جمله «این نقش با بقیه نقش‌هایم متفاوت بود» را‌ تا به حال زیاد شنیده‌ایم. اما خیلی وقت‌ها آن را جدی نگرفته‌ایم. محسن حسینی بازیگری است كه حق دارد برای ایفای نقش كیكاووس در سریال باغ شیشه‌ای از این جمله استفاده كند. عمو كیكاووس علاوه بر این، تفاوت‌های جدی با سایر شخصیت‌های ساكن در باغ دارد.

او نقش پیرمردی را بازی می‌كند كه وظیفه سرایداری و نگهبانی از باغ را به عهده دارد. اما از آنجا كه سال‌های سال در آن باغ سكونت داشته، جنس روابط و مناسباتش با آدم‌های باغ با دیگر نگهبان‌ها تفاوت دارد. او به‌واسطه قدمت حضورش در باغ، خودش را یكی از اعضا ثابت خانواده نعلبندیان می‌داند. متقابلا آدم‌های باغ نیز حضور مستمر او را به رسمیت شناخته‌اند.
بنابراین بخشی از مختصات شخصیتی او، مشابه دیگر سرایدارهایی است كه در فیلم‌ها و سریال‌های مشابه دیده‌ایم. یعنی مانند همه آنها متعلق به طبقه اقتصادی پایین جامعه است و سواد و تحصیلات آنچنانی ندارد.

اما برخی جزییات اخلاقی‌اش، از او شخصیتی جدید و غیرقابل پیش‌بینی ساخته‌ است. عمو كیكاووس با تمام وجود سعی می‌كند رابطه صمیمانه‌اش را با قربان‌ حفظ كند. او می‌داند كه ادامه فعالیتش در باغ، بستگی به جنس رابطه‌اش با رئیس اصلی آن مجموعه دارد.
او آدمی وظیفه شناس است و در برابر تمام اتفاقاتی كه در باغ رخ می‌دهد خودش را مسوول می‌داند. به همین خاطر است كه مدام همه را سوال پیچ و بازخواست می‌كند و به اصطلاح به همه‌گیر می‌دهد.

شبیه چنین شخصیتی با ویژگی‌های كم و بیش مشابه را در چند سریال دیگر هم دیده‌ایم. جدیدترینش مش‌رحمت سریال‌ شمس‌العماره است كه با بازی جذاب و گیرای فرهاد آییش به یكی از شخصیت‌های محوری این سریال بدل شد.
مش رحمت‌ نیز همچون كیكاووس سرایدار خانه زادی بود كه در همسایگی اعضای خانواده زندگی می‌كرد. مش رحمت آنقدر خودش را در همه قضایا قاطی می‌كرد كه در نگاه اول تصور می‌كردی رئیس و حاكم اصلی مجموعه «شمس‌العماره» است. او هنگام بروز اختلافات بین همسایگان ریش سفیدی می‌كرد و خودش را دلسوز و غمخوار آنها نشان می‌داد. خرافاتی بود و بدجنسی‌های خاص خودش را داشت. صحبت‌هایش لحنی نصیحت‌گونه داشت و مدام از بقیه می‌خواست در مصرف آب و برق صرفه‌جویی كنند.


این شخصیت كپی كمرنگی از شخصیت مش قاسم دایی جان ناپلئون (ناصر تقوایی) بود. شباهت‌های ساختاری و محتوایی این دو سریال موجب شد برخی منتقدان شمس‌العماره را كاری اقتباسی و الگو گرفته از دایی جان ناپلئون بنامند.
مش‌قاسم همان شخصیتی است كه برخی منتقدان مانند هوشنگ گلمكانی، آن را عمیق‌ترین و شیرین‌ترین و دوست داشتنی ترین شخصیت سینمایی و تلویزیونی نامیده بودند.
مش‌قاسم‌ خدمتكار وفادار «دایی جان ناپلئون» و از اهالی روستای غیاث‌آباد بود كه تكیه كلام معروفش هنوز هم از زبان مردم كوچه و بازار شنیده می‌شود: «دروغ چرا تا قبر آ.. آ.. آ»

مش‌قاسم‌ و مش رحمت‌ هر دو پیشینه روستایی داشتند و در رفتارشان نوعی صداقت و سادگی و صمیمیت روستایی دیده می‌شد. اما در مقابل عمو كیكاووس از كودكی در همان باغ بزرگ شده و به گفته خودش به مدت 30 سال از باغ بیرون نیامده. به همین خاطر است كه در رفتارش نوعی ترس از آدم‌های دور و برش دیده می‌شود. اگر به بایگانی حافظه‌مان مراجعه كنیم می‌توانیم چند نمونه دیگر از این‌گونه شخصیت‌ها پیدا كنیم. در سینما و تلویزویون ما چندین خدمتكار خانه زاد حضور داشته‌اند كه بازیگرانشان توانسته‌اند آن نقش را جذاب و تاثیرگذار ارائه دهند. با این كه بیش از 10 سال از پخش سریال زیر آسمان شهر می‌گذرد، اما هنوز خیلی‌ها حمید لولایی‌ را با نام خشایار مستوفی می‌شناسند.
خشایار همان سرایداری بود كه نقش مهمی در خلق لحظات كمیك سریال داشت. او در اتاقی كوچك و در طبقه همكف یك آپارتمان زندگی می‌كرد و رتق و فتق امور آن مجموعه مسكونی را به عهده داشت. خشایار نیز همچون چند تیپ مشابه تلویزیونی‌اش تركیب توامانی از صداقت و زیركی بود.

این شخصیت برای مردم آنقدر جذاب بود كه لولایی‌ آن را در سری‌های بعدی زیر آسمان شهر و چند سریال دیگر همچون زندگی به شرط خنده‌ نیز تكرار كرد.

یكی از بامزه‌ترین لحظاتی كه از سریال پاور چین به یاد می‌آوریم، سكانس‌هایی است كه طغرل‌ (محمدرضا هدایتی) با بیل به جان آدم‌ها می‌افتاد و آنها را امر و نهی می‌كرد.
طغرل باغبانی بود كه وجه دیگری از شخصیت سرایدار‌ها و نگهبان‌ها را نشان می‌داد. او برخوردی سطحی و عامیانه با مسائل پیرامونی‌اش داشت اما گاه آنچنان عمیق و روشنفكر می‌شد كه تعجب مخاطب را بر می‌انگیخت. او در عین حال كه بی‌سواد بود اما درباره هنر تجربه‌گرا نیز اظهار نظر می‌كرد!
این نقش را محمدرضا هدایتی در حالی بازی كرد كه سن واقعی خودش حدود شصت سال از نقش كوچك‌تر بود.

این چند نمونه تلویزیونی نشان می‌دهند كه شخصیت یك سرایدار و نگهبان و خدمتكار چه پتانسیل بالایی برای داستان‌پردازی و خلق لحظات كمیك دارد. این‌گونه شخصیت‌ها اگر درست پرداخت شوند دارای جذابیت‌های نمایشی بالایی هستند.
سرایدارهایی كه تا به حال دیده‌ایم تركیب پیچیده‌ای بوده‌اند از صفاتی چون صمیمیت، خشونت، صداقت،‌ رذالت، بی‌سوادی، روشنفكری، بدجنسی، ساده لوحی و... .
سرایدارها و نگهبان‌ها در فیلم‌ها و سریال‌هایی ظاهر می‌شوند كه تمام ماجراهای سریال در یك لوكیشن ثابت رخ می‌دهد.
پیچیدگی درونی این آدم‌ها و رفتار متضاد و دوگانه‌شان، به فیلمنامه‌نویسان این امكان را می‌دهد كه آنها را در مركز ثقل درام داستان قرار بدهند.