-
مدیر بازنشسته
دیرین شناسی
اگر از متخصصین سوال می شد که احتمال یافتن یک قلب دایناسور چقدر است اکثر آنها می گفتند بسیار بسیار کم یا هیچ .ولی آنچه که غیر ممکن می نمود در اسکلت 66 میلیون ساله یک دایناسور گیاه خواربه نام تسلو سوروس که ویلو خوانده می شود یافت قلبی که دارای ساختاری بسیار پیشرفته است گروهی از متخصصین در کاردینای شمالی و ارگون از تکنولوژی پزشکی برای بررسی کنکرسیونی که دارای پوشش آهنی بوده و در قفسه سینه این دایناسور قرار دارد استفاده نموده است با استفاده از وسایل پر دازش و نرم افزار ها آنها توانسته اند ساختارهای سه بعدی درون این کنکر سیون را باز سازی نمایند تصاویر حاصل از پردازش نشان داده است که این قلب بیشتر شبیه قلب پستانداران و پرندگان می باشد تا خزندگان. و این خود مدارک بیشتری را در اختیار این نظریه قرار داده است که حداقل برخی دایناسور ها متا بو لیسم بالایی داشته انداین نمونه در موزه علوم طبیعی کاردینای شمالی در حال نمایش است و علاقمندان می توانند
مشاهده نمایند
کد:
www.dinoheart
. org تصاویر سه بعدی و اسکن های تهیه شده از قلب این موجود را در سایت اینترنتی
مشخصات عمومی این موجود بدین شرح است
لقب :ویلو نام همسر شخصی که فسیل در زمین های متعلق به وی بدست آمده است
رده بندی:از دایناسور های لگن پرنده ای .جناسورها.سراپودا.اورتینو پودا.هیپسیلیده.فو دوتیدا
جنس:تسلوسو روس
گونه: نا معین است ولی احتمالا به نگلکتوسبها تعلق دارد
معنای نام مشتق از واژه یونانی تس کولوس به معنای عجیب و سو روس به معنای خزنده است
محل یافت شدن : تا کنون از وایومینگ . وداکوتا به سمت شمال تا آلبرت های کانادا یافت شده است
سن : کرتاسه بالایی 66 میلیون سال پیش
ساختمان قلب : مانند پرندگان پستانداران .تمساح ها و کرو کدیلها چهار حفره دارد ولی دارای یک کمان آئورت می باشد که بر خلاف ائو رت های دو گانه خزندگان می باشد حفظ شدگی غیر معمول بجز قلب .با آفت های غضروفی .دنده های جلویی سینه و صفحات متصل به دنده ها و تاندون های احتمالی متصل به مهره ها نیز حفظ شده اند
اندازه : 13 فوت . 4متر
وزن : 665 پوند برابر با 300 کیلو گرم گوشت
محل زندگی: جنگل
غذا : گیاهان
محل نمایش : در غرفه ماقبل تاریخ کاردینای شمالی در موزه علوم طبیعی کاردینای شمالی واقع است
-
-
مدیر بازنشسته
کشف دايناسور 110 ميليون سالهاى که گياهان را مانند جاروبرقى مىمکيد
ديرين شناسان يک دايناسور آفريقايى 110 ميليون ساله را شناسايى کردهاند که به گفته آنها با شکل خاص دهانش گياهان را مانند جاروبرقى مىمکيده است. جزئيات اين دايناسور فسيل شده با اسم علمى «نايجر سائوروس تاکوتى» که در نيجريه کشف شده در مجله «پلوس وان» منتشر شده است. پاول سيرنيو، استاد دانشگاه شيکاگو که سرپرستى اين تحقيقات را بر عهده داشته، اين دايناسور را به احترام استاد ديرين شناس فرانسوى، فيليپ تاکوت، «تاکوتى» تعيين کرده است. سيرنيو در اين باره گفت: در بين دايناسورها نام انواع نايجرسائوروس به دليل رکورد جايگزينى دندانها در کتاب گينس به ثبت رسيده است
-
-
مدیر بازنشسته
شناسايي فرامينيفرها
يكي از مهمترين گروههاي ميكروفسيل در سلسله آغازيان، راسته فرامينيفريدا است كه اهميت بسيار زيادي در مطالعات زيست چينهاي (Biostratigraphy) دارند. از اينرو جهت شناسايي، بايستي خصوصيات ريختشناسي آنها را بطور كامل شناخت. بنابراين در اينجا بهترتيب خصوصيات زير مورد توجه قرار ميگيرند. پوسته، دهانه، تزئينات و ساختمان داخلي.
الف- پوسته (Test)
منظور از پوسته در فرامينيفرها پوششي است كه قسمتهاي نرم فرامينيفر را در بر ميگيرد. پوسته توسط اندامهاي خاصي ترشح ميشود. بطور كلي پوسته را ميتوان از جهات زير مورد بررسي قرار داد:
1)تركيب و مواد تشكيل دهنده آن،
2) عناصرتشيل دهنده پوسته (حجره و حجرات) و شكل آن،
3) ساختمان پوسته و
4) پيچش پوسته.
-تركيب و مواد تشكيل دهنده پوسته:
تركيب و ساختمان پوسته در ردهبندي فرامينيفرها نقش بسيار مهمي دارد. در سادهترين حالت فرامينيفرها ممكن است فاقد پوسته مشخص باشند (شكل11). آن گروه كه داراي پوسته هستند، با توجه به نوع مواد تشكيل دهنده پوستهشان به گروههاي زير تقسيم ميشوند.
(aپوسته تكتين
:(Tectin Test) پوستهاي سست و تركيب يافته از مواد آلي پروتئيني يا كتيني كاذب
(Pseade chitin) را گويند كه تركيب شيميايي آن در انواع مختلف متفاوت ميباشد.
(كتيني، كيتينوئيدي، كراتيني). اين نوع پوسته در زير راسته آلوگرومينا
(Suborder Allogromiina) ديده ميشود. بنظر ميرسد كه نخستين فرامينيفر شناخته شده باسن كامبرين پوستهاي از نوع تكتين داشته است.
*منظور از كتين ماده آلي مقاومي است كه از كربوهيدارتهايي مانند سلولز اما داراي نيتروژن تشكيل شده، است. در مقابل آن كتين كاذب (Pseudochitin) ماده آلي مقاومي است كه ساختار شيميايي ثابت اما مبهمي دارد و ظاهراَ تركيب آن C-H-O-N است. عملكردي كه كيتين كاذب از خود نشان ميدهد مانند كتين است، اما همچون كيتين داراي ثبات رنگ نيست.پوستهاي كه ابتدايي ترين شكل خود به حساب ميآيد و غالباَ تاژك منفذدار و شفاف ميباشد. (شكلهاي 11و 12)
پوسته اگوتينا(Agglotinate or Arenaceous Test): پوستهاي است كه در آن مواد معدني و آلي بدست آمده از دريا در يك سيمان از جنس اكسيد آهن، سيليس، آهك و يا مواد آلي در آن مواد معدني و آلي بدست آورده از دريا توسط فرامينيفر به درون ماده پروتوپلاسمي بلعيده شده و سپس به سطح پوسته حمل و سيماني ميشوند. اكثر اشال ابتدايي فرامينيفرها در پالئوزوييك پوستهاي اگلوتينا داشته و ذرات خارجي پوسته آنها شامل ذراتي مانند كوارتز، آهك، كانيهاي سنگين، رس، سوزن اسفنج، پوسته ساير ميكروفسيلها نظير راديولرها، كوكوليتها و فرامينيفرهاي كوچك و همچنين خردههاي صدف نرمتنان ميباشند.(شكل13). البته برخي از فرامينيفرها فقط از يك نوع خاص ذرات در پوسته خود استفاده ميكنند (شكل14).فرامينيفرهايمتعلق به زير راسته، تكستولارينيا (Suborder Textulariina) داراي پوسته اگوتينا هستند و امكان دارد داراي ديواره لابيزتي (Labyrintic wall) باشند (شكل 15).
پوسته سيليسي (Siliceaus Test): اين نوع پوسته در خانواده سيليسينيده(Family silicinidae) ديده ميشود كه از ژوراسيك تا عهد حاضر گسترش دارند (شكل 16).
پوسته آهكي(Calcareous Test): اين نوع پوسته خود شامل انواع پورسلانوز، هيالين و ميكروگرانولار ميگردد كه بطور جداگانه توضيح داده ميشوند.
پوسته پورسلانوز (Porcelaneous Test): پورسلانوز اصطلاحي است كه اولين بارتوسط ويليامسون (Williamson/ 1858) بكار رفت. منظور از پورسلانوز مادهآي از كربنات كلسيم و به شل كلسيت و به همراه كربنات منيزيم است و داراي منظره چيني بوده و در مقابل نور عبوري و در مقطع نازك به رنگ زرد كهربايي و يا كاملاً قهوهاي، و در نور انعكاسي به رنگ شيري است. اين پوسته همگن و عموماً فاقد منفذ ميباشد. برخي از فرامينيفرهاي داراي پوسته پورسلانوز پوشش خارجي از ماسه (Arenaceous) در روي ديواره آهكي خود دارند كه حالت پوسته اگوتينا را نشان ميدهد. فرامينيفرهاي اين نوع پوسته داراي قشر نازك تكتين شكل هاي 11 و 12شكل هاي 13 و 14 شكل 15) فرامينيفري با پوسته آگلوتين و ديواره لابرينيتي (جنس Labyrinthina با سن ژوراسيك) شكل 16) فرامينيفري با پوسته سيليسي (جنس Miliammellus با سن ميوسن پسين تا هولوسن) شكل 17) فرامينيفر با پوسته پورسلانوز در نور انعكاسي (جنس Pyrgo با سن ائوسن پسين تا هولوسن)بدون منفذ هستند و امكان دارد حالت منفذدار كاذب نيز در آنها ديده ميشود.
پوسته پورسلانوز در گونههاي زير راسته Miliolina مشاهده ميگردد (شكل 17).(II پوسته آهك هيالين (Hyaline Calcareous Test): اين نوع پوسته از تعدادي منشورهاي كوچك كلسيت كه محور اصلي بلور آنها عمود يا مايل بر سطح خارجي پوسته است، تشكيل شده و عموماً منفذدار بوده و منافذ از وسط بلورهاي كلسيت عبور كرده و به ديواره منظره منفذدار شعاعي را ميدهد. در عدهاي ديگر پوسته فقط از يك بلور بزرگ كلسيت و يا چند بلور بزرگ كلسيت با كنارههاي نامنظم تشكيل شده است.در اين گروه منافذ به جاي عبور از ما بين بلورها از خود بلورها ميگذرند. پوسته هيالينن نيز داراي يك قشر نازك تكتين در سطح دروني است. در عدهاي از فرامينيفرها پوسته آهكي هيالين داراي جداري با ذرات آهكي كوچك است. پوسته مورد اشاره در نور انعكاسي جلاي شيشهاي و در نور عبوري در مقطع نازك به رنگ كرم متمايل به نارنجي يا خاكستري روشن ديده ميشود (شكل 18). شكل 18) فرامينيفر با پوسته آهك هيالين و نور انعكاسي. (جنس Rotallia با سن كرتاسه پسين تا ائوسن – مطابق با Loeblich & Tappan,1989)البته ضخيمشدگي ديواره، وجود منافذ ريز و متراكم، گرانولها، خارها و رنگدانهها امكان دارد باعث تيرگي رنگ پوسته شوند. پوسته آهك هيالين را به سه گروه تقسيم ميكنند، هيالين شعاعي (radial hyaline)، هيالين گرانولار (granular hyaline)، و مونوكريستالين يا اسپيكولار (Monocrystaline/ Spicalar) (شكل19). در هيالين شعاعي محور C بلورهاي كلسيت عمود بر سطح پوسته است و در نور پلاريزه و در نيكولهاي متقاطع يك صليب سياه و حلقههاي رنگين متمركز مشاهده ميشود. درهيالين گرانولار محور C بلورهاي كليست نسبت به سطح پوسته به صورت مايل قرار ميگيرند و در نور پلاريزه و در زير نيكول ساختمان مشخصي را نشان نميدهند وبه صورت نقاط بيشمار رنگين ديده ميشوند. در هيالين اسپيكولار، سوزنهاي كليستي موازي يكديگر و به حالت جهت يافته آرايش يافتهاند و در هيالين مونوكريستالين از بلورتك كليستي داراي منيزيم بالا تشكيل شدهاند.در ديواره بسياري از فرامينيفرها با پوسته هيالين منافذ كوچك و حفرههايي(alveoli) وجود دارند كه در واقع متصل كننده اكتوپلاسم و اندوپلاسم هستند. اين پوسته در زير راسته روتالينيا (Suborder Rotaliina) ديده ميشود. شكل 19) فرامينيفر با پوسته آهك a- هيالين شعاعي (جنس Cibicides با سن پالئوسن تا هولوسن) b- هيالين گرانولار (جنس Cassidalina با سن ائوسن پسين تا هولوسن)c- هيالين مونوكريستالين (جنس Spirillina با سن ترياس پسين تا هولوسن)d- هيالين اسپيكولار (جنس Carteina با سن ائوسن پسين)(III پوسته ميكروگرانولار (Microgranular Test): اين پوسته ازبلورهاي يك اندازه و ريز كليست كه در جهات مختلف رديف شدهاند و كاملاً به همديگر چسبيدهاند، تشكيل شدهاند. اين نوع پوسته كه در فرامينيفرهاي زير راسته فوزولينينا (Suborder Fusulinina) ديده ميشود، در مقطع نازك و در نور عبوري به رنگ تيره و درنور انعكاسي اپك و معمولاً به رنگ قهوهاي يا خاكستري ديده ميشود (شكل 20). شكل 20) فرامينيفر با پوسته ميكروگرانولار در نور عمومي و انعكاسي (جنس Neoshcovagerina با سن پرمين پيشين و مياني – مطابق با Loeblich & Tappan,1988)گاهي بلورهاي ريز كليست بطور تصادفي و يا به حالت عادي در يك جهت خاص و مستقيم نسبت به سطح حجره قرار گرفته و حالتي رشتهاي را نشان ميدهند. اين لايههاي رشتهاي كاذب و دانهاي (granular and pseudofibrous layers) كلسيتهاي دانه ريزي هستند كه اغلب ساختاري از يك ديواره منفرد (single-layer wall) مانند تكتوم و پروتكا و يا چند لايهاي (Multi-layer wall) مانند تكتوم و كريوتكاو... رابوجود ميآورند. در شكل 21 بطور شماتيك انواع اصلي ساختمان ديواره و شكل آنها را با توجه به مطالعات ميكروسكوپ الكتروني نشان ميدهند. شكل 21) ساختمان ديواره در فرامينيفرها (اقتباس از Braiser,1995)
عناصرتشكيل دهنده پوسته(حجره وحجرات)و شكل آنها
پوسته فرامينيفرها ممكن است از يك حجره تشيل شده باشد و يا از چند حجره كه اولي را تك حجرهاي (unilocular) و به حالت دوم چند حجرهاي (multilocular) گويند. حجرات در حالت تك حجرهاي به صورت لولهاي، ستارهاي، دوشاخهاي، شاخهاي، زيگزالي، نيمهكروي، كروي، نامنظم، تخممرغي، گلابي شكل، گرزي شكل ديده شدهاند و درچند حجرهاي كه پوسته از تعداد زيادي حجره درست شده است، با در نظر گرفتن اينكه پوسته داراي پيچش است و يا فاقدآن، شكل حجرات در فرامينيفرهاي مختلف متفاوت است و به اشكال كروي، لولهاي، استوانهاي، بيضوي، دوكي، مخروطي، صفحهاي، عدسي و... ديده ميشوند(شكل 22). در اشكال چند حجرهاي اولين حجره كه در فرامينيفر شكل ميگيرد حجره اوليه ياجنيني (Proloculus) گويند كه ممكن است كوچك (حجره جنيني اشكال ميكروسفريك) و يا بزرگتر باشد (حجره جنيني اشكال مگالوسفريك).گاهي بخش جنيني خود بجاي يك حجره از دو يا چند حجره تشيل ميشود. همچنين عدهاي از فرامينيفرها داراي دو نوع مجموعه حجره ميباشند. يكي حجرات استوايي (equatorial chambers) كه داراي رشد حلقوي بوده و به حالت دايرهاي در قسمت استوايي قرار ميگيرند و ديگري حجراتي كه حجرات استوايي را در بر ميگيرند و به آن حجرات جانبي (Lateral chambers) گويند(شكل 23). در فرامينيفرهاي ابتدايي حجره ثانويه يا دومين حجره غالباَ طويل و لولهاي شكل است و ممكن است داراي پيچش باشد و يا فاقد آن. در فرامينيفرهاي تكامل يافتهتر تعداد حجرات بيش از دو تا است و حجرات (Chambers) توسط پردههايي به نام سپتا (septa) از هم جدا ميشوند. درعدهاي از فرامينيفرها امكان دارد حجره توسط پردههاي ثانويهاي به نام سپتولا (Septula) به حجرات كوچكتري به نام اطاقك (chamberlet) تقسيم شود
ساختمان پوسته
ديواره يا جداره پوسته فرامينيفرها در هنگام رشد و افزايش تعداد حجرات به دو حالت ديده ميشود: Lamina Teast, Non-Laminar (شكل 25).
در انواع اگوتينا، سيليسي،ميكروگرانولاروپورس لانوز حالتبدونلايهوغيرورقه �� ��اي
(Non-liminarTest) دارد و هر حجره جداي از حجره ديگري به حجره ماقبل خود افزوده ميشود، درحاليكه پوسته آهكي هيالين ديواره حالت ورقهاي يا لايهلايه (Laminar Test) دارد. به عبارت ديگر زماني كه نحوه رشد حجره در انواع تك حجرهاي را بررسي كنيم، مشاهده ميشود كه رشد حجره همچون رشد پروتوپلاسم به صورت تدريجي است. در حاليكه در اشال چند حجرهاي اگر چه رشد پروتوپلاسم تدريجي است اما رشد پوسته دورهاي است و حجره جديد و بزرگتر در فواصل معين به حجره قبلي اضافه ميشود. به عبارتي در اين گروه از فرامينيفرها هر چه به حجره اوليه نزديكتر ميشويم به ضخامت ديواره وبه تعداد ورقه يا لايههاي ديواره اضافه ميشود. حجره در اين نوع بدين صورت است كه پاهاي كاذب پس از اشغال كردن فضاي حجره جديد يك ديواره نازك آلي را ميسازند و سپس يك ديواره حجرات هيچگونه همپوشاني با ديواره حجره قبلي نداشته باشد در اين حالت به آن Non - Laminar Test و اگر همپوشاني داشته باشد به آنLaminar Test گويند.
از نظر سپتا و بين حجرهها بطور كلي سه نوع جدار لايه لايه يا ورقهاي (Laminar Test) در مقاطع نازك و در پوسته فرامينيفرها ديده ميشود
Laminar (Cryptolamellar)c) Laminar (monolamellar- Bilamellar)d) Laminar Cryptolamellar with canal سپتاتك لاملار (Monolamellar septa): سادهترين نوع سپتا است و هر حجره جديد بوسيله سپتوم كه توسط جدار حجره ما قبل بوجود آمده است مجزا ميگردد. سپتوم تك لايهاست
سپتارو تالييد (Rotaliid septa): سپتا مضاعف هستند به استثناي حجره آخر كه داراي سپتوم تك لايه است.
سپتادولاملار (Bilamellar septa): سپتا مضاعف است. البته زماني كه پوسته فرامينيفرها از چند لايه يا چند ورقه تشكيل شده باشد نام عمومي (multi laminar) را بر آن ميگذراند. هر ورقه يا لامينا (Lamina) نيز ممكن است از دو لاملاي (Lamellae) مشخص تشكيل شده باشد (bilamellar) و در صورتي كه ساختمان لاملار فقط با ميكروسكوپ الكتروني قابل مشاهده باشد و به آن ديواره مخفي لاملار (Cryptolamellar) گويند. همچنين برخي فرامينيفرها در روي ديواره خود داراي تودههاي ستوني شكل آهكي سخت به نام پيلار (Pillar) هستند.
پيچش پوسته
همانگونه كه اشاره شد حجره يا حجرات، عناصر تشكيل دهنده پوسته هستند كه شكل حجرات و شكل ظاهري پوسته در فرامينيفرهاي مختلف متفاوت است. علاوه بر موارد فوق طرز قرار گرفتن حجرات نيز نسبت به يكديگر در فرامينيفرها متفاوت است.در اشكال چندحجرهاي ميتوان سه عامل را در طرز قرار گرفتن حجرات و رشد آنها معرفي نمود كه عبارتند از ميزان رشد حجرات در طول محور رشدي كه ميتواند داراي طرحهاي رشد متفاوتي باشد. مقدار بزرگ شدگي حجرات و شكل حجرات كه ترتيب نسبتاً منظمي را بوجود ميآورد. با توجه به عوامل ذكر شده دو نوع كلي طرح رشد در پوسته وجود دارد:
الف) پوستههايي كه حجرات آنها فاقد پيچش هستند و ب) پوستههايي كه حجرات آنها داراي پيچش ميباشند (شكل 22).
الف(پوستههاي فاقد پيچش: آن دسته از فرامينيفرها را گويند كه محور رشد حجرات آنها مستقيم و يا مايل بايد و حجرات در آنها ممكن است در يك رديف (uniserial)، دو رديف (bisenal)، سه رديف (triserial)، چند رديف (maltiserial) و يا تركيبي (مانند در ابتدا دو رديف و سپس يك رديف) قرار گيرند.در برخي فرامينيفرها حجرات به حالت حلقوي (annular) يا دايروي رشد ميكنند و بصورت حلقههاي متحدالمركز قرار ميگيرند.
پوستههاي داراي پيچش: آن دسته از فرامينيفرها را گويند كه محور رشد حجرات در امتداد خط پيچش (spire) قرار دارند. در آن عده كه پلاني اسپايرال (Planispiral) است پيچش در يك سطح ميباشد و در نتيجه حجرات در يك سطح قرار ميگيرند و نسبت به محور رشد به طور متقارن قرار دارند. در پيچش پلاني اسپايرال اگرميزان بزرگ شدگي حجره متفاوت باشد پوسته صفحهاي يا مقعرالطرفين است و در صورتي كه حجرات در طول محور پيچش رشد كنند، پوسته محدب الطرفين يا دوكي شكل خواهد بود. همچنين در پوسته پلاني اسپايرال در صورتي كه دور آخر پيچش سايردورها را بپوشاند به آن اينولوت (Involute) و اگر دورههاي پيچش ديده شوند اولوت (Evolute) گويند.فرامينيفرهايي كه پيچش تروكواسپايرال (Trochospiral) دارند حجرات داراي پيچش حلزوني هستند. چنين پيچشي يك سطح پيچشي (Spiral side) و يك سطح نافي (umbilical side) دارد كه به ترتيب اولوت (evolute) و اينولوت(Involute) هستند.
عدهاي ديگر داراي پيچش استرپتوسپايرال (streptospiral) هستند، در اين حالت حجرات اگرچه داراي خط پيچشي هستند،اما نظم قرارگيري آنها نامرتب بوده و حجرات در جهات مختلف قرار ميگيرند.همچنين گاهي اوقات حالت تركيبي از نوع پيچشي و فاقد پيچش ديده ميشود، مثلاً پوسته تروكواسپايرال – تك رديفي، پلاني اسپايرال – تك رديفي يا پلاني اسپايرال – دو رديفي
ب) دهانه
پوسته در فرامينيفرها داراي چند نوع منفذ است كه عبارتند از:
1-دهانه (Aperture): منظور منفذ يا منافذي است كه در ديواره حجره انتهايي پوسته وجود دارد و باعث ارتباط فرامينيفر با محيط خارج ميشود. به كمك دهانه پاهاي كاذب فرامينيفر مواد غذايي را به داخل سلول هدايت ميكنند. محل دهانه در طول تغييرات آنتوژني تقريباً ثابت است.دهانه به دو صرت اصلي و فرعي ديده ميشود. دهانه اصلي در انتهاي پوستههاي تك حجره اي و يا در حجره آخر پوسته چند حجرهاي است. از نظر تعداد ممكن است منفرد
(single) و يا متعدد (multiple) (شبيه بخش گردني باريك)، ستارهاي، دندريتيك، صيلبي شكل، غربالي و يك رديفي، دو رديفي و... باشد. دهانه امكان دارد داراي لبه ضخيم يا نازك
(Lip) بوده و يا داراي پوششي بر روي خود به نام بوليت (bullate)، و يا داراي بخشي دنداني شكل (ساده، دو شاخهاي، پهن، نافي) باشد. همچنين از لحاظ موقعيت قرارگيري ممكن است انتهايي (terminal)، تقريباً انتهايي(Subtermind)،نافي(umbilical)، �� �اشيهاي
(periphoral)، سطح دهانهاي (ared) قاعدهاي(basal)، درون حاشيهاي
(Interiomorgind)، بيرون نافي (extraumbilical) و خط درزي (sutural) باشد.دهانههاي فرعي ارتباط مستقيمي با حفره داخل ندارند بلكه به حفراتي كه در اثر تغيير دهانه ايجاد ميشود راه دارند و به سيستم كانال و تقسيمات داخلي مربوط هستند.
2-كانال و استولون (Canal& Stolon): منظور حفرات لولهاي در داخل پوسته است كه عموماً در بين لايههاي ديواره پوسته قرار گرفته و به كانالهاي بين سپتايي
(Interseptal corals) حاشيهاي، كناري و نافي معروف هستند. بنظر ميرسد تشكيل كانالها به علت جريان پروتوپلاسم در داخل پوسته بوده است. استولونها نيز كانالهاي شعاعي و سادهاي هستند كه رابط بين حجرات بوده و آنها را به يكديگر وصل ميكنند.
3-منافذ روي صدف :(foramina)
پوسته اكثراً فرامينيفرها داراي منافذ كوچك و بزرگ بوده كه زولئد كوچك سيتوپلاسمي همانند دهانه به خارج راه پيدا ميكنند. پوستههاي منفذدار در فرامينيفرهاي داراي پوسته آهكي هيالين و تعداد كمي از آنها كه پوسته اگوتينا دارند، ديده ميشود. تعداد منافذ انداز و محل آنها در برخي از گونهها ثابت است.
ج) تزئينات
سطح پوسته فرامينيفرها امكان دارد فاقد تزئينات باشد و يا آنكه داراي تزئينات و به اشكال گوناگون باشد. مهمترين اشكال تزئينات عبارتند از: خار (spinose)، زوار (CarinateياKeel)،خطوط ريز(fine striae)،دندههاي درشت(Costate& Coarser Costate)، برجستگي دانهاي شكل (granulate) و دكمهاي (nodes) و تزئينات شبكهاي (reticulate)، همچنين خطوط درز (Suture lines) كه جدا كننده حجرات در سطح خارجي پوسته هستند ممكن است ساده يابرجسته و پهن باشد و حالت گود و فرو رفته به مقدار كم يا زياد ديده شدند
د) ساختمان داخلي
فرامينيفرها ممكن است فاقد ساختمان داخلي ( به عبارتي حجرات آنها توخالي باشد) و يا آنكه داراي ساختمان داخلي نظير پيلار (Pillar)، سپتا (Septa)، سپتولا (Septula) و ... باشند.در اينجا
اشكال شماتيك خصوصيات برخي از مهمترين فرامينيفرها به تفكيك نشان داده ميشود و برخي از آنها مورد بررسي قرار ميگيرند.
http://www.golha.net
-
-
مدیر بازنشسته
شرح مشخصات رادیولاریا ها
1- رادیولاریا (شعاعیان ) از تک سلولی های دریایی هستند که پاهای کاذب آنها به صورت شعاعی می باشد .
2- رادیولاریا ها بیشتر دارای پوسته ظریف سیلیسی با ساختمان شبکه ای هستند و شکل ظاهری آن کلاه خود مانند یا کروی است .
3-رادیولاریا ها بیشتر در دریاهای مناطق گرم و برخی نمونه های آن در دریاهای مناطق معتدل به صورت پلانکتون زندگی می کنند .
4- سطح پوسته آنها بیشتر دارای خارهای بلند سیلیسی می باشد که به علت نداشتن کانال هایی از سوزن های اسفنج ها متمایز می شوند .
5- اندازه پوسته آنها بین 100 تا 400 میکرون متغییر است و در موارد استصنایی تا دو میلی متر نیز میرسد .
6- پوسته رادیولاریا ها ، سیتوپلاسم را که از دو بخش بیرونی ( اکتوپلاسم ) سازنده و ترشح کننده پوسته و بخش درونی ( اندو پلاسم ) در بر گیرنده هسته ، تشکیل شده است . و از منافذ آن پاهای کاذب خارج می شوند .
7- رادیولاریا ها غذای خود را که شامل ذرات غذایی کوچک نظیر دیاتومه ها می باشد ، توسط پاهای کاذب می گیرند .
8- تکثیر رادیولاریا ها به صورت غیر جنسی صورت می گیرد و سیکل تکثیر آنها از یک تا چند ماه متغیر است .
9- در تکثیر غیر جنسی رادیولاریاها ، یکی از نسل های حاصل اسکلت اولیه و نسل دیگر پوسته جدید را با رشد دور شونده از مرکز تولید می کند .
10- بر اثر انباشته شدن پوسته رادیولاریا ها در کف دریاها و اقیانوس ها لایه های قابل توجهی از لجن های سیلیسی موسوم به Radiolarite تشکیل می شود .
11- مدت زمان زندگی رادیولاریا ها از اینفراکامبرین تا عهد حاضر بوده و دارای اهمیت چینه شناسی کمتری هستند.
منبع: دکتر یوسف ستارزاده
-
-
مدیر بازنشسته
-
-
مدیر بازنشسته
شرح مشخصات عمومی کندونت ها :
1- کنودونت ها سنگواره های بسیار کوچک از قطعات بدن موجودات دریایی گوناگون هستند .
2- اندازه کنودونت ها بین 0.2 تا 6 میلیمتر و وزن مخصوص آنها بین 2.8 تا 3.1 متغیر می باشد.
3- کنودونت ها بر اساس شکل ظاهری به انواع مختلف ( صفحه ای - مخروطی ، دندانه دار ، قلاب مانند و ... ) تقسیم می شوند .
4- کنودونت های دندان مانند ، دارای یک دندان اصلی بزرگتر و تعدادی دندان های جانبی کوچکتر یا تیغه ای دندانه دار هستند .
5- برخی از محققان کنودونت ها را قطعات کوچک اسکلت درونی مهره داران نخستین می دانند .
6- علی رغم داشتن شباهت زیاد به دندان ، کنودونت ها نمی توانند دندان باشند . زیرا رشد آنها مرکز گریز بوده و فاقد حفره پولیپ هستند .
7- کنودونت ها همچنین نمی توانند قطعات ریز استخوان باشند زیرا در آنها اثری از رگ های خونی دیده نمی شود .
8- کنودونت ها بیشتر به همراه رادیولاریا ها ، گراپتولیت ها و قطعات ماهی ها در رسوبات دریایی کم عمق از جمله ماسه سنگ ها و در رسوبات نواحی عمیق تر از جمله آهک های دولریتی دانه ریز - شیل های سیاه رنگ ، فسفریت ها و چرت ها یافت می شوند .
9- به عنوان یک قانون عمومی ، هر چه سرعت رسوبگذاری کمتر باشد فراوانی کنودونت ها در سنگ ها بیشتر می شود .
10- قدیمی ترین کنودونت ها متعلق به اواخر پرکامبرین بوده و نسبت به انواع جدیدتر دارای اشکال ساده تری هستند .
11- کنودونت های شناسایی شده تا کنون متعلق به فاصله زمانی پرکامبرین تا اواخر تریاس بوده اند .
منبع: دکتر یوسف ستارزاده
-
-
مدیر بازنشسته
شرح مشخصات عمومی جلبک ها :
1- جلبک ها گروه بزرگی از موجودات نخستین آبزی تک سلولی و یا چند سلولی هستند که به دلیل داستن رنگ دانه کلروفیل قادر به عمل فتوسنتز هستند که در طی آن انرژی حرارتی خورشید پس از جذب و ذخیره شدن به انرژی شیمیایی متمرکز در ترکیبات آلی تبدیل می شود .
2- جلبک ها به دلیل نیاز به نور خورشید بیشتر در سطح یا مناطق کم عمق و روشن دریاها زندگی می کنند .
3- تعدادی از جلبک ها دارای اسکلت سخت آهکی هستند که در بین رشته های آنها رسوب کرده اند .
4- جلبک ها از نظر تنوع رنگ به گروه های مختلف از جمله جلبک های سبز - آبی ، زرد - سبز ، قهوه ایی - قرمز تقسیم می شوند .
5- مدت زمان زندگی آنها از پرکامبرین تا عهد حاضر بوده است .
6- جلبک های سبز - زرد ، شامل چندین گروه هستند که یکی از انها موسوم به دیاتومه ها از نظر فسیل شناسی اهمیت دارند .
منبع: دکتر یوسف ستار زاده
-
-
مدیر بازنشسته
دو کفه ای ها Bivalvia گروهی از Mollusca هستند که هم در محیط های دریایی (Marine) و هم در
محیط های آب شیرین (Fresh water) زندگی می کنند .
در حادثه اسکلتی شدن (Skeletonization Event) آغاز کامبرین ، دوکفه ای ها نیز ظاهر شدند .
دارای پوسته آراگونیتی هستند ((CaCo3 . امکان دارد پوسته از کلسیت با منیزیم زیاد تشکیل شده باشد .
علاوه بر عناصر اسکلتی سازنده پوسته ، ترکیبات آلی نیز در صدف وجود دارد
ماده پروتئینی به نام Conchiolin در صدف ها شناسایی شده است و امکان دارد به صورت جزئی
سایر عناصر مثل منیزیم ، سیلیسیم و همین طور برخی از اسیدهای آمینه نیز در ترکیب حضور داشته باشند دوکفه ای ها ارگانیسم های بی مهره کف زی (Benthic) هستند وبه صورت آزاد و ثابت زندگی می کنند .
برخی از آنها توان شنا کردن دارند البته در مسافتهای کوتاه مثل ......... Pecten که قدرت شناگری دارد .
Pecten یک دوکفه ای است و از دوره ائوسن تا عهد حاضر یافت می شود . دارای سطح مقطع مثلثی شکل و از نظر دندان بندی Disodont دارای یک اثر ماهیچه ای و در سطح خارجی دارای خطوط
شعاعی برجسته است و همچنین دارای Auricle .... زوائد مثلثی شکلی که اطراف Beck قرار دارد .
برخی بر سطح رسوبات زندگی می کنند (Epi fauna) و قطعاً بعضی از آنها هم در داخل روسوبات هستند (In fauna) یعنی درون رسوب زی هستند .
برخی از آنها دارای ابعاد بزرگ هستند که امکان دارد طول آنها به 1 تا 1.5 متر نیز برسد .
یک گروه از دوکفه ای ها که (Rudist ) نامیده می شوند ، از سازندگان اصلی ریفها (Reef) در
زمان ژوراسیک به ویژه کرتاسه بوده اند . این گروه از دوکفه ای ها از ارزش بسیار زیادی در
مطالعات چینه شناسی و به ویژه بازسازی های محیطی برخوردارند . اساساً زمان کرتاسه را می توان
با رودیست ها شناسایی کرد .
اولین قسمت اسکلتی که جانور ترشح می کند پروتوکنش (Protoconch) نامیده می شود .
عضوی سخت ، ارتجاعی از جنس مواد آلی که با انقباض خودش سبب باز و بسته شدن کفه ها از
همدیگر می شود لیگامنت (Ligament ) نام دارد و در مراحل فسیل شدن از بین می رود و شیار باقی
می ماند .
اگر لیگامنت در بالای سطح دندانی قرار گیرد ............. لیگامنت خارجی است ......External L.))
اگر لیگامنت در پایین سطح دندانی قرار گیرد ............. لیگامنت داخلی است .......(Internal L.)
به لیگامنت داخلی ........... Resilium هم گفته می شود و بخش اسکلتی که Resilium را در بر می گیرد Resilifer نام دارد . اگر Resilifer قاشقی شکل باشد Chondrophore است .
در سطح داخلی صدف که نگاه میکنیم اثرات ماهیچه ای (Muscle Scar) می بینیم ، ماهیچه هایی که
سبب باز و بسته شدن کفه ها می شود . از نظر تعداد ماهیچه دوکفه ای ها را به دو گروه تک ماهیچه ای (Monomyair) و دو ماهیچه ای (Dimyir) تقسیم بندی می کنند .
اثرات ماهیچه ای اگر هم اندازه باشند Isomyair و اگر هم اندازه نباشند Heteromyair نامیده می شوند.
جهتی که منقار یا Beck قرار دارد را جهت جلویی یاAnterior و جهت عکس را جهت عقبی یا Posterior می نامند .
اثر ماهیچه ای که در مجاور منقار یا نزدیکی منقار است را ................. اثر ماهیچه ای Anterior
و اثر ماهیچه ای که دور از منقار است را ......................... اثر ماهیچه ای Posterior می نامند .
بخش های نرم بدنی پلسی پودا توسط یک پوشش چین خورده به نام پالی یوم (Pallium) در بر گرفته
می شود وظیفه Pallium ترشح عناصر اسکلتی است .
محل اتصال Pallium در سطح داخلی کفه ها به صورت یک خط راست است که به این خط Pallial line
گفته می شود و دو اثر ماهیچه ای را به هم متصل می کند .
در برخی از دوکفه ای ها این خط به صورت خمیده و انحنایی می باشد .
عضوی از بخش Posterior و در قسمتی که Pallial line قرار می گیرد خارج می شود که به آن سیفون (Siphon) گفته می شود .
در جهت Anterior و Posterior ............................... طول (length) قرار دارد
و در جهت Beck و Commissore ............................. عرض (Width) قرار دارد .
در سطح خارجی در برخی از دوکفه ای ها امکان دارد خطوط عرضی نیز دیده شود . اثر این خطوط رشد بر روی سطح خارجی صدف در مراحل متوالی رشد صدف بر روی اسکلت باقی می ماند که امکان دارد منظره برگه برگه را ایجاد کند . علاوه بر خطوط شعاعی و عرضی در سطح خارجی امکان داردخار های کوتاه و طویل یا تیغه های اسکلتی نیز وجود داشته باشد . دوکفه ا ها را بر اساس دستگاه تنفس و سیستم دندان بندی آنها تقسیم بندی می کنند .
سیستم دندان بندی در پلسی پودا
1. Dysodont (نارس دندانها) : در این گروه از دوکفه ای ها دندان به معنای واقعی وجود ندارد .
برآمدگی بالشتک مانند در یکی از دوکفه ها و فرو رفتکی ناودانی شکل در کفه مقابل سبب اتصال و لولا شدن کفه ها به هم می شود .
2. Isodont (دو دندانها) : در این گروه از دوکفه ای ها دو دندان هم اندازه و هم شکل وجود دارد .
3. Taxodont (ردیف دندانها) : در این گروه از دوکفه ای ها در سطح دندانی دارای تعداد زیادی دندان
که امکان دارد بر روی سطح دندانی مستقیم یا قوسی شکل ردیف و مرتب شده اند تشکیل شده است .
4. Heterodont (ناجور دندانها) : این گروه از دوکفه ای ها در حال حاظر از فراوانی و تنوع زیادی برخوردارند .
5. Pachyodont (ضخیم دندانها) : دارای دندانهای ضخیم هستند .
6. Schizodont : این گروه از دوکفه ای ها دارای یک دندان انشعابی به شکل حرف Y در یکی از کفه ها و دندان مثلثی شکل در کفه مقابل هستند .
منبع : جزوه استاد گرامی جناب آقای دکتر گرگیج
-
-
مدیر بازنشسته
تريلوبيت
دید کلی
رده تری لوبیت ها به شاخه بندپایان تعلق دارند. بندپایان از متنوع ترین گروههای جانوری هستند و نزدیک به یک میلیون گونه از آنها شناسایی شده است. 75% گونه های شناخته شده امروزی متعلق به این رده و وابسته به این گروه میباشند. رده حشرات 90% بندپایان امروزی را تشکیل می دهند. بندپایان از کامبرین ظاهر شده اند. زیرشاخه تریلوبیتومورفا trilobitomorpha جزء بندپایان ابتدایی هستند که دارای زوائد سه بخشی میباشند.یکی از مهمترین گروههای آنها رده تریلوبیت می باشد. تریلوبیت ها موجودات کاملا دریایی بودند که در اواخر اشکوب توماتین در کامبرین پیشین ظاهر شدند و در پرمین پسین کاملا منقرض شده اند. به علت ساختمان بسیار پیشرفته ایکه دارند، منشا آنها احتمالا در پرکامبرین می باشد.
مراحل رشد تری لوبیت
تریلوبیت ها اکثرا موجودات کف زی بوده اند برخی از آنها فاقد چشم بوده اند که نشان دهنده این واقعیت است که آنها در رسوبات لجنی و یا در مناطق تاریک دریا زندگی می کردند تریلوبیت ها مانند دیگرسخت پوستان پوست اندازی می کردند. بنابراین بسیاری از فسیل های آنها حاصل پوست اندازی می باشند. تریلوبیت ها دارای چند مرحله تغییر شکل در آنتوژنی خود می باشند. در مرحله اول یا پروتاسپس اسکلت کوچک و مدور و ساده است و حالت اولیه شروع رشد سفالون را نشان می دهد. در مرحله دوم یا آناپروتاسپس Anauprotuspis تدریجا سفالون ظاهر میشود و در قسمت محوری شیارهای عرضی مشخص میشود در مرحله سوم یا متاپرسپس قطعات مختلف سینه کامل میشود، در مرحله بعدی یا مراسپیس اولین قطعات دم حاصل می شود و درمرحله آخر یا هولاسپید تعداد نهایی قطعات تشکیل میشود.
اجزا بدن تریلوبیت ها
بدن تریلوبیت ها از جلو به عقب به سه بخش تقسیم شده است: سر Cephalon- سینه Thorax و دم Pygidium
سر از سه قسمت تشکیل شده است: که شامل گونه ثابت، متحرک و قسمت میانی می باشد. قسمت سر توسط شیار پشتی از سایر قسمتها جدا می شود. چشمهای تریلوبیت مرکب است و در یک چشم مرکب 1500 چشم ساده وجود دارد. انقراض تریلوبیت ها:
1965و Palmev، با مطالعه تریلوبیت های کامبرین پسین در آمریکای شمالی یک مرحله افزایش ناگهانی تریلوبیت ها تشخیص داد که به دو افق انقراض محدود میشود. ولی این مرحله را بیومر نامید. بیومرزونی است که توسط تغییرات ناگهانی غیر تکاملی (به عنوان مثال انقراض) محاط شده اند. در این انقراض 50% تریلوبیت ها در حد تیره منقرض شده اند. آثار انقراض در آمریکای شمالی- آسیای جنوب شرقی و استرالیا دیده شده است.
انقراض دیگرکه در زمان اردیسین پسین اتفاق افتاده است باعث شد که 33% از جنسهای تریلوبیت منقرض شوند و تقریبا تمامی تریلوبیت های پلاژیک از بین رفتند.
""""""""""""""""""""""""
تریلوبیتها، جانوران دریایی منقرض شده، دارای پوسته سخت می باشند كه در دریاهای میلیونها سال قبل می زیستند.تریلوبیتها، در آغاز دوران پالئوزوییك(بیش از ۵۰۰میلیون سال قبل)ظهورکردند و در دوره پرمین پسین(۲۸۴میلیون سال قبل)منقرض شدند. دوره کامبرین، تحت عنوان عصر تریلوبیتها شناخته می شود.
تریلوبیتها بسیار فراوان و بسیار متنوع بودند. بیش از ۱۵۰۰۰گونه تریلوبیت، شناسایی شده است. بعضی از تریلوبیتها در کف دریا می خزیدند، برخی شنا می کردند و برخی دیگر با جریانهای اقیانوسی جابه جا می شدند. احتمالا غذای گونه های مختلف تریلوبیت متفاوت بوده است. بعضی از آنها گیاهخوار بودند(گیاهان را می خوردند)، برخی خرده خوار بودند(مواد فاسد شده را می خوردند) و برخی دیگر لاشخور بودند(مردارها و لاشه ها را می خوردند).
● آناتومی: تریلوبیتها، بی مهرگان دریایی بودند که پوسته ای سخت و سه قسمتی داشتند(بخش محوریو دو بخش جانبی)، از این رو آنها را تریلوبیت نامیده اند. بدن این جانوران به سه بخش تقسیم می شود، سفالون(سر)، توراکس(سینه) قطعه قطعه شده و پیژیدیم(قطعه دم). این آرتروپودها، پاهای متصل شده، چشمان مرکب و آنتن داشتند. اندازه آنها بین کمتر از یک چهارم اینچ(۶/۰سانتیمتر)تا بیش از ۲فوت(۶/۰متر)در تغییر بود.
● دفاع و محافظت: بسیاری از تریلوبیتها، خارهای محافظتی داشتند. بعضی از آنها می توانستند خودشان را مثل توپ جمع كنند و برخی از آنها كف دریا را حفر می كردند.
● طبقه بندی: تریبوبیتها، به قلمرو جانوران، شاخه آرتروپودها، رو رده تریلوبیتومورف، رده تریلوبیت تعلق دارند و شامل ۸ راسته می باشند:آگنوستیدا، آسافیدا، کورینکسوچیدا، لیچیدا، فاکوپیدا، پروئتیدا، تیکوپاریدا، ردلیچیدا.
پایگاه دادههای علوم زمین کشور
دانشنامه رشد
-
-
مدیر بازنشسته
ميكروپالئونتولوژى ميكروپالئونتولوزى شاخه اى از ديرينه شناسى است كه در حقيقيت ازآثار و بقاياي ميكروسكوپي موجوداست گذشته زمين از قبيل ،ساختمان صدف ،محيط زيست وارتباطات ژنتيكي و انتشارآنها در زمان ومكان هاي مختلف صحبت مي كند .مطالعه ي ميكرو فسيل ها نياز به روش هاي مخصوص جهت نمونه برداري و جمع آوري آنان دارد نسبت فراواني آنها در نمونه سنگ ،همچنين چگونگي انتشار نوع محيط ذيستي واندازه صدف ميكروفسيل ها مي تواند رخدادها وحوادث زمين شناسي را مشخص نمايد·
روزنه داران (فرامينيفرها foraminifera )
- تاريخچه مطالعاتي
آلسيد دربيتي (alcid dorbigny) پالئونتولوژيست فرانسوي و يكي از بنيان گذاران ميكروپالئونتولوژي در سال1826ميلادي همراه با سفالوپودا تحت نام فرامينيفرا موجودات بسيار كوچك را معرفي مي نمايد كه صدف آنها از حجرات متوالي تشكيل گرديده اين حجرات توسط روزنه ها وحفراتي (فورامن foramens) به يكديگر ارتباط دارند ·از نظر اين دانشمند فرامينيفرا نذديك به نوتيل ها و آمونيت ها ي ببا صدف سيفن دار بوده وداري حجرات متعدد به هم چسبيده و سيفن ها ي كوتاه بين حجرات هستند· امروزه نظر به اينكه فرامينيفر ها همانند آميب ها داراي پاهاي كاذب (pseudopods) مي باشند آنها را جزو شاخه ريزوپودا (rhizopoda) قرار مي دهند ضمناً فرامينيفرها همچنين داراي صدف داخلي يا صدف مينراليزه انترااكتو پلاسميك هستند كه فسيليزه شده وبه طور فراوان در نمونه هاي رسوبي پس از شستشوي رسوبات و همچنين در مقاطع نازك سنگهاي رسوبي مشاهده ميشوند·
رده بندي و موقعيت فرامينيفرها در دنياي موجودات زنده :
سلسله پروتيستا (موجورات تك سلولي اتوتروف و هتروتروف)
Kingdom:protista
زير سلسله پروتوزوآ(موجودات تك سلولي تقريبا هتروتوف )
Subkimgdom:protozoa
Phylum: phizopoda
شاخه ريزوپودا
Class: foraminiferida
رده فرامينيفريدا
1- order : allogromiida
راسته آلوگراميئيدا
2-order : textularida
راسته تكستولاريدا
3- order : fusulinida
راسته فوزولينيدا
4- order : miliolinida (porcellanea)
راسته مياليوليدا
5-order:alveolindia
راسته آلوئولينيدا
6-order:rotaliida
راسته دوتاليئدا
فرامينفرا موجودات تك سلولي دريايي هستند كه صدف آنه يك يا چند حجره اي مي باشد صدف آنها ممكن است تركيب زير تشكيل شده باشد :
تكتين (tectin) ؛ ماده شاخي آلي كه قبلا كينين ناميده مي شده
ذرات خارجي آگلوتين شده
كربنات كلسيم (caco3) در شكل هيالين (نيمه شفاف شيشه اي ) به صورت مخفي بلور cryptocrystalline)) مانند پورسلان يا گرانولها و دانه هاي آهكي.
پرتوپلاسم در داخل صدف متمركز شده است و منافذ ديواره صدف محل عبور ضمائم پورتوپلاسمي (پاهاي كاذب = pseudo pods ) مي باشد (ريز پودا) در صدف هاي چند حجره اي (پلي تالاموس) حجرات به وسيله پرده هاي به نام سپتا (septa) از يكديگر جدا مي شوند. محل اتصال بين سپتاها و ديواره هاي صدف معمولا قابل تشخيص است و خط درز (suture line) ناميده مي شود. حجره ابتداي را حجره بيني يا پورلوكوس (poroloculus) مي نامند.
توليد مثل در فراميني فرها.
توليد مثل به صورت يك تناوب منظم بين يك نسل كه بطور جنسي توليد شده و يك نسل ديگر كه به طور غير جنسي توليد گرديده اتفاق مي افتاد(نل دي مورفيس) بر خلاف ميكروسفوريك (فرمهاي B) كه بطور جنسي تكثير يافته اند. فرمهاي مگالوسفريك (فرمهاي A) به طور غير جنسي آمده اند و غالبا حجره بيني بزرگتري دارند.
در فراميني فرهاي جديد نسبت تعداد ميكروسفريك ها و مگالوسفريك هاي يك گونه بين يك به دو و يك به سه بيشتر است در اختلاف اندازه بين دو نسل بخصوص در فراميني فرها بزرگ مشخص مي شود بنابراين ممكن فراميني فرها را به اشكال كوچك وبزرگ تقسيم كنند.
بر مبناي تركيب صدف مهمترين گروه ها عبارتند از:
1- فراميني فرها با صدف آلگوتينه
2- فراميني فرها با صدف گرانول آهكي
3- فراميني فرها با صدف بدون منفذ آهكي (پورسلانوز)
4- فراميني فرها با صدف منفذ دار و آهكي (هيالين)
بوم شناسي و اكولوژي (Ecology)فراميني فرها
فرامينفر ها غالبا موجوداتي درياي ، كف زي و يا داراي حركت هستند .
گونه هاي كمي از آنها پلانكتونيك بوده ولي به تعداد زياد ياف مي شوند .
موجوداتي همه چيز خوارند و از باكتريهاي كوچك ، جلبك ها ، آغازيان و در بعضي موارد از اجزاي آلي تغذيه مي نمايند. بعضي از فرامينفر ها ي محيط هاي ريفي مانند elpidium از جلبكهاي endosmiotic استفاده مي كنند همانگونه كه مرجان هاي هرماتپيك اين عمل را انجام مي دهند .
فسيل فزرامينفر هاي بزرگ احتمالا ازاين طريق داراي اندازه هاي بزرگ شده اند . يعني از جلبك هاي endosymbiotic كه مواد غذايي را از راه فتوسنتز بدست مي آورند و ماكزيمم رسوب كربنات كلسيم را از طريق افزايش ميزان دي اكسيد كربن سبب ميشوند بهره مند شوند.
چينه هاي سيلتي و گلي با محتويات غني از خرده هاي آلي محل مناسبي براي اجتماع فرامينفرهاي بزرگ مي باشند .
بعضي از فرامينفر ها چيز هاي سخت را ترجيح ميدهند .برخي از فسيل هاي آنها معرف ميزان شوري و به ويژه درجه حرارت آب هستند جنسهاي آب سرد معمولاً صدف آگلوتينه داشته در حالي كه جنسهاي آب گرم اغلب صدف آهكي دارند انداذه ي صدف نيز ممكن است بستگي به ميزان درجه حرارت آب داشته باشد بنابراين فرامينيفرهاي با صدف آگلوتينه در آبهاي سرد بزرگتر از انواع موجود در آبهاي سرد بزرگتر از انواع موجود در آبهاي گرم هستند عكس اين موضوع در مورد فرامينيفرهاي با صدف آهكي صدق ميكند نسبت فرامينيفرهاي پلانكتونيك به بنتيك درآبهاي عميق 9به 1 و در حاشيه سكوهاي قارهاي مشابه و در حاشيه ساحلي كمتر مي باشد .فرامينيفرهااز كامبرين وجود داشته اند اما به خصوص از كرتاسه به بالا فراوانتر شده اند به دليل اهميت فرا وان آنها در بيو استرا تيگرافي ميكرو فسيلهاي مهمي در تحقيقات ميكرو پالئونتولوژي خصوصاًدر چينه شناسي زير زميني(subsurface stratigraphy)
- شكل كلي وچگونگي ترتيب قرار گرفتن حجرات در صدف فرامينيفرها
صدف تك حجرهاي (unilocular)ساده ترين صدفي است كه ممكن است كروي يا لوله اي شكل باشد ولي اغلب ممكن است صدف چند حجرهاي باشد كه ميزان رشد صدف به وسيله خطوط رشد (suture) روي صدف مشخص مي شود تعداد حجرات، شكل طرز قرار گرفتن آنها و حالت كلي صدف هاي چند حجره اي (multilocular)بسيار متنوع است :
الف- در صدفهاي مستقيم يا كماني شكل حجرات درامتداد محوري مستقيم يا محوري منحني قرار مي گيرند چنانچه صدف از چند رديف حجره تشكيل شده باشد مي تواند دورديفي يا سه رديفي و سرانجام چند رديفي باشد .
ب- در صدفهاي پيچيده اگر حجرات داراي تقارن دو طرفي باشد صدف را پلانيس پيرال (planispiral) گويند .پيچش رااولوت (evolute) گويند .در حالي كه تمام دورهاي پيچش در جوانب صدف قابل رويت باشد ولي اگر آخرين دور پيچيش دورهاي قبلي پيچش صدف را بپوشاند صدف از نوع اينولوت (involute) است نقطه تجمع خطوط رشد ناف (ombilic) ناميده ميشود .اگر نوع پيچش حلزوني باشد صدف را تروكوئيدال (trochoidal)يا تروكوسپيرال(trochospiral) گويند كه در اين صورت تحدب يا تعقر دو سطح صدف مختلف و تقارن دو طرفي وجود ندارد . يكي از سطوح صدف اسپيرال گفته شده كه اولوت بوده و سطح ديگر اينولوت است كه سطح نافدار يا (ombilical) ناميده ميشود جهت پيچش درهمه افراد يك گونه فرامينيفرا يكسان و ممكن است از چپ به راست يا برعكس باشد .مطالعات نشان داده است كه اين پديده بستگي به تغييرات آب و هوايي دارد در اغلب موارد حجرات پيچيده تك رديفي هستند ولي امكان دارد استثنائاً دو رديفي نيز مشاهده گردند .
ج- صدفهاي حلقوي (ammular)يا دايروي داراي حجراتي هستند كه به حالت حلقه هاي متحد المركزقرار گرفته اند .
د- فرامينيفرهايي چون گروه ميليوليد (miliolids) حالت خاصي از تجمع حجرات را نشان مي دهد كه به آن حالت پلوتونه (pelotonne) گويند . در اين گروه ممكن است حجرات در دو جهت مخالف قرارگيرند مانند biloculina يا در سه جهت مختلف و سرانجام در دايره اي در پنج جهت واقع گردند. فرامينيفرهاي زيادي وجود دارند كه وضع قرار گرفتن حجرات آنها ساده نبوده وممكن است چند مدل مختلف در طرز قرار گرفتن حجرات آنها مشاهده مي شود
ه- صدفهاي اوربي توئيد (orbitoide) كه داراي دو مجموعه حجرات مختلف مي باشند .يكي مجموعه حجرات استوائي (equatorial)كه به صورت دايروي در قسمت استوائي قرار گرفته اند و ديگر مجموعه ي حجرات جانبي (lateral) كه در دو طرف حجرات استوائي واقع شده اند
-دهانه در فرامينيفرها
دهانه موجب ارتباط آخرين حجره صدف با محيط خارج است .دهانه در فرامينيفرها بسيارساده باشد و متنوع و محل قرارگرفتن آنها نيزمختلف است.
دهانه ممكن است كه دراين صورت به اشكال دايره اي، شكاف مانند، حلالي شعاعي يا داندريتي مشاهده مي شود. همچنين دهانه ممكن است اهي در راس و قله لوله اي به نام گردن قرار گرفته ، گاه داراي يك لبه بوده يا سرانجام دندانه دار باشد، دهانه هاي متععد نيز فرامينيفرا وجود داشته و ممكن است و ممكن است در امتداد يك خط به صورت حفرات ريز قرار گيرند و يا امكان دارد بدون نظم در سطح دهانه اي آخرين حجره صدف به طور پراكنده قرار گيرند كه در اين صورت آن را دهانه غربالي گويند. محل قرار گرفتن دهانه ها نيز مختلف بوده، گاهي در قاعده آخرين حجره صدف واقع مي باشند كه آن را دهانه قاعده اي (Basal eperture) گويند. ممكن است دهانه در انتهاي اخرين حجره قرار گيرند كه آن را دهانه پاياني (terminal aperture) نامند. دهانه در امتداد خطوط رشد صدف (suture)نيز ممكن است قرار گيرد. سرانجام دهانه ها مي توانند حاشيه اي (peripheral) باشند. در صدف هاي حلزوني شكل (helichoide) دهانه مياني، نافي يا اسپيرال است. علاوه بر دهانه اصلي كه در آخرين حجره صدف واقع است ممكن است بعضي از صدفها داراي دهانه هاي فرعي نيز روي حجرات ديگر باشند.
تزئينات صدف:
تزئينات صدف در فراميني فرها به صورت مختلف مشاهده مي شود كه مهترين انها عبارتند از:
الف: سطح صدف ممكن است به صورت صيقلي و صاف يا پوشيده از شيارها و خطوط ظريف، برجستگي هاي، شبكه ظرفيت و يا خار باشد.
ب: خطوط رشد (cuture) كه ممكن است ساده يا برجسته و پهن باشند.
ج: حاشيه و محيط صدف كه گاهي داراي خار يا زاوياي كناري (keel) است.
ه: ناف (ombilic) كه ممكن است كه به صورت منفرد يا از تعدادي برجستگي تشكيل شده باشند.
ساختمان داخلي صدف:
ساختمان داخلس صدف فرامني فرها ممكن است ساده يا تركيببي باشد درحالتي كه حجرات تو خالي و فاقد هر گونه ساختمان ثانويه داخلي باشند، صدف فراميني فرها را ساده مي گويند مانند گلوبي ژرينا (Globigerina).
در صورتي كهحجرات داراي صدف داخلي (Endosheleton) نظير ضمائم آهكي پرده مانند باشند، پيلار (Pillar) يا پرده (septa) موجب تقسيمات هر حجره مي گردد. در اين صورت صدف ار نوع تركيببي است مانند صدف آلوئولين ها (Alveolinids) يا فوزولين ها (Fuslinids) و غيره....
geosg.com
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن