یک لحظه چشمان خود را ببندید و تصور کنید که اگر بشر موفق به کشف و استفاده از فلزات نشده بود در چه دنیایی زندگی می کردیم؟! مسلما در دنیایی کاملا متفاوت به سر می بردیم. حال دوباره چشم خود را ببندید و تصور کنید که اگر اسکندر مقدونی به دنیا نیامده بود در چه دنیایی زندگی می کردیم؟! بله! اگر اسکندر مقدونی به دنیا نمی آمد امروز در دنیایی زندگی می کردیم که کاملا از دنیای فعلی متفاوت بود. دنیایی که حتی تصور آن نیز مشکل به نظر می رسد. اسکندر کبیر -که خود شاگرد معلم اول فلسفه ارسطو بود- یکی از تاثیر گذارترین کشورگشایان و فاتحین تاریخ است. اسکندر از معدود سردارانی است که با اتکا به مهارتهای خود چه در زمنیه نظامی گری و چه در زمینه مدیریت توانست دنیا را عوض کند. او بزرگترین ابرقدرت زمان خود یعنی امپراطوری هخامنشی را توانست تنها در 3 نبرد شکست دهد، مصر را فتح کرد و تا حوزه رود سند اسب راند. اسکندر سفر خود را در 21 سالگی شروع کرد و در هنگام مرگ مالک نیمی از دنیای شناخته شده آن زمان بود بدون اینکه شکستی خورده باشد. اسکندر در زمان مرگ تنها 33 سال داشت. در این مقاله نگاهی به 3 پیروزی درخشان او بر سپاه ایران می اندازیم اما قبل از آن بد نیست که به صورت اجمالی به بررسی ارتش او که عامل اصلی پیروزیهای اسکندر بود بپردازیم:

انقلاب نظامی فیلیپ

فیلیپ دوم پدر اسکندر فرمانروای مقدونیه بود. در آن دوران یونان عبارت بود از چند دولت-شهر که همواره در حال نزاع با یکدیگر بودند و حکومت مرکزی در بین یونانی زبانهای جایی نداشت. آنها با اینکه مردمانی شجاع بودند هیچگاه با هم متحد نمی شدند و اغلب شجاعت خود را به صورت ارسال مزدور در اختیار دیگر دولتها و مخصوصا امپراطوری هخامنشی می گذاشتند. تعداد زیادی سردار و دریاسالار یونانی در سپاه ایران خدمت می کردند و قدرت زیادی به ارتش هخامنشی بخشیده بودند. فیلیپ با انقلابی که در تفکر نظامی و شیوه های جنگی مقدونی ها داد توانست تمام یونان را فتح کرده و یکپارچه کند. او جنگیدن را به زندگی مقدونی ها تبدیل کرد. تا قبل از فیلیپ مقدونی ها به صورت پاره وقت به جنگ می رفتند و بیشتر وقت خود را در مزارع می گذارندند اما فیلیپ از آنها سپاهی دائم تشکیل داد. او تاکتیک سنتی جنگی یونانی ها یعنی فالانکس را بهبود بخشید و بین فالانکسها، سواره نظام و کمانداران هماهنگی ایجاد کرد که توان جنگی سپاه مقدونی را به نحو فزاینده ای افزایش می داد.

فالانکسها که بودند؟


فالانکس یونانی دیواره ای از نیزه و زره

فالانکس عبارت بود از چند ردیف سرباز که نیزه های بلند در دست داشتند و تمام ردیفها در هنگام نبرد نیزه خود را به سمت جلو نگه می داشتند. این آرایش باعث می شد که بتوانند سواره نظام و پیاده نظام دشمن را به راحتی تحت فشار بگذارند. نیزه هایی که فیلیپ برای فالانکسهایش استفاده کرد تا 6 متر طول داشتند که بلندتر از نیزه های سنتی یونانی ها بود. این نیزه های که دودستی بکار میرفتند در دفاع و حمله به خوبی استفاده می شدند. اولین پیروزی مهم فالانکسهای یونانی در دشت ماراتن در برابر سپاه خشایارشاه به دست آمد که باعث شد خشایارشاه اندیشه فتح یونان را از سربه در کند.

فالانکسها آرایشی غیرقابل انعطاف داشتند و در میدان نبرد به سختی می توانستند آرایش آنها را تغییر جهت دهند. به همین دلیل پهلوها و پشت آنها نقطه ضعف آنها بود و سواره نظام با حملات از پهلو و پشت می توانست که آنها را مضمحل کند. از این رو فیلیپ در آرایش سپاه خود گردانهای فالانکس خود را در مرکز سپاه قرار می داد و طرفین آنها را توسط پیاده نظام و سواره نظام پوشش می داد.


فالانکس سنتی یونان معروف به هوپلایت

سواره نظام مقدونی

سواره نظام مقدونی از دو دسته کلی تشکیل می شدند. دسته اول سواران نخبه (کامپانیون) بود که از نجبای مقدونی تشکیل می شد و دسته دوم تسلاین ها بودند. سواره نظام نخبه از نیزه های 3متری استفاده می کرد و زره سنگین می پوشید. ساختار سواره نظام تسالاین نیز مانند سواره نظام نخبه بود اما آنها نیزه ای کوتاه تر داشتند و در آرایش نزدیکتری می جنگیدند. سواره نظام سبک وظیفه حفظ جناح ها و انجام ماموریتهای شناسایی را داشت. سواره نظام نخبه در هنگام حمله مانند یک مثلث قرار می گرفتند و سعی می کردند با حملات جناحی خطوط دشمن را بشکافند. اسکندر خود همواره فرماندهی آنان را بر عهده می گرفت و سعی می کرد که ضعیفترین نقطه حریف را یافته و با سرعت آن را بشکافد. به این ترتیب تعادل حریف به هم می خورد و به زودی تمام نبرد را از دست میداد.


آرایش سپاه فیلیپ واسکندر در میدان نبرد

نبرد گرانیکوس

تاریخ: سال 334 قبل از میلاد
محل: رود گرانیکوس، بیگاکای امروزی در ترکیه
نتیجه: پیروزی قاطع اسکندر

متخاصمین
مقدونیها و اتحادیه یونانیها در برابر هخامنشیان و مزدوران یونانی

فرماندهان
اسکندرکبیر، پارمنیون، کلیتوس سیاه اسپیتریداتس، مهرداد، ممنون رودسی

استعداد
5000سوارنظام؛30000پیاده 15000سواره نظام ایرانی؛10000پیاده نظام ایرانی(پلتاست)؛8000مزدوریونا نی
تلفات


این نبرد که در آسیای صغیر روی داد اولین پیروزی بزرگ اسکندر بر ایرانی ها بود. او پس از عبور از تنگه داردانل، در کنار رود گرانیکوس با سپاه ایران که توسط ساتراپهای (استانداران) ایرانی هدایت می شد برخورد کرد و برای غلبه بر آنها مجبور شد که با جنگیدن از رود خروشان عبور کند.


مسیر سپاه اسکندر پس از خروج از یونان تا رسیدن به گرانیکوس

مرحله اول



تصویر بالا موقعیت ابتدایی هر دو ارتش را نمایش می دهد. ایرانی ها طول ساحل رود را توسط سواره نظام گرفته و پیاده نظام خود را در پشت آنها قرار داده بودند. اولین حرکت با فرستادن سواره نظام نیکانور توسط اسکندر آغاز شد در حالیکه یک گردان از پیاده نظام نخبه آنها را پشتیبانی می کردند (پیکان شماره1 در نقشه). آنها به انتهای چپ صفوف دشمن حمله بردند. این حمله سبب شد تا قسمتی از نیروهای ایرانی از قسمت میانی جناح چپ به منتها الیه جناح چپشان برای کمک به ممنون رودسی فرستاده شوند.(پیکان شماره 2 در نقشه) این حمله را می توان تمرکز نیروها در یک مسیر اصلی نامید. هنگامی که میانه جناح چپ ایرانی ها ضعیف شد، اسکندر تمام جناح راست خود را در حمله بر نقطه ضعف ایجاد شده در خطوط دشمن متمرکز کرد.



نبرد زمانی مغلوبه شد که مقدونی ها توانستند ایرانی ها را از ساحل رودخانه به بالای تپه (جایی که فالانکسها توانایی جنگیدن نداشتند) عقب برانند. سپس فالانکسها به زمینهای مسطح پشت سواره نظام بالا آمد و در یک خط قرار گرفت تا از حمله پشتیبانی کند. اسکندر با کلاهخود آراسته اش در میدان آشکار بود و تمام فرماندهان ایرانی کوشش خود را بر پایه حمله به وی قرار دادند. در طی این نبرد، اسکندر تعدادی نیزه را خردکرد و همیشه کسی بود که نیزه ای دیگر به دست او بدهد. اما در یک لحظه اوضاع خیلی خطرناک شد. اسکندر از پشت سر مورد حمله قرار گرفت و تنها واکنش سریع کلیتوس بود که جان او را نجات داد. کلیتوس یکی از قدیمی ترین فرماندهان سپاه اسکندر بود و بعدها با اسکندر درافتاد و کشته شد و از این رو وی را کلیتوس سیاه می نامند.

مرحله دوم



حال تمام کوششها بر عقب راندن کامل دشمن از ساحل تمرکز پیدا کرده است. سواره نظام نخبه اسکندر با موفقیت خط دشمن را شکستند و کمی بعد اجازه دادند تا فالانکسها خطوط خود را پس از عبور از رودخانه شکل دهند و حمله را از سر گیرند. پس از آن، سواره نظام توسط پیاده نظام پشتیبانی شد و جلو رفت. حال خطوط ایرانی ها شکسته است و جز فرار چیزی نمی تواند آنها را محافظت کند.

مرحله سوم

پس از شکستن خطوط ایرانی ها مقدونی ها مزدوران یونانی را شکست دادند. با توجه به قانون اتحادیه کورنیتی، هیچ یونانی حق نداشت در صف دشمنان یونان بجنگند. به همین دلیل تمام مزدوران یونانی به عنوان خائن شناخته شدند و پس از زد و خورد کوتاهی تمامی آنها جز معدودی (حدود2000نفر) کشته شدند. نجات یافتگان را در مزارع مقدونیه به بردگی گرفتند. پس از دوسال آتنی ها و اهالی دیگر شهرها به شفاعت از آنها برخواستند و اسکندر آنها را عفو و آزاد کرد.

نقشه خلاصه نبرد:

150نفر 4000نفرکشته؛2000نفراسیر