وقتی درباره تحقیقات روانشناسی و استفاده از روشهای علمی برای شناخت رفتار آدمی
صحبت میکنیم،در این صورت با علم روانشناسی سرو کار داریم و هنگامی که درباره
کاربرد یافته های روانشناسی در ابعاد گوناگون حیات انسانی سخن میگوییم ، حرفه
روانشناسی را مورد توجه قرار دادیم.
حال در تعریف روانشناسی کار میتوان گفت:
رشته ای از روانشناسی که در آن رفتار آدمی در رابطه با کار مورد مطالعه قرار میگیرد. هدف اصلی روانشناس کار نیز مطالعه و کاربرد آن دسته از اصول و یافته های علم روانشناسی است که در رابطه بین انسان و کار او تاثیر میگذارد.
قلمرو روانشناسی کار:
1-پیوند تنگاتنگی با کار دارد و رفتار آدمی را در رابطه با آن،تحت مطالعه و بررسی
قرار میدهد.
2-برای به حداقل مشکلات انسانی در کار،از قوانین و یافته های روانشناسی استفاده میکند.
روانشناسی صنعتی:
در تعریف روانشناسی صنعتی( که اکنون دیگرازاین اصطلاح استفاده نمیشود) آمده است:
مطالعه رفتار آدمی در جنبه هایی از حیات که به کار مربوط میشود و بهره گیری از
دانش حاصل از رفتار آدمی جهت به حداقل رسانیدن مشکلات وی در کار(مک کورکیک، و ایلگن1982). از دهه 1970 به بعد به دلیل همپوشی مباحث دو رشته روانشناسی صنعتی و روانشناسی سازمانی به یکدیگر، صاحبنظران ترجیح دادند این دو زمینه را با هم ادغام کنند واز آن دهه به بعد روانشناسی صنعتی-سازمانی را بکار گیرند.
روانشناسی صنعتی-سازمانی:
کاربرد اصول روانشناسی در محل کار و مطالعه عواملی که در سازمانها بر کارکنان
اثر میگذارد.( آموت 2003) به اعتقاد اسپکتور روانشناسی صنعتی و سازمانی، یعنی یافتن اصول علمی و به کارگیری آن در محل کار. نگاهی دقیق به تعاریف گوناگون روانشناسی کارو روانشناسی صنعتی-سازمانی نشان میدهد که هر چند که عناوین این دو با یکدیگر تفاوت دارند و انتظار میرود روانشناسی صنعتی-سازمانی تنها درسازمانهای صنعتی و روانشنای کار در همه سازمانها (یعنی سازمانهای آموزشی،پژوهشی،خدماتی،تولی دی،نظامی، انتظامی و...) کاربرد داشته باشد،ولی روانشناسی کار و روانشناسی صنعتی- سازمانی با هم شباهت بسیار دارند.
نکته ای که حائز اهمیت است این است که امروزه در کلیه سازمانهای موفق از
دستاوردهای این علوم استفاده گسترده ای میشود و مدیران با استفاده از اطلاعاتی
که متخصصان این امر در اختیارشان میگذارند عملکرد بهتری از خود به
نمایش میگذارند و سطح مدیریت خود را ارتقاء میدهند.