صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: (?) ««» امامت بلافصل «»» (؟)

  1. #11
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    طريق چهارم


    چهارمين راهى كه براى از كار انداختن «حديث ثقلين» بكار رفته است «معارضه» است.

    البتّه از كار افتادن حديثى در اثر وجود معارضى كه سنداً و دلالةً همتا و همسنگ با آن حديث باشد امرى است على القاعده، و مطابق صناعت، و مورد قبول همه محقّقين است، ولى (همچنانكه در عبارت فوق اشاره شد) معارضه، فرع حجيّت است، به اين معنى كه دو حديث متعارض، از نظر سند و دلالت بايد تمام باشند و حجيّت هريك مسلّم باشد تا نوبت به معارضه برسد، و الاّ اگر يكى صحيح باشد و ديگرى غير صحيح، نوبت به معارضه نمى رسد!


    حال بايد ديد مبتكرين!! اين طريق، چه امورى را معارض «حديث ثقلين» قرار داده اند؟


    مهمترين چيزى كه بعنوان معارض براى حديث ثقلين مطرح شده است، دو مطلب است:

    1 ـ حديث اقتداء به شيخين (ابوبكر و عمر).

    2 ـ حديث ثقلينى كه در آن بجاى كلمه «عترت و اهلبيت»، كلمه «سنّت» موجود است.


    مضمون حديث اوّل (به زعم اهل خلاف كه آن را به عنوان حديث ذكر كرده اند) اين است كه: رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرموده است:

    به دو نفرى كه پس از من هستند اقتداء كنيد: ابوبكر و عمر، و چنين مدّعى هستند كه اين حديث دلالت مى كند

    بر وجوب اقتداء به شيخين، و «حديث ثقلين» دلالت مى كند بر وجوب تمسّك به قرآن و عترت، فلا محاله بين اين دو تعارض برقرار است.


    در مقام جواب، مباحث مفصّل و دلايل مختلفى در كتاب ما تحت عنوان «محاضرات فى الاعتقادات»، ج1/343 موجود است،

    و خلاصه يكى از آن ادلّه، ضعف سند اين دليل است كه كبار اعلام جرح و تعديل كه مورد قبول عامّه هستند تصريح كرده اند كه رجال سند اين به اصطلاح حديث

    تمامى مجروح و ضعيف بوده، و عدّه اى از آنان تصريح به مجعوليّت و كذب حديث «اقتداء به شيخين» نموده اند.



    براى اطّلاع بيشتر مراجعه شود به (3)



    و عجيب اينجاست كه براى سر و صورت دادن به اين حديث واهى وبى اصل و نسب، افرادى مانند «قارى» در كتاب «شرح الفقه الاكبر» اين حديث را نقل كرده

    و مستند به صحيح بخارى و مسلم مى نمايد، و حال آنكه هيچيك از اين دو چنين حديثى را نقل نكرده اند!! (وَإنَّ أَوْهَنَ البُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ)(1).

    امّا در ارتباط با لفظ «حديث ثقلين» كه به جاى كلمه «عترت»، «سنّت» بكار برده شده باشد ما رساله اى جداگانه تأليف نموده ايم، طالبين به آنجا مراجعه نمايند(2).

  2. #12
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2010/01/09
    محل سکونت
    *گیلان-املش*
    سن
    31
    نوشته ها
    5,954

    پیش فرض

    طريق پنجم


    بعد از ابطال چهار طريق گذشته، تنها راهى كه براى خصم نسبت به از كار انداختن «حديث ثقلين» باقى مانده، طريق شيخ الاسلام اهل سنّت(!) جناب ابن تيميّه است.

    ابن تيميّه مى گويد: اين حديث (حديث ثقلين) دروغ است.


    چه راه آسان و خوبى!


    اصلا چرا اهل سنّت از اين راه با همۀ سهولتى كه دارد غافل بودند؟

    چرا خود را به زحمت تحريف «حديث ثقلين» انداختند تا موجبات بدنامى و خيانت را براى خودشان فراهم آورند؟

    چرا «حديث ثقلين» را طرف معارضه با عبارتى موهوم و ساختگى بنام «حديث اقتداء به شيخين» قرار دادند تا آن همه حمله هاى صحيح به آنان شود؟

    چرا ابن جوزى خودش را به زحمت تضعيف رجال سند «حديث ثقلين» مى اندازد؟

    و چرا و چرا...؟!!


    اى كاش تمام اينها از فكر بكر ، و ذوق سليم و نظر ثاقب(!!) ابن تيميّه الهام مى گرفتند و بجاى آن راههاى پر پيچ و خم، به اين ساده ترين راه(!!) چنگ زده

    و خيال خود و شيعه اماميّه را در ارتباط با تمسّك به «حديث ثقلين» راحت مى كردند.


    آرى، حديث ثقلينى كه روى حساب قواعد علمى و مباحث علم رجال و درايه، فوق حدّ تواتر بوده و راهى براى انكار آن وجود ندارد،

    اينچنین بازيچه افكار شيطانى امثال شيخ الاسلام اهل سنّت جناب ابن تيميّه واقع گرديده است.


    آرى، بين ابن تيميّه و امثال او ، و بين اهلبيت پيامبر(ص) خوب حاكمى است خدا، و او بهترين حاكمين است.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •