در اواخر مردادماه 88 تب «جومونگ» تهران را فراگرفت و عده اى از خبرنگاران رسانه هاى مختلف به دنبال اين بودند که با آمدن جومونگ به تهران سريعاً خود را به او رسانده و گزارش هاى مفصلى را براى رسانه هاى خود تهيه کنند.
به گزارش روزنامه جوان، در سريال «افسانه جومونگ» جومونگ همچون موسى (ع) در خانه فرعون (امپراتور) رشد و نمو مى کند،با وى به مخالفت برمى خيزد و در نهايت مردم آواره را با گذراندن از رودخانه اى پهناور (که گذرموسى (ع) از رود نيل را تداعى مى کند) به سرزمين خالى از سکنه (!) پدرانش يعنى چوسان قديم (ارض موعود) وارد مى کند.
چوسان در ذهن عبارت «چو سان - jew sun» يعنى خورشيد يهود را متبادر مى سازد و ماجرا آنجا شگفت آور مى شود که خورشيد در تورات، نماد ارض موعود يا سرزمين مادرى مى باشد! چوسان که ارض موعود شد، منجى اين قوم - جومونگ - نيز راهبى يهودى مى شود (jew monk = راهب يهودى) و پايه هاى ابتدايى امپراتورى خود را در جو لبن (jew lebun = لبنان يهود) بنا مى کند. در اکثر واژه هاى کليدى اين افسانه کره اى، «جو» يا چيزى شبيه آن (که دقيقاً با همين تلفظ، در زبان لاتين به معناى يهودى است) به کار رفته است. شايان ذکر است، لازم نيست دقيقاً املاى اين لغات صحيح باشد؛ چرا که در عمل هم ممکن نيست. بلکه نويسندگان اين افسانه کوشيده اند از اسامى يا کلماتى بهره ببرند که بيشترين شباهت را با اسامى و مفاهيم يهود داشته باشند و تلفظ مشابه آنها - نه الزاماً املا - اهداف صهيونيستى عناصر پشت پرده اين مجموعه را در ذهن بينندگان نهادينه کند. جالب اينکه بيشتر اين عبارات، اسامى خاص هستند تا در صورت ترجمه و دوبله به زبان هاى ديگر، تغيير نکنند.
البته آنچه ذکر شد، سواى موارد متعدد نمادگرايى تصويرى صهيونيستى اين سريال است. اگر نقشه چوسان قديم که روى پوست ترسيم شده را ديده باشيد فقط کافيست نقشه فرضى ارض موعود صهيونيست ها (نيل تا فرات) را قبلاً ديده باشيد تا از اين شباهت بى اندازه به شگفت آييد. در پس زمينه سکانس هاى مختلف اين سريال با ستاره شش گوش يا تصاوير متعدد پرچم هايى داراى نقش خورشيد که نماد ارض موعود صهيونيست هاست، مواجه مى شويد.



نقش «کابالا» يا عرفان و سنت شفاهى يهود و پيشگويى هايشان در اين سريال غوغا مى کند. گويا قرار نيست هيچ تصميمى بدون اذن پيشگوهاى زن اين سريال انجام گيرد. لابد آنها هم حداقل يک «نوستراداموس» يا «ربى يهودا»، «ارى مقدس»، «ربى شمعون» و ديگر کاباليست هاى يهودى لازم دارند تا برايشان، واقعه 11 سپتامبر را پيشگويى کنند و از آينده روشن قومشان بگويند. تاکيد بسيار بر مساله پيشگويى، پرده از نيتى شوم و شيطانى بر مى دارد که آن چيز جز نامگذارى دهه دوم قرن بيست و يکم به نام دهه کابالا نيست.
آنچه در اين سريال و ديگر فعاليت هاى فرهنگى - رسانه اى يهود به آن پرداخته مى شود. آماده سازى ذهن مردم جهان براى پياده شدن مفاهيم دلخواهشان است. همان گونه که فيلم ها، سريال ها و آوازه خوانى هاى سبک متال و... دهه نود، جهان را براى ورود به عصر ترانس مدرنيسم که همان Satanism يا شيطان پرستى بود، آماده کرد.
جومونگ که گويا «ماشيح يهود» بوده و قومش نيز همان فرزندان برتر خداوند هستند، ارتباطى تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد. آنگونه که همواره مورد عنايت الهى است و حتى همچون پيامبران بنى اسراييل (طالوت و داوود)، خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته و سربازانش با تعدادى کم بر دشمنان بسيار خود از امپراتورى چينى ها (هان) پيروز مى شود.
نقش زنان در اين سريال (اعم از کاراکترهاى مثبت ومنفى) انسان را به ياد پيامبران زن هفتگانه يهود يا حداقل ديگرانى چون ريوقا، ساره، يائل و ... مى اندازد. شخصيت بانو «سوسانو» بسيار شبيه «دبورا» پيامبر زن يهودى است که بنابر فصل هاى چهار و پنج کتاب شوفطيم از مجموعه عهد عتيق بر سربازان سيسرا پيروز مى گردد يا اقدامات تجارى وى «گراسيا ناسى» زن تاجر معروف يهودى و عامل اصلى نفوذ يهوديان در دربار عثمانى را در خاطر زنده مى کند. بانو سويا (همسرجومونگ) نيز که ابتدا به اسارت مى رود، ولى پس از بازگشت به خاطر اهداف عاليه قوم همسرش از معرفى مجدد خود سرباز مى زند، انسان را ياد داستان «هدسه» که بنابر فيلم صهيونيستى «يک شب با پادشاه» به زور از خانه عمويش مردخاى ربوده شد و به همسرى خشايار شاه درآمد، مى اندازد.
در بررسى شخصيت هاى زن اين سريال، از هدسه که با نفوذ در دربار ايران، مقدمات قتل 77000 ايرانى را فراهم کرد، بگذريم (که شرح آن در دفتر استر از مجموعه عهد عتيق آمده است)، به ياد «رکسلانه» يا «خرم سلطان» يهودى مى افتيم که با نفوذ در دربار سليمان، پادشاه عثمانى به همسرى وى درآمد و با قتل وليعهد «مصطفى» بالاخره منجر به قتل سلطان سليم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ هاى ايران و عثمانى شد. در ديالوگ هاى اين سريال، فراوان عبارت آوارگى، اسارت، سرزمين مادرى و تاريخى، کوچ و ... به چشم مى خورد که همگى يادآور فرازهايى از تورات است.
جومونگ براى دفاع از خود، حق دارد از سلاح هاى نامتعارف زمان خودش مانند شمشير فولادى، بمب هاى آتشزا و ... عليه دشمنان خود استفاده کند تا جايى که بيننده، اين برترى تسليحاتى را نوعى حق مسلم وى مى داند که حاصل هوشمندى و تخصص کارگزاران اوست.
دشمن اصلى جومونگ، امپراتورى چينى ها يا همان «هان» است که سربازهايش با پرى که روى کلاهخودهايشان دارند، بى شباهت به جنگاوران مسلمان نيستند. منطقى هم به نظر مى رسد. بايد در مقابل نفوذ روز افزون اقتصادى چينى هاى کمونيست در مقابل ايالات متحده که 80 درصد ثروتش در اختيار جمعيت حداکثر ? درصدى يهوديان است، ايستاد. يکى از اين راه ها، قدرت گرفتن کره به عنوان متحد آمريکا و اسراييل در حياط خلوت چين است.
توجه بيش از حد اين سريال به مقوله تجارت، بى شک براى يهوديان زرپرست، زيبنده تر است تا شينتويست ها و مائويست هاى روح گراى شرق آسيا، شايد هم صهيونيست نمى تواند قبول کند که پيروان مکتب کمونيسم (چين) امروز اينگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند.
لابد کره هم به عنوان هم پيمان ايالات متحده و اسراييل با توجه بيش از حد به مقوله تجارت در اين افسانه تازه ساز (!) به دنبال ايجاد مقدمات فرهنگى جهت سرازير کردن هر چه بيشتر توليدات خود در کشورهاى هدف (مانند ايران) است؛ چرا که مناسبات اقتصادى 12 ميليارد دلارى بين ايران و کره و نيز داشتن مقام سوم صادرات به ايران، چشم طمع چشم بادامى هاى کره اى را هر چه بيشتر به سوى اين مرز پرگهر جلب کرده است.
اين در حالى است که نوادگان جومونگ بارها در مجامع بين المللى همداستان با آمريکا و اسراييل، فعاليت هاى صلح آميز هسته اى ما را محکوم کرده اند، راستش من خودم هم نمى فهمم چرا بايد بازارمان را در اختيار کشورى بگذاريم که حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته اين تنها گزاره اقتصادى - تجارى اين مجموعه نيست بلکه موارد ديگرى همچون نقش شرکت گوگل در القاى تبليغات غير مستقيم نيز در اين سريال مشهود است.
آنجا که قرار است امپراتورى نو بنياد جومونگ «گوگورى يو» نام گيرد، بيننده را به ياد تبليغات و شايعات گسترده مبنى بر تاسيس کشورى به نام گوگورى يو يا گوگ لند در جزيره اى G شکل «لوگوى اصلى شرکت گوگل» در اقيانوس آرام از سوى مديران گوگل مى اندازد.
البته شايد سخت باشد اگر بگويم حرف G از نمادهاى اصلى فراماسونرى است يا اينکه نرم افزار google earth هيچگاه آنگونه که پايگاه اتمى نطنز را به وضوح مشخص کرده پايگاه اتمى ديموناى اسراييل را به دلايل امنيتى تصوير نکرده است. نمى دانم شايد اين هم از ترفندهاى اقتصادى بانو سوسانو و جومونگ باشد!
البته با تمام تلاش و زبردستى که نويسندگان و دست اندرکاران کره اى- اسراييلى اين مجموعه به خرج داده اند، هيچگاه نخواهند توانست اسامى برخى شخصيت ها و کاراکترهاى اين سريال مانند «مگول»، «يا گاک» و «ماگاک» را که از ديدگاه ترمينولوژى يا اصطلاح شناسى همان «مغول»، «ياجوج» و «ماجوج» خودمان هستند، با پوشش فرهنگى بپوشانند؛ چرا که همواره در پشت اين اسامى قتل و غارت، خونريزى و توحش نهفته است. البته بد نيست بدانند که مردمان اين سرزمين همان صاحبان فرهنگى هستند که از مغول ها، مسلمان ساختند و بنا بر برخى تفاسير اين ذوالقرنين يا کوروش ايرانى بود که اسلاف و اجداد آنها يعنى ياجوج و ماجوج را از اين سرزمين بيرون راند. به هر حال اگر يکى از قسمت هاى اين سريال را از دست داديد، چندان نگران نباشيد چون صدا و سيما آن را سه بار برايتان پخش خواهد کرد!