-
مدیر بازنشسته
-
6 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
عیدی ندارم
عیدو امسال عیدی ندارم گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم عیدو امسال تنهای تنهام به جای عیدی عزیزم من تو رو میخوام
از وقتی رفتی غمگینه خونه گریم میگیره با هر بهونه رفتیو موندم با این همه درد هرگز نمیشه فراموشت کرد
عیدو امسال عیدی ندارم گذاشتی رفتی عزیزم من بی قرارم عیدو امسال تنهای تنهام به جای عیدی عزیزم من تو رو میخوام
اگر چه نیستی یاد تو اینجا عشقت توی قلب ماهاست هر جا که هستی خدا به همرات دعای خیر پشتو پنات
هرجا که رفتی خدا به همرات هر جا که هستی خدا به همرات
هرجا که رفتی خدا به همرات هر جا که هستی خدا به همرات
هرجا که رفتی خدا به همرات هر جا که هستی خدا به همرات
-
7 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
پنجره
وقتی که تنگه غروب بارون به شیشه میزنه همه غصه های دنیا توی سینه ای منه توی قطره های بارون میشکنه بغضه صدام
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام پشت این پنجره میشینمو اواز میخونم منتظر واسه رسیدنت تو بارون میمونم
زیره بارون انتظارت رنگ تازه ای داره منم عاشقترم انگار وقتی بارون میباره
بعضی وقتها که میایی سر روی شونم میذاری تموم غصه ها رو از دله من بر میداری
اما این فقط یه خوابه خوابه پشت پنجره وقته بیداری بازم غم میشینه تو هنجره غم میشینه تو هنجره
وقتی که تنگه غروب بارون به شیشه میزنه همه غصه های دنیا توی سینه ای منه توی قطره های بارون میشکنه بغضه صدام
دیگه غیر از یه دونه پنجره هیچی نمیخوام
بعضی وقتها که میایی سر روی شونم میذاری تموم غصه ها رو از دله من بر میداری
اما این فقط یه خوابه خوابه پشت پنجره وقته بیداری بازم غم میشینه تو هنجره غم میشینه تو هنجره
-
6 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
تا تو عاشقانه بودی شب من سحر نمیخواست به ستاره دل نمیبست از تو بیشتر نمیخواست
تا تو عاشقانه بودی شاعرانه بود بودن قهر بود غصه با تو دور بود گریه از من
تا تو عاشقانه بودی وازه هایی از ترانه قصه قصه ای یه رنگی شعر شعر عاشقانه
من به دنبال تو بودم تو به فکر هم زبونی من تموم بی قراری تو تموم مهربونی
تو به اشک اجازه دادی توی چشم من بشینه تا غرورمو شکستم گفتی عاشقی همینه
گفتی اما دل ندادی گفتی اما دل نبستی گفتی عاشقت نبودم ساده بودی که شکستی
ساده بودم مثل اینه تا تو عاشقانه بودی فقط از تو مینوشتم تا تو شاعرانه بودی
ساده بودم مثل اینه تا تو عاشقانه بودی فقط از تو مینوشتم تا تو شاعرانه بودی
تا تو عاشقانه بودیییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییی
-
5 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
با اینکه بی تاب منی بازم منو خط میزتی باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی
کی با یه جمله مثل من میتونه ارومت کنه اون لحظه های اخر از رفتن پشیمونت کنه
دلگیرم از این شهر سرد این کوچه های بی عبور وقتی به من فکر میکنی حس میکنم از راه دور
اخر یه شب این گریه ها سوی چشمامو میبره عطرت داره از پیرهنی که جا گذاشتی میپره
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنهاتر نشی رازی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
پیدات کنم حتی اگر پروازمو پرپر کنی محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
پیدات کنم حتی اگر پروازمو پرپر کنی محکم بگیرم دستتو احساسمو باور کنی
باید تو رو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست
باید تو رو پیدا کنم هر روز تنهاتر نشی رازی به با من بودنت حتی از این کمتر نشی
-
6 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
دنیای این روزهای من هم قد تنقوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزهای من درگیر تنهایی شده تنها مودارا میکنی دنیا عجب جایی شده
هر شب تو رویایی خودم اغوشتو تن میکنم اینده این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویایی خودم اغوشتو تن میکنم اینده این خونه رو با شمع روشن میکنم
در حسرت فردایی تو تقویممو پر میکنم هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم
هم سنگ این روزهای من حتی شبم تاریک نیست اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست
هر شب تو رویایی خودم اغوشتو تن میکنم اینده این خونه رو با شمع روشن میکنم
هر شب تو رویایی خودم اغوشتو تن میکنم اینده این خونه رو با شمع روشن میکنم
دنیای این روزهای من هم قد تنقوشم شده اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده
دنیای این روزهای من درگیر تنهایی شده تنها مودارا میکنی دنیا عجب جایی شده
-
5 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
موندم از کجا شروع شد که تو رو دوباره دیدم هنوز از راه نرسیدم قصه مون رسید
یکی جز من تو دلت بود واسه این بود بر نگشتم وقتی لبخندنتو دیدم حتی از خودم گذشتم
این فداکاری من رو دیگه جز من کی میدونه جز تویی که خوبی هامو دیگه یادت نمیمونه
شاید اصلا یادت بره که مثل قدیم جونه منی ولی یادت نره خوشبختی الانتو مدیونه منی
شاید اصلا یادت بره که مثل قدیم جونه منی ولی یادت نره خوشبختی الانتو مدیونه منی
وقتی محتاجه تو بودم تو فداکاری نکردی حال روز منو دیدی اما باز کاری نکردی
شونه خالی کردی از من با هزاز عذرو بهونه دلو دل کندن دوباره با در دیوار خونه
این فداکاری من رو دیگه جز من کی میدونه جز تویی که خوبی هامو دیگه یادت نمیمونه
شاید اصلا یادت بره که مثل قدیم جونه منی ولی یادت نره خوشبختی الانتو مدیونه منی
شاید اصلا یادت بره که مثل قدیم جونه منی ولی یادت نره خوشبختی الانتو مدیونه منی
-
5 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
قاصدک هان چه خبر آوردي ؟
از کجا وز که خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي اما اما
گرد بام و بر من
بي ثمر مي گردي . . .
انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز ديّار دياري
برو آنجا که بود چشم و گوشي با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
قاصدک
در دلم من
همه کورند و کرند . . .
دست بر دار از اين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
که دروغي تو، دروغ
که فريبي تو، فريب !
قاصدک
هان ... ولي ... آخر ... اي واي
راستي آيا رفتي با باد . . .
با توام آي کجا رفتي ، آي !
راستي آيا جايي خبري هست هنوز
مانده خاکستر گرمي جايي
در اجاقي ــ طمع شعله نمي بندم ــ
خردک شرري هست هنوز ؟
قاصدک
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند . . . .
-
4 کاربر از پست مفید ! asal ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
از اين تصميم بيهوده چه چيزي قسمتم بوده نگو با من از اين خواستن که حسرت همدمم بوده
چه فهميدي از اين گريه چه خوندي از نگاه من نبودي تو پناه من نبودي تو تکيه گاه من
تو اين تصميم بيهوده نشد تکرار دلشوره اگه حتي نگاه تو منو ميخوادو مجبوره
فراموشم شده روزي که به تو بودم وابسته توي حرفهام غم دنياست چه قدر دلگيرمو خسته
تو خواهش ميکني اما من نميتونم که برگردم من از دست رفتم انگار نميبيني پر از دردم
کجاي گريه هاي من رسيدي تو به داد من نبودي تو براي من نبودي تو به ياد من
از اين تصميم بيهوده چه چيزي قسمتم بوده نگو با من از اين خواستن که حسرت همدمم بوده
چه فهميدي از اين گريه چه خوندي از نگاه من نبودي تو پناه من نبودي تو تکيه گاه من
-
5 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
-
مدیر بازنشسته
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس
از این نا مهربونیها دارم از غصه میمیرم رفیقه روز تنهایی یه روز دستاتو میگیرم
تو این شب گریه میتونی پناه حق حقم باشی تو ای همزاد هر خونه چی میشه عاشقم باشی
دوباره من دوباره تو دوباره عشق دوباره ما دو هم نفس دو هم زبون دو هم سفر دو هم صدا
تو ای پایان تنهایی پناه اخر من باش تو این شب مرگی پاییز بهار باور من باش
بذار با مشرق چشمات شبم روشنترین باشه میخوام ایینه خونه با چشمات هم نشین باشه
دلم گرفت ای هم نفس پرم شکست تو این قفس تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس
-
5 کاربر از پست مفید ! ALi LOVE ! سپاس کرده اند .
مجوز های ارسال و ویرایش
- شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
- شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
- شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
- شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
-
مشاهده قوانین
انجمن