روز دوم از عملیات پیاده شدن سربازان آمریکایی در آنزیو ایتالیا بود. سیلوستر سر خود را اندکی بالاگرفت تا آشیانه مسلسل آلمانها را ببیند. سربازان آلمانی بدون توقف شلیک می کردند و گروهانی که مسئولیت هدایت آن با سیلوستر بود کاملا زمین گیرشده بود. اما این وضعیت را زیاد نمی شد ادامه داد چرا که توپخانه آلمان می توانست آن منطقه را تبدیل به یک کشتارگاه کند.
سیلوستر باز هم دزدکی نگاهی انداخت. مسافت 180 متر تا مسلسل دشمن فاصله بود و در این فاصله هیچ مانع یا جانپناهی دیده نمی شد. زمین منطقه لخت لخت بود. چاره ای نبود، سیلوستر مسلسل دستی اش را در دست گرفت و به سرعت شروع کرد به دویدن. او 3 بار تیر خورد اما هربار به پا خواست تا پیشروی بیرحمانه اش را ادامه دهد. سیلوستر با زخم عمقی در شانه و دست راست شکسته خود را به آشیانه مسلسل دشمن رساند و با دست سالم خود از فاصله 15 متری 2 مسلسل چی آلمانی را به رگبار بست. 10 نفر دیگر از آلمانها چاره ای جز تسلیم شدن نداشتند.
پس از این موفقیت، سیلوستر سربازانش را به جلو فراخواند. هم قطارانش به وی اصرار کردند که از جنگ دست بکشد تا او را برای مداوا به پشت جبهه اعزام کنند اما او درخواست آنها را رد کرد و از آنان خواست که به پیشروی خود ادامه دهند. یک سنگر دیگر در فاصله 90 متری بود و گروهبان جوان با نادیده گرفتن باران گلوله ای که به سویش روان بود به سمت سنگر دشمن یورش برد. هنگامی که گلوله های مسلسل آلمانها او را به زمین دوختند همقطارانش روحیه ای مضاعف گرفتند و به سوی سنگرهای آلمانی حمله بردند. سیلوستر با قربانی کردن خود، جنگ شجاعانه و از خودگذشتگی اش مسئول مستقیم از بین بردن 20 سرباز دشمن شد. سیلوسترآنتالوک توانست یک سنگر دشمن را به تنهایی فتح کند و راه پیشرفت گروهانش را هموار سازد.
منبع مجله اطلاعات هفتگی