آشنايي با توليد ناب

[فلفل نمك]

توليد ناب Lean Manufacturing

توليد ناب - اصطلاحي است که جان گرافسيک (John Krafcik)پژوهشگر IMPV-International Motor Vehical Program بر نهاده است .از اين رو ناب ناميده مي‌شود که در مقايسه با توليد انبوه هر چيز را به ميزان کمتر مورد استفاده قرار مي‌دهد،اين شيوه توليد ، نيروي انساني موجود در کارخانه ، فضاي لازم براي توليد،سرمايه اي که صرف ابزارآلات مي شود ، نيروي مهندسي لازم براي بوجود آوردن محصول جديد و زمان مورد نياز براي ساخت محصول جديد را به نصف تقليل مي دهد.همچنين در توليد ناب موجودي (Inventory)مورد نياز به کمتر از نصف مي رسد ، عيب ها بسيار کمتر مي‌شود و محصولات با تنوع فزاينده توليد مي‌شوند


پس از جنگ جهاني اول، هنري فورد و آلفرد السون ، مديران جنرال موتورز توليدات صنعتي جهان را از قرون توليد دستي که شرکتهاي اروپايي رواج داده بودند ، به در آورده و به عصر توليد انبوه کشاندند.پس از جنگ جهاني دوم، اي جي تويودا(Eiji Toyoda), وتا اي چي اوهنو( Taiichi Ohno)در شرکت تويوتا موتور در ژاپن، پيشگام سيستم توليد ناب شدند و پس از آن که صنايع و ديگر شرکتهاي ژاپني از اين سيستم نسخه برداري کردند ، ژاپن تا مرحله برتري اقتصادي اي که امروز شاهد آن هستيم ، رشد کرد.

توليد ناب از فلسفه بهبود مستمر استفاده مي کند و با استفاده از فرهنگ کار گروهي سعي دارد اتلافهاي موجود در فرآيند توليد را بيابد،تحليل کند و آن را حذف نمايد. پيروي از سيستم ناب باعث کاهش زمان توليد ، افزايش کارايي کارکنان و کيفيت محصولات ،انعطاف پذيري بيشتر نسبت به بازار،کاهش سطح موجودي،افزايش عمر ماشين آلات و تجهيزات و کاهش هزينه هاي سربار مي شود. اولين و مهم‌ترين گام براي تحقق خصوصيات توليد ناب ،ايجاد تحول در سازمان است.براي چنين تحولي بايد مدير ارشد ،مديران و کارکنان به طور مصمم و جدي قصد تغيير روش ها و طرز عمل ها را داشته باشند.

[فلفل نمك]

تعهد مديريت ارشد و چارچوب سازماني براي اجراي سيستم توليد ناب،کمکي است براي جلب مشارکت همه کارکنان سازمان.مشارکت کامل از اين رو ضروري است که سيستم توليد ناب ،يک جريان گسترده هموار و مستمر در کليه مراحل توليد است.اگر هموار کردن کار و حذف اطلافها فقط در يک ايستگاه صورت پذيرد و در بقيه ايستگاهها اجرا نشود ، نتيجه دلخواه و مطلوب بدست نخواهد آمد،اما اگر سازمانها،سيستم توليد ناب را در تمام مراحل توليد و کليه قسمت‌هاي سازمان اجرا کنند،از بالاترين سود بهره مند مي‌شوند. اين سود حتي با مشارکت شرکتهاي وابسته و تامين کنندگان صد چندان مي شود. در قرن 21 شرکتهايي که نسبت به رقباي خود در عرضه توليد کالاهايي با کيفيت و ارائه خدمات،کار آمدتر باشند،باقي مانده و شرکتهاي با کارائي کمتري نابود خواهند شد.

شرکتهامي توانند از طريق اجراي سيستم توليد ناب که شرکت تويوتا پيشگام آن بوده است ،عملکرد خود را بطور چشمگيري بهبود بخشيده و محصول و خدمات را در سطح کيفيت جهاني، بموقع و با قيمتي رقابتي به مشتري عرضه کنند. سيستم توليد ناب را بايد فراتر از يک سري برنامه ها و يا تکنيکهاي ساده در نظر گرفت.اين سيستم نگرشي جديد از ائتلاف بينايي(vision)،فرهنگ(culture)و استراتژي (strategy)است که ارائه محصول/ خدمت با کيفيت ،قيمت پايين با زمان تحويل کوتاه به مشتري (داخلي و خارجي) را براي موسسات فراهم ميسازد. سيستم توليد ناب بايد در کليه شرکتها بطور سيستمي يکپارچه جهت استقرار يک فرهنگ و فلسفه عملياتي به ممنظور حذف کليه فعاليتهايي است که ارزش افزوده اي ايجاد نمي کنند و اجراي آنها باعث کاهش اتلافها در سازمان مي شود.

بطور ساده فعاليتهايي ارزش افزوده ايجاد مي کنند که مشتري تمايل دارد هزينه آنها را پرداخت نمايد ، و ساير فعاليتهااز نظر مشتري اتلاف تلقي شده و بايد حذف شوند و يا کاهش يابند. معمولاً اتلافها به هشت گروه عمده دسته بندي مي‌شوند: 1-اتلاف حاصل از توليد مازاد(Over production) 2-اتلاف حاصل از حرکت (Motion) 3-اتلاف حاصل از موجودي(Inventory)غيرضروري 4-اتلاف حاصل از توليد کالاي معيوب(defects) 5-اتلاف حاصل از طولاني بودن زمان انتظار(Waiting) 6-اتلاف حاصل از حمل و نقل(Transportation) 7-اتلاف حاصل از فرآيند اضافي(Extra Processing)توليد 8-اتلاف حاصل از استفاده نکردن بهينه از نيروي انساني (Underutilized People

[فلفل نمك]

در عصر حاضر، توليد کنندگان صنعتي در سرتاسر جهان مي کوشند تا شيوه توليد ناب را به کار گيرند، سيستمي که پس از جنگ جهاني دوم در شرکت تويوتا موتور در ژاپن مطرح شد و هنگامي که صنايع و شرکت هاي ديگر ژاپني از اين سيستم قابل توجه نسخه برداري کردند، ژاپن تا مرحله برتري اقتصادي اي که امروز شاهد آن هستيم رشد کرد.

توليد ناب يک فلسفه توليدي است که زمان سفارش تا ارسال را با حذف اتلاف ها کوتاه مي کند.
- اين تعريف به معني داشتن يک انبار بزرگ و تحويل به مشتري به محض درخواست نيست بلکه معني آن ساختن مورد سفارش در حداقل زمان است.
- اتلاف فعاليتي است که جاذب و مصرف کننده منابع وذخاير باشد اما هيچ ارزشي نيافريند.
- ارزش آن چيزي است که از نظر مشتري در زمان معين و با قيمت معين نياز او را برآورده کند.

به بياني ديگر، توليد ناب در واقع يک فلسفه و نگرش است که درصدد حذف و از بين بردن هر فرآيند اضافي از مرحله تهيه مواد اوليه تا توليد و نهايتا فروش است که ارزش افزوده اي ايجاد نمي کند. در نگرش توليد ناب، مونتاژگر (کارخانه اصلي) با يک ديد سيستمي بامسائل برخورد مي کند. به طوري که در تلاش است که يک رابطه برد-برد (win-win) با کل اجزاي سيستم برقرار کند. مونتاژگر ناب، با عرضه کنندگان (suppliers) يک رابطه نزديک بر مبناي سود معقول ايجاد مي کند. ميان مديريت و کارگران نوعي تعهد وجود دارد که مديريت به کارگران ارزش و احترام قائل است و مسئوليت ها را به آنان واگذار مي کند در مقابل، مديريت انتظار دارد که کارگران پاسخگوي نيازهاي مختلف کارخانه باشند.

سيستم توليد ناب شکل تکامل يافته ي سيستم توليدي است که "تائي چي اوهنو" به کمک همکارانش طي سي سال تلاش بي وقفه در شرکت تويوتا (در مقام هاي مديريت کارگاه ماشين کاري، مديريت اجرايي، مديريت عامل و معاونت اجرايي) توانست از طريق سعي و خطاهاي بسيار و به تدريج، آن را توسعه دهد و به سرانجام برساند. امروزه حاصل همين تلاش ها مي باشد که در سراسر دنيا به نام توليد ناب شناخته شده است.

[فلفل نمك]

توليد ناب يک روش چند بعدي است که گستره ي وسيعي از تکنيک هاي توليدي را در يک سيستم يکپارچه در بردارد، ازجمله اين تکنيک ها مي توان موارد زير را نام برد:
توليد به هنگام، سيستم هاي کيفيت، گروه هاي کاري، توليد سلولي، مديريت تامين کنندگان و غيره و غيره.

نکته ي حائز اهميت اين است که اين تکنيک ها مي توانند در کنار هم يک جريان خطي شکل ايجاد نمايند که بتواند محصولات نهايي را بدون اتلاف ( که در اصطلاح توليد ناب، مودا ناميده مي شود) يا با حداقل اتلاف همگام با تقاضاي مشتري توليد کنند.
توليد ناب برگرفته از تفکري جديد مي باشد که 5 اصل عمده را شامل مي شود :
اصل اول: ارزش
اصل دوم : شناسايي جريان ارزش
اصل سوم: ايجاد حرکت پيوسته
اصل چهارم: بيرون کشيدن
اصل پنجم: کمال

مهم ترين رکن يک سيستم ناب ، ارتباط با مشتريان است که فروشندگان شرکت ناب با ايجاد يک سيستم اطلاعاتي دقيق در صدد ايجاد يک رابطه بين کارخانه و مشتريان هستند به نحوي که کارخانه بتواند نيازهاي مختلف مشتريان را دقيقا شناسايي کرده و با خلق يک محصول مناسب نيازهاي مشتريان بخش هاي مختلف بازار را پاسخ دهد. بنابراين در توليد ناب همه اجزاي سيستم به شکلي مطلوب منتفع مي شوند.

همان طور که گفته شد، توليد ناب از اين رو «ناب» ناميده مي شود که در مقايسه با توليد انبوه، هر چيز را به ميزان کمتر مورد استفاده قرار مي دهد. اين شيوه توليد، نيروي انساني موجود در کارخانه، فضاي لازم براي توليد، سرمايه اي که صرف ابزار آلات مي شود، نيروي مهندسي لازم براي به وجود آوردن محصول جديد و زمان مورد نياز براي ساخت آن، همه و همه را تقليل مي دهد.

توليد ناب در چگونگي کارکرد فرد نيز تغيير ايجاد مي کند، به گونه اي که همه افراد در هر رده سازماني، «مسئوليت» پذيرفته و شغل خويش را پر مخاطره تر مي دانند؛ در نتيجه خلاق تر مي شوند