شهرستان سوادكوه :

با 4/2 درصد جمعيت مازندران ، در گذشته مقر حكومت اسپهبدان باوندي بوده و پادشاهان آنرا ملوك جبال مي ناميدند. جاذبه هاي تاريخي - فرهنگي اين منطقه : برج لاجيم ، پل شيرگاه ، پل ورسك و راه آهن سه خط طلا ، قلعه كنگلو ، غار اسپهبد خورشيد ، برج آرامگاهي آقا شاه بالو زاهد و كاروانسراي گدوك ميباشد. سوادكوه تنها شهرستان فاقد اراضي جلگه اي و كم جمعيت مازندران است. اما با وجود گسترش خدمات شهری در شيرگاه،زيراب و پل سفيدو برخورداری از معادن غني ذغال سنگ با مديريت شركت البرز مرکزی و تأسيس پرديس دانشگاه شهيد بهشتي زيراب و دانشگاه آزاد اسلامي در سواد کوه ، روند توسعه صنعتي و گردشگري آن نیز در سالهای اخیر فزاينده است.


شهرستان سوادکوه یکی از شهرستانهای پانزده گانه
استان مازندران است که در البرز مرکزی و در مجاورت استان تهران قرار گرفته و شهر پل سفید مرکز آن با شهر ساری مرکز استان مازندران 70 کیلومتر فاصله دارد.
سوادکوه از سمت شمال به شهرستان
قائمشهر و از سمت جنوب به شهرستان فیروزکوه و استان تهران و از سمت غرب به شهرستان بابل و از سمت شرق به شهرستان ساری و ارتفاعات دودانگه(وهمچنين نواحي كه درتقسيمات جديد به سمنان پيوته است) محدود است.
بر اساس آخرین سرشماری عمومی کشور جمعیت آن68286 نفر بوده و مساحت آن به 2078 کیلومتر مربع می‌‌رسد. این شهرستان با ترا کم نسبی جمعیت 9/32 نفر در هر کیلومتر مربع مساحت، دارای پائین‌ترین میانگین در سطح شهرستانهای استان مازندران است.
طبق جدیدترین تقسیمات کشوری سوادکوه از دو بخش بنامهای مرکزی و
شیرگاه، چهار شهر بنامهای پل سفید، زیرآب، شیرگاه و آلاشت. شش دهستان بنامهای سرخ کلا با 20 آبادی، راستوپی با 69 آبادی، ولوپی با 52 آبادی، کسلیان با 17 آبادی، شرق و غرب شیرگاه با 31 آبادی و دهستان لفور با 29 آبادی تشکیل شده است.



تاریخ

سوادکوه در دوران مختلف تاریخ، محدوده ثابتی نداشته و مرزهای آن در اثر عوامل طبیعی، اقتصادی و سیاسی تغییر یافته است. یافته‌های باستان‌شناسی بهمراه اسناد و نوشته‌های تاریخی حاکی از آن است که سوادکوه از نواحی کهن
طبرستان و ایران بوده و انسجام بافت اجتماعی و فرهنگی آن در دوران اساطیری ایران ریشه دارد. این ناحیه همواره در تعیین مسیر تاریخ طبرستان حضور مؤثر داشته و مورد توجه حکام دولت مرکزی بوده است. مورخینی مانند ابن اسفندیار تا قبل از قرن دهم هجری قمری آن را جزئی از ناحیه تپورستان در ایالت فرشوادگر ذکر کرده‌اند که از شرق تا جرجان، از غرب تا دیار آذربایجان، از جنوب تا نواحی ری، قومس و دامغان وسعت داشت.
احتمالاً نام فرشوادگر که در آثار مورخینی نظیر
استرابون یونانی، ابن اسفندیار، میر ظهیرالدین مرعشی و کتاب اوستا از آن یاد شده ترکیبی از واژه‌های تبری فرش به معنی دشت و جلگه، واد به معنی کوه و گر به معنی دریا باشد. در برخی دیگر از منابع تاریخی مانند التدوین آمده که نام قدیم سوادکوه پتشخوارگر و پتشخرگر بوده و فرمانروایان و امرای بسیاری از این منطقه برخاسته‌اند. این ناحیه جای رخدادهای اساطیری مانند ورود و سکونت فریدون پادشاه پیشدادی، پیکار رستم پهلوان مشهور شاهنامهفردوسی با دیوان مازندران، و نیز وقایع تاریخی مانند عبور اسکندر مقدونی در جنگ با داریوش سوم آخرین پادشاه هخامنشی شمرده شده است.
در روایات شاهنامه فردوسی و اوستا، کتاب دینی پیروان آئین
زرتشت آمده است که سوادکوه در گذشته محل زندگی انسان‌های متمدنی بوده که آئین دیوسنائی داشته و با اشو زرتشت دشمنی می‌‌ورزیدند.
واژه‌هائی نظیر دیوا، دی، دوآزرک و دا که اکنون نیز در زبان بومیان این نواحی رایج می‌‌باشد، از آن روزگاران به یادگار مانده است. نشانه‌هایی نیز از آئین
میترائیسم و مهر پرستی در قرون اولیه میلادی و اواسط حکومت پادشاهان ساسانی، در این ناحیه وجود داشت. در زمان یزگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی، حکومت سرزمین سوادکوه به ولاش واگذار و لقب فرشواد جر شاه به او اعطا گردید.
ساکنین این ناحیه بدلیل وضعیت طبیعی منطقه در بدو ورود سپاهیان مسلمان به ایران، سالیان متمادی با آنها و عوامل خلفای اموی مبارزه کرده و حتی تا قرن چهارم هجری بزبان پهلوی سخن می‌‌گفته و با خط پهلوی کتابت می‌‌کرده اند. کتیبه‌ای نیز به خط پهلوی ساسانی در بنای باستانی برج
لاجیم بر جای مانده مربوط به قرن پنجم هجری قمری است.
در عهد خلافت مأمون خلیفه عباسی، اسپهبد مازیار به جر شاه یا پادشاه کوهستان ملقب گردید. این کوه بخشی از کوههای آپارسن قدیم بود که در کتاب اوستا او پا میری یسنا خوانده می‌‌شد و اکنون نیز همین نام در سوادکوه وجود دارد.
در برخی از اسناد و نوشته‌ها، از جمله کتاب التدوین، سوادکوه را همان ناحیه مشهور فرشوادگر دانسته‌اند که در آثار مورخین مختلف فرشوادگر، پرشخوارگر، پتشخوارگر، پرخواتروس، فرشوادجر، پذشخوارگر نیز خوانده شده است.
درهمین کتاب ذکر شده که تا زمان حکومت فریدون، ششمین پادشاه پیشدادی ایران، سوادکوه جزء اقطار
مازندران در حوزه فرشوادگر بوده و فریدون در ناحیه شیلاب یا تیلاب سوادکوه بزرگ شده است. در کتاب اوستا نیز آمده که فرشوادگر در جنوب دریای فرا فکرت قرار دارد و تخت گاه دیوان مازنی است.
در تحولات اجتماعی و تاریخی بعد از قرن پنجم تا اواخر قرن سیزدهم هجری قمری نیز همواره نام سوادکوه به‌عنوان منطقه‌ای امن و محفوظ مطرح بوده است. بهمین دلیل بافت فرهنگی، اجتماعی و تمدن غنی و باستانی این منطقه طی فراز و نشیبهای تاریخ دچار آسیب کمتری شده است.
نام این منطقه از واژه هند و ایرانی سو، زئو، دئو، گرفته شده که معادل واژه فارسی روشنائی و واژه عربی صاف است. واژه‌های شبیه آنها نیز کماکان در گویش و نام اماکن مختلف وجود دارد. واژه سات نیز در اغلب نقاط مازندران بجای واژه صاف و روشن بکار می‌رود. در سوادکوه نیز در نام روستای سات روآر، مرتع سوته، رودخانه ذبیر و در زیرآبو سئو رویا آب روشن، فرمانهای مختلف این واژه باستانی دیده می‌شود.
درحال حاضر نیز اهالی منطقه کوههای صاف و عاری از درخت را ساکو می‌‌خوانند که مخفف کلمه سات کوه یا کوه صاف می‌‌باشد.
عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که نام سوادکوه از کوه سوات گرفته شده که در جنوب شرقی روستای
چرات در دهستان ولوپی واقع شده و در ارتفاعات آن آثاری از تمدن قدیم مشاهده می‌شود که احتمالاً بدلیل استقرار حاکمان قدیم سوادکوه بر جای مانده است.
با توجه به اینکه واژه سات با دگرگونی واژه سئو یا دئو پدید آمده و به معنی صاف روشن در جملات بکار می‌رود بهتر آن است که نام سوادکوه را بر گرفته از واژه سات کوه یا کوه صاف و بدون درخت بدانیم. در حال حاضر نیز واژه‌های سات روآر به معنی آب زلال و روشن، سئو درکا به معنی زلال و صاف، ذیب لا به معنی روشن و در گویش بومیان منطقه بکار می‌رود.
عده‌ای از محققین نیز معقدند که نام سوادکوه با تغییر واژه کهن فرشوادگر به فرشواد کوه سپس تبدیل آن به سوادکوه پدید امده است.
در بر خی از اسناد و کتب تاریخی اسامی دیگری مانند قارن کوه، شروین کوه، جبال شروین و کولاچی نیز برای این ناحیه بکار رفته است. میرظهیرالدین مرعشی نیز در میان وقایع تاریخی قرن هشتم هجری قمری آن را گلابی نامیده که علت آن معلوم نیست.

اقلیم

شهرستان سوادکوه در یک دره وسیع طولانی ودر دامنه‌های شمالی رشته کوههای البرز مرکزی واقع شده است. حوزه کلی این ناحیه از منتهی الیه جلگه‌های جنوبی، و 30 کیلومتری
دریای خزر آغاز ده و با شیب بسیارتند به سوی جنوب کشیده می‌شود. پوشش ارتفاعات تا بلندی 2000 متری سرسبز و جنگلی و از آن به بعد مرتعی، خشک با آب و هوای سردسیری می‌‌باشد.
جهت شرقی و غربی این ارتفاعات به موازات سواحل دریای خزر مانع و سد بزرگ برای تبادل جریان‌های جوی بین این دریا و فلات مرکزی یاران بوده و جریانهای غربی به همراه ابرهای باران آورکه از غرب اروپا به ایران می‌‌رسند در کنار دیواره‌های این کوهستان محبوس شده و باعث ریزش برف و باران فراوان و سودمند می‌شوند. بخش مرکزی این رشته کوهها در سوادکوه قرار دارد. ارتفاعات و تپه ماهورهائی که از جنوب به شمال کشیده شده‌اند به سرعت بلندی خود را از دست می‌‌دهند و به جلگه مازندران و بر حاشیه جنوبی شهرستان قائم‌شهر منتهی می‌شوند. آبادیهای فراوانی نیز در دل این ارتفاعات قرار داشته و در سطح شهرستان سوادپراکنده اند.
دهستان
راستوپی از مجموعه کوههائی تشکیل شده که بلندترین نقطه آن بنام قله قدمگاه، 3651 متر از سط ح دریا ارتفاع دارد. حوزه ارتفاعات و دره‌های شلفین نیز منطقه ولوپی را تشکیل می‌‌دهند که ارتفاع آنها از جنوب به شمال و متمایل به شرق کاسته شده و بلندترین نقطه این ناحیه نیز 3500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. شهر آلاشت در ارتفاع 1800 متری شیب شرقی این ناحیه واقع شده است.
دهستان
لفور از مجموعه دره‌ها و ارتفاعات تشکیل شده است که بلندترین نقطه آن بنام روستای بورخانی، 1651 متر از سط ح دریا ارتفاع دارد. حوزه ارتفاعات و دره‌های لفور شامل ارتفاعات منطقه امام کلا ودره مرزیدره، دره میرارکلا، دره آذز(خربمرد) ارتفاعات اسبوکلا و دره موزین را تشکیل می‌‌دهند که ارتفاع آنها از غرب به شرق و متمایل به سمت رشته کوه البرز افزایش می‌‌یابد که این دره‌ها و ارتفاعات به به دره‌ها و ارتفاعات وسو منطقه لفور را در غرب شهرستان سوادکوه پدید آورده‌اند که دارای جنگلهای انبوه و بسیار زیبائی می‌‌باشد.
اختلاف ارتفاع زیاد در فواصل اندک و شیب زیاد زمین سبب شده است که آب و هوا و پوشش گیاهی سوادکوه بسیار متنوع باشد.
بارندگی بیشتر در ارتفاعات این شهرستان بصورت برف در نواحی کم ارتفاع شمالی بصورت باران رخ می‌دهد.
نواحی قشلاقی آن در ارتفاع 200 الی 750 متر و ارتفاع بالا از 1700 متری تا نواحی ییلاقی و مراتع، کاملاً متمایز از یکدیگرند. مراتع این ناحیه از بهترین و غنی‌ترین مرتع‌های کشور بشمار می‌روند.

اقتصاد و فرهنگ

شهرستان سوادکوه از نظر اقتصادی یکی از محرومترین شهرستان‌های استان مازندران است. در گذشته‌ای نه چندان دور مراتع غنی این منطقه منبع درآمد ساکنین آن بود و مردم این ناحیه اکنون نیز به علت شرائط مناسب اقلیمی به دامپروری اشتغال دارند. تا قبل از ملی شدن مراتع و اصلاحات ارضی سوادکوه یکی از مهم‌ترین تأمین کننده مواد لبنی و گوشتی بازار تهران و مازندران به شمار می‌رفت.
در حال حاضر نیز سوادکوه از قطب‌های دامپروری استان مازندران است و یکی از بهترین نژادهای گوسفند زل در این ناحیه پرورش داده می‌شود.
بعلت کوهستانی بودن منطقه کشاورزی در این شهرستان از رونق چندانی برخوردار نیست و در نواحی جنوبی آن کشت
گندم، جو و ارزن در گذشته مرسوم بود. کشت و کار در نواحی جلگه‌ای شمال آن و در حومه شهر شیرگاه دارای رونق بیشتری است و برنج کاری قسمت اصلی تأمین معاش و گردش امورات اقتصادی آن بشمار می‌رود. در اوایل قرن چهاردهم قمری با کشف منابع عظیم زغال سنگ، در ناحیه البرز مرکزی، بسیاری از بومیان این منطقه در این بخش مشغول بکار شده و کار در معادن و امور جنبی آن چهره اقتصادی سوادکوه را دگرگون نمود.
علاوه بر ذخائر عظیم ذغال سنگ، منابع معدنی دیگر مانند
فلورین و سیلیس نیز از در آمدهای اقتصادی این ناحیه بشمار می‌رود و عده کثیری نیز در خدمات مربوط به راه آهن دولتی کشور اشتغال دارند.
جنگلهای سوادکوه، نیز نقش اندکی در امورات اقتصادی ناحیه دارند. این شهرستان دارای 1050000 هکتار جنگل آباد و مرغوب، 160000 هکتار جنگل نامناسب و 108000 هکتار مرتع می‌‌باشد.
صنایع دستی نیز در گذشته از منابع در آمد سوادکوه به شمار می‌‌رفت و در حال حاضر بعلت مهاجرت جمعیت آن و عدم توجه جوانان، بخش ناچیزی از درآمدها را بخود اختصاص داده است.
این شهرستان با توجه به دارا بودن جاذبه‌های متنوع گردشگری، با اجرای سیاست‌های مناسب در بخش گردشگری تغییرات مثبت فراوانی را در همه جوانب اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شاهد خواهد بود.
از صنایع موجود در منطقه می‌توان به کارخانه چوب لاجیم، اشباع تراورس شیرگاه، کارخانه فرآورده‌های چوبی گله و سنگده دودانگه اشاره کرد.
از نظر سوابق فرهنگی نیز منطقه سوادکوه دارای پیشینه‌ای بسیار روشن در ایران بوده و شخصیت‌های بزرگی را در علوم مختلف به جامعه علمی کشور تقدیم کرده است. در حال حاضر نیز ساکنین این شهرستان از فرهنگ اصیل، سنتی و بسیار غنی برخوردارند که در رفتار اجتماعی آنان نیز نمود یافته است. وسعت زیاد و شرائط سخت اقلیمی و طبیعی باعث گردیده که به ایجاد موسسات فرهنگی و آموزش عالی در سوادکوه کمتر توجه شود ولی با روند موجود امید به توسعه آن می‌رود
مراسم پنو
فرهنگ و آداب مردم سوادکوه/مراسم پنو /shirgah


امید است فرهنگ کهن ایران زمین همیشه زنده باشد


سوادكوه در پهنه تاریخ و فرهنگ ایران نامی آشناست. تمدن این ناحیه، به دلیل برخورداری از شرائط خاص جغرافیائی، در طول تاریخ، نسبت به نواحی دیگر، در مقابل هجوم بیگانگان دچار آسیب كمتری شده است.
در میان فرهنگ ها و آئین های برجای مانده از گذشته های دور، باید به رسم سنتی پنو به عنوان یكی از آئین های مهم و جالب اشاره كرد.
پنو در میان دامداران سوادكوه به معنی تغییر مكان حیوانات از یك نقطه به نقطه ای دیگر می باشد. فاصله زمانی این جابجائی به پنوسر معروف است و هر گله را با نام نوع حیوانات آن گله مانند پنو گو (گاو)، پنو گوسفند، پنو اسب و . . . می خوانند.
واژه پنوسن نیز به معانی گوناگون مانند راندن، متراكم كردن و به هم فشردن به كار می رود. پنو نیز از دو واژه په به معنی پشت و عقب، نو به معنی نا و تشكیل شده است. در هنگام پنو در هر طرف گله افراد به كار خاص می پردازند و نحوه استقرار آنها در اطراف رمه حیوانات، شكل ناو را تداعی می كند. در این هنگام عده ای در سمت چپ و راست گله و عده ای دیگر در عقب گله، كار هدایت بر عهده می گیرند.
دلائل جابجائی حیوانات نیز فراوان است كه مهمترین آنها، نامناسب شدن محل اسكان به ویژه در بهار و تابستان به علت بارندگی، عدم توان مراتع در تغزیه دام ها، جابجائی فصلی در بهار و پائیز از ییلاق به قشلاق می باشد.
در طول سال ممكن است چندین بار پنو انجام شود كه هریك از آنها با نامهائی مانند پنو مازرون به پرتاس، پرتاس به كو و كوبه گر معروف هستند. مازرون به نواحی جلگه ای، پرتاس به ارتفاعات جنگلی، كو به ارتفاعات بالاتر با مراتع و گربه دره های عمیق اطلاق می گیرد. پنوئی كه در هنگام بهار و از قشلاق به ییلاق صورت می گیرد در میان دامداران ارزش و اعتبار ویژه ای برخوردار است. پنو برای دامداران سوادكوه یك ضرورت طبیعی است و برای سلامت و صحت دامها لزوما محل چراگاهها باید تغییر یابد.
نقاط مختلف كه در فصل سال جهت تغذیه دام مورد استفاده قرار می گیرد عبارتند از:
ـ مرتع لفور با ارتفاع 200 الی 400 متر از سطح دریا و دارا بودن علوفه هائی مانند آنا، اتدا، هچه، بزگوش، تلم، لم، ولگ، واش، چاپلیك، كلاب چك، سرخنه، مسك، تلاریش یااپرتس و تلوش پلوس.
ـ پرتاس با ارتفاع 500 الی 1600 متر از سطح دریا و با باران و درختان فراوان كه باعث رشد گیاهان علوفه ای مانند شور و كوك می گردد. این علوفه ها علاوه بر استفاده غذائی دارای خواص داروئی نیز می باشند.
ـ كوه با ارتفاع 1500 الی 3500 متر از سطح دریا و برخورداری از بهترین نوع علفهای داروئی مانند ساكو، ترم و لاری.
ـ گر در نواحی عمیق دره ای و با هوائی لطیف و كم باران كه آن را به استراحگاهی مناسب بدل نموده است.
در پنو بهاره دامداران كلیه آداب و سنن گذشتگان را ارج نهاده و مواردی نظیر ساعت هوجین را در نیمه و یا دهه آخر و همن ماه كه مطابق با دوم یا سوم خرداد انجام می دهند. در این هنگام عده ای از پیش كسوتان با توجه به اوضاع روز پنو را تعیین می كنند.
بعد از آن هر دامدار بر اساس جهت راه ورودی تلار خود، مسیر را مشخص می سازد تلار در مازندران به محل اطراق دام و بناهای سنتی مربوط به آن اطلاق می شود. در تعیین مسیر دامها، نحوه قرار گرفتن ستاره زحل بعنوان نشانه بسیار مهم است.
دامداران از این واقعه آسمانی در هراسند و معتقدند كه اگر در این هنگام یقینی قرار گرفتن زحل در مقابل تلار به پنو اقدام كنند بلائی بر آنها نازل می گردد.
واژه هوجین به معنی ناصافی را صاف كردن و واژه وجین كردن به معنی رصد كردن ستاره بكار می رود.

دامداران نحوه قرار زحل را با گاهشماری تركی محاسبه می كنند. و اگر وضعیت بگونه ای باشد كه تا چند روز قادر به انجام پنو نباشند، برای رفع آن اقدام به سات خش می نماید سات خش مركب از دو واژه سات و خش است. صفت سات در زبان طبری كاربرد فراوان دارد از جمله می توان به واژه های تركیبی سات كار به معنی كار ساده، سات هوا به معنی هوای صاف و سات كو به معنی كوه بی درخت اشاره كرد.
واژه تهلن متضاد سات است كه واژه تیل به معنی گل از مشتقات آن می باشد. نام وردخانه تلار یا رود گل آلود و تلار بنه گاو یا خانه گلی نیز مبین همان معنی است.
كلمه سات خش در جمع به معنی زمان را خوش كردن یا خوشی را صاف كردن بكار می رود. در این زمان اگر ستاره زحل روبروی تلار قرار گیرد، دامداران برای رفع این واقعه دام را یك روز قبل از پنو، خلاف جهت ستاره به مكان دیگری می برند و همین جابجائی را اصطلاحا سات خش می نامند.
علاوه بر آن، هفت روز 3، 5، 13، 16، 21، 24، 25 هر ماه روزهای دوشنبه و چهارشنبه را نحس دانسته و لباس نوپوشیدن و ناخن گرفتن بویژه وزن كردن را نحس می دانند و در صورت اجبار كفه ترازو را در این روزها سیاه می كنند.
اگر یك زن در مقابل پنو در آمد و یا یك عطسه شنیده شود لازم است كار به تأخیر بیافتد. پس مراعات كلیه امور و موارد لازم، هنگام حركت پنو تعیین و دامداران هاكر یا اسباب و وسایل را آماده می كنند و با صدای مخصوص دامها را به گو خسه یا محل خواب آنها هدایت می كنند و در این زمان انواع زنگ و زنگوله مانند تال، تشو، افتو، و قرك را به گردن آنها می اندازند. زنان نیز به هنگام حركت برای رفع بلا، چشم زخم، طلسم و جادو برای دام و دامداران گلپر دود می كنند بدین صورت كه به اندازه یك مشت گلپر را داخل ظرفی ریخته و به تعداد افرادی كه شورچشم هستند خلال چوب را به نام هریك داخل گلپر می اندازند. باید احتیاط شود كه دانه ای از گلپرها مفقود شود چرا كه به باور آنها بهمین دلیل گلپری كه می گریزد از آن فردی است كه شورترین چشم را دارد.
پس از انجام كلیه مقدمات دامداران حركت كرده و آئین پنو آغاز می گردد.
كلیسای سوادكوه
این كلیسای كوچك با پلان مستطیل شكل در جانب شرقی جاده سوادكوه، در 90 كیلومتری جنوب قائم شهر، در محل سرخ آباد قرار دارد. این معبد در اوایل دوران پهلوی برای انجام مراسم مذهبی كاركنان راه آهن ساخته شد و در حال حاضر در شرف ویرانه كامل قرار دارد. تاریخ

قلعه گردن اوریم كه یكی از مرتفع ترین قله های سوادكوه می باشد.
قلعه اساس در پشت روستای ازون ده در اطراف شهر پل سفید كه این مكان نیز از لحاظ جغرافیائی دارای ارتفاع زیادی است.
قلعه پرستوك در مجاورت روستای سرخ كلا در حاشیه شمالی شهر زیرآب بنا گردیده بود. مصالح اصلی آن سنگ با ملاط ساروج بوده و در بالای قلعه در میان یك حوض چاهی عمیق مشاهده می شود.
با تحقیق در پلان آن مشخص شده كه بنا بر روی چهار نیل پایه قوی قرار داشته و دارای دو دروازه و چهار برج نگهبانی بوده است. در 50 متری آن قلعه ای دیگر معروف به قلعه وزیری قرار دارد.
قلعه خاجمه كوه كه در مقابل قلعه پرستوك قرار داشته و كوچكتر از آن است پلان دارای شكل مدور با یك دروازه می باشد. در فاصله 10 متری بیرون دیوار چاهی قرار داشته كه آب قلعه را تأمین می كرد. بدلیل وضعیت منطقه این احتمال وجود دارد كه سنگهای این بنا از فاصله 15 كیلومتری با دست به دست كردن توسط سربازان و كارگران بر پای كار رسیده است.
برج كوچك منطقه سوادكوه كه در یكی از ییلاقات شهر زیرآب است و با سنگ و ملاط ساروج ساخته شده است.

قلعه عباس آباد پل معروف ورسك در منطقه عباس آباد قرار دارد. كوهی متصل به پایه جنوبی پل واقع شده كه بر روی آن یك محوطه شیب دار دیده می شود. در این مكان آثار از ویرانه های یك قلعه قدیمی مشاهده می شود كه در مصالح عمده آن سنگ، گچ، آجر و ساروج بوده و محققین در سده های قبل وجود آثاری از بارو، حصار، اتاق های متعدد و پایه های برج را ثبت كرده اند.

مكتوبات تاریخی حاكی از آن است كه قلاع بیشماری در منطقه كوهستانی سوادكوه وجود داشته كه بیشتر آنها از بین رفته اند. در حال حاضر در برخی از نقاط این ناحیه آثاری از این قلعه بر جای مانده كه مهمترین آنها عبارتند از:
قلعه قدیمی در اراضی جنگلی قفلك در كنار رودخانه كسلیان، در شرق شهر شیرگاه و در جانب غربی جنگل كند بن یار علی بیك. برای رسیدن به این محل باید از شیرگاه به جنگل قلك و حسن بور زیرآب و شاه كوه عبور كرد. اكنون نیز این مكان مملو از آجرهای قدیمی، سفاهای رنگارنگ است. بیشتر آجرها با ابعاد بزرگ و مربوط به دوران ساسانی می باشد.
آثار قلعه و برج ویرانه با پی بنای بسیار زیبا در كنا غار اسپهبد خورشید.
قلعه گردن در عباس آبد راستوپی
آثار یك قلعه باستانی در جانب راست آخرین تونل به طرف فیروزكوه در مجاورت راه آهن دوگل كه با آجر، گچ و ساروج نباشده باشد.
ویرانه یك قلعه در راه گدوك به ورسك قبل از اولین تونل در جانب شرقی جاده اصلی.
آثار تاریخی دیگر شهرستان سوادكوه عبارتند از :
حمام قدیمی روستای اسبوكلا، در 20 كیلومتری شهر شیرگاه.
حمام قدیمی روستای فرامرز كلا، در 10 كیلومتری شهر شیرگاه.
مسجد شهر آلاشت
مسجد جامع شهر زیرآب كه سقف چوبی آن با كنده كاریهائی زیبائی از دعای صد بند (جوشن كبیر) با ظرافت و خطی خوش و بلوكه های چوبی منظم، از شاهكارهای هنری به شمار می رود.
تكیه روستای بایع كلا در 10 كیلومتری شهر پل سفید با یك علم جالب توجه كه اهالی بر این عقیده اند كه از عالم غیب به این مكان امده است.
برج تاریخی لمرز با قدمت فراوان در 8 كیلومتری شهر پل سفید.
تپه چكوت در اراضی جنگل روستای سرآب گردان شهر شیرگاه، در اطراف این محوطه باستانی گنگ ها و یا لوله های سفالین به طول 30سانتی متر كشف شده و معروف است كه در روزگاران قدیم شیر گاو و گوسفند را پس از دوشیدن با این لوله های سفالی به محل شاه زیارت هدایت می كردند.
محوطه باستانی هفت كولی در اراضی جنگلی روستای چالی شهر شیرگاه با سفالها و آجرهائی كه بیانگر آبادی و رونق این ناحیه در سده های قبل می باشد.
حمام و عمارت علی محمد خان در روستای برنت در 30 كیلومتری شهر پل سفید.
تپه باستانی كتی لته در شیرگاه
بقایای راه قدیمی در گدوك و 40 كیلومتری پل سفید به طرف جنوب كه باقیمانده جاده عباسی قدیم است كه از اصفهان تا فرج آباد و استراحتگاه شاه عباس اول در سواحل دریای خزر ادامه می یافت. این راه در سال 1051 و یا 1031 هجری قمری با طراحی یك مهندس هلندی و زمان صدارت سارو تقی ساخته شد.
برج لاجیم
برج لاجیم بنایی تاریخی است که در شهرستان سواد کوه استان مازندران واقع است.
برج لاجیم در شمار آثار زمان تسلط آل زیار بر طبرستان در فاصله سالهای ۳۱۶ الی ۴۴۳ هجری قمری است.
این بنای تاریخی در خارج از یك گنبد مخروطی ساده و ظریف پوشیده شده كه در داخل به حالت مدور تغییر شكل می‌دهد. ورودی این بنای آجری در سمت شرق بوده و پایه گنبد به وسیله یك ردیف طاق نما تزئین گردیده اند. در كمر بند زیر گنبد دو كتیبه به خط كوفی و پهلوی بر روی هم قرار گرفته و مانند كمر بندی به دور برج پیچیده است. این دو كتیبه بشكل زیبائی با آجرهای تراش خورده در زمینه ای از گچ سفید نصب شده اند كتیبه با خط كوفی نام كیا اسماعیل ابوالفوراس شهریار ابن عباس صاحب بنا و تاریخ ۴۱۳ هجری قمری را نشان می‌دهد.
اهمیت برج لاجیم مانند برج اسكلت، بیشتر بدلیل دارا بودن كتیبه پهلوی در كنار كتیبه كوفی است. این امر نشان می دهد كه در قرن پنجم هجری قمری در این قسمت از ایران، حكمرانان وقت علاوه بر توجه به هنر دوران قبل از اسلام به خط رایج در دوره حكومت سلاطین ساسانی نیز اهمیت می داده اند.
در كتیبه كوفی نام و القاب صاحب مرقد خوانده می شود ولی نام سازنده آن مشخص نیست و تنها حدس و گمان و با توجه به قرینه اجزائی از كلمات باقی مانده می توان بدان دست یافت.
متن كتیبه چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم. هذا قبر القیم الكیا الجلیل ابوالفوراس شهریار بن العباس بن شهریار مولی امیرالمؤمنین رحمه الله امر بینائه فی سنه ثلاث محشر و اربعمانه، عمل الحسن بن علی.

تاریخ
بنای برج لاجیم متعلق به حد فاصل میان سقوط نخستین
سلسله باوندی و ظهور دومین سلسله این خاندان است. در این دوره هفتاد ساله، تمامی نواحی مازندران تحت تسلط آل زیار بود. ولی آنها بر كوهستانها تسلط نداشتند و بازندگان باوندیان منتظر فرصت بودند كه املاك خود را به دست آورند.
بنا بر روایات تاریخی منقول از
ابن اسفندیار، در زمان حكومت آلب ارسلان در سالهای ۴۵۵ تا ۴۶۶ هجری قمری سپهبد قارن بن سرخاب تا اندازه ای موفق شد كه بر مازندران تسلط یابد و قدرت خاندان وشمگیر را به زوال بكشاند. محل اقامت حكام باوندی در كوهستانهای جنوب مقر قدیمی آنها یعنی شهر ساری بود. ولی مشخص نیست كه ابوالفوراس شهریار در میان بزرگان باوندی دارای چه مقام مرتبتی بوده و با شهریار بن دارا كه به دست وشمگیر كشته شد و نیز سرخاب بن شهریار و قارن بن سرخاب و حسام الدوله ابن قارن سر سلسله شعبه دوم باوندیه چه نسبتی داشت.
برج لاجیم به مقبره امامزاده عبدالله نیز مشهور است. محیط دایره بنا در قاعده ۲۶۸۰ سانتی‌متر، قطر فضای داخلی ۵۴۷ سانتی‌متر و پهنای و روی آن ۱۱۲ سانتی‌متر می باشد.

دسترسی

جاده دسترسی به روستای لاجیم از شهر
زیرآب شروع می شود و پس از طی یك مسافت ۳۰ كیلومتری به سر گردنه مرتفعی می رسد كه از طبیعت و ارتفاعات جنگلی خارج و به چمنزار و بوته زارهای زیبا بدل می گردد. در میان سبزه زاران وسیع و گسترده یك منطقه بدون پوشش بوته ای مانند شبه‌جزیره‌ای كه از سه طرف به پرتگاههای عمیق مشرف است بچشم می خورد. در حاشیه پرتگاه در قدیم خندقی با دیوارهای عظیم وجود داشته كه احتمالا قلعه ای وسیع و پر اهمیت را تشكیل می داده كه برج مشهور لاجیم را در میان آن بنا كرده بودند.