميل شد، و كليه مشكلات در شرايط بدون هشدار قبلي بروز كرد.ضمنا مديران شعبه انگلستان در برنامه‎ريزي براي فروش خطا كردند. آنها ميزان تقاضا و تعداد واجدان شرايط براي اخذ جايزه را كم پيش‎بيني كرده و در عقد قرارداد با آژانس مسافرتي اشتباه كردند. در اين ماجرا هزينه مسافرت با آژانس، به‌مراتب بيشتر از بهاي لوازم خانگي است. درك اين موضوع ساده، به آموزه‎هاي خاص نياز ندارد. در نتيجه محاسبه اشتباه، بيش از 002 هزار نفر براي خريد هجوم آوردند تا از جوايز آن بهره‎مند شوند.
    مديريت هوور مي‌بايستي به هرحال متوجه اين گونه فروشهاي پرهزينه مي‎شد. آيا اين موضوع يك اشتباه ساده در محاسبه است و يا ساده لوحي مديران و كاركنان آنها؟
    مشكل فروش، چگونه قابل پرهيز بود.؟
    مشكل بزرگ ناشي از قيمت را مي‎توان بدون خدشه‎دار كردن ايده كلي آن حل كرد. تحليل هزينه ـ مزيت دو وجه صرف هزينه براي كسب يك مزيت، نظير افزايش فروش را نشان مي‎دهد. براي درك اين موضوع به تابلوي زير رجوع نماييد.
    تابلوي اطلاعات توضيحي
    تحليل هزينه ـ مزيت

    تحليل هزينه ـ مزيت مقايسه هدفمند هزينه انجام يك كار و مزيت‎هاي ناشي از آن است. هرگاه مزيت انجام يك كار از هزينه‎هاي آن تجاوز نمايد، تصميم به انجام آن گرفته مي‎شود. ساده‎ترين روش براي انجام چنين تحليل، تبديل هزينه‎ها و مزيت‎ها به دلار و مقايسه آن با همديگر است.
    تحليل هزينه ـ مزيت به‌طـور گسترده توسط وزارت دفاع كشورها براي ارزيـابي گزينه‎هاي مختلف انواع سيستم‎هاي سلاح به كار برده مي‎شود. در سالهاي اخير كاربرد تحليل هزينه ـ مزيت در رابطه با معيـارهاي محيط زيست و يا استانـداردهـاي ايمني نيز به كار رفته است. به عنوان مثال تحليل هزينه ـ مزيت مي‎تواند براي تعيين ارزش اجتماعي صرف X ميليون دلار براي نيل به استانداردهـاي هـوا و يا آب تميز به كار رود.
    اكثر تجارتها مرهون تحليل هزينه ـ مزيت در رابطه با تحليل داده ها و ستانده‎ها براي گزينه‎هاي مختلف هستند.
    در تجـارت. انجام اين گونه تحليل، با هزينه و مزيت‎هاي كمي انجام مي‎پذيرد ولي در پاره‎اي مـوارد ورودي‎ها، داراي طيف وسيع و غير كمي است لذا پيشنهاد مي‎شود كه در اين گونه موارد، معيارهاي زير مورد توجه واقع شود:
    هزينه: هزينه‎هاي اجراي گزينه‎ها شامل سرمايه‎گذاري مستقيم و ابعاد منفي آن كدامند؟
    مزايا: مزاياي استفاده از گزينه‎ها براي رفع نارسايي‎ها و استفاده از فرصتها كدامند؟
    زمان: در چه زماني بازتاب‎هاي مثبت و مزيت ها ظاهر خواهد شد؟
    قابليت پذيرش: تا چه حد گزينه‎ها توسط افراد دست اندركار پذيرفته مي‎شود؟
    جنبه اخلاقي: از نظر سهامداران وجه اخلاقي گزينه‎ها تاچه حد پذيرفتني هستند؟
    شما چه نمـره‎اي به تحليل هزينه ـ مزيت طرح هوور در رابطه با بليط رايگان، با فرض 5000 نفر واجد شرايط مي‎دهيد؟ 20هزار نفر واجد شرايط ؟ 100هزار نفر ؟ 500 هزار نفر ؟
    نظرتان در رابطه با نرخ هاي متفاوت چيست؟
    چه مي‎توان يادگرفت ؟
    در شعبه‎هاي خارجي از شل‎كردن بيشتر افسارمديريت و فداكردن كنترلها خودداري نماييد. گرچه در جريان تمركززدايي، تفويض اختيارات به سطوح پايين از نظر اعتلاي انگيزه و توسعه مديريت در قياس با تمركزگرايي داراي نتايج مثبت‌تري است. ولي در حالت افراطي دادن اختيارات بي‎حد و حصر در تصميم‎گيري به مديران شعبه‎هاي خارجي مي‎تواند به نتايج شوم ختم شده و اداره مركزي را به سلب چنين اختياراتي وادار نمايد. تفويض‌هاي بدون حساب سبب لوث شدن معيارهاي عمومي در تعيين اهداف شده و احتمالاً به رفتارهاي غيراخلاقي منجر مي‎شود.
    شل‎كردن كنترلها در رابطه با شعبه‎هاي خارجي غيرمعمول نيست. زيرا فرض مي‎شود كه مديران موجود در آنها، قبل از اين به‌خوبي كار مي‎كردند و داراي تجربه دست اول نسبت به محيط و مسائل اجرايي هستند. به هر صورت بايد در واگذاري آزادي عمل به اين مديران بويژه در شرايط ناموفق‎ بودن فعاليتها، حد و مرزي را رعايت كرد. در واقعه مي‎تاگ، در شعبه انگلستان خود هر سال ضرر مي‎داد، بنابراين شرط احتياط ايجاب مي‎كرد كه تمركززدائي كمتر و كنترلهاي بيشتر اعمال شود.
    در تصميم‎گيري، همواره بدترين سناريو را مدنظر قرار دهيد. درباره مطلوبيت مثبت‎انديشي، اعتماد و خوش‎بيني در زندگي شخصي، ورزش و يا تجارت، اندرز‎هاي زيادي وجود دارد. ولي در ميدان عمل براي پرهيز از نتايج وخيم در اداره شركت، بايد احتياط را پيشه كرده و از تصميم عجولانه پرهيز كرد. بدون شك هرگونه توصيه مبني بر افزايش عرضه فروش از جذابيت برخوردار است ولي پذيرفتن هر عرضه جذاب، منطقي نيست؟
    در هنگام سرفروشي براي زيان حدي معين كنيد. همان طوري كه قبلا شرح داده شد، سرفروشي به شيوه‎اي از عرضه كالا اطلاق مي‎شود كه در آن كالايي براي تبليغ فروش به زير قيمت فروخته مي‎شود. در اين روش شركت به ازاي هر فروش ضرري را متحمل مي‎شود. براي يك فروشنده جزء، سقف اين ضرر بايد محدود شود. اما در مورد هوور انگلستان اين محدوديت وجود نداشت. در روش "سرفروشي" بايد ميزان فروش جاروبرقي به 001 و يا 0001 دستگاه در هفته اول محدود مي‌شد كه نشد.
    تحليل هزينه ـ مزيت را فراموش نكنيد. مديران براي اخذ تصميم‎هاي مهم بايد از تحليل هزينه ـ مزيت استفاده كنند. اين ابزار آنها را وادار مي‎سازد كه هزينه و مزايا را طي جداول، براي اقدامات مختلف به دست آورند. ممكن است آنها در جريان اين تحليل دريابند كه مزيتهاي نامطمئن براي حركت مورد نظر وجود دارد، لذا قبل از هرگونه اقدام از آن پرهيز نمايند.
    بدون شك كاربرد منظم تحليل هزينه ـ مزيت، مديريت را براي اخذ تصميمات مناسب‎تر، تواناتر مي‎سازد. اگرچه بعضي از مزيتها از حالت قضاوتي برخوردار هستند ولي كاربرد اين تحليل، مديران را مجبور مي‎سازد كه به گزينه‎هاي مختلف و نتايج آن به‌صورت دقيق توجه نمايند. در جريان تصميمات مهم، اخذ اطلاعات از افراد مختلف، قدرت تحليل بيشتري فراهم مي‎سازد.

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    كنتينانتال؛ كيمياي كرامت بخشي به كاركنان
    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com


    این عکس کوچک شده است برای مشاهده ی سایز اصلی کلیک کنید

    عصر فرانك لورنزو
    لورنزو يك استادكار تمام‌وكمال بود كه با قرض كردن مقداري پول و همراه سرمايه اندك خود يك خط عظيم هواپيمايي به وجود آورد. او در اواخر 6891 بزرگترين خطوط هواپيمايي جهان خارج از كشورهاي كمونيست را در اختيار داشت و از نظر تعداد هواپيما، فقط هواپيمايي ايرفلوت اتحاد جماهير شوروي بزرگتر از هواپيمايي او بود. شبكه هواپيمايي كنتينانتال، پيپل اكسپرس، فرانتيز و استرن، با فروش سالانه 8/6 ميليارد دلار از يك سرمايه‌گذاري كوچك در اينترنشنال ايرلاين در سال 1791 به وجود آمد.
    شروع
    لورنزو بعد از فارغ التحصيلي و دريافت مدرك فوق ليسانس از دانشگاه هاروارد، اولين شغل خود را به عنوان تحليلگر مالي در ورلد ايرلاين شروع كرد. در سال 6691 با روبروت كارني، يار دانشگاهي خود يك شركت مشاور هواپيمايي ايجاد كرد. در سال 9691 آن دو با تامين 00035 دلار شركت سرمايه گذاري جت كاپيتال را ايجاد كردند و با عرضه سهام توانستند 5/1 ميليون دلار اضافي به دست آورند. در سال 1791 از جت كاپيتال، براي اصلاح وضع نابسامان تگزاس انترنشنال دعوت شد. آنها با پرداخت 1/5 ميليون دلار اين شركت بيمار را خريداري كردند و با برنامه‌ريزي بدهي‌ها و تنظيم سرمايه، اين شركت را احيا كردند و با تامين نقدينگي، هواپيماهاي تقريبا فرسوده را بازسازي و كمپاني را مجددا به سوددهي رساندند. لورنزو در سال 8791 در جريان يك جنگ مزايده‌اي نشنال ايرلاين را به پان امريكن با اخذ 04 ميليون دلار سود واگذار كرد. او در 0891 خط هوايي نيويورك و تگزاس را تشكيل داد و در سال 2891 خط هوايي تگزاس كنتينانتال را به قيمت 451 ميليون دلار خريداري كرد.
    لورنزو چه شخصيت اجرايي داشت؟
    گرچه او به عنوان تحليلگر مالي و آينده نگر شخصيتي بزرگ قلمداد مي‌شد ولي در ادارة امور اجرايي مشكلات جدي داشت و فرد خوش نام محسوب نمي‌شد. يكي از مديران سابق او گفت:
    «او در ساعت 54/21 با موضوعي موافقت مي‌كند ولي نظر او در عصر همان روز تغييريافته است» برنامه‌ريزي‌هاي متناقض و اجراي ضعيف در كنار رفتارهاي تند و موهن او سبب شد كه از سال 3891 تا 3991، نه تعويض مديريت در سطح كنتينانتال به وجود آيد.
    ميراث لورنزو
    كنتينانتال در دوران تصدي لورنزو، همواره به عنوان گرو و رهن در تلاشهاي او محسوب مي‌شد. او در طول تصدي خود دوبار آن را به ورطه بدهي سنگين و ورشكستگي كشاند و تجهيزات و امكانات آنرا مستهلك كرد. خطرناك‌تر اينكه فرهنگ سازماني بدي را به وجود آورد.در سازمانها بدنامي مدير، يك مانع عمده محسوب مي‌شود. حسن شهرت و خوش نامي در زمينه نيروي انساني تاثيرات فراتر از سازمان دارد.
    صنعت هواپيمائي بيمار
    به لحاظ جنگ قيمت، درآمد صنعت هواپيمايي به دليل اعمال تخفيف، پاسخگوي هزينه‌هاي بالاسري نبوده و از سال 0991 تا 2991 حتي در شرايط پر بودن مسافر، 8 ميليارد دلار زيان به وجود آمد. يكي از دلايل زيان، ادامه ركود اقتصادي و ضرورت كاهش پرسنل از طريق بازخريدي و يا بازنشستگي زودرس تعداد زيادي از كاركنان هواپيمايي بود. دليل ديگر زيان، بدهي ناشي از تحويل هواپيما در دوران ركود بود كه خطوط هوايي مختلف در برهه رونق اقتصادي سفارش داده بودند. زيرا در اواخر دهه 0991 تعداد مسافران هواپيمائي سالانه 01 درصد رشد كرد و اكثر هواپيمايي‌ها در پاسخگويي به اين رشد فزاينده صدها فروند هواپيماي جت سفارش دادند. اينك تحويل هواپيما در دوره ركود باعث انباشت بدهي شد.
    اهميت فرهنگ مثبت سازماني
    فرهنگ مثبت سازماني رامي‌توان نظام باورهاي عمومي و ارزش‌هاي مشترك درون سازماني تعريف كرد كه رفتار كاركنان را شكل مي‌دهد و در عملكرد سازمان تاثير زيادي دارد.
    هرگاه كاركنان اهداف مورد نظر سازمان خود را بدانند و به معيارهاي آن آشنا باشند، احتمال دارد در جهت پشتيباني از اهداف و معيارها عمل نمايند. هرگاه آنها به اين باور برسند كه به عنوان جزيي از سازمان محسوب مي‌شوند، در آن صورت انگيزه آنها به دليل مهم تلقي شدن آنها در حيات سازمان، بالا مي‌رود.
    لورنزو رئيس قبلي كنتينانتال، جو مثبت سازماني را در مبارزه با اتحاديه كاركنان نابود كرد. بعد از اخراج دسته جمعي، كاركنان جايگزين شده دلايل كمي براي توسعه فرهنگ مثبت داشته و علايق به مديران به دليل تعويضهاي مكرر لطمه ديد. در چنين شرايط، پايين بودن سطح قيمتها نسبت به شركتهاي هواپيمايي ديگر سبب ورشكستگي شد. زيرا كاركنان موجود فاقد چيزي بودند كه به وجود آن در سازمان افتخار كنند.
    بازگشت بزرگ تحت مديريت گوردون بتون
    در فوريه 4991 گوردون بتون شركت بوئينگ را جهت تصدي رياست كنتينانتال ترك كرد. او مشكلات زيادي داشت زيرا شركت‌ از نظر شاخص‌هاي كيفي وزارت حمل و نقل امريكا به شرح زير در رتبه دهم قرار داشت:
    - درصد پرواز به موقع (پرواز در فاصله حداكثر 51 دقيقه طبق برنامه)
    - درصد گم شدن چمدان مسافر (تعداد گم شدن چمدان در بين 0001 مسافر)
    - درصد شكايت در 001 هزار مسافر
    - درصد مسافر اضافي (مسافراني كه عليرغم دارا بودن بليط به علت نبودن صندلي قادر به سوار شدن به هواپيما نيستند.)
    گوردن بعد از نشستن بر مسند رياست، تغييرات عمده‌اي در سال 5991 در زمينه برنامه‌ريزي به موقع پروازها با تخصيص پاداش جهت رعايت نظم به كاركنان تعيين كرد. نظام حمل و نقل و جابجايي چمدان و بررسي شكايت مسافران را سازماندهي كرد و بدين ترتيب شاخصهاي مورد علاقه وزارت حمل و نقل را تغيير داد و در سال 6991 رتبه بهترين را كسب كرد.
    او چگونه انجام داد؟
    بتون براي ايجاد دگرگوني در سازمان به طور ساده روي عناصر انساني تاكيد كرد. او مي‌گويد: «من در 42 اكتبر 4991 كار مهمي در مديريت هواپيمايي كنتينانتال انجام دادم. من در اولين روز كار خود درها را كه قبلا همواره بسته بودند، بازكردم. من ترس از كاركنان نداشتم و درها را باز كرده و خواستم همه اين موضوع را بدانند.»
    البته روابط اصلاح شده كاركنان نياز به تحكيم داشت و بتون سعي زيادي به عمل آورد تا روحيه كاركنان را در قالب تيم‌هاي كاري اعتلا دهد. به همين خاطر پاداشهايي براي كاركنان و خلبانان در نظر گرفت. او تمام رويه‌ها و دستورالعملهاي خشك و بي‌روح دوران قبل را سوزاند و اين امكان را فراهم كرد كه كاركنان از ابتكارات و خلاقيتهاي خود بهره بگيرند. ايجاد ارتباطات و اطلاع رساني بهتر براي حفظ روحيه كاركنان ضروري بود. بنابراين با انتشار بولتن، خبرنامه‌ها، پست الكترونيكي، وسايل سمعي و بصري در محل كار، امكانات لازم را به كاركنان ارائه داد. به اعتقاد بتون خبرهايي كه در سرنوشت سازمان تاثير گذار است بايد به كاركنان قبل از سايرين از طريق رسانه‌هاي مناسب ارائه شود.
    بتون تاكيد زياد‌ روي برنامه‌ريزي در مسيرهاي پر تقاضا داشت و با حذف پروازهاي مسير كوتاه، رقابت در اين زمينه‌ها را كه داراي حداقل قيمت يعني 5/42 دلار بود رها كرد و با ارائه خدمات بهتر در مسيرهاي طولاني، مسافر زيادي جلب كرد. در اين راستا، كمپاني در جهت بهبود روابط با آژانس‌هاي مسافري ضمن پوزش از طرز برخوردهاي گذشته، يك رابطه جديد را توأم با مشاركت و سود رساني در جلب مسافر ايجاد كرد. كمپاني از آژانس‌هاي مسافربري ليست مسافران پر سفر را گرفته و با ارسال نامه از‌آنها براي ارائه خدمات بهتر و بيشتر نظر خواهي كرد. متعاقب اين اقدام، مشتريان زيادي براي استفاده از امكانات بليطهاي درجه يك در مسيرهاي خاص و طولاني به سمت كمپاني سوق پيدا كردند. تخفيفهاي خاص علاوه بر حق كميسيون‌هاي جاري براي آژانس‌هاي تلاشگر براي جذب مسافر در نظر گرفته شد.
    دگرگوني سريع
    چگونه يك شركت با سوء شهرت مي‌تواند در يك فاصله زماني كوتاه دگرگون شده و به بهترين تبديل شود؟ اين موضوع شايد براي كساني كه به طور سنتي فكر مي‌كنند. دشوار باشد. ولي عقل سليم امكان دگرگوني سريع و سهل را در شرايط وجود يك رهبريت عاقل در كنار كمي شانس تاييد مي‌كند. گواه اين ادعا عملكرد بتون در دگرگوني وضعيت كنتينانتال است. بنابراين امكان دگرگوني سريع در ساير سازمانهاي گرفتار مشكلات مي‌تواند وجود داشته باشد.
    بتون ثابت كرد كه در ارتقاي علايق و جلب نظر مساعد كاركنان بسيار استاد است. او تعدادي از مديران را كه رفتاري مشابه لورنز و با كاركنان داشتند در فاصله كوتاه بر كنار كرد. مشي و سياست درهاي باز او، كاركنان را ترغيب كرد تا با مديريت در اداره بهتر امور همكاري كنند. علاوه بر درهاي باز، اطلاع رساني درون سازماني او نيز حائز اهميت است.
    بتون با تهيه برنامه‌هاي انگيزشي مناسب روحيه همكاري در كاركنان را بالا برد وبا ايجاد جو مثبت براي كارهاي گروهي دگرگوني اساسي در فاصله زماني كوتاه را ميسر ساخت.
    آسيبي به نام استراتژي ناهمگون
    ممكن است لورنزو با برنامه‌ريزي خشك و اجراهاي ضعيف و تاكيد بي‌روح روي استراتژي و اهداف تعيين شده، در ظاهر امر نوعي ثبات سازماني و يا نظم در كاركنان و يا مشتريان به وجود آورده باشد ولي اين گونه هدف گذاري و تعيين استراتژي با توجه به جميع شرايط رقابتي و تاثير متغيرهاي محيطي بايد مورد بازنگري اساسي واقع شود تا جو مثبت سازماني و آمادگي براي انعطاف سريع حاصل شود.
    وارث يك بازار راكد
    بتون وارث يك شركت هواپيمايي با قيمت پايين بود. ولي او عقيده داشت كه يك شركت هواپيمايي مي‌تواند قيمت را پايين بياورد ولي كسي سوار هواپيماي او نمي‌شود.« شما مي‌توانيد پيتزا را ارزان كنيد ولي كسي آنرا نمي‌خورد».
    رقابت صرفا بر مبناي قيمت نازل، بنيان شركتها را در معرض خطر قرار مي‌دهد. زيرا كاهش قيمت در رقابت بسيار آسان است. هر رقيب مي‌تواند اين كار را براي جلب رضايت مشتري انجام دهد. ولي رقابت در عرصه‌هاي ديگر نظير خدمات بهتر، كيفيت محصول، وجهه عمومي و يا حسن شهرت، بسيار سخت بوده و با اين فاكتورها مي‌توان مشتريان زيادي را جلب كرد.

  3. #13
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    اوج گيري دوباره با روشهاي رقيب
    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com




    در دهه 1960، تسلط شركتي به بازار موتور سيكلت امريكا، به طور جدي توسط يك سازنده خارجي مورد تهاجم قرار گرفت.اين مهاجم ، يک شرکت ژاپني بودکه ازخاکسترهاي جنگ دوم جهاني بلندشدوتلاش كرد منطقه تحت تسلط يک شرکت آمريکايي راتصاحب كند که به مدت 60 سال ضمن حذف رقبا70 درصدسهم بازارموتورسيکلت آمريكا را دراختيار داشت.
    مهاجم خارجي نمادکاربري روشهاي بازاريابي دقيق وماهرانه بود وسبب شد كه به طورغيرقابل تصور،سهم بازارشرکت آمريکايي به جاي افزايش چندبرابري دهه هاي قبل، درطول نيم دهه به5درصدکاهش يابد.
    تهاجم
    سابقه موتور سيكلت‎هاي هارلي ديويدسون به سال 1903 برمي‎گردد. اين شركت تا سال 1960 تمام رقباي امريكايي خود در بازار را كنار زد و 70 درصد بازار را در اختيار خود گرفت. در سال 1960 حدود 400 هزار موتور سيكلت در ايالات متحده توليد كرد و در طول 15 سال بعد از جنگ جهاني دوم 200 هزار دستگاه نيز به آمار آن افزود.
    ناگهان، در طول چند سال، بازار توسط ژاپني‎هاي متبسم كه از دل خاكسترهاي جنگ جهاني دوم سر برآورده بودند متلاطم و خراب شد. تا سال 1964 تعداد موتور سيكلت‎هاي ژاپني در امريكا به 960 هزار دستگاه افزايش يافت. دو سال بعد ميزان آن به 4/1 ميليون دستگاه بالغ شد و در پايان 1971 به حدود 4 ميليون دستگاه رسيد. هوندا براي توسعه بازار و تقاضاي موتور سيكلت، استراتژي جديد و متفاوتي را به كار مي‎برد، كه محور اصلي آن را عرضه موتورسيكلت سبك وزن، و رويكرد تبليغاتي با محوريت جلب مشتري جديد تشكيل مي‎داد.
    با تشديد رقابت، سهم بازار هارلي ديويدسون ريزش كرد. تنها در طول چند سال سهم بازار آن از 70 درصد به 5 درصد كاهش يافت. با وجود اينكه سهم بازار شركت شديداً افت كرد، ولي ميزان فروش كل تقريباً ثابت ماند و نشان داد كه مشتري جديدي براي موتور سيكلت آنها وجود ندارد. سالهاي سختي براي ‎شركت ‎سپري ‎شد، ولي در اواخر دهه1980 هارلي‎ ديويد سون مجدداً به ‎صحنه بازگشت و محبوب همه شد.
    بعد از تهاجم هوندا
    در سال 1965 هارلي ديويدسون اولين سهام خود را عرضه كرد ومتعاقبا از نظر كنترل آن دچار مشكلات شد. رقابت در بدو امر بين چهار خريدار بود. سهامداران هارلي ديويدسون كمپاني AMF را با وجود پايين‎ بودن قيمت آن نسبت به ساير پيشنهادات انتخاب كردند. زيرا سهامداران بر اين باور بودند كه كمپاني AMF قصد توسعه دارد. اما واگذاري هارلي ديويدسون به كمپاني AMF با اقبال مواجه نشد و ماشين‎آلات فرسوده هارلي ديويدسون، داراي ظرفيت و پتانسيل لازم براي توسعه‎اي كه AMF در نظر داشت، مناسب نبود. از طرف ديگر هوندا و ساير رقباي ژاپني بازار را با عرضه زياد موتور سيكلت با كيفيت بالا مورد هجوم قرار داده و در همان حال كيفيت هارلي ديويدسون در حال افت بود. يكي از مسئولان شركت گفت: «كيفيت ما با افزايش توليد كاهش مي‎يابد» و اين بيانگر عمق مشكلات هارلي ديويدسون و ضعف روحي بازرسان كنترل كيفي با افت كيفيت معادل 50 تا 60 درصد در موتور سيكلت‎هاي توليدي در مقابل 5 درصد مزيت كيفيت موتور سيكلت‎هاي ژاپني است.
    ووگان بيلز
    بيلز فارغ‎التحصيل دانشگاه MIT در رشته مهندسي هوانوردي و كارشناس توليد بود، ولي او بالاتر از آن بود و از نظر حرفه‎اي و تمايلات شخصي، تعهد جدي به موتور سيكلت داشت. بي‎توجهي AMF به افت كيفيت موجبات كاهش فروش شركت شد، افقها تاريك شد و سهم بازار كه قبل از تهاجم هوندا اكثراً در دست شركت بود، به 3 درصد كاهش يافت. در سال 1983 قرار بود كه جشن هشتادمين سال تولد شركت برگزار شود، ولي تعدادي ترديد داشتند كه شركت بتواند تا آن زمان دوام بياورد.
    استفاده از اهرمهاي تعرفه‎اي گمرك تنها اميد هارلي ديويدسون بود. با پيگيري‎هاي فشرده، كنگره در سال 1983 با تصويب قانون، تعرفه‎هاي سنگيني براي موتور سيكلت‎هاي ژاپني وضع كرد و به موجب آن رقباي ژاپني مجبور شدند در مقابل تعرفه 4 درصد متعلق به هارلي ديويدسون معادل 45 درصد تعرفه در 5 سال آتي پرداخت كنند.
    قانون تعرفه روح تازه‎اي به شركت دميد و زمينه را براي كسب مجدد سهم بازار فراهم كرد. يكي از عوامل كليدي در جريان بازسازي شركت، احياي اعتماد به كيفيت محصول بود. بيلز نقش اساسي را در اين باب ايفا كرد. او موتور سيكلت‎هاي هارلي را به مسابقات موتور سواري روانه كرد و ضمن تماس با دارندگان موتور سيكلت‎هاي هارلي ديويدسون به شكايت و مسائل و اظهار نظرهاي آنان توجه كرد و قول تغييرات داد.
    بازتاب تلاش
    هارلي ديويدسون در دسامبر 6891 از كنگره درخواست كرد كه قانون تعرفه را، يك سال قبل از موعد مقرر حذف كند، زيرا اعتماد به نفس كاملاً احيا شده و اين باور به وجود آمده است، كه شركت قادر به رقابت شاخ به شاخ با رقباي ژاپني است.
    اصلاحات توليد
    اندكي بعد از خريد كارخانه، بيلز و ساير مديران با سفر به ژاپن از كارخانجـات مشـابه ژاپنـي و كـارخـانه‌هاي مونتاژ هوندا در مري‎ ويل ايالت اوهايو بازديد كردند. در جريان بازديد دريافتند، كه شكست يا افت‎ هارلي ديويدسون به لحاظ وجود دستگاه‎هاي روبـات در كـارخـانه ژاپني نيست، بلكه ناشي از فرهنگ كار، مراسم صبحگاهي كاركنـان و سرود آنها و علاقه‎مندي مـديران به انجام بهتر وظايف است كه سبب مي‎شود هزينه‎هـاي عمليـاتي معـادل 30 درصد نسبت به رقيب كـاهش يابد. بيلز و مديران او سعي كردند كه شـيوه‎هاي مـديريت ژاپنـي را پياده كنند و به همين خـاطر هـر واحـد را به قسـمتهاي مختلف به نام مركز سود تقسيم و مسئوليت اداره هـر كـدام را به مـديران واگذار كـرد تا در يك محدوده معيني، نظام كنترل موجودي ژاپنيJIT و يا Materials - as - needed (MAN) را براي به حداقل رساندن ميزان موجودي‎ها در درون و بيرون كارخانه‌ها پياده سازند. آنها گروه‌هاي كاري كنترل كيفيت براي مشاركت‎ دادن كليه كاركنان در امر كيفيت محصول و بهبود ارتباطات با مديريت به وجود آوردند. بيلز و مديران او سعي كردند كه شيوه‎هاي ارتباط با كاركنان را با حساس ‎شدن به مشكلات آنها و مساعدت‎هاي لازم اصلاح كرده و در مورد موتور و لاستيك و شاسي تغييرات فني براي كاهش ضربات به وجود آوردند. تحت اين شرايط نتايج تحولات توليد بين سا‎ل‎هاي 1981 تا 1988 به شرح زير حاصل شد:
    ـ كاهش موجودي 76 درصد
    ـ افزايش بهره‎وري 05 درصد
    ـ كاهش ضايعات 66 درصد
    ـ كاهش خرابي در واحد دستگاه07 درصد
    در دهه 1980 جوكي در ميان كارشناسان فني با اين مضمون وجود داشت ((اگر مي‎خواهي هارلي بخري، دو تا بخر يكي براي مصرف و ديگري براي قطعه يدكي)) مسلماً اين وضعيت تغيير كرد.

    حركتهاي بازاريابي
    كمپاني‎ هارلي، با وجود كيفيت ضعيف، از امتياز تقريباً ويژه يعني مشتريان وفادار برخوردار بود. تحقيقات كمپاني نشان مي‎داد كه 92 درصد مشتريان با وجود مشكلات عديده و ضعف روابط عمومي، از هارلي رويگردان نشدند. علامت و آرم كمپاني بر روي اكثر كالاهاي عمومي نشانگر حسن شهرت بود و همين حسن شهرت ناشي از قدمت، برنامه‎هاي خاصي را براي ارتقاي جايگاه كمپاني طلب مي‎كرد.
    بيلز بر روي بازار جديد و ايجاد خط توليد موتورهاي گران قيمت و سنگين سرمايه‎گذاري را آغاز كرد. و در سال 1989 بزرگترين موتور سيكلت به نام (پسر چاق Fat Boy ) با موتور V شكل، 80 اينچ مكعب و سرعت تا 150 مايل در ساعت را عرضه كرد و توانست تا سال 1991 تعداد 20 مدل مختلف به قيمت‎هاي متفاوت از 4500 دلار تا 15000 دلار وارد بازار نمايد.
    توليد
    وضعيت توليد هارلي از يك نظر غبطه‎آور بود، زيرا ميزان تقاضا به مراتب بيشتر از عرضه بود و مهمتر اين كه مشتريان وفادار حاضر نبودند به خاطر تأخير در تحويل موتور به رقبا رجوع كنند. ريچارد ترلينگ كه به جاي بيلز، منصوب شده بود، آرمان شركت را در رابطه با توليد اين گونه بيان كرد. ((كميت مهم نيست كيفيت مهم است. ما در اوايل 1980 ياد گرفتيم، براي حل مشكل، نبايد صرفاً پول را روي آن پاشيد.))
    كمپاني ميزان توليد را بالا برد و در اوايل سال 1992 روزانه 280 موتور توليد كرد. در سال 1993 ميزان توليد به 345 دوچرخه در روز رسيد و با سرمايه‎گذاري مجدد، طرح توليد 420 موتور در روز براي سال 1996 به بعد به مرحله اجرا درآمد.
    ويژگيهاي ظهور مجدد هارلي ديويدسون
    رشد ميزان فروش و سود هارلي بسيار قابل ملاحظه ولي غيرمتعارف در بازار سرمايه است. در سال 1990 ارزش سهام هارلي 7 دلار بود، و در ژانويه 1993 به 39 دلار رسيد. سهم بازار در موتور سيكلت‎هاي سنگين (CC 751 بالاتر) با واگذاري بازار موتور سيكلت‎هاي سبك به ژاپن از 5/12 درصد در سال 1982 به 63 درصد در سال 1993 بالغ شد.
    تحليل
    يكي از اولين حركتهاي ووگان بيلز، اصلاح راندمان توليد و كنترل كيفي بود. اين حركت اصولي، مبنا براي حركتهاي استراتژيك بعدي بود كه بيشتر، از ژاپني‎ها الهام گرفته شد. كاوش و جلب رضايت مشتريان جديد در زمينه موتور‎هاي بزرگ، نقش اساسي در ظهور جديد هارلي ديويدسون داشت. بعضي از تحليل‎گران از مقبوليت موتور سيكلت‎هاي بزرگ هارلي توسط مشتريان متعجب هستند. اما پاره‎اي تحولات اساسي را بيشتر ناشي از مديران بلند مرتبه از قبيل بيلز، و شركت آنها در مسابقات موتور سواري مي‎دانند كه درخلال مسابقات، اصلاحيه‎هاي تكنولوژيك موتور سيكلت‎هاي جديد و جاذبه‎هاي جديد آنها را عرضه كرد و كليه نمايندگي‎ها اغوا شوند كه فروشگاه خود را با محصولات هارلي پر كنند.
    توسعه و تنوع محصول نه تنها شالوده‎هاي شركت و نمايندگي‎ها را محكم كرد، بلكه منافع موتورسواران را نيز برآورده ساخت. شركت با عرضه‎ كالاهاي جانبي موتورسواري، اقبال و محبوبيت خود در نزد مشتريان را بالا برد و از محل عرضه اين اقلام در دهه 1990 متجاوز از 600 ميليون دلار درآمد كسب كرد.
    سؤال اين است كه اين محبوبيت از نظر موتورهاي بزرگ و يا كالاهاي تكميلي در نزد مشتريان گريزپا تا چه مدت دوام دارد؟ آيا اين يك جريان زودگذر است؟ سؤال ديگر مربوط به كندي در توسعه ظرفيت خط توليد است، كه در مقابل تقاضاي روزافزون آيا مي‎بايد با توجه به كيفيت ساخت، به تدريج و بدون ايجاد بدهي حركت كند؟ اين مورد يعني توجه به كيفيت و توسعه تدريجي، استراتژي اخير هارلي ديويدسون است. استراتژي ياد شده، اين ريسك را در بردارد كه ممكن است رقبا به ويژه اروپايي‌ها سهم بازار او را در امريكا تصاحب كنند.
    آخرين خبر
    در 7 ژانويه2000 مجله فوربس، هارلي رابه عنوان بهترين شرکت سال بارتبه عالي معرفي واعلام كرد:
    اينک تعداددارندگان موتورهاي هارلي از 640 هزار نفرگذشته وتعدادصفحات کاتالوگ قطعات يدکي واقلام هارلي به 720 برگ رسيده است.آرم هارلي روي همه چيزازبلوز تاوانت نصب است.هارلي جشن يک صدمين سالگردافتتاح خودرادر2002 برگزار كرد وبيش از 250 هزار موتورسواردرآن شرکت داشتند.

  4. #14
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    كارآفريني كه سدها را شكست
    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com




    در بين داستانهاي تجاري، ماجراي آفيس ماكس (OFFICE MAX) واقع در كليولند و زنجيره فروشگاههاي زيباي آن، نمونه بي‎نظيري است. اين شركت كار خود را با يك صفحه كاغذ آغاز كرد و مديريت بنيانگذاران آن ، ميشل فور و روبرت هورويتز در مدت زمان 5 سال، تعداد 300 فروشگاه خرده‎فروشي را به وجود آورد و ميزان فروش آنها را در سال 1993 به حدود 5/1 ميليارد دلار رساند. طرح تجاري لوازم اداري آفيس ماكس به وسيله اكثريت سهامداران كمپاني، ك ـ مارت مورد حمايت قرار گرفت و تعداد فروشگاههاي زنجيره‎اي آن در سال 1997 از 500 واحد و ميزان فروش سالانه آنها از 5/2 ميليارد دلار بيشتر شد.
    شروع
    آفيس ماكس رسماً كار خود را در اول آوريل 1988 شروع كرد. بيشترين دارايي او هنگام شروع يك صفحه كاغذ بود كه بر روي آن طرح تجاري مورد نظر يعني ايجاد واحد توليدي از محصولات و لوازم اداري شيك بود كه مي‎بايستي با تركيبي از هنر روز و خدمات صميمانه به قيمت 30 تا 70 درصد پايين‎تر از بهاي خرده‎ فروشي عرضه شود.
    ميشل فور و شركت تحت مديريت او روزنه فرصت استراتژيك در بازار لوازم اداري را ديد و بدين نتيجه رسيد كه مي‎تواند سرمايه‎داران كافي را براي تأمين سرمايه توجيه كند. زيرا تاكنون كانال توزيع سنتي لوازم اداري از توليدكننده به عمده‎فروشي و سپس به خرده‎فروشي و نهايتاً فروشگاههاي لوازم‎التحرير بود. اين كانال‎ طولاني، هزينه‎هاي نسبتاً زيادي را بر بهاي لوازم در هر مرحله تحميل مي‎كرد، فور متوجه اين موضوع بود كه روش قديمي عرضه كالاها تغيير كرده است و اقلامي كه تا ديروز در گوشه و كنار عرضه مي‎شدند، امروزه در سوپر ماركت‎ها با قيمتهاي مناسب عرضه مي‎شوند. بدين‎ ترتيب در مسير از توليد به مصرف، مراحل زيادي به نفع خريدار حذف شده‎اند. بنابراين يقيناً طبيعي است كه در عرصه لوازم اداري نيز اين رويه توزيع منطقي، مي‎توانست جاري باشد. فور 17 سال قبل كار خود را از طريق فروشگاههاي زنجيره‎اي فابري امريكا در 600 فروشگاه شروع كرده بود. او خواست كه «تمام كارها را مطابق روش خود» انجام دهد و مراحل اضافي در مسير توزيع را حذف كنند. فور و شريك او روبرت هورويتز توانستند كه از 50 نفر سرمايه‎دار، دوستان و فاميل‎ ازجمله وكلا و دكترها مبلغ 3 ميليون دلار جمع‎آوري كنند. هر دو شريك راضي به استفاده از تسهيلات وامي نبودند و از اخذ اعتبارات به روشهاي مرسوم در نظام سرمايه‎گذاري خودداري كردند تا ملزم به ايجاد كنترل‎هاي عديده و پاسخگويي به ترديدهاي ناشي از هر تصميم بزرگ نباشند.
    فور و هورويتز ابتدا دفتر اداره مركزي خود را در انبار آجري به مساحت 500 فوت مربع ايجاد كردند كه فاقد گرمايش و تهويه بود و امكانات آن محدود به چند ميز و صندلي، دستگاه قهوه و كپي بود. آنها در ابتدا دستگاه فاكس نداشتند. دستشويي در ساختمان اداره مركزي براي خانمها و آقايان به علت كوچكي محل مشترك بود. جمعاً هفت نفر را استخدام كردند كه به علت ضعف نقدينگي پول بخور و نمير به آنها پرداخت و قول دادند كه آنها را در سود شركت سهيم كنند تا با رغبت بيشتري در اداره امور همكاري كنند. فور دوست دارد كه داستان استخدام فردي به عنوان معاون رئيس شركت در سال 1988 را نقل كند، كه اگر قبول كرده بود، تا سال 1993 تبديل به ميليونر مي‎شد.
    اولين سال
    با وجود جمع‎آوري 3 ميليون دلار از 50 سرمايه‎دار، آفيس ماكس هنوز محدوديت منابع براي اجراي طرحهاي خود داشت. بزرگترين مشكل مجاب كردن سازندگان كليولند براي همكاري با شركت جديد بود. زيرا اكثر سازندگان با سيستم‎هاي فعلي، خوگرفته بودند و نسبت به آن رضايت داشتند و به سهولت حاضر نبودند كه با تازه وارد انقلابي فاقد فروشگاه هماهنگ شوند.
    آفيس ماكس براي رساندن پيغام خود مجبور بود، يك انگاره مناسب از تواناييهاي شركت ارائه دهد. براي نيل به اين هدف فور ترتيبي داد كه يكي از بانك‎هاي معتبر خبر اعطاي يك سري تسهيلات عمده را اعلام كند. يكي از شرايط اعلام تسهيلات اين بود كه آفيس ماكس از اين اعتبار و تسهيلات عملا"استفاده نكند. خبر اعطاي تسهيلات توسط يك بانك معتبر احترام خاصي را نسبت به شركت به وجود آورد و آفيس ماكس شروع به فروش تخفيف‎دار 60، 90 و حتي 120 روزه كرد. شركت زيراكس حاضر شد كه لوازم خود را به طور يك ساله پيش خريد كند. ساير كارخانه ها نيز درخواستهاي مشابه را مطرح ساختند. قولهايي كه آفيس ماكس در مورد رشد سريع داده بود، كم كم به حقيقت پيوست و اكثر سازندگان لوازم اداري در طول پنج سال دريافتند كه آفيس ماكس بهترين مشتري آنهاست.
    اولين فروشگاه آفيس ماكس در 5 جولاي 1988 يعني سه ماه بعد از شروع كار، افتتاح شد. پول زيادي براي آماده‎سازي فروشگاه صرف شد و فور شديداً به پول نياز داشت. علاوه بر مشكل تأمين پول، در اولين نمايشگاه بايد تحقق ايده‎هاي كلي يعني عرضه لوازم شيك را براي سرمايه‎داران ثابت كند. براي افتتاح فروشگاه تنها تبليغاتي كه انجام گرفته بود محدود به آگهي بود كه دو روز قبل از افتتاح، در روزنامه محلي چاپ شد. افتتاح اولين فروشگاه به بازنشست. مشتريان با مراجعه مستقيم لوازم مورد نياز را با قيمتهاي پايين خريداري كردند. فروشگاه در اولين روز 6400 دلار فروش كرد. در 90 روز بعـدي دومين و سـومين فروشگاه در كليولند و چهارمين فروشگاه در ديترويت نزديك به دفتر مديران كمپاني ك ـ مارت افتتاح شد و در فاصله 6 ماه بعد از افتتاح شركت توانست هزينه‎هاي خود را پوشش دهد.
    فور برنامه ‎كاري خود را در روزهاي اول اين گونه نقل مي‎كند: «از ساعت 7 صبح تا 7 بعد از ظهر فعاليتهاي جاري فروشگاهها را بازرسي و به نظرات مشتريان گوش مي‎دادم و از آنها چيزهايي را كه دوست دارند يا ندارند، جويا مي‎شدم. هرگاه متوجه مي‎شدم كه نياز آنها را آفيس ماكس برآورده نمي‎سازد، علل آن را پيدا مي‎كردم». به‌لحاظ جديت و پيگيريهاي فور، شالوده‎هاي قوي و تعهد مشترك در سطح شركت به وجود آمد. به طور مثال آفيس ماكس قول داد كه به تلفن‎هاي مشتريان و يا هر شكايت ديگر ظرف 24 ساعت رسيدگي و يا برطرف كند. بدين‎ ترتيب سعي شد كه مشتريان وفادار براي شركت به وجود آيد. او مي‎گفت «مايه شرمندگي نيست اگر در مقابل نظر صحيح مشتري بگوييم، ما اشتباه كرديم».
    ادامه رشد
    تا اوايل سال 1990 يعني دو سال بعد از آغاز، آفيس ماكس تعداد 17 فروشگاه در اختيار داشت. در اين زمان به طور غيرمنتظره مونتگري، پيشنهاد ادغام آفيس ماكس با آفيس ورلد (Office World) را مطرح ساخت. آفيس ورلد در رشته لوازم فعاليت مي‎كرد و با سرمايه‎هاي بزرگ به وجود آمده بود و اخيراً در مدت كوتاه 10 ميليون دلار ضرر داشت. در فرآيند اين ادغام، آفيس ماكس در موضع برتر قرار داشت و توانست آفيس ورلد و 7 فروشگاه آن در شيكاگو را با شرايط مناسب به دست آورد.
    فور براي خريد آفيس ورلد به چندين ميليون دلار شديداً نياز داشت. تا تابستان 1990 آفيس ماكس از 30 فروشگاه، 25 ميليون دلار و از محل افزايش ارزش 600 سهم خود به مبلغ 8 ميليون دلار بيشتر از سهم سرمايه دو سال قبل دست يافت و توانست دفتر اداره مركزي خود را به محل ديگري انتقال دهد.
    فور طرح و برنامه توسعه فروشگاهها را با افتتاح 20 فروشگاه ديگر سرعت بخشيد. در اين زمان رقابت در عرصه صنعت لوازم اداري تشديد شد و تعدادي از رقبا از صحنه حذف شدند و تعداد ديگري براي جذب سرمايه به بورس روي آوردند.
    ارتباط با ك ـ مارت
    بزرگترين تهديد عليه آفيس ماكس زماني به وجود آمد كه ك ـ مارت بزرگترين فروشگاه زنجيره‎اي امريكا تصميم گرفت بخش لوازم اداري در فروشگاههاي خود ايجاد كند. ايجاد اين بخش در تمام فروشگاههاي زنجيره‎اي تهديد مستقيم عليه آفيس ماكس محسوب مي‎شد زيرا قـدرت مالـي، مديـريت و امكانـات وسيع ك ـ مارت مي‎توانست فور را نابود سازد. فور بعد از تأمل زياد گفت كه در نهايت سرمايه خود را از دست مي‎دهد، پس به عنـوان يك استراتـژي در مقـام دفاع، وارد مذاكره با مديران ك ـ مارت شد و در نوامبر 1990 موافقت‎نامه‎اي بين آنها امضا ‌شد كه ك ـ مارت با پرداخت 40 ميليون دلار 22 درصد سهام و يك كرسي از هيئت مديره آفيس ماكس را تصاحب كرد و برابر مفاد موافقت‎نامه، بخش لوازم اداري كليه فروشگاههاي ك ـ مارت به انحصار آفيس ماكس درآمد. اكنون شتاب توسعه بالا گرفت و آفيس ماكس با پشتيباني ك ـ مارت وارد معاملات و گفتگوهاي فراوان جهت توسعه فعاليتهاي خود شد.
    ابرهاي طوفان
    آفيس ماکس در 1996 چهارمين کمپاني بود که به فروش 3 ميليارد دلار در کمتر از 9 سال نائل شد . در سپتامبر 1998 شرکت 769 فروشگاه در 48 ايالات متحده و پورتوريکو، 9 فروشگاه در مکزيک و اولين فروشگاه را در ژاپن ايجاد کرد . شرکت با 129 عامليت ، پِيش بيني 9 ميليارد دلار از صنعت 12 ميليارد دلاري لوازم اداري در برنامه داشت. شرکت در 1999، 120 سوپرفروشگاه ديگر در ايالات متحده افتتاح کرد . ميزان فروش به‌طور پيوسته بالا رفت و به 567/3ميليارد دلار در 1997 رسيد وميزان سود خالص با افزايش 30 در صد نسبت به 1996 معادل 6/98 ميليون دلار شد.
    ازسال 1997 اوضاع تغيير كرد و قيمت سهام آفيس ماکس به زير 10 دلار در سپتامبر 1998 تنزل يافت و تحليل گران در اواخر 1998 شروع به حمله عليه آفيس ماکس کرده و آن را ضعيف ارزيابي كردند . پيش بينيهاي آفيس ماکس نيز به دليل کاهش قيمت کامپيوتر در سه ماهه سوم و چهارم محقق نشد و بلافاصله انتقاد ها شروع ومعين شد که وضع رقبا به وخامت آفيس ماکس نيست. آيا اين پيشامد موقتي است ؟
    وضعيت رو به وخامت گذاشت و کسب و کار به لحاظ رکود اقتصادي سال 2000 افت كرد و صنعت لوازم اداري با اشباع فروشگاه روبرو شد که از دهه 1990 بي محابا گسترش يافته بودند . سه ماهه چهارم سال 2000 که بايستي قوي ترين سه ماهه سال باشد بد رخ نمود .زيان آفيس ماکس 25 ميليون دلار و آفيس دي پوت و استايل (رقبا) به ترتيب بر 168 و 112 ميليون دلار بالغ شد . تعطيلي گسترده فروشگاهها شروع شد و آفيس ماکس که 996 فروشگاه داشت تعطيلي 50 فروشگاه را مد نظر قرار داد.
    تحليل
    در اينجا ما شاهد موفقيت بي‎نظير از طريق كارآفريني در طول چند سال هستيم. در سالي كه آفيس ماكس كار خود را شروع كرد تعداد 685095 شركت ديگر در امريكا شكل گرفته بود و بيش از 50 درصد آنها در همان ابتدا به بن‎بست رسيدند. در بين 50 درصد ديگر فقط درصد بسيار كوچكي به تجارت بالاتر از 50 ميليون دلار و تعداد انگشت‎ شمار به 200 ميليون دلار دست يافتند. چه عاملي سبب شد كه شركت آفيس ماكس به چنين رشد سريع دست يابد؟
    آفيس ماكس متوجه نارسايي در توزيع لوازم و نامناسب بودن آنها شده بود و براي رفع اين مشكلات ، طرح‎ريزي كرد و اين طرح‎ريزي بخشي از دلايل موفقيت او را تشكيل مي‎داد. رقبا نيز متوجه آن بودند. پس چه عواملي اين موفقيت بزرگ را براي آفيس ماكس به ارمغان آورد كه رقبا از آن غافل بودند؟
    بيشترين موفقيت آفيس ماكس به تلاش و همت بنيانگذار آن فور برمي‎گردد كه با بصيرت كافي زير وامهاي عديده جهت تأمين پول مورد نياز نرفت. او 3 ميليون دلار نخستين را كه براي شروع كافي به نظر مي‎رسيد با احتياط و صرفه‎جويي به كار برد و با وعده سود به كاركنان خود رضايت آنها را براي كار جلب كرد. اين وعده‎ها صميميت نسبت به فور را زياد و تلاش آنها را دو چندان كرد. دقت به جزئيات و ظرفيتهاي امور، جلب رضايت مشتريان با ارائه خدمات بهتر، كنترل هزينه‎ها و رعايت اصل صرفه‎جويي در تمام ابعاد، افتتاح فروشگاه با كالا و كاركنان كافي، همگي راز موفقيت او محسوب مي‎شود. تمركز روي اصل رشد بدون از دست دادن كنترل روي هزينه‎ها، انجام صرفه‎جوييها در بين عوامل گوناگون، فاكتور مهم در جريان توسعه تعداد فروشگاههاي محدود به 20 تا 50 و يا بيشتر محسوب مي‎شود.

    چه مي‎توان ياد گرفت؟
    موفقيت با كارآفريني، آسان نيست. خيلي در كار خود انتظار جاده صاف و زندگي راحت دارند. ولي كار متين و توأم با موفقيت كارآفرينان بسيار طاقت‎فرساست. آنها بايد براي ساعات طولاني كار و نگراني در شب، آمادگي داشته باشند. ميشل فور به طور مدام 12 تا 18 ساعت وقت خود را در اداره مركزي صرف امور فروشگاهها، مشتريان و سازندگان كرد. او پذيرفت كه ساعت 3 بامداد از خواب بيدار شود و ضمن نگاه به سقف اطاق خود درباره تصميمهاي صحيح تأمل كند. او در مقابل كاركنان احساس مسئوليت مي‌كرد و مانند بقيه 7 نفر نبود كه تابع او هستند. در اواخر 1993 او اعتراف كرد كه با 19 هزار مورد نگراني در شبها مواجه بوده است.
    در انگاره رشد، ولو توهم باشد، قدرت وجود دارد. يكي از حساس‎ترين حركتهاي فور و افرادش در روز و ماههاي اول آسيب‎پذيري، جاانداختن اين عبارت كه «ما سريعاً به زنجيره 20، 50 و حتي 300 فروشگاهي تبديل خواهيم شد و شما اگر به ما كمك كنيد براي فرداي خود جا باز مي‎كنيد» در بين بانكداران و سازندگان بود. چه عواملي در رشد سريع، شركت را براي بانكداران و سازندگان و سرمايه‎داران جذاب مي‎كند؟ بخشي از جذابيت به اين خواست طبيعي برمي‎گردد كه همه دوست دارند با برنده همراه شوند. القاي رشد سريع در عرصه تجاري سبب مي‎شود كه سرمايه‎داران، وام‎دهندگان و بانكداران براي بهره‎مندي از منافع رشد سريع روي آورند و كاركنان نيز با توجه به اقبال عمومي فرصتهاي شغلي خود را ايمن‎تر مي‎يابند.
    در جلب رضايت مشتري همت كنيد. براي يك سازمان بسيار آسان نيست كه جهت ارائه خدمات به مشتري از حد معمول فراتر رود و به مرحله كامل برسد. فور و مديران او دست كم در سالهاي اوليه با مشتريان خود ارتباط نزديك برقرار ساختند تا مطمئن شوند كه در جريان امور مشكلاتي بروز نكند. كمپاني هزينه‎هاي تلفن مشترياني را كه داراي سؤال و يا مشكل بودند، پرداخت كرد و به مشتريان خود قول داد كه هر مشكلي را ظرف 24 ساعت حل مي‎كند. دستورالعمل «چگونه رضايت مشتري را جلب كنيم»، اخذ نظرات مشتريان از طريق پرسشنامه و عذرخواهي از مشتري بيانگر رفتار ويژه و تعهد ماوراي عادي با مشتري است. بايد توجه داشت كه هر شركتي، متكي به مشتري و ميزان وفاداري اوست. در رشته لوازم اداري بيشتر مشتريان يا سازمانها و نهادها هستند و وفاداري آنها براي آينده شركت حائز اهميت زياد است. شايد به نظر مي‎رسد كه از دست دادن يك مشتري زياد اهميت نداشته باشد و شركت در مقابل سوء استفاده مشتري بايد از خود دفاع كند. در اينجا خطي وجود دارد كه بايد به آن توجه كافي مبذول شود. آيا يك خرده ‎فروشي براي پاسخگويي به شكايات مشتريان تا چه حد مي‎تواند آزاد باشد؟
    كاركنان فداكار ، مزيت رقابتي محسوب مي‎شوند. همان طوري كه در مورد كاويهاي ديگر شاهد بوديم شركت آفيس ماكس نيز قادر شد روابطي ماوراي رفتار معمولي با كاركنان خود جهت بالابردن راندمان كاري و عملكرد تيمي واقعي برقرار سازد. اين برخورد سبب شد كه كاركنان در ازاي دريافت مزد كم، نهايت تلاش خود را با نيت برخورداري از مزاياي رشد شركت به عمل آورند. فداكاري كاركنان آفيس ماكس سبب شد كه ايجاد اولين فروشگاه تنها سه ماه بعد از آغاز به كار شركت ميسر شود و افتتاح فروشگاههاي ديگر را نيز به دنبال داشته باشد. اميد براي رشد سريع و رهبري لايق سبب مي‎شود كه حركتهاي تيمي مناسب، توسط كاركنان فداكار با بوروكراسي و مديريت محدود و ارتباطات ساده، شكل گيرد.

  5. #15
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    فروش به بهاي فريب مشتري




    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com


    ايالت فلوريدا در اوت 1993 سوت را براي غولي به نام مت لايف كه از سال 1868 سابقه داشته و دومين شركت بيمه محسوب مي‎شد،‌ به صدا درآورد. آژانس مركزي بيمه مت‎لايف در شهر تامپاي ايالت فلوريدا قرار دارد و متهم است كه مشتريان خود را حدود 11 ميليون دلار اغفال كرده است. اين آژانس به هزاران مشتري عمدتاً پرستار، در رابطه با بازنشستگي در عصر سرمايه‎گذاري امروز، با استفاده از شگردهاي خاص يك نوع بيمه عمر را به عنوان “چيز جديد” وانمود كرد. همان طوري كه ملاحظه خواهيم كرد اين ماجرا به مت‎لايف لطمه شديد زد و ميليون‎ها دلار جريمه و محدوديت را به بار آورد.

    آدم شرور؟
    اولين زمزمه بروز واقعه بد براي ريك اورسو در عيد كريسمس 1993 به صدا درآمد. مدير فروش منطقه و رئيس او به خانه‌اش تلفن زد و از احتمال بركناري او خبر داد. اكنون ريك اورسو دريافت كه دفتر ايالت فلوريدا ضمن تحقيق، دفاتر فروش او را حسابرسي مي‎كند.
    او فروشندگي را در آژانس‎ جان هانكوك تامپا در سال 1987 شروع كرد و چهار سال بعد مدير آن شد و با پشتكار، اين آژانس را تا رتبه دوم در بين آژانس‎ها ارتقا داد. او جان ‎هانكوك را در سال 1983 ترك و به آژانس مت‎لايف در تامپا پيوست. شغل اول او مربيگري بود. تعهد و تلاش زياد او به ثمر نشست و سه ماه بعد مدير شد. او با ابتكار و جاذبه‎كاري شعبه را از يك دفتر معمولي به بزرگترين و سودآورترين پايگاه مت‎لايف تبديل كرد. او برنده جايزه مخصوص شركت در بين آژانس‎ها شد. در پايان سال 1993 تعداد 120 نفر كارمند، 7 مدير و 30 رئيس داشت. حقوق و دستمزد او با 1/1 ميليون دلار در سال در رتبه سوم شركت مت‎لايف قرار گرفت. با چنين سابقه درخشان شغلي، او به ستاره شركت تبديل و زبانزد خاص و عام شد. او با شركت در برنامه‎هاي تلويزيوني و بيان نظرات خود در رابطه با موضوعات كاري به عنوان بزرگترين مشوق و محرك مطرح شد و در تمام كنفرانس‎هاي مت‎لايف به عنوان مهمان ويژه حضور داشت.
    روز دوشنبه بعد از كريسمس پيشگويي به حقيقت پيوست. او به دفتر «ويليام گروگان» رئيس منطقه جنوب غرب مت‌لايف احضار شد و نامه‎اي دريافت كرد. با دستان لرزان نامه را باز و متن بركناري خود از تمام سمتها را به دليل خلاف‎كاريها خواند.
    مسير تعالي
    متأسفانه رشد دفتر او در تامپا حاصل تلاشهاي كارمندان نبود. بلكه اورسو عامل رشد سريع را در ضوابط بيمه پيدا كرد. برابر ضوابط، بيمه‎هاي تمام عمر متشكل از بيمه عمر توأم با پس‎انداز، داراي حق بيمه بيشتر بود و فقط بخشي از آن مشمول ماليات شده و بخشي ديگر شامل بيمه مي‎شد. چيزي كه باعث جذابيت اين گونه بيمه‎گري مي‎شود حق كميسيون آن يعني معادل 55 درصد براي نخستين سال در مقابل 2 درصد كميسيون سال اول براي حالتهاي ديگر است.
    اورسو مشاهده كرد كه بازار پرستاران خيلي جالب است. زيرا آنها بنا به دلايلي در معرض مرگ و مير بيشتر قرار دارند و دنبال يك طرح ايمني مناسب و اقتصادي هستند. او بازاريابان خود تحت نام «نمايندگيهاي پرستاري» و طرح بازنشستگي جعلي خود را فراتر از فلوريدا يعني 37 ايالت تسري داد. مثلاً يك پرستار بيمه‎ شده در نيويورك بعد از پرداخت تصور مي‎كرد كه طرح بيمه سالانه‎اي را خريداري كرده است. در صورتي كه آن چه انجام شده بود همان بيمه عمر بود كه در حالت عادي هيچ گونه جاذبه‎اي نداشته است.
    آژانس تامپا با اين اين رشد، متمايز شد و هزينه بروشورهاي آن به يك ميليون دلار يعني ده برابر هزينه ساير آژانس‎ها بالغ شد. درآمد اورسو به تناسب افزايش فروش بيمه افزايش يافت. او در سال 1989 مبلغ 270 هزار دلار دريافت كرد در صورتي كه درآمدش در سال 1993 به يك ميليون دلار رسيد و با خانواده‎اش به منطقه شور بولوار يعني گران‎ترين محل تامپا نقل مكان كرد.
    پايان
    تعدادي شكايت شروع به طرح شد. در جريان حسابرسي توسط مت‎لايف در سال 1991 در مورد نامه‎هاي ارسالي اورسو ترديدهايي مشاهده شد. واژه «نمايندگيهاي پرستاري» عنوان خود ساخته تلقي شد. حسابرسان واژه «رويه ذخيره بازنشستگي» را مناسب تشخيص ندادند. اما در پايان نسبت به عملكرد دفتر تامپا و ميزان سهم آن در رشد شركت مت‎لايف تبريك گفتند و متوجه سيگنال‎هاي دريافتي براي اصلاح رويه تحريف‎آميز نشدند. در تابستان 1993 بازرسان ايالت فلوريدا شروع به تحقيقات عميق در نحوه فروش آژانس متعلق به اورسو كردند. در نتيجه اين تحقيقات فلوريدا يك قاضي به نام تام گالاگر، مت‎لايف را متهم به خلافكاري كرد. اكنون مت‎لايف شروع به تحقيق جدي كرد. محور تحقيقات متوجه ميليونها بروشوري بود كه دفتر اورسو براي پرستاران كشور از سال 1989 تا 1993 فرستاده بود.
    تحقيقات نشان داد كه در متن اين بروشورها تحريفهاي جدي وجود دارد. به طور مثال در بروشور ارسالي اورسو، عنوان «ايمني و پس‎انداز آينده براي پرستاران» درج شده بود و در هيچ جاي آن عبارت «بيمه عمر» وجود نداشت. پرستاران با دريافت اين بروشور تصور مي‎كردند كه براي طرح بازنشستگي خود اقدام مي‎كنند در صورتي كه آنها ندانسته بيمه عمر را مي‎خريدند.
    اقدامات اصلاحي مت‎لايف
    در اوايل، مت‎لايف موضوع را انكار مي‎كرد ولي بالاخره مسئوليت آن را به عهده گرفت و زير فشار افكار عمومي حاضر شد 20 ميليون دلار جريمه را در 40 ايالت از بابت اين خلاف پرداخت كند. ضمناً قبول كرد پول حدود 92 هزار نفر طرفهاي آژانس را كه در سالهاي 1987 تا 1993 اغفال شده بودند به مبلغ تقريبي 76 ميليون دلار، پرداخت كند.
    شركت مت‎لايف 5 نفر از مديران عالي‎ رتبه خود را در اثر اين افتضاح بركنار كرد. دفتر آژانس اورسو بسته شد و تمام 7 نفر مدير و چند تن از مسئولان بركنار شدند. فروش بيمه اشخاص 25 درصد در سپتامبر 1994 و نه ماهه 1993 كاهش يافت.
    اداره بيمه فلوريدا بعد از اعلام جرائم، براي اورسو و 86 آژانس شركت مت‎لايف به اتهام جعل وتقلب، اعلام جرم كرد. يكي از كميسيونرهاي بيمه ايالت گفت: «زمان آن نيست كه يك تعداد آژانس تصميم بگيرند كه با سوء استفاده از آگاهي نداشتن مشتريان، بيمه عمر را به جاي طرح ذخيره بازنشستگي بفروشند». شركت مت‎لايف براي احياي وجهه خود تلاش زيادي به عمل آورد و ضوابط اجرايي خاصي را براي كنترل و حسابرسي دفاتر فروش شعبات ايجاد كرد. در اين راستا دپارتماني موظف شد كه گزارش هرگونه نقص در اجراي ضوابط را جهت حصول اطمينان از صحت عمليات به مديريت عالي گزارش كند.
    در اين ضمن ريك اورسو براي اعاده حيثيت و عدم پرداخت يك ميليون دلار از بابت بازخريد، از شركت مت‎لايف شكايت و آن را متهم كرد كه در اين ماجرا، از وجود او سوء استفاده شده است.
    مسببان اصلي كدامند؟
    آيا اورسو واقعاً يك هيولاي بي‎ملاحظه بود كه با تقلب، خود را به مردميليون دلاري تبديل كرد؟ يا اين كه مت‎لايف مقصر اصلي است كه با اغماض خود زمينه را براي اقدامات خلاف قانون و اخلاق فراهم كرد؟
    ضعفهاي مت‎لايف
    بدون ترديد اورسو كارهايي انجام داد كه خلاف مقررات و اخلاق بود. آيا شركت عمداً اين شرايط را به وجود آورد؟ آيا آموزش او چنان بود كه براي ارتقا، به اقدامات فريبكارانه مبادرت ورزد؟ آيا مت‎لايف از اعمال و بروشورهاي خلاف واقع و كذب اطلاع نداشت؟ به نظر مي‎رسد شواهدي دال بر مشاركت مت‎لايف وجود داشته است و از اين بابت بي‌گناه نيست.
    بعد از افشاي ماجرا، مت‎لايف پذيرفت كه اين آموزشها اشكال دارد. زيرا آموزشها در 5 مركز به صورت غيرمتمركز انجام مي‎يافت و اين گسيختگي احتمالاً به آموزشهاي غيراستاندارد و ضعيف منجر شده است. بعد از آن مت‎لايف اقدام به سازماندهي مجدد كرد و آموزش و امور حقوقي را در يك مركز متمركز ساخت.
    يك مشكل عمومي
    افشاي ماجراي مت‎لايف، افكار عمومي را به كل صنعت بيمه متوجه ساخت. كميسيونر بيمه فلوريدا، به شيوه‎هاي فروش بيمه در نيويورك دقت كرد و متوجه شد كه اين اقدامات كل صنعت بيمه را در معرض اقدامهاي خلاف اخلاق قرار داده است، زيرا در صنعت بيمه به سبب ميليون‎ها تعامل، رقابت گسترده و فروشندگان خود مختار، زمينه براي خلاف فراهم است. به عنوان مثال بعد از چند ماه از ماجراي تامپا، اتفاق ديگري براي مت‎لايف به‌وجود آمد. بازرسان ايالت پنسيلوانيا شركت را 5/1 ميليون دلار به دليل تخلف و جايگزين نكردن رويه جديد و تكرار رويه خلاف قديم جريمه كرد.
    در صنعت بيمه هرگونه خلافكاري عمدتاً در بخش فروش است. در اين راستا ارزيابان خسارات در بيمه، ممكن است ميزان پرداخت را كم و يا زياد ارزيابي كنند و بدين‎ترتيب سرنوشت يك فعاليت تجاري را رقم بزنند. با نزول وجهه عمومي، صنعت بيمه با مقررات دولتي و ايالتي بيشتري مواجه شد. ولي درون و بيرون اين صنعت عقيده بر اين است كه فريبكاري و تقلب هر دو جنبه‎هاي ذاتي اين صنعت هستند و در رابطه با آنها نمي‎توان كاري كرد.
    تحليل
    سؤال مديريتي كه در اين موردكاوي مطرح مي‎شود، اين است كه آيا مديريت عالي مي‎تواند حركتهاي غيراخلاقي را با اين ادعا كه «خبر ندارد» پنهان كند. پاسخ سؤال منفي است.
    بنابراين مديريت عالي مت‎لايف كه رويه‎هاي فروش زياد را به عنوان سمبل دركل سازمان ترويج كرد، مسبب اصلي است. زيرا مقامهاي حقوقي اعلام كرده بودند كه رويه‎هاي جاري از نظر ضوابط حقوقي غيرقابل تأييد هستند. حاصل ارزيابي وضعيت مذكور اين است كه مديريت عالي در هر شرايط نمي‎تواند نارساييها وضعفهاي زيردستان خود را ناديده انگارد و ادعاي مت‎لايف مبني بر اين كه اكنون همه چيز را اصلاح كرده‎ است، خطاي آنها را براي به وجود آوردن آن وضع توجيه نمي‎كند. از نظر كنترلي بايد معيارهاي مشخص در شركتها تعريف شود. زيرا به‌دنبال درخواست مديريت عالي از كاركنان براي ارائه عملكرد و يا توليد بيشتر و فشار متعاقب آن براي افزايش محصول به هر قيمت، زمينه براي اقدامهاي خلاف توسط كاركنان زيردست براي برآوردن درخواستهاي مديريت عالي فراهم مي‎شود. زيرا پيشرفت شغلي و آينده‎كاري زيردستان به برآوردن درخواستهاي مديريت عالي بستگي دارد.
    در يك سازمان با جو و شرايط غيرمتمركز بروز چنين خلاف‎كاريها به سهولت ميسر است. در چنين ساختارهاي نتيجه‎گرا، نحوه انجام كار براي نيل به نتيجه اهميت ندارد بلكه حصول نتيجه مهم است. اگرچه روش عدم تمركز معمولاً در يك فضاي مديريتي مناسب و وجود معيارهاي منطقي جهت نظارت مطلوب است ولي در محيط‎هايي‎كه مديريت و نظارت منسجم وجود نداشته باشد، عدم تمركز نه تنها مطلوب نيست بلكه ويرانگر است. حداقل نتيجه چنين عدم تمركز آماده‎شدن بستر فرصت‎طلبي براي مديران مياني و يا پاييني است و شايد اين موضوع عامل اصلي براي ريك اورسو به عنوان مدير مياني مت‎لايف باشد كه فضا را براي فرصت‎طلبي جاه‎طلبانه مناسب يافت.
    چه مي‎توان ياد گرفت؟
    اقدامهاي خلاف اخلاق و غيرقانوني براي هميشه پنهان نمي‎مانند. ممكن است چند ماه و يا چند سال طول بكشد، ولي خلافهاي يك شركت بالاخره افشا مي شود و حيثيت آن لطمه مي‌خورد و احتمال دارد كه شركت، مشتريان و جايگاه رقابتي خود را از دست بدهد. احتمال دارد عمل افشا توسط كارمند ناراضي و يا گزارش تحقيقي توسط ضابط قانوني انجام پذيرد. بالاخره انحراف افشا مي‌شود و ضمن ايجاد محدوديت، افرادي را كه مبادرت به اقدامهاي غيراخلاقي و يا خلاف قانون كرده‎اند، گرفتار مي‎سازد.
    وظايف كنترلي در سازمانها بهتر است متمركز انجام شود. هرگاه دپارتمان و يا نهادي كه وظيفه نظارت و كنترل را عهده‎دار است، غيرمتمركز باشد، در اين صورت كنش در قبال اقدامهاي خلاف، كمتر از حالت متمركز مي‎شود. دليل خيلي ساده است. هرگاه كنترل‎هاي قانوني و يا حسابداري غيرمتمركز باشد، افرادي كه آنها را اداره مي‎كنند به سادگي تحت تأثير قرار مي‌گيرند و مشابه حالت متمركز عمل نخواهند كرد. كساني كه بر كارها و امور نظارت دارند بايد همواره از افرادي كه اعمال آنها را پيگيري و كنترل مي‎كنند، فاصله داشته باشند و مرتب به مديريت عالي گزارش ارائه كنند.
    انگيزه فروش زياد منجر به اقدامهاي خلاف مي‎شود. شركتها براي ايجاد تحرك بين كاركنان خود معمولاً از انگيزه افزايش فروش بهره‎گيري مي‎كنند. ولي اگر كسي وسوسه شد كه از خط قرمز عبور كند احتمال دارد نتايج به دست آمده سبب مخدوش‎‎ شدن چهره و وجهه شركت شود.
    شركتهاي بزرگ در مقابل تحقيق و بررسي آسيب‎پذير هستند. شركتهاي بزرگ مخصوصاً شركتهايي كه از طريق محصول خود با مردم در ارتباط هستند همواره در معرض قضاوت عموم قرار دارند. اين ويژگي آنها را به اهداف جذاب براي هرگونه تحقيق و تفحص توسط فعالان سياسي، رسانه‎هاي عمومي و نهادهاي قانوني تبديل كرده است. چنين شركتهايي بايد همواره در رفتار خود حتي كسب سودهاي كوتاه‎مدت محتاط باشند. در واقعه مت‎لايف، ميزان جرائم و استرداد پول افراد به 001 ميليون دلار بالغ شد

  6. #16
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2009/07/27
    نوشته ها
    8,031

    پیش فرض

    آنچه اسميت را مجبور به كناره گيري از اسناپل كرد


    اصرار بر اشتباه




    ترجمه و تلخيص : مرتضي شاني
    mahlashani@yahoo.com


    در اواخر 1994 ويليامز ـ د ـ اسميت رئيس كمپاني كواكر اوتز (Quaker Oats) شركت نوشابه‌سازي اسناپل ر ا به قيمت 7/1 ميليارد دلار خريد. اكثر ناظران معتقد بودند كه او براي خريد اين شركت نوشابه‌سازي بهاي گزاف پرداخته است. ولي او يازده سال قبل از اين خريد، كمپاني استاكلي ـ دان را به قيمت 90 ميليون دلار صرفاً به لحاظ نوشابه‌ ورزشي گاتوراد (Gatorade) خريد و به عنوان يك قهرمان، ارزش آن‌را به فراتر از يك ميليارد دلار برد. اما اين بار او ديگر قهرمان نيست.
    كمپاني كواكر اوتز
    در سال 1995، ميزان فروش كواكر اوتز به 4/6 ميليارد دلار رسيد كه 7/1 ميليارد دلار آن مربوط به منابع خارج از آمريكا بود. نقطه قوت اين كمپاني عرضه سبزيها و انواع نوشيدنيها بود. آنها در زمينه حبوبات و غذاهاي آماده از نظر ميزان فروش داراي رتبه سوم و يكي از رقباي عمده بازار براي مواد كيك برنجي و ساير فرآورده‌هاي مورد نياز غذاخوري‌ها بودند. برنج و ماكاروني، محصولات يخ‌زده، چيپس، شربت، پيتزاي منجمد، و غذاهاي ذرتي از فرآورده‌هاي عمده اين كمپاني محسوب مي‌شد.
    كمپاني در نظر داشت با خريد شركت اسناپل، ميزان فروش عمليات نوشابه‌سازي را به 2 ميليارد دلار در سال يعني يك سوم فروش كل برساند. ازطرف ديگر ميزان فروش نوشابه ورزشي گاتوراد به تنهايي 3/1 ميليارد دلار در سال 1995 بود. اين نوشابه‌ با 7 درصد رشد در آمريكا و 5 درصد رشد در خارج داراي وضعيت مطلوب بود و كمپاني كواكر تصميم گرفت براي تأمين هزينه خريد آن، چندين بخش پول ساز نظير شكلات‌سازي و خوراك حيوانات را به كنار بگذارد.
    خريد اسناپل
    كمپاني اسناپل فعاليت خود را در سال 1972 از بروكلين نيويورك بتدريج شروع كرد و نوشابه‌هاي توليدي خود را از طريق فروشگاههاي غذاي سالم فروخت. با توجه به گرايش عمومي به سمت زندگي سالم در جوامع امروزي، فروش اسناپل در زمانهايي به ويژه در شمال و سواحل غربي آمريكا معادل 60 تا 70 درصد در سال افزايش يافت.
    برخلاف تجربه كمپاني گاتوراد، شركت اسناپل در بازار با رقباي سخت نظير كوكاكولا، پپسي و يا شركت مشترك آنها يعني ليپتون مواجه بود كه محصول مشابه را با قيمت 31 درصد پايين‌تر عرضه مي‌كردند.رشد اسناپل در دسامبر 1994 با انجام معامله خريد توسط اسميت به مبلغ 7/1 ميليارد به كندي گراييد. در فرايند اين خريد خيلي‌ها بر اين باور بودند كه اسميت معادل يك ميليارد دلار بيشتر از ارزش واقعي پرداخت كرده است.
    ويليام اسميت
    در زمان خريد كمپاني اسناپل، ويليام اسميت با وجود ظاهري جوان، 56 سال سن داشت. او كار را با پادويي آغاز و بتدريج دوره رشد را طي كرده و از سال 1981 رياست كمپاني كواكر اوتز را به‌عهده گرفته بود و در باب فرآورده‌هاي اسناپل هم صاحب‌نظر و با تجربه بود. او در دوران تصدي طولاني خود، براي سوددهي كمپاني كواكر، برنامه‌هاي سلامتي خاص نظير سرمايه‌گذاري در باشگاههاي سالم، ايجاد خط توليد مواد غذايي سالم با تأكيد روي غذاهاي كم چرب و سازگار با زندگي سالم به مرحله اجرا گذاشت.
    او در اولين سال رياست خود در جريان مزايده كمپاني استاكلي ـ دان با ارزش سهام پايه 62 دلار را به بهاي 77 دلار جمعاً‌ به مبلغ 238 ميليون دلار خريداري كرد. بانك سرمايه‌گذار او، اين قيمت را گزاف اعلام كرد و متعاقباً انتقادها در رسانه‌ها شروع شد. او با وجود انتقادها اقدام خود را با استدلال به مورد مشابه قبلي يعني گاتوراد- سازنده نوشابه‌هاي ورزشي - ادامه داد. زيرااو در جريان يك اقدام مشابه قبلي، گاتوراد را كه ارزش آن 90 ميليون دلار بود به بهاي گزاف خريده بود و اينك اين كمپاني با در دست داشتن 80 درصد سهم بازار، به ارزش 3/1 ميليارد دلاري رسيده بود.
    منطق خريد اسناپل
    برابر گزارش سالانه 1995 ،خريد كمپاني اسناپل اقدام بزرگ در تاريخ كواكر اوتز محسوب مي‌شد. دليل آن ايجاد زمينه رشد براي فعاليتهاي سهامداران است. به گمان اسميت، فرصت بزرگ جهت توسعه توزيع اسناپل خارج از منطقه جغرافيايي فعلي وجود داشت و به‌همين لحاظ پتانسل فروش آن از بازار گاتوراد نيز بالاتر بود. با توجه به گرايش عموم به انصراف از مصرف نوشابه‌هاي غير كربناتي با افزودنيهاي شيميايي و علاقه روزافزون به نوشابه‌هاي سالم، چايي و آب ميوه تصور مي‌شد كه موقعيت اسناپل منحصر به فرد است و ارزش آن‌را دارد كه با واگذاري بخشهاي خوراك حيوانات و يا شكلات كه به‌دليل داشتن رقباي عمده، مرده تلقي مي‌شدند، اسناپل خريداري شود.
    اسميت با واگذاري بخش خوراك حيوانات و تأمين نقدينگي لازم، اسناپل را با اميد به آينده آن، خريداري كرد. يكي از دلايل او براي خريد اسناپل تصور او از پتانسيل‌هاي رشد آن در خارج از منطقه بود. ولي عده‌اي بر اين باورند كه اسميت از كواكر خسته شده و دنبال يك اقدام پرماجرا است.
    مشكلات
    تشابه‌ فعاليتهاي اسناپل و گاتوراد اين ذهنيت را متبادر كرد كه اين دو مجموعه با توجه به موفقيت قبلي گاتوراد از يك موقعيت ممتاز برخوردار خواهند بود و نتايج مثبت فوري به بار خواهند آورد و رتبه بعد از كوكاكولا و پپسي را در سطح بازار حائز خواهند شد. اما اين توقعات تحقق نيافت زيرا سيستم‌هاي توليد و توزيع اسناپل با گاتوراد سازگار نبودند. سيستم توليد و توزيع كواكر با بهره‌برداري از كامپيوتر و شبكه ارتباطات با مراكز مصرف، سبب مي‌شد كه در جريان توزيع محصول انباشت موجودي به‌وجود نيايد. نظام تبليغات گاتوراد نيز با اسناپل متفاوت بود. گاتوراد با صرف چندين صد ميليون دلار در سال و بهره‌گيري از ستارگان بسكتبال نظير مايكل جوردن از تبليغات موثر و كارآمد برخوردار بود، در صورتي‌كه نظام تبليغات اسناپل كم جان و غير موثر بود.
    فرايندهاي توليد، توزيع و بازاريابي اسناپل هم در زمان خريد داراي مشكل بود. زيرا در اسناپل امر توليد به صورت قراردادي به غير واگذار شده بود. در نتيجه در هنگام افت تقاضا، هزينه‌اي اضافي در برداشت. 300 عامل توزيع اسناپل، نوشابه‌ها را مستقيماً به فروشگاهها تحويل مي‌‌دادند در صورتي‌كه نوشابه گاتوراد به انبار تحويل مي‌شد.
    تلاش كواكر براي ادغام و يكپارچه‌ كردن سيستم‌هاي توليد و توزيع اسناپل با گاتوراد منجر به نتيجه نشد. در جريان هماهنگ‌سازي دو مجموعه، عاملان توزيع اسناپل به‌علت قطع شدن درآمد خود با كواكر همكاري نكردند. در نتيجه سيستم توزيع مجدداً به نظام سابق بازگشت و هرگونه تلاش در جهت هماهنگي و يكپارچه‌سازي به سالهاي بعد از 1995 موكول شد.
    اقدامات اصلاحي 1996
    بعد از روشن‌ شدن ابعاد وضعيت اسفبار 1995، كواكر اقدام اصلاحي لازم را براي بهبود وضعيت اسناپل به‌عمل آورد. با اصلاح رويه‌هاي توزيع ضمن مساعدت با عاملان، زمان تحويل از دو هفته به سه روز كاهش يافت. هماهنگي لازم بين كامپيوترهاي 50 عامل توزيع عمده با انبار ايجاد شد تامشابه با سيستم گاتوراد، فروش اسناپل به طور اتوماتيك انجام شود.
    در راستاي اقدام اصلاحي، كمپاني كواكر اقدامات ديگري به نفع مشتريان و عاملان توزيع به‌وجود آورد. نوشابه‌ در پالت‌‌هاي پلاستيكي 32 تايي و خانواده‌اي 64 تايي علاوه بر بسته‌بندي 12 و 4 تايي شيشه‌اي قبلي عرضه شد. تنوع طعم نوشابه‌ها، در جريان بازنگري و بهبود وضعيت كيفيت محصول، از 50 نوع به 35 نوع كاهش يافت. كمپاني‌ براي اعتلاي انگيزه‌هاي عاملان توزيع، همايش دو روزه در سان دياگو ، با شركت كمدين‌‌هاي مشهور ترتيب داد. در جريان همايش، ضمن پذيرايي به عاملان گفته شد كه دستگاههاي خنك‌كن مشابه كوكاكولا و يا پپسي جهت عرضه اسناپل در فروشگاهها نصب خواهد شد.
    ضعف تبليغات سال 1995 نيز مورد بازنگري واقع شد و كمپاني با استخدام تبليغ گران معروف، طرحهاي جامع براي عرضه اسناپل تدارك ديد. محور اين تبليغات اين بود كه اسناپل در نظر دارد بعد از نوشابه‌هاي كوكاكولا و پپسي رتبه سوم را كسب كند. اسميت اهداف تبليغي را اينگونه جمع‌بندي كرد كه اسناپل بايد با زدودن غبارهاي موجود بازار، خود را در غرب و شرق امريكا گسترش دهد. كمپاني در اواخر جولاي با هدف تبليغ، با هزينه 40 ميليون دلار، عرضه رايگان نوشابه نمونه را اجرا كرد و ميليون‌ها‌ بطري آب ميوه و چاي يخ بدون در نظر گرفتن فصل كاري و يا هزينه، رايگان به مردم داد.
    نتايج اقدامات اصلاحي 1996
    متأسفانه عرضه رايگان نوشابه در تابستان تأسف بار بود. اين حركت نه تنها سبب گسترش بازار اسناپل در ماههاي مهم تابستان نشده بلكه افت فروش معادل 14 درصد چاي و يا 15 درصدآب ميوه مشكل اسناپل را دو چندان ساخت. در اين ضمن، فروش چاي صنعتي 4درصد و آب ميوه صنعتي نيز 5درصد در تابستان خنك شمال شرقي آمريكا، كاهش يافت.
    رسانه‌ها ضمن تحليل حركتهاي اسناپل،‌ابعاد ديگر اشتباهات را روشن ساختند. يكي از انتقادها متوجه كنسرتي در نيوجرسي بود كه در آن نوشابه اسناپل در قوطي‌هاي 16 اونسي در فاصله 20 فوتي در ورودي محلي عرضه مي‌شد، كه در بالاي آن تابلوي ممنوعيت صرف نوشابه نصب شده بود. در نتيجه اكثر گيرندگان نوشابه، بدون اينكه طعم نوشابه را تست كنند مجبور بودند كه آن‌را دور بياندازند.
    باوجود كاميابي در گاتوراد، اعتبار اسميت شديداً در اسناپل لطمه ديد. در جريان يك كنفرانس، تحليل‌گران اقتصادي او را از بابت پرداخت 7/1 ميليارد دلار به يك شركت نوشابه‌سازي كه 600 ميليون دلار ارزش داشت شديداً به باد انتقاد گرفتند. او به‌علت فشار زياد از رياست كمپاني كنار رفت و به جاي او فيليپ مارينو نشست. بركناري او بيشتر به‌لحاظ غفلت او در تعيين قيمت خريد آن تلقي گرديد
    استقامت
    تا اوايل 1997 اسميت برگ از اصلاح اسناپل مأيوس نبود. كواكر اعلام كرد كه طرح تبليغي 15 ميليون دلاري براي اعتلاي وضعيت اسناپل در عرضه نوشابه‌هاي رژيمي در نظر گرفته است كه از اول سال نو كه مشتريان بالقوه دوران تعطيلات پايان سال را سپري مي كنند و رقبا نيز آمادگي تبليغ براي نوشابه در هواي خنك ندارند، به‌مرحله اجرا درمي‌آيد. محور اين طرح تبليغي «فرار از طعم» بود كه در جريان مسابقات آن براي 50 نفر اول جايزه مسافرت به سواحل تازه نوسازي شده كمپاني اعطاء شد.
    اگر اين طرح تبليغي، با موفقيت انجام مي‌شد، نتايج آن بايد در دوره بهار ظاهر مي‌گشت.
    در 27 مارس 1997 اسميت نهايتاً‌ از تلاش براي اصلاح وضع، مأيوس شد و تصميم به فروش اسناپل بيمار گرفت. قيمت فروش بطور وحشتناك پائين يعني 300 ميليون دلار تقريباً‌نصف 550 ميليون دلار ارزش قبلي اسناپل بود كه اسميت آن‌را به 7/1 ميليارد دلار خريداري كرد. بدون شك كمپاني كواكر در حالت اجبار اسناپل زيان‌آور را فروخت. ولي چرا به اين قيمت؟
    در 24 آوريل 1997 وال استريت ژورنال گزارش داد كه كواكر از بابت عمليات اسناپل، با زياني معادل 11/1 ميليارد دلار در سه ماهه روبرو شده است. به همين علت اسميت بركنار شد. براي سرمايه‌گذاران زيادي با توجه به شرايط، اين سوال مطرح شد كه چرا اسميت زودتر كنار گذاشته نشد.
    تحليل
    بدون شك در شرايط افت تقاضاي محصول، نارسايي‌هاي توزيع و ضعف تبليغات، مبلغي كه براي خريد اسناپل صرف شد، خيلي زياد بود. اسميت با اين دليل كه او قبلاً گاتوراد را كه ارزش آن فقط 90 ميليون دلار بود به 328 ميليون دلار خريداري كرده و ارزش آن‌را پس از سود ده كردن به 7/1 ميليارد دلار رسانده بود، گام در اين معامله گذاشت. به نظر او دليلي وجود نداشت كه او همان تجربه را اين بار در اسناپل نتواند پياده كند. يكي از اشتباهات اسميت اين بود كه از افراد خود نخواست، از ابتدا‌ سازگاري عمليات گاتوراد و اسناپل را بررسي كنند. بنابراين تعجب‌آور نيست كه بعد از انجام معامله، عدم سازگاري سيستم‌هاي توليد و توزيع، ظاهر شود و مشكلات بعدي بروز كند. از ديدگاه سهامداران قبل از تصميم به انجام خريد و يا پرداخت 7/1 ميليارد دلار مي‌بايست برنامه ريزي لازم انجام مي‌شد، در صورتي‌كه هر حركت در جهت معامله بر اساس ذكاوت و ذهنيت فردي انجام گرفت و رعايت جنبه‌هاي مديريتي مغفول واقع شد.
    وضعيت اسفبار سال 1995 و متعاقباً عملكرد سال 1996 روشن كرد كه اسميت در تقابل با مشكل و فرايند تصميم‌گيري به چرخه اشتباه پلكاني دچار شده است كه در آن يك مدير ضمن قادر نبودن به ترك صحنه، منابع را صرف اقداماتي مي‌كند كه عملاً كارايي ندارند.كواكر در مورد امر مهم سازگاري عمليات طرف مقابل بررسي عميق نكرد و صرفاً به اتكاي تشابه عناوين محصول، سازگاري را فرض شده تلقي كرد.
    استقامت تا كي ؟
    ما كساني را كه در مقابل ناملايمات استقامت مي‌كنند، تحسين مي‌كنيم. براي دانش‌آموزي كه تحصيلات او به لحاظ وضعيت خانوادگي و ضرورت كار 10 سال و يا بيشتر طول مي‌كشد، يا ورزشكاري كه نااميد نمي‌شود. نويسنده‌اي كه با وجود رد شدن درخواست چاپ كتابش، به تلاش خود ادامه مي‌دهد جاي تحسين وجود دارد. ولي اين سوال مطرح مي‌شود در مقابل موارد بازدارنده و يا ذهنيتهاي غير واقعي تا چه ميزان بايد استقامت داشت؟ آيا صلاح نيست كه تلاشها در جهت ديگر تمركز يابد؟ در اينجا يك خط ظريف بين استقامت و كوشش بي‌فايده وجود دارد. به نظر پيتر دراكر چون وضعيت و شرايط حاكم متغير و متنوع هستند، نمي‌توان موضوع استقامت و يا كوشش بي‌فايده را فرمولي كرد. ولي هرگاه تلاشي منجر به شكست شود، شايد زمان آن رسيده است كه موضوع آن ختم شود.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •