-
مدیر بازنشسته
نقش و کاربرد انرژی هسته ای در کشاورزی
انرژی هسته ای در کشاورزی
تحقيقات كشاورزی
تزايد روزافزون جمعيت و كمبود مواد غذايي در دنيا موجب توجه دانشمندان به ازدياد محصولات كشاورزي و همچنين بهبود كيفيت آنها گرديده است. در اين راستا مواد راديواكتيو به كمك بررسيهاي كشاورزي شتافت و انقلاب عظيمي در كشاورزي به وجود آورد به طوري كه عناصر راديواكتيو يا نشاندار در اكثر رشتههاي كشاورزي از جمله مديريت آب و خاك و تغذيه گياهي، اصلاح نباتات و ژنتيك، دامپروري، كنترل آفات، صنايع غذايي و محيط زيست مورد استفاده قرار گرفتهاند.
نيل به سوي كشاورزي پايدار بستگي به تعامل بين مواد غذايي خاك و منابع آبي موجود جهت توليد عملكرد مناسب دارد. در اين خصوص با استفاده از ايزوتوپها ميتوان ميزان مطلوب كاربرد كودهاي شيميايي، بهترين زمان مصرف آنها، مكان و مقدار آنها در خاك، بررسي فعاليت ميكروارگانيسمهاي خاكزي و همچنين نحوة انتقال عناصر غذايي در خاك و گياه را بررسي نمود.
استفاده از روش ايجاد موتاسيون به منظور تنوع بخشيدن به محتويات ژنتيكي با هدف ارتقاء صفات كمي و كيفي در گياهان زراعي مورد توجه خاص قرار گرفته است. از طرف ديگر با توجه به اينكه مصرف مواد شيميايي به منظور حفظ و نگهداري مواد غذايي نه تنها براي مصرفكنندگان بلكه براي محيط زيست مضر ميباشد، استفاده از پرتودهي محصولات كشاورزي به عنوان يك روش بيخطر استريليزه كردن در اكثر كشورهاي جهان متداول شده است. در رابطه با كنترل آفات از طريق پرتودهي و عقيم نمودن حشرات نيز گامهاي بسيار مثبتي در نقاط مختلف دنيا برداشته شده است.
-
-
مدیر بازنشسته
مباني فيزيك هستهاي ايزوتوپها (ويژگيها و كاربرد)
اتمهاي يك عنصر را كه عدد اتمي يكسان و عدد جرمي متفاوت دارند، ايزوتوپهاي آن عنصر مينامند (بارهاي مثبت كه همان تعداد پروتونها ميباشند را عدد اتمي و مجموع تعداد پروتونها و نوترونهاي هستة يك اتم را عدد جرمي آن ميگويند).
ايزوتوپهاي يك عنصر، اتمهايي هستند كه تعداد بارهاي مثبت موجود در هسته و نيز تعداد الكترونهايشان يكسان ولي تعداد نوترونهاي موجود در هستة آنها با هم متفاوت است. اغلب عناصر چند ايزوتوپ دارند و چون ساختار الكتروني ايزوتوپها يكسان است، واكنشهاي شيميايي آنها نيز مشابه ميشود (شكل 4-1). براي تشخيص هويت يك ايزوتوپ، عدد اتمي آن به صورت شاخص در پايين و سمت چپ نماد شيميايي آن، و عدد جرمي يا تعداد كل نوكلئونهاي آن به صورت شاخص در بالاي نماد شيميايي آورده ميشود. براي مثال سه ايزوتوپ اكسين را ميتوان به صورت ، و نشان داد. اما از آنجا كه عدد اتمي مترادف با نماد شيميايي است معمولاً شاخص پايين حذف ميگردد. بنابراين به عنوان مثال ايزوتوپ اكسيژن به صورت o16 نمايش داده ميشود. بايد توجه داشت كه فراواني همة ايزوتوپها با هم برابر نيست به عنوان مثال در مورد اكسيژن، 975/99 درصد اتمهاي طبيعي از نوع o16 ميباشند. در حالي كه انواع o17 و o18 به ترتيب 037/0 درصد و 204/0 درصد از اكسيژن طبيعي را تشكيل ميدهند. در بين عناصر شيميايي، تعداد محدودي از آنها در مطالعات بيولوژيك مورد استفاده قرار ميگيرند و هر كدام از آنها حداقل داراي دو ايزوتوپ پايدار هستند.
-
-
مدیر بازنشسته
تابش گاما پرتوهاي گاما عبارتند از تابشهاي الكترومغناطيسي تك انرژي كه از هستههاي برانگيخته حاصل از تبديل پرتوزا گسيل ميشوند. به عبارت ديگر هرگاه هستهاي به هر علت در حالت تهييج قرار گيرد، انرژي تهييج خود را به صورت فوتون گاما ساطع ميكند. در اغلب واپاشيهاي و ، هستة دختر به حالت تحريك شده قرار ميگيرد كه اين انرژي تحريكي هسته به صورت فوتونهاي گاما از هسته تابش ميشود تا هسته به تراز انرژي پايينتر يا پايدار برگردد. نمايش عمومي توليد گاما را ميتوان به صورت نشان داد. مانند:
اكتيويته ويژه
يكي از مشخصههاي مهم راديو ايزوتوپها، اكتيويتة ويژة آنها يعني ميزان اكتيويته در هر گرم از عنصر يا ماده است كه برحسب واحدهاي مختلفي از جمله بكرل بر گرم (Bq/g)، ميكروكوري بر گرم ، واپاشي بر ميليگرم در ثانيه (dps/mg) و يا واپاشي بر ميليگرم در دقيقه (dpm/mg) بيان ميشود.
-
-
مدیر بازنشسته
نيمه عمر مدت زمان لازم براي كاهش هر ايزوتوپ پرتوزا به نصف مقدار اوليهاش، معياري از سرعت تبديل آن ايزوتوپ پرتوزا به ايزوتوپي ديگر است. اين دورة زماني را نيمه عمر مينامند و براي هر ايزوتوپ خاصيتي تغييرناپذير ميباشد. نيمه عمر ايزوتوپهاي پرتوزاي مختلف از چند ثانيه تا چند ميليارد سال متغير است.
بنابراين با توجه به مفهوم نيمه عمر مشخص ميشود كه پس از گذشت n نيمه عمر از يك ايزوتوپ پرتوزا، كسر باقي مانده آن عبارت است از: كه در اين فرمول 0A اكتيويتة اوليه و A اكتيويتة برجاي مانده پس از n نيمه عمر است.
-
-
مدیر بازنشسته
كاربرد راديو ايزوتوپها براي سهولت بيشتر ميتوان كاربرد راديو ايزوتوپها را به چند بخش اصلي تقسيم كرد كه عبارتند از:
الف) تحت تابش قرار دادن يك مادة هدف به منظور ايجاد تغييراتي در خواص فيزيكي، شيميايي يا بيولوژيكي آن كه اين تغييرات ممكن است خاصيت يا سودمندي مادة هدف را تقويت كنند و يا آن را از بين ببرند.
ب) تزريق مقدار اندك راديوايزوتوپ به مواد به منظور رديابي آنها در يك فرايند خاص كه به عنوان مثال ميتوان به مطالعات مربوط به فرسايش و رديابي جريان آب به منظور پيدا كردن منابع آب اشاره نمود.
ج) چشمههاي ثابت پرتو را به عنوان سنجشگر يا وسيلة اندازهگيري براي بعضي كميتها مورد استفاده قرار ميدهند. مثلاً در اندازهگيري ضخامت، چگالي و بازرسي پرتونگاري ميتوان از راديوايزوتوپها استفاده كرد.
د) چشمههاي ثابت پرتو را براي توليد قدرت، گرما يا روشنايي نيز مورد استفاده قرار ميدهند.
-
-
مدیر بازنشسته
عمرسنجي با c14 بمباران زمين به وسيلة پرتوهاي كيهاني يك منبع ثابت نوتروني در جو توليد ميكند. اين نوترونها با نيتروژن موجود در جو واكنش انجام داده و توليد C14، H3 و احتمالاً مقدار كمي He4 با Be11 مينمايند. C14 و H3 پرتوزا هستند و نيمه عمر C14 برابر با 5720 سال است. فرض ميشود كه كربن پرتوزا براي تشكيل 2CO با اكسيژن ايجاد واكنش ميكند و اين 2CO14 با دياكسيد كربن جو مخلوط ميشود. بنابراين ميتوان گفت كه جذب نوترونهاي حاصل از پرتوهاي كيهاني معادل با توليد دياكسيد كربن پرتوزاي مخلوط با دياكسيد كربن جوي است. چون گياهان از 2CO تغذيه ميكنند و حيوانات نيز آنها را مصرف ميكنند، پس گياهان و حيوانات هم پرتوزا خواهند بود.
نظريهها و آزمايشهاي گوناگون نشان ميدهند كه بين آهنگ واپاشي كربن پرتوزا و آهنگ توليد آن در تمام موجودات زنده تعادل برقرار است. هنگامي كه موجود زنده ميميرد، جذب راديوايزوتوپ متوقف ميشود و C14 پرتوزا در بافتها وا ميپاشد. در نتيجة اين عمل شدت اكتيويتة مادة راديواكتيو به تدريج كاهش مييابد كه اين كاهش متناسب با نيمه عمر راديواكتيو خواهد بود. با استفاده از فرمول زير ميتوان زمان سپري شده از مرگ مواد آلي را تخمين زد.
در اين فرمول،
0A = اكتيويتة اوليه
A = اكتيويتة فعلي
= ضريب تجزيه كه بستگي به نيمه عمر مادة راديواكتيو دارد و عبارت است از:
كه در اين فرمول، نيمه عمر كربن 5720 سال در نظر گرفته ميشود (5720 = ).
e = پاية لگاريتم طبيعي (71828/2)
t = تعداد سالهاي سپري شده از هنگام مرگ (عمر نمونه)
مثال: اگر از يك تكه چوب كه از يك محل قديمي به دست آمده باشد، حدود 10 شمارش در دقيقه به ازاء هر گرم چوب داشته باشيم، سن اين تكه چوب به صورت زير قابل محاسبه است.
از آنجايي كه تعداد 15 واپاشي در دقيقه بر گرم براي C14 به طور ثابت موجود ميباشد، طبق فرمول فوقالذكر خواهيم داشت:
t = سال 3356
اصولاً جداسازي C14 از نمونهها مشكل است چون نمونههاي مورد نظر هزاران سال پس از مرگشان ممكن است دستخوش تغييرات زيادي شده باشند. به همين دليل عمرسنجي با C14 به خودي خود چندان قابل اعتماد نيست.
اثرات بيولوژيكي پرتوها
پرتوها را از نظر اثراتي كه در برخورد با ماده به جاي ميگذارند به دو دسته ميتوان تقسيمبندي نمود كه عبارتند از پرتوهاي غير يونساز و پرتوهاي يونساز.
پرتوهاي غير يونساز عبارتند از نورمرئي، ماوراء بنفش (UV)، مادون قرمز (IR)، ماكروويو، مادون صوت، ليزر و غيره. به دليل دارا بودن اثرات بيولوژيكي متفاوتي كه اين پرتوها دارند، در اين جا از بحث در مورد آنها خودداري ميشود.
پرتوهاي يونساز در اثر برخورد با سلولها، بافتها و مولكولهاي تشكيل دهندة مواد حياتي ارگانهاي بدن باعث ايجاد پديدة يونيزاسيون و تحريك ميشوند كه متعاقب آن ضايعات و آسيبهاي ناشي از آن بروز مينمايند.
انسان هميشه در معرض پرتوهاي ناشي از چشمههاي طبيعي بوده است و اصولاً پرتوهاي تأثيرگذار را ميتوان به دو دسته تقسيم كرد:
الف) پرتوهاي كيهاني كه از فضا به زمين ميرسد.
ب) پرتوهايي كه به وسيلة مواد راديواكتيو در اطراف ما تابش ميشوند.
بنابراين ملاحظه ميشود محصولات تمدن و پيشرفت فنآوري به همراه خود خطراتي را نيز دربردارند. به عبارت ديگر اكثر محصولات يا وسايلي كه فايدهاي ميرسانند، داراي مضراتي نيز ميباشند و استفاده از آنها هنگامي توجيه منطقي دارد كه سود آن بيش از زيان آن باشد. به عنوان مثال انرژي الكتريسيته با وجود مخاطراتي كه دارد به مقدار زياد و در سطح وسيع مورد استفاده قرار ميگيرد.
با توجه به مطالب فوق، هدف ارائه اين مبحث آشنايي دقيق و علمي با اثرات زيانبار پرتوهاي يونساز بر انسان، با در نظر گرفتن كلية محدوديتهاي مطالعات در اين زمينه ميباشد.
-
-
مدیر بازنشسته
سلول زنده و اثرات پرتوها سلول، واحد ساختماني و واحد كار حياتي موجود زنده است و هر سلول از سلول قبلي به وجود ميآيد.
ساختمان سلول بدن انسان از دو قسمت سيتوپلاسم و هسته تشكيل شده است كه حدود 70 درصد آنها را آب تشكيل ميدهد. رشد طبيعي عمل تقسيم و ترميم جراحات سلولي به وسيلة هسته كنترل ميشود و سيتوپلاسم كه اجزايي نظير ميتوكندري (مركز توليد انرژي)، سانتريولها (اداره تقسيم سلولي)، ليزوزومها (حاوي مواد آنزيمي درون سلول) و غيره ميباشند، اعمال جذب و دفع سلول و ساير اعمال حياتي را انجام ميدهند.
مهمترين عوامل در حساسيت سلول نسبت به پرتو عبارتند از:
الف) قدرت تكثير سلول
ب) مدت زمان مراحل تقسيم سلول
ج) مرحله تقسيم سلول هنگام برخورد پرتو.
از طرف ديگر، در رابطه با اثرات غيرمستقيم پرتوها قابل ذكر است كه اينگونه اثرات عمدتاً از نوع راديوشيمي ميباشند. اين اثر بر روي آب كه مهمترين جزء مادة زنده است ظاهر ميشود به اين ترتيب كه پرتوهايي نظير گاما باعث تغييراتي در مولكولهاي آب به شرح زير ميشود كه در واقع موجب ميشوند راديكالهاي آزاد و فعال كه از نظر شيميايي براي سلولها سمي هستند، توليد گردند.
سپس الكترون توليد شده با يك مولكول آب به صورت زير تركيب ميشود:
مولكول منفي آب نيز بلافاصله تجزيه ميشود:
تشكيل يونهاي h+ و oh- از نظر بيولوژيكي چندان حائز اهميت نيستند زيرا تمامي مايعات بدن به طور طبيعي حاوي مقادير زيادي از هر دو يون مذكور هستند. راديكالهاي آزاد oh با يكديگر تركيب شده و ايجاد پراكسيد هيدروژن با آب اكسيژنه ميكنند كه يك اكسيد كنندة قوي به حساب ميآيد.
-
-
مدیر بازنشسته
اصلاح نباتات از طريق ايجاد موتاسيون اصلاح نباتات هنر بهبود ژنتيكي گياهان است و هدف كلي آن بهبود خصوصياتي از گياهان است كه در ارزش اقتصادي آنها نقش دارد. تنوع ژنتيكي به منزلة خون زندگي براي فعاليتهاي اصلاح نباتات است و موتاسيون يا جهش اين تنوع ژنتيكي را افزايش ميدهد. موتاسيون، حاصل تغيير ناگهاني در مواد وراثتي سلول ميباشد و از پديدههاي مهم طبيعت زنده محسوب ميشود زيرا منشأ اصلي تنوع در موجودات زنده موتاسيون ميباشد و در واقع مادة اوليه مورد استفاه در انتخاب طبيعي را فراهم ميكند و به اين طريق در تحول موجودات زنده نقش به سزايي دارد به طوري كه بدون آن موجودات زنده قادر به سازش با شرايط اكولوژيكي متفاوت نميشدند و نتيجتاً اين همه تنوع زيستي كه در حال حاضر در طبيعت وجود دارد، امكانپذير نميگرديد.
قدمت موتاسيون را ميتوان معادل قدمت علم ژنتيك دانست زيرا نخستين بار Hugode Vries هلندي در سال 1901 ضمن مطالعات مورفولوژيكي بر روي گياه پامچال (Oenothera lamarkiana) به اين پديده مهم پي برد و ظهور خصوصيات جديد ارثي در اين گياه را موتاسيون ناميد. هرچند كه پيش از نامبرده داروين دريافته بود كه گونهها قابليت جهش يا دگرگوني ناگهاني دارند و به همين نحو لينه نيز متوجه شده بود كه تعدادي از موتاسيونها، سيستم طبقهبندي و نامگذاري را دچار پيچيدگي ميكنند اما در آن زمان ماهيت اين پيده به درستي درك نشده بود. اما به راستي تعريف اصلي جهش يا موتاسيون چيست؟
تغيير در ساختار ژنتيكي (ژنوتيپ) موجودات زنده اعم از اين كه بروز خارجي (فنوتيپي) پيدا بكند يا نكند، تغيير جهشي يا موتاسيون و محصول چنين جهش و تغييري، جهش يافته يا مونانت خوانده ميشود. واژة موتاسيون از Mutatio (كلمة لاتين) به معناي يك تغيير عمده و اساسي و ناگهاني مشتق شده است. اما تا قبل از آنكه شيوههاي جديدي براي استخراج و جداسازي ژنها به عنوان قطعاتي از DNA به دست آيد، تنها راه درك و فهم وجود ژنها و بررسي و تعيين نقش آنها، مطالعه تنوع ژنتيكي و وراثت بود. با بررسي يك تغيير و تفاوت موروثي كاملاً مشخص در فنوتيپ يك موجود زنده منشأ آن را به يك ژن خاص نسبت ميدادند و آن تغيير را موتاسيون ميخواندند. اگرچه هنوز مشاهدة تغييرات فنوتيپي مهمترين و ابتداييترين شيوة عملي تشخيص موتاسيون محسوب ميگردد، اما امروزه كاملاً روشن است كه اين تعريف ناقص و نارسا است زيرا بسياري از موتاسيونها به علل مختلف به تغييرات فنوتيپي منجر نميشوند. گاهي نيز آسيب و تغيير در ماده ژنتيكي ممكن است در ژنهايي رخ بدهد كه از حيث اطلاعات ژنتيكي غيرفعال باشند. نظير قطعات صامت در زنجيرة DNA كه اساساً از آنها رونويسي صورت نميگيرد. يا در ژنهايي صورت بگيرد كه از آن نوع ژن به تعداد زياد و مكرر در DNA وجود دارد. آسيب در اين نوع ژنها نيز اثر فنوتيپي ايجاد نمينمايد. اما به طور كلي آن تغيراتي در ماده ژنتيكي، موتاسيون محسوب ميشوند كه غيرعادي و دائمي باشند. بنابراين با توجه به موارد فوقالذكر و با در نظر گرفتن حداقل شرايط و ويژگيهاي تغييرات موتاسيوني ميتوان گفت كه «موتاسيون فرايند يا پويشي است كه موجب تغيير مجموعة توارثي سلول و نهايتاً ايجاد يك موجود زندهاي با ويژگيهاي جديد ژنتيكي ميگردد يا به عبارت ديگر موتاسيون، يك تغيير قابل وراثت است كه بر كروموزوم اثر دائم ميگذارد و منجر به ايجاد يك موجود جهش يافته يا موتانت ميشود».
برخي از تغييرات وتاسيوني دائمي و برخي نيز موقتي هستند كه به آنها موتاسيون شرطي هم گفته ميشود. يعني تا زماني كه شرايط تغيير موتاسيوني وجود داشته باشد، فنوتيپ موتانت بروز ميكند و باقي ميماند ولي با از بين رفتن شرايط يا علل، فنوتيپ موتانت نيز ناپديد ميگردد كه به عنوان مثال ميتوان به موتانتهاي حساس به درجه حرارت اشاره نمود.
برخي از تغييرات موتاسيوني بر سرنوشت موجود زنده اثر ميگذارند و موجب مرگ موجود ميگردند كه به آنها موتاسيون مهلك گفته ميشود. برخي ديگر از تغييرات موتاسيوني سبب مرگ ژنتيكي موجود يعني توقف توليد مثل يا عقيمي در موجودات بالاتر ميشوند.
اصولاً زماني از اصلاح با روش موتاسيون استفاده ميشود كه:
1- صفت مورد نظر در ژرم پلاسم گياه مربوطه در بانك ژن موجود نباشد و حتي در طبيعت بين خويشاوندان وحشي نيز مشاهده نگردد.
2- صفت مورد نظر در گونههاي خويشاوند موجود باشد اما امكان انتقال آن صفت ميسر نبوده و يا با مشكلات و صرف زمان و هزينههاي سنگين همراه باشد.
3- ژن صفت مربوطه در گونههاي خويشاوند موجود بوده و امكان انتقال آن نيز ميسر باشد ولي آن صفت با ساير صفات نامطلوب تشكيل يك بلوك ژني را داده باشند به طور يكه امكان شكستن آن بسيار مشكل باشد.
4- زماني كه رقم مورد نظر براي اصلاح داراي ژنوتيپ منحصر به فردي است كه نبايد به وسيلة تلاقي شكسته شود.
5- زماني كه دستيابي به صفتي جديد، مدنظر باشد. مثل تنوع رنگ در گلهاي زينتي و يا حالت خاصي از گياه.
6- زماني كه امكانات اجراي يك پروژة اصلاح به روش موتاسيون مهيا باشد.
7- روش بسيار مفيد جهت اهلي كردن گونههاي وحشي است.
انواع موتاسيونها را ميتوان به دو دسته اصلي تقسيم نمود كه عبارتند از:
الف) موتاسيون طبيعي يا خودبهخودي: موتاسيونهاي طبيعي اغلبدر اثر پرتوهاي كيهاني و با فركانس كم در طبيعت به وقوع ميپيوندند. فراواني اين موتاسيونها بسيار كم است به طوري كه تشخيص و پيدا كردن تغييرات مطلوب عموماً مشكل ميباشد و در واقع به صورت يك عامل بازدارنده در برنامههاي اصلاحي ظاهر ميشوند.
ب) موتاسيون القايي: عاملي كه ايجاد موتاسيون مينمايد، موتاژن (جهشزا) ناميده ميشود و به وسيلة اين عامل ميتوان به طور مصنوي موتاسيون القايي را در موجودات ايجاد نمود.
اصولاً موتاژنها به دو دستة اصلي تقسيم ميشوند كه از انواع فيزيكي و شيميايي ميباشند. موتاژنهاي فيزيكي شامل حرارت و به ويژه پرتوها يا تشعشعات ميباشند. مواد شيميايي زيادي نيز به عنوان موتاژن شناخته شدهاند كه براي مثال ميتوان به اسيد نيتروز، اتيل متان سولفونات (EMS)، دي اتيل سولفونات (DES)، هيدرازين هيدرات (HZ)، مالئيك هيدرازين (MH)، هيدروكسيل آمين (HA)، نيتروزومتيل اوره (NMU) و گاز خردل اشاره نمود.
-
-
مدیر بازنشسته
پرتوهاي موتاژنيك سرگروه موتاژنهاي فيزيكي، پرتوها ميباشند كه شامل پرتوهاي يونيزان (يونساز) و غيريونيزان (غير يونساز) ميباشند. از پرتوهاي يونيزان ميتوان به پرتوهاي ايكس، آلفا، بتا، گاما، پروتونها و نوترونها اشاره نمود. پرتو ماوراء بنفش از گروه غيريونيزان محسوب ميشود.
-
-
مدیر بازنشسته
پرتوهای ايكس پرتوهاي ايكس همانند پرتوهاي گاما و نور ماوراء بنفش شامل امواج الكترومغناطيس ميباشند كه البته از نظر طول موج با يكديگر متفاوت هستند به طوري كه طول موج پرتوهاي ايكس و گاما بين 001/0 تا 10 نانومتر و طول موج نور ماوراء بنفش 2000 تا 3000 نانومتر ميباشد.
در دستگاههاي مولد پرتوهاي ايكس، الكترونها توسط يك شتاب دهندة الكتريكي درون محفظة خلاء با موانعي از جنس تنگستن يا موليبدن برخورد ميكنند و در يك لحظه متوقف ميشوند. اصولاً استفاده از دستگاههاي مولد پرتوهاي ايكس با طول موج بلند چندان رايج نيست و معمولاً از دستگاههاي توليد پرتو ايكس با طول موج كوتاه استفاده ميشود زيرا قدرت توليد اين پرتوها با طول موج آنها نسبت معكوس دارد. زماني كه از پرتوهاي ايكس استفاده ميشود بايستي اعداد مربوط به ولتاژ دستگاه (براساس ميليآمپر)، ضخامت و نوع فيلتر، فاصلة تيوپ تا مانع، مقدار و قدرت پرتو يادداشت شود.
-
کلمات کلیدی این موضوع
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن