گپ و گفتی صمیمانه با معجزه قرن

مردم من را با قیافه بچگی می‌شناسند
شاید باید زودتر از اینها سراغ او می‌رفتیم. كسی كه تمامی مردم ایران از خردسالی او خاطره‌هایی به یاد می‌آورند. كسی كه وقتی نامش برده می‌شد همه برای طول عمرش دعا می‌كردند و برای موفقیت روز افزون او نذر و نیاز. دو ساله كه بود مادرش را كه استاد كلاس‌های آموزش قرآن بود همراهی می‌كرد و وقتی عموی او با اصرار فراوان از او تست گرفت فهمید باچه دریای استعدادی مواجه است. به همین راحتی در 5/2 سالگی استعدادش كشف شد. الان كه حدود 14 سال از آن زمان می‌گذرد روبروی نوجوانی قرار گرفته ام كه در لابه لای صفحات تاریخ گم نشد. قرار بود اول در جامعة القرآن همدیگر را ببینیم اما نشد و رفتیم به منزل دكتر! روی زمین نشستیم و با هم حرف زدیم. خبری از لوح‌ها و هدایایی كه از كشورها و نهادهای مختلف گرفته بود نبود، تنها یك قاب روی دیوار نشسته بود. از من استقبال می‌كند با همان لبخند دوران كودكی، وقتی از گذشته اش می‌پرسی آنقدر به نیكی از آن یاد می‌كند كه گویی خودش هم زمان را درك نكرده است ؛ مثل ما و خیلی از مردم دیگر كه وقتی او را می‌بینند به یادش نمی آورند. پایه 8 حوزه علمیه را می‌خواند و به گفته خودش هنوز خیلی از مسیر مانده كه طی نكرده است. برای كسی كه متولد 27 بهمن سال 69 است مطمئنا بخش عظیمی از راه طی نشده اما آنچه كه او تا امروز پشت سر گذاشته هم كم نبوده... این گفتگو تقدیم به همه دانشجویان راه علم و معرفت.

¤ از كسی كه بیش از 10 سال از او خبر ندارید چه سؤالی می‌پرسید؟ دكتر كجا بودید؟
- به همه نسل سومی‌ها و خوانندگان كیهان سلام عرض می‌كنم. جای خاصی نبودم. همین جا در شهر قم مشغول درس و بحث. ¤ الان اگر كسی شما را در كوچه و خیابان ببیند، می‌شناسد؟
- نه، نمی شناسند! چون بیشتر هنوز قیافه پنج یا شش سالگی من را در ذهن دارند و به نظرم اینطور بهتر است. در روایت آمده «در گمنامی راحتی است».¤ حالا چه چیزهایی می‌خوانید؟
- از نظر مطالعه محدودیت خاصی ندارم اما گرایش من بیشتر به مطالعه كتب اخلاقی و دینی است. ¤ از برنامه‌های آموزشی تلویزیونی تان هم خبری نیست...
- خب بعد از مدتی كه برنامه ریزی تحصیل من جدی تر شد زمان و فرصت كمتری دست می‌داد تا بتوانم در این گونه كارها شركت كنم و كم كم از برنامه‌های كاری من به طور خودكار حذف شد. ¤ در این مدت خودتان هم تدریس می‌كردید؟
- بله بعضا تدریس هم داشته ام. ¤ این روش‌های جدیدی كه برای حفظ به وجود آمده در زمان خود شما هم بود، فكر می‌كنید در جامعه جواب می‌دهد؟
- اصول حفظ از قدیم تا به حال تغییر نكرده یا با قرائت و تكرار یا از طریق استماع و یا از طریق نوشتن اما روش‌های تدریس و كلاسداری و شیوه‌های آموزشی تغییر كرده. این روش‌های جدید بحمدلله بسیار كارآمدند و من با تمام احترامی كه برای روش‌های سنتی قائلم اما از روش‌های جدید آموزشی استقبال می‌كنم. ¤ به فرزند خودتان چنین روشی پیشنهاد می‌كنید؟
- اگر شیوه‌ها و روش‌های بهتری در آن زمان ابداع شده باشد، حتما با آن شیوه‌ها با فرزندم كار می‌كنم. ¤ بعضی معتقدند به كودكی شما كمی ظلم شده(!) چون آن زمان كه باید برای شیطنت و بازیگوشی می‌گذاشتید بیشتر برای تحصیل و فراگرفتن قرآن صرف كردید. آغاز تحصیل از 5/2 سالگی خیلی توان می‌خواهد!
خیلی از مردم اینطوری فكر می‌كنند ولی اصلاً اینچنین نیست من در همان سن و سال شیطنت و تفریح خودم را داشتم، یادم می‌آید در یكی از برنامه‌هایی كه عده زیادی از خانم‌ها هم حضور داشتند در حال اجرای برنامه بودم و در همان حالی كه به سؤالات مطرح شده پاسخ می‌دادم با ماشین اسباب بازی كه در دست داشتم بازی می‌كردم ـ به قول بچه‌ها قام قام بازی ـ این اتفاق برای خیلی از آنها جالب بود در واقع باورشان نمی شد كه من دارم پاسخ سؤالاتشان را می‌دهم و همزمان ماشین بازی ام را هم می‌كنم.¤ این فاصله‌ای كه از نظر ارتباط بین شما و مردم اتفاق افتاد خود خواسته بود یا اینكه عامل دیگری داشت؟
نمی دانم از كدام فاصله می‌گویید! زیرا من همیشه در میان مردم و با مردم بوده ام و حضور مستمر من در استانها و شهرهای مختلف و در جمع‌های مردمی گواه این گفته است.¤ نگاه مردم و مسئولین به شما چگونه بود؟ الان چگونه است؟ هنوز دیدارها وجود دارد؟
نگاه مردم و مسئولین همیشه نگاهی توأم با لطف و احترام بوده چون مردم ما قرآن كریم و ذریه پیامبر (ص) را گرامی می‌دارند و احترام به حافظ قرآن را احترام و بزرگداشت خداوند متعال می‌دانند.¤ قرآن از نظر شما چه تعریفی دارد به عنوان یك نوجوان؟
فكر می‌كنم نگاه یك جوان به قرآن باید مانند نگاه او به عطر باشد، چطور وقتی از خانه خارج می‌شود خود را معطر می‌كند، همانطور برای معطر كردن روح خود باید با قرآن مأنوس باشد. باید قرآن در سینه اش باشد تا كم كم در گفتار و رفتارش تأثیر بگذارد. امام صادق(ع) مؤمنی را كه اهل قرآن نیست به رطبی تشبیه كرده اند كه گرچه شیرین است اما بویی ندارد، اما شیعه‌ای كه با قرآن است را تشبیه به ترنج كرده اند كه هم مزه خوبی دارد و هم بوی خوبی.¤ و فكر می‌كنید برای این زاویه دید كاری انجام شده؟
به نظر من در رابطه با قرآن كارهای ریشه‌ای صورت نگرفته، فقط اكتفا كرده ایم به بعضی از كارهای كلیشه‌ای در صدا و سیما و نمایشگاه‌های قرآنی در ماه مبارك رمضان، اگر چه تمام اینها در جای خود خوب است اما اصلاً كافی نیست و تا زمانی كه مسئله قرآن سرلوحه برنامه‌های اصلی مسئولین و مردم قرار نگیرد قرآن كریم در دل جوانان مان رسوخ نخواهد كرد.
¤ یك سریالی در ماه مبارك رمضان از تلویزیون با محوریت قرآن كریم پخش شد (صاحبدلان) نظر شما در مورد فعالیت‌های هنری از این دست كه نگاه ارزشی به قرآن دارند چیست؟
ما وظیفه داریم از تمام ابزار ممكن برای معرفی قرآن و آوردن آن به صحنه زندگی مردم استفاده كنیم، یكی از ابزار مؤثر و پرمخاطب، پنجره سینما و تلویزیون است كه سینمای مذهبی و دینی ما به عقیده من گامهای موفقی برداشته، اما نباید اینطور باشد كه فقط در ماه رمضان شاهد چنین نگاهی و حركتی باشیم، یكی از علائم آخرالزمان این است كه «لایعبدون الله الا فی شهر رمضان» یعنی مردم آخرالزمان تنها در ماه مبارك رمضان خدا را عبارت می‌كنند!¤ رادیو قرآن و شبكه قرآن به عنوان رسانه‌ای دیداری و شنیداری كلام خدا ، تا چه حد توانسته اند این دغدغه شما را مرتفع كنند؟
به نظرم یكی از بركات نظام اسلامی ما همین رادیو معارف و صدا و سیمای قرآن است البته نباید طوری شود كه شبكه‌های دیگر رادیویی و تلویزیونی از قرآن كریم بی نصیب بمانند مخصوصاً شبكه سه كه شبكه جوان است.¤ «اینترنت» به عنوان رسانه‌ای جهانی چقدر می‌تواند كمك حال ما باشد؟
اینترنت به دلیل دارا بودن زبان مشترك در تمامی دنیا یكی از پل‌های ارتباطی مناسب برای ترویج معارف دینی است. ما هم باید از این ابزار قدرتمند كمال استفاده را ببریم كه البته این دیگر به خلاقیت و توانمندی ما برمی گردد تا چگونه از آن بهره بگیریم.¤ به چه كسانی از نظرعلمی مدیون هستید؟
پدرم كه به عنوان اولین استاد و راهنمای من بودند. حجت الاسلام غرویان به عنوان استاد منطق كه درس لمعه را نیز نزد ایشان آموختم. حجت الاسلام سیداحمد خاتمی، و استاد پناهیان كه علم خطابه را از ایشان فرا گرفتم.¤ با سؤالات یك كلمه‌ای نسل سومی موافقی؟
بله!¤ دلتنگی؟
كسی كه با قرآن باشد، هیچگاه دلتنگ نمی شود.¤ نفس؟
باید مراقبش بود بویژه خانواده اماره اش.¤ مرگ؟
برای انسانهای خوب پلی است كه با عبور از آن به بهشت می‌رسند.¤ گناه؟
آتشی كه نزدیكی به آن هم بدجوری می‌سوزاند.¤ روشنفكری دینی؟
بیداری.¤ RAM 512
(با تعجب نگاه می‌كند) یك قسمت سخت افزاری از كامپیوتر.¤ باورم نمی شد بدانید.
جدی!؟¤ اینترنت؟
بهترین وسیله برای نشر اسلام.¤ حوزه یا دانشگاه؟
هر دوانه.¤ منتظر؟
اهل كار و فعالیت.¤ شهید؟
شمع.¤ جشن پتو؟
خاطره زیبای جوانی.¤ عشق؟
قلب مؤمن.¤ آمریكا؟
كلكسیون بدیها.¤انرژی هسته‌ای؟
حق مسلم تمام ملت‌ها.¤ سیاست؟
عین دیانت.¤ انتخابات مجلس خبرگان؟
سرنوشت ساز.¤ رهبری؟
نائب الامام.¤ هم مباحثه ای؟
دوست صمیمی.¤ ان قلت؟
نصف علم.¤ ورزش؟
لازم برای همه.¤ فوتبال بازی می‌كنی یا تماشا می‌كنی؟
هر دو! هم بازی می‌كنم هم تماشا می‌كنم.¤ پدر؟
اولین معلم و بهترین دوستم.
¤ خاطره شیرین قرآنی؟
در برنامه پرسش و پاسخ قرآنی كه در عربستان و در جمع صدها وهابی داشتم، همه آنها را شكست دادم.¤ خاطره غیرقرآنی؟
در هشت سالگی روزی با گروهی از بچه‌ها به اردو رفته بودیم، صبح زود بعد از نماز در حالی كه همه خواب بودند من با زغال صورت همه شان را سیاه كردم و آن پنجاه نفر هیچ وقت نفهمیدند كه چه كسی آنها را سیاه كرده بود!!!¤ خدا را شناختی؟
هنوز خودم را هم نشناخته ام!¤ میزان و معیار زندگی؟
پیامبر اعظم(ص)¤ موسیقی؟
گوش می‌كنم. (با خنده) اما از نوع قرآنی آن.¤ آخرین كتابی كه خواندی؟
اخلاق در قرآن از آیت الله مكارم شیرازی.¤ شعر؟
می خوانم. اما نه به اندازه‌ای كه خیلی‌ها می‌خوانند.¤ گلستان سعدی؟
سومین كتابی كه آن را خواندم و حفظ كردم.¤ دیوان حافظ؟
از دولت قرآن پدید آمده.¤ روزنامه؟
سر می‌زنم اما خواننده حرفه‌ای و افراطی روزنامه نیستم.¤ دكتر محمدحسین طباطبایی؟
مسكین ابن مسكین، اقل لخلیفه بل لا شی فی الحقیقه... ¤ بینش 10 سال پیش محمدحسین طباطبایی با الان چه تفاوت‌هایی دارد؟
هر چه می‌خوانم وجلوتر می‌روم خود را فقیرتر ونیازمندتر می‌یابم.¤ «لایكلف الله نفساً الا وسعها»؟
به نظر من برای رسیدن به هدف و پیشرفت، باید وظیفه خودمان را بیش از توانی كه داریم بدانیم.¤ ممنون از این كه به بچه‌های نسل سوم فرصت گفت و گو دادید؟
من هم از این كه به من فرصت صحبت كردن دادید تشكر می‌كنم.
منبع:
كیهان