با
مقدمه
درسالهای اخیر طلاق به عنوان بک معضل بزرگ اجتماعی مطرح است ومتاسفانه بسیاری ازازدواجها درطول زندگی خصوصا درسالهای نخست باشکست مواجه میشود ودانستن برخی ازدلایل وآثارآن برروی زن وشوهر وبخصوص فرزندان می تواند به شما دربهبود روابط زندگیتان کمک کند.
تعریف طلاق
طلاق یعنی رها شدن وبه بن بست رسیدن درارتباط زناشوئی که درطی فرایندی بین زن ومردشکل میگیرد وبارسیدن به مرحله حاد به جدائی ختم میگردد.

طلاق درجوامع سنتی
درنگاه جامعه سنتی جدائی وطلاق یک واژه تنفر آمیز است وهمه افراد جامعه بشدت ازآن فرارمیکنند ومعتقدند دختربالباس سفید به خانه بخت میرود وباکفن باید ازآن خارج شود،وهرگزنباید ازاین کلمه یادی کند تاعواقب اجتماعی طلاق دامن گیر آنها نگردد ،دلایل چنین نگاهی راباید درنگاه مردسالارانه اینگونه جوامع دید ازقبیل:
1- نگاه منفی جامعه به یک زن مطلقه
2-ترس زن ازعدم موفقیت درازدواج مجدد
3-ترس ازعدم توان اداره کردن امورات زندگی پس ازطلاق بدلیل نداشتن استقلال مالی
4-وجودقوانین سخت ودست وپاگیر درموقع طلاق
5-عدم وجود قوانین مناسب درحمایت اززن جهت دریافت مهریه درصورت درخواست طلاق ازطرف زن
6-عدم برخورداری حق حضانت فرزند وممانعت زوج دردیدار زوجه ازفرزندان بعد ازجدائی
7- طردشدن زنان ازطرف خانواده وجامعه پس ازجدائی
بنابراین زنان درجامعه سنتی ترجیح میدهند بسوزند وبسازندودرصورت وقوع هرگونه مشکلات زناشوئی به یک زندگی بدون لذت واحساس عاطفی ادامه دهند معمولا مردان درچنین جوامعی بدلیل بارمالی متقاضی طلاق نمیباشد.درچنین جامعه ای عموما مردان ازآزادی عمل واستقلال مالی بیشتری برخوردارند.چنین جوامعی مدعی پایین بودن آمار طلاق هستند درحالی که زندگی کردن اجباری درزیر یک سقف دلیل برارتباط سالم زناشوئی نیست .واینگونه افرادناچارندتاپایان عمرباطلاق عاطفی بسربرند.

طلاق درجوامع مدرنیته

براساس تحقیقات صورت گرفته بیشترین ٱمارطلاق درجهان متعلق به ایالات متحده ٱمریکا است که بیش ازنیمی ازازدواجها درآن کشورمنجربه جدائی میگردد ودردیگرکشورهای توسعه یافته نیز بیش ازیک سوم ازدواجها به جدائی می انجامد ،درکشورهای درحال توسعه مانند ایران نیز که درحال گذار ازجامعه سنتی به مدرنیته میباشند نیز شاهد رشد این پدیده میباشیم ، براساس ٱمارثبت احوال ایران درهرساعت سيزده طلاق درکشوربه ثبت میرسد،وهمچنین 70٪ازتقاضاهای طلاق ازطرف زنان بوده وبیش از80٪ازطلاقها به صورت توافقی انجام شده ودر80٪طلاقها خانمها بابذل مهریه توانستند ازهمسران خودجداشوند ومهمترین دلائل آن فقر، بیکاری ،اعتیاد ،فساداخلاقی وعدم تفاهم اعلام گردیده وبالاخره نموداررشد آن بسته به وضعیت فرهنگی ، اجتماعی، تحصیلی واقتصادی زنان درکلانشهرهابیشترازشهرهائی است که هنوزنگاه سنتی ومذهبی درآنها حفظ شده است. درذیل به دیگر عوامل طلاق درجوامع مدرنیته اشاره میکنیم.


1-کم رنگ شدن باورهاواعتقادات مذهبی
2-تحصیلات وافزایش آگاهی زنان ازحقوق خود
3-آزادی جنسی : یکی دیگر ازدلائلی که می تواند منجر به جدائی شود روابط آزادجنسی است برخلاف جوامع سنتی که انحصارکارکرد رابطه جنسی رامحدود به نهاد خانواده میداند زن ومرد میتوانند خیلی راحت بدون ازدواج بایکدیگر زندگی کنند وحتی صاحب فرزند نیز بشوند بنابراین زوجها تلاشی برای نگاه داشتن زندگیشان نمیکنند وباکوچکترین اختلافی تقاضای طلاق میکنند.
4-حمایت جنبش های فمنیستی از زنان: این مراکز باتشویق خانواده ها به طلاق تلاش میکنند تاطلاق رابرای زنان جذاب ترنمایند البته این مسئله باحمایت شرکتهای خصوصی که مراکز نگهداری ازفرزندان بدون سرپرست رااداره میکنند بی ارتباط نیست.
5-استقلال اقتصادی زنان:درجوامع سنتی زنان بدلیل وابستگی مالی به شوهران خود ناگزیربه تحمل زندگی بودند ولی باورود زنان به بازارکاروکسب استقلال مالی دیگر زنان هراسی ازجداشدن ندارند
6-عشق های رمانتیک: دختروپسر برپایه احساسات هیجانی وزودگذر به همدیگر علاقه مند میشوند وپس ازفروکش کردن غرایز جنسی نسبت به همدیگر سردشده ودلیلی به ادامه این ارتباط نمی بینند
7-تغییر درقوانین مربوط به طلاق: امروزه درجوامع مدرن گرفتن طلاق ازهرزمان دیگری آسان ترشده وقوانین ووکلای برجسته درجهت تسهیل امر طلاق بسیار اثر گذاراست.
8-تصادم فرهنگی: باورود چشمگیر جوانان به دانشگاهها ومراکزعالی طبعا افراد بافرهنگهای مختلف بایکدیگر آشنا شده ودرمواری پایه ازدواجها ریخته میشود وپس ازمدتی بدلیل همین اختلافات فرهنگی کارشان به اختلاف وجدائی میکشد
9-عدم همسانی(هم کفوبودن) درازدواج
10-کاهش قباحت طلاق دربین افکارعمومی
11-عدم مشورت باوالدین واستفاده نکردن ازتچارب آنها
12-زیاده خواهی وتوقعات نابجا
13-عدم تلاش برای اصلاح امور
14-عدم تفاهم طرفین
طلاق دراسلام
اسلام ازدواج رابه عنوان یک پیوند مقدس ودارای کارکردهای متعدد فردی واجتماعی وضروری میداند وبدان تاکید فراوان میورزد وطلاق راامری ناپسند معرفی میکند وتمام تلاش خودرادرجهت پرهیز خانواده ها ازطلاق بکارمیبندد ،ولی درعین حال درمواردی که مصالح خانواده ایجاب کند آن رابه عنوان آخرین راه حل مجازدانسته است درمواردی که خانواده کارکردهای مطلوب خودراازدست بدهد وادامه زندگی مشترک بامفاسدی که پیامدهای ان ازپیامدهای طلاق بیشترباشد حکم به جدائی داده است . دراسلام توصیه های فراوانی درمورد بردباری وگذشت همسران نسبت به یکدیگروتحمل مشکلات اقتصادی وزناشوئی شده است تابنای مقدس خانواده حفظ گردد وبرای تحقق این هدف عمدتا برراهبردهای اخلاقی وتربیتی تاکید کرده است وکمتر به محدودیتهای شدید قانونی روی اورده زیرا درفرض مشکلات زناشوئی جلوگیری ازمتارکه وجدائی ضامن بقای خانواده نیست .