نمایش نتایج: از شماره 1 تا 5 , از مجموع 5

موضوع: حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    Smile حضرت آيت الله العظمى حاج سيد على حسينى سيستانى



    ولادت

    حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى در روز 9 ربيع الاول سال 1349 هـ ق در شهر مقدس مشهد متولد گرديد و پدرش به ميمنت نام جدش ايشان را على نام نهاد.
    نام پدر گراميشان مرحوم سيد محمد باقر و نام جد ايشان كه از بزرگان علم و زهد بوده سيد على مىباشد كه زندگينامه ايشان را مرحوم شيخ آقا بزرگ طهرانى در طبقات أعلام الشيعه (قسمت چهارم ص 1432) ذكر نموده است كه گفته شده ايشان در نجف از شاگردان مولى على نهاوندى و در سامراء از شاگردان مجدد شيرازى سپس از شاگردان خاص مرحوم سيد اسماعيل صدر گرديد. و در حدود سال 1308 هـ به شهر مقدس مشهد بازگرديد و در آنجا مستقر گشت. و از مهمترين شاگردانش فقيد بزرگوار شيخ محمد رضا آل ياسين (قدس سره) مىباشد.
    خاندان ايشان كه از سادات حسينى مىباشند در عهد صفوى در اصفهان مىزيستند كه از طرف سلطان حسين صفوى جد اعلاى ايشان سيد محمد را به منصب شيخ الاسلامى در سيستان منصوب نمود و ايشان به آنجا منتقل شده و با خانواده شان در آنجا سكنى گزيدند.
    از نواده هاى ايشان سيد على جد معظم له اولين شخصى بود كه به شهر مقدس مشهد مهاجرت نمود و در مدرسه مرحوم ملا محمد باقر سبزوارى مستقر گرديد و از آنجا براى تكميل درس خود به نجف اشرف مهاجرت نموده است.

    معظم له در پنج سالگى به تعليم قرآن كريم پرداخت سپس وارد مدرسه دار التعليم دينى به منظور آموختن، خواندن و نوشتن و غيره شد كه در اين مدت خوشنويسى را از استاد فن ميرزا على آقا ظالم آموخت.
    در سال 1360 هـ به امر پدر بزرگوارش شروع به آموختن مقدمات علوم حوزوى پرداخت كه مجموعه اى از دروس ادبى همچون شرح الفيه ابن مالك، مغنى ابن هشام و مطول تفتازانى و مقامات حريرى و شرح النظام را نزد مرحوم اديب نيشابورى و بعضى ديگر از اساتيد فن پرداخت. و شرح لمعه و قوانين را نزد مرحوم سيد احمد يزدى معروف به نهنگ خواند و قسمتى از دروس سطوح مثل مكاسب و رسائل و كفايه را نزد عالم جليل شيخ هاشم قزوينى خواند.
    و تعدادى از كتب فلسفى همچون شرح منظومه سبزوارى و شرح الاشراق و اسفار را نزد مرحوم آيسى خواند و شوارق الالهام را نزد مرحوم شيخ مجتبى قزوينى آموخت و از محضر علامه محقق ميرزا مهدى اصفهانى متوفى 1365 هـ بهره هاى فراوان برد. همچنين از محضر ميرزا مهدى آشتيانى و ميرزا هاشم قزوينى بهره ها برده است.

    پس از فراگيرى علوم ابتدائى مقدمات و سطح، نزد برخى از اساتيد و مدرسان به فراگيرى علوم عقليه و معارف الهيه پرداخت. سپس در سال 1368 هـ به شهر مقدس قم مهاجرت نموده و از محضر مرجع بزرگ آيت الله بروجردى (قدس سره) در فقه و اصول بهره هاى فراوان برد و از دانش و معرفت فقهى او بويژه در علم رجال و حديث استفاده هاى بسيارى نمود. وى همچنين در دروس فقيه و عالم فاضل سيد حجت كوهكمرى (قدس سره) و تعدادى از علماى معروف آن دوره شركت نمود.

    معظم له در مدت اقامت در قم با مكاتباتى كه مرحوم سيد على بهبهانى (يكى از علماى برجسته اهواز و از تابعين مدرسه محقق شيخ هادى طهرانى) كه موضوع مورد مكاتبه بعضى از مسائل قبله بوده بطورى كه معظم له در اين مسائل مناقشات مفصلى با مرحوم بهبهانى حول آراء مرحوم محقق طهرانى داشته و مرحوم بهبهانى از آراء استاد خود دفاع مىكرده، پس از مدتى مكاتبه مرحوم بهبهانى نامه تشكرى براى معظم له فرستاده و از ايشان تمجيد و تقدير كاملى نمود. و قرار بر آن شد كه بقيه بحث موقع تشرف ايشان به مشهد انجام گردد.
    در سال 1371 هـ معظم له از قم به نجف اشرف مهاجرت نمود، كه در روز اربعين حسينى (عليه السلام) وارد كربلا گرديد سپس به نجف سفر نمود، و در مدرسه بخارائى وارد شده و مستقر گرديدند. كه در محضر اساتيد بزرگى همچون آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) در فقه و اصول به مدت طولانى حاضر گرديد و همچنين در اين مدت هم در دروس بزرگانى همچون آيت الله حكيم و آيت الله شاهرودى (قدس سرهما) حاضر گرديد.

    در سال 1380 هـ معظم له تصميم به رجوع موطن خود مشهد گرفت و چون تصور مىنمود كه در آنجا مستقر خواهد شد، از اينرو اساتيدش آيت الله خوئى و شيخ حسين حلى (قدس سرهما) شهادت رسيدن به درجه اجتهاد را براى او مكتوب نمودند. همچنين كه محدث بزرگ آقا بزرگ طهرانى شهادت ديگرى در تبحر ايشان به علم رجال و حديث مكتوب نمود.
    معظم له در سال 1381 هـ بار ديگر به نجف بازگشت و با ورودشان شروع به درس خارج در فقه در باب مكاسب شيخ انصارى و متعاقب آن شرح عروه در باب طهارت و بيشتر كتاب صلاة را تدريس نمودند. و در سال 1418 هـ بعد از آنكه كتاب صوم را به پايان رسانده بود، شروع به شرح كتاب اعتكاف نمود.

    همچنين در اين مدت در موضوعات مختلفى همچون كتاب قضاء و ابحاث ربا و قاعده الالزام و قاعده تقيه بحثهاى فقهى داشته اند. همچنين در اين مدت بحثهايى در علم رجال كه شامل حجيت مراسيل ابن ابى عمير و شرح مشيخة التهذيبين و غيره نيز داشته اند.
    همچنين معظم له بحثهايى در علم اصول را در شعبان 1384 هـ شروع نموده و دوره سوم تدريس را در شعبان 1411 هـ به پايان رساندند و تمام درسهاى ايشان در بحثهاى فقه و اصول از سال 1397 هـ تا به حال بصورت كاستهاى صوتى موجود مىباشد. و در اين روزها (شعبان 1423 هـ) مشغول به تدريس كتاب زكات از شرح عروة الوثقى مىباشند.

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    نبوغ علمى

    حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) همواره در بحوث اساتيد خود استعداد و هوش فوق العاده اى نشان مى دادند و برجسته تر از همه همشاگردانش بود.
    وى در اشكال گيرى وحضور ذهن و كثرت تحقيق و تتبع در مسائل فقهى و رجال و تداوم فعاليت عـلمى و آشنائى با بسيارى از نظريه ها در ميدانهاى علمى گوناگون در حوزه , مهارت استثنائى نشان دادند. شايان ذكر است كه ميان حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر (قدس سره ) در حوزه نبوغ علمى و رقابت شديد بود. بـه اين امر مى توان از گواهى اجتهادى دو تن از اساتيد وى يعنى آيت اللّه العظمى سيد ابوالقاسم خوئى (رضوان اللّه تعالى عليه ) و علامه حسين حلى (قدس سره ) نگاشته اند پى برد.
    و مـعروف است كه آيت اللّه خوئى (قدس سره ) به هيچ يك از شاگردان خود, بجز حضرت آيت اللّه الـعـظمى سيستانى (دام ظله ) و آيت اللّه شيخ على فلسفى (كه از علماى معروف مشهد مى باشد) گواهى خطى ندادند.
    و نـيـز شيخ محدثان عصر خود علامه آقابزرگ تهرانى (قدس سره ) براى حضرت آيت اللّه العظمى سـيـسـتانى (دام ظله ) در سال 1380 هجرى قمرى گواهينامه اى نوشته است و در آن از مهارت حـضـرت آيـت اللّه الـعظمى سيستانى (دام ظله ) و درايت وى در علم رجال و حديث تمجيد شده است . يـعـنـى هنگامى كه هنوز حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) به سن 31 سالگى نرسيده بودند حايز اين مرتبه والا گرديده اند.


    تاليفات و دستاوردهاى فكرى

    نـزديـك بـه 34 سال پيش , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) شروع به تدريس بحث خارج فقه و اصول و رجال كردند. و نيز بحثهايى پيرامون مكاسب , طهارت , نماز, قضا, خمس , و برخى از قواعد فقهى مانند ربا, تقيه , و الزام به انجام رساندند.
    وى تـدريـس اصول را در سه دوره تمام كرد, كه بعضى از بحثهاى اين دوره , مثل بحثهاى اصول عـلمى و تعادل و تراجيح و همچنين بعضى از مباحث فقهى , و برخى از ابواب نماز و قاعده تقيه و الزام , آماده چاپ است .

    عـده اى از فـضـلا مـعروف نيز كه بعضى از ايشان مدرس بحث خارج مى باشند مانند علامه شيخ مـهـدى مـرواريـد, علامه سيد مرتضى مهرى، علامه سيد حبيب حسينان , سيد مرتضى اصفهانى , علامه سيد احمد مددى , عـلامه شيخ باقر ايروانى , و تعدادى از اساتيد حوزه هاى علميه , بحث ايشان را به مراجعه و بررسى گذاشتند. حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) همزمان با تدريس و بحث مشغول تاليف و نگاشتن كتابهاى مهم و چند رساله شدند. هـمـچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) كليه تقريرات بحثهاى اساتيد خود را به رشته تاليف درآوردند.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    روش وى در بحث و تدريس

    روش حـضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از ديگر روشهاى اساتيد حوزه و ارباب بحث خارج تفاوت دارد. براى مثال , روش وى در بحث علم اصول به ويژگيهاى زير معروف است :


    الف ـ ذكر تاريخ بحث و شناخت اصول و پايه هاى آن كه شايد يك مسئله فلسفى
    مانند: سهولت و آسـانى ((مشتق )) وتركيبات آن باشد, يا عقيدتى ـ سياسى , مانند: بحث تعادل و تراجيح , كه او در آن گفته است : قضيه اختلاف احاديث نتيجه مبارزات و كشمكشهاى فكرى و عقائدى آن زمان و نيز شرايط سياسى زمان امامان (عليهم السلام) بود. و اندك اطلاعى از تاريخ اين بحث ما را به گوشه و كنار آن مسئله و حقيقت افكار و آرا كه در اين باره مطرح است , مى رساند.


    ب ـ پيوند ميان فكر حوزوى و فرهنگهاى معاصر
    ضمن بحث از معنى الفاظ. مؤلف كتاب ((الكفاية )) عقيده خود درباره معانى الفاظ را بر اساس نظريه فلسفى معاصر, كه بنام ((نظريه تكثر ادراكى )) در فعاليت ذهن بشرى و خلاقيت آن است , ساخته است . بـه ايـن مـعـنـى كـه ذهـن ممكن است يك مطلب را با دو شكل مختلف تصور كند: كه يكى را با استقلال و دقت و وضوح , كه به او ((اسم )) گفته مى شود. و ديگرى با انقباض يا گرفتگى , كه آن ((حرف )) ناميده مى شود. و وقـتى كه وارد بحث ((مشتق )) مى شود, ايشان از زمان , با بينش فلسفى جديد كه در غرب رايج است , و اينكه بايد زمان را از مكان به لحاظ تعاقب نور و ظلمت جدا كرد, سخن مى گويد.
    و ضـمن بحث درباره ((صيغه امر)) و بحث از ((تجرى )), نظريه برخى از علماى جامعه شناسى را مـطـرح مـى كـنـند كه بر اين عقيده اند كه سئوال ناشى از تداخل صفت درخواست كننده بايد از حقيقت درخواست او تفكيك شود. مـلاك اسـتـحـقـاق عقوبت و جزا ياغى شدن عبد بر عليه مولاى خود است , و اين حالت مبنى بر تقسيمات و طبقه بندى جوامع قديم بشرى است كه سروران , غلامان , برتر, بدتر, و...داشته است . در واقـع , ايـن نظريه از بقاياى فرهنگهاى ديرين , كه با زبان رده بندى نه زبان قانونى كه مبنى بر مصالح انسانى عام است تكلم مى كردند.


    ج ـ اهتمام نسبت به اصولى كه با فقه ارتباط دارد
    لذا, يك طلبه مى تواند اغراق و تفصيل علما را در بـحـثـهـاى فقهى كه هيچ ثمره علمى يا فايده فكرى ندارند, ملاحظه كند, مانند بحثهايى كه درباره ((وضع )) مى كنند, و اينكه آيا ((وضع )) يك امر اعتبارى يا تكوينى , يا امرى است كه متعلق بـه تـعـهـد يـا تخصيص است , يا بحثهايى كه در بيان موضوع ((علم )) و برخى از عوارض ذاتى درتعريف موضوع ((علم )) و مانند آن مى كنند. امـا آنـچـه كـه در دروس حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) مشاهده مى شود, كوشش فراوان و بذل نهايت زحمت براى به دست آوردن مبناى علمى محكم و استوار در بحثهاى اصولى در رابطه با روشهاى استنباط, نظير مباحث اصول عملى , تعادل و تراجيح , و عام و خاص , مى باشد.


    د ـ نوع آورى :
    بسيارى از اساتيد ماهر حوزه , روح يا فن نوع آورى و تجديد را دارا نيستند, و هميشه سـعـى ايـشان بر اين بوده كه تعليقى يا حاشيه اى بر اين كتاب يا آن رساله بنگارند, بدون اينكه به جوهر بحث بپردازند, لذا مى بينيم كه اين نمونه از اساتيد فقط آراى موجود را بحث نموده و از بين آنـها يكى را انتخاب مى كنند, و خود را با عباراتى مانند ((فتامل )) يا ((فافهم )), يا ((در اين اشكال دو اشكال وجود دارد)) و ((بايد در اين دو اشكال تامل بخرج داد)), و... مشغول مى كنند.


    هــ ـ نـكـاح اهل شرك جايز است :
    حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين قاعده را كه ((تـزاحـم )) نـام دارد, و فـقـهـا و اصوليين آن را بعنوان يك قاعده عقلى يا عقلائى صرف , مطرح مـى كـنـند, ضمن قاعده ((اضطرار)), كه يك قاعده شرعى و نصوص زيادى درباره اش ذكر شده , مثل ((هر چيزى را كه خداوند حرام كرده است براى مضطر حلال كرده )), مى دانند. پس , در واقع , قاعده ((اضطرار)) همان قاعده ((تزاحم )) است . و يـا ايـنـكه فقها و اصوليين قاعده اى را بيهوده طول مى دهند, مانند آنچه در قاعده ((لا تعاد)) مشاهده مى كنيم . كه فقها آن را, به دليل وجود نص مخصوص نماز مى دانند. در صـورتـى كـه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) روايت ((لا تعاد الصلاة الا من خمسة )) را مصداق كبراى ديگرى كه شامل نماز و واجبات گوناگون مى باشد, مى شناسند. ايـن كـبرى در آخر متن روايت موجود است كه عبارت است از ((و لا تنقض السنة الفريضة )), پس آنـچـه كـه مسلم است در نماز و غيره ترجيح فريضة بر سنت است , مانند ترجيح وقت و قبله , زيرا وقت و قبله از فرايض هستند نه سنت .


    و ـ ديدگاه اجتماعى :
    بعضى از فقها متون را تحت اللفظى ترجمه و معنى مى كنند. بـعبارت ديگر, خودشان را مقيد به حروف متن مى سازند بدون اينكه فراتر از آن بروند و به معانى وسيع آن متن بپردازند. بـعـضـى ديـگـر از فـقـهـا شرايطى كه متن در آن گفته شده است را مورد بحث و بررسى قرار مى دهند تا با حوادثى كه بر دلالت آن متن تاثير مستقيم مى گذارند, آشنا شوند. بـه طـور مـثال , اگر به حديث پيغمبر گرامى , كه در آن خوردن گوشت خر اهلى را (در جنگ خيبر) حرام كردند بنگريم , مى بينيم كه بعضى از فقها به يكايك حروف اين حديث عمل مى كنند, بـه ايـن معنى كه گوشت خر اهلى را, طبق اين حديث , حرام مى دانند, در صورتى كه كه اگر به شـرايط خاصى كه اين حديث در آن گفته شده است توجه كافى داشته باشيم , به منظور اصلى و هدف اساسى كه پيغمبر گرامى مى خواستند آن را در اين حديث پياده كنند پى خواهيم برد, و آن اين است كه جنگ با يهودان خيبر نياز مبرم به سلاح و تجهيزات داشت , و سلاح و تجهيزات , در آن زمان آن هم با آن شرايط سخت كه مسلمانها در آن بسر مى بردند, به غير از چهارپايان قابل حمل و نقل نبود. پـس , بـه ايـن نتيجه مى رسيم كه مراد از اين حديث نهى حكومتى بوده يعنى براى يك مصلحت خـارجـى كـه شـرايـط آن روزها اقتضا مى كرد, چنين دستورى صادر شده است و نبايد به عنوان تشريع يا حرمت و يا كراهت تلقى شود.


    ز ـ داشـتن علم و درايت در استنباط:
    آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) بر اين عقيده هستند كـه يك فقيه بايد از زبان و دستور عرب اطلاع كامل داشته باشد, و با نثر, اشعار و مجازهاى عربى آشنا باشد تا بتواند متون را بر طبق موضوع , نه ذات , درك و طبقه بندى كند.
    و نـيـز بـايد بر احاديث اهل بيت (عليهم السلام ) و راويان آن , احاطه كامل داشته باشد زيرا معرفت علم رجال براى هر مجتهد واجب و ضرورى است . هـمچنين , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) آراى منحصر به فردى دارند كه با آنچه مشهور و معروف است , تفاوت دارد.
    مـثـلا, ايـشان در مساله عدم اعتماد به توهين (ابن قضائرى ) نسبت به ديگران , يا به خاطر توهين بيش از حد, و يا به خاطر عدم ثبوت نسبت كتاب به او, راى مغايرى دارند, و آن اين است كه , كتاب مزبور تحقيقا به او برمى گردد, و قضائرى بيش از نجاشى , شيخ , و غيره مورد اعتماد مى باشد.
    ايشان بر اين عقيده اند كه براى تعيين شخصيت راوى و تاييد كردن او تا اينكه بتوان يك حديث را, حـديـث مسند يا مرسل ناميد, بايد به روش طبقات اعتماد كرد, و اين همان روش مرحوم آيت اللّه بروجردى (قدس سره) بود.
    آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) باور دارند كه فقيه بايد از كتب حديث و اختلاف نسخه ها با يـكـديگر, و درك موقعيت و حال و احوال مؤلف , از لحاظ ضبط و صحت , و نيز روش تاليف كه اين مؤلف يا آن راوى بكار برده , اطلاع كافى داشته باشد. مـثـلا, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين امر را كه , صدوق در نقل اخبار, روايات و احـاديـث دقـيـقـتـر از ديـگران مى باشد قبول ندارد, بلكه شيخ را, طبق كتب موجود و بر اساس قرينه ها, ناقلى امين و قابل اعتماد مى داند. و حـال آنـكـه حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) و شهيد صدر در اين باره كوشش و فعاليت بسيارى از خود نشان داده اند, و همواره نوع آورى و تجديد را پيشه مى گيرند.
    و وقـتـى كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) وارد بحث ((تعادل )) و ((تراجيح )) مى شوند به اين نتيجه مى رسند كه راز اين بحث , در علت اختلاف احاديث نهفته است . پـس , اگـر مـا به علل اختلاف متون شرعى بپردازيم , آن مشكل بزرگ و به ظاهر حل نشدنى حل خواهد شد. و خواهيم ديد كه , از روايات ((ترجيح )) و ((تغيير)) كه صاحب ((كفايه )) آنها را بر استحباب حمل كرده است , بى نيازيم . شـهيد صدر همين بحث را بررسى كرده است , لكن بر اساس عقل صرف , نه بر اساس ذكر شواهد تاريخى و حديثى , و ارائه قواعد مهم براى حل اختلاف .


    ح ـ مقايسه ميان مكتبهاى گوناگون :
    همه مى دانيم كه بيشتر اساتيد بحثها را از ديد يك مكتب يا عقيده بررسى و مطالعه مى كنند, ولى حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) از اين قبيل نيستند. وى مـثـلا, مـيـان حـوزه مشهد, قم و نجف اشرف مقايسه مى كند, و آراى ميرزا مهدى اصفهانى (قدس سره ) كه يكى از علماى معروف مشهد بشمار مى رود, آراى آيت اللّه بروجردى (قدس سره ) كه سمبل تفكر حوزه علميه قم مى باشد, و نيز آراى سه محقق معروف , آراى آيت اللّه خوئى (قدس سـره ) و شيخ حسين حلى (قدس سره ), به عنوان نمايندگان حوزه علميه نجف اشرف را, همه با هم مطرح مى كند. در حقيقت , اين نوع روش , زوايا و گوشه هاى بحث را به نحو احسن به ما نشان مى دهد. و اما روش فقهى آن بزرگوار, در واقع چند ويژگى دارد, از جمله :

    1 ـ مـقـايـسـه ميان فقه شيعه و فقه ديگر مذاهب اسلامى , زيرا, بدون ترديد, آگاه شدن از تفكر فـقهى اهل تسنن در عصر به وجود آمدن متن , مثل ((موطا مالك )) و ((خراج ابويوسف )) و امثال آنـهـا, ايـن امكان را به ما مى دهد تا از مقاصد ائمه (عليهم السلام ) و نظر ايشان هنگام گفتن اين حديث يا آن سخن , مطلع شويم .

    2 ـ بكارگيرى علم حقوق معاصر در بعضى از موارد فقهى , مانند مطالعه قانون دولت عراق , مصر و فرانسه , هنگام بررسى ((كتاب بيع و خيارات )), چرا كه شناختن اساليب قانونى معاصر به انسان تـجـربـيـات زيـادى مـى بخشد, كه بتواند در تحليل قواعد فقهى و توسعه دادن به طرز تفكر او و موجبات تطبيق آن همه نكات مهم , فعال باشد.

    3 ـ بـيـشـتر علماى ما هيچ تغييرى روى قواعد فقهى كه از علماى گذشته به آنها رسيده انجام نـمـى دهـنـد, در حـاليكه مى بينيم آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سعى بر اين دارد كه به بعضى از قواعد فقهى تنوع بخشد. مثلا درباره قاعده ((الزام )), كه بعضى از فقها آن را به عنوان قاعده ((مصلحت )) مى شناسند كه بر اسـاس آن مـسلمانها, حق دارند براى بدست آوردن منافع شخصى خود, گاهى از قوانين مذاهب ديـگـر اسلامى , ولو اينكه اين قوانين با مذهب اصلى خود آنها سازگار نيست , تبعيت مى كنند, در صـورتـى كـه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين وضع را قبول ندارند, و احترام هر مذهب و قوانين آن مذهب و مذاهب ديگر را, واجبتر و مقدمتر مى دانند, همانند قاعده ((لكل قوم نكاح )) يعنى (هر ملت , نكاح و رسم ازدواج مخصوص به خود را دارد).

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    خصوصيات و ويژگيهاى شخصيت آيت اللّه سيستانى (دام ظله )

    هر كس كه از نزديك با حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) معاشرت و رفت و آمد كند, بزودى به شخصيت ممتاز و روحيه ايده آل او پى خواهد برد. ايـن شخصيت و روحيه كه آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) دارا هستند, وى را به يك الگوى برجسته و عالم ربانى مبدل كرده است . بـارى , بـه بـعـضـى از فـضـايـل و مـكارم اخلاقى آن بزرگوار, كه بنده از نزديك شاهد آن بودم , مى پردازيم :


    الـف ـ انـصاف و احترام به راى ديگران :
    چون ايشان عاشق علم هستند, و ارادت خاصى نسبت به معرفت و رسيدن به حقايق دارند. همواره به راى ديگران احترام مى گذارند, هميشه كتاب به دست هستند, و هرگز خواندن , تتبع , بحث و آگاه شدن از آراى ديگر علما را فراموش نكردند. لـذا گـاهى اوقات , ايشان بحثهاى برخى از علما, كه شايد هم به آن صورت معروف نباشند, مورد مطالعه و بررسى قرار مى دهد. و ايـن خـودش نـشانگر اين است كه , حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) توجه خاصى و احترام فوق العاده اى نسبت به راى ديگران دارد.


    ب ـ ادب و نـزاكـت در مـحاوره ها:
    همينطور كه همه مى دانند, جلسات بحث و محاوره كه بين طـلـبـه هـا يا ميان يك طلبه و استادش , بخصوص در حوزه علميه نجف اشرف , انجام مى گيرد, بسيار خشن و تند مى باشند. البته , در بعضى مواقع , اين نوع روش براى طلبه ها مفيد است , ولى در عين حال , هميشه خشونت و تندى , روش صحيحى براى بحث و گفتگو نيست , و هرگز به هدف علمى مطلوب نمى رساند, و به غير از تلف كردن وقت , و دور ساختن طلبه ها از روح مذاكره , چيز ديگرى دربرندارد. از جـهـت ديـگـر, هـمـيشه درسها و بحثهايى كه حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) با شـاگـردانشان بر پا مى كنند, بر اساس ادب و احترام دوجانبه ميان شاگرد و استاد بوده و هست , گرچه حتى بسيارى از موضوعات يا بحثهايى كه جلوى ايشان مطرح مى شوند, ضعيف و بى پايه اند. يـكـى ديگر از خصوصيات حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) اين است كه سعى دارند جوابى را كه به شاگردانشان مى دهند تكرار كنند, تا آنها مساله مطرح شده را درك كنند. امـا, اگـر سـئوال كننده روى نظر خود اصرار كند, حضرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) سكوت را ترجيح مى دهند.


    ج ـ تـربيت :
    تدريس يك وسيله اى براى كسب پول در مقابل آن , يا يك وظيفه رسمى كه استاد را وادار به انجام آن كند, نيست . بلكه سعى يك استاد خوب , مهربان و دلسوز, بايد بر اين باشد كه شاگردانش را تربيت كند, و آنان را به مقام علمى والا و پيشرفت دائم برساند. لذا, محبت لازمه اين كار مى باشد. گذشته از اينكه , همواره و در همه جا آدم بى خيال و وظيفه نشناس موجود است , ولى در كنار آن , اساتيدى هستند مخلص , دلسوز, رئوف و فهميده , كه هدف اصلى ايشان اداى رسالت تعليم و تعلم به نحو احسن است . شايان ذكر است كه آيت اللّه حكيم (قدس سره ) و آيت اللّه خوئى (قدس سره ) هميشه سمبل اخلاق حـسـنـه بـودنـد, و آنـچـه كه از آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) ديدم و شاهد آن بودم , همان اخلاق اساتيدشان بوده است . وى همواره از شاگردانشان تقاضا مى كنند كه بعد از پايان درس , از ايشان سئوال كنند. حـضـرت آيت اللّه العظمى سيستانى (دام ظله ) هميشه به شاگردان خود توصيه مى كنند كه به اساتيد و علما اعلام احترام بگذارند, و هنگام سئوال يا بحث هر موضوع با آنان , نهايت ادب را رعايت كنند. وى مدام از اساتيد خود, و روحيه عالى ايشان اخبار و قصه هاى فراوانى نقل مى كند.


    د ـ پارسائى و تقوا:
    بعضى از علماى نجف اشرف خود را از دعوا و مرافعه دور مى كنند, اما عده اى آن را گريز و فرار از واقعيت , يا هراس و ضعف در بيان مى دانند. ولى اگر به اين مساله , از زاويه ديگرى بنگريم , خواهيم ديد كه در واقع , اين يك امر مثبت است , بلكه در خيلى از جاها, مهم و ضرورى است . حـال , اگر همان علما احساس كنند كه امت اسلامى يا حوزه , به علت رويداد مهيج و يا ابهامى در بـعضى از مفاهيم اسلامى در معرض خطر قرار گرفته است , بدون ترديد, در صحنه خواهند بود, چرا كه آنان خوب مى دانند كه هر عالم بايد, در مواقف سخت و حساس , علم خود را اظهار كند. نـكته مهمى كه نبايد اينجا از ياد برد اين است كه , هميشه آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) در مواقع فـتـنـه و آشـوب سكوت را رعايت مى كردند, همانطورى كه بعد از درگذشت آيت اللّه بروجردى (قـدس سـره ) و آيـت اللّه حـكـيـم (قدس سره ), و بروز تعصبات شخصى و رقابت براى رسيدن به مـنـصـب و كرسى , حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) همان سياست ثابت خود را دنبال كرد, و هيچگاه هدف خود را, رسيدن به لذتهاى دنيوى , سلطه جوئى , يا مقام قرار نداد.


    هــ ـ آثـار فـكـرى :
    حـضـرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) تنها يك فقيه نيستند, بلكه ايشان يك شخصيت متبحر, دانا و داراى يك بينش بالنده در حوزه اقتصادى و سياسى است . وى نـظرات ارزشمندى درباره اداره و جامعه شناسى دارد, و همواره از اوضاع معاصر كه بر جامعه اسلامى حاكم است , مطلع و آگاه بوده است .

    قابل ذكر است كه معظم له در عيادتى كه از استادشان مرحوم آيت الله سيد ابوالقاسم خوئى (قدس سره) در 29 ربيع الثانى 1409 هـ داشته اند استادشان از ايشان خواستند كه به جاى ايشان در مسجد خضراء امامت نماز جماعت را به عهده بگيرند كه ايشان در بدو امر اين موضوع را قبول ننمودند و ليكن آن مرحوم اصرار زيادى نموده و فرمودند: (اگر مىتوانستم همچنانكه مرحوم حاج آقا حسين قمى (قدس سره) حكم مىكرد شما را مجبور به قبول مىنمودم) اما معظم له چند روز مهلت خواستند و پس از آن در 5 جمادى الاول 1409 هـ امامت نماز را تقبل نموده و اين كار تا آخرين جمعه ماه ذى الحجه سال 1414 هـ كه مسجد خضراء بسته شد، ادامه داشت.
    معظم له جهت اداء فريضه حج در سال 1384 هـ و دو بار متوالى در سالهاى 1405 هـ و 1406 به بيت الله الحرام مشرف شده اند.



  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692

    پیش فرض

    مرجعيت ايشان

    بـعضى از اساتيد حوزه علميه نجف اشرف نقل كردند, كه عده اى از فضلا و علما از آيت اللّه خوئى (قـدس سـره ), بـعـد از فوت آيت اللّه سيد نصراللّه مستنبط (قدس سره), خواستند كه شرايطى را براى انتخاب جانشينى كه داراى صلاحيت مرجعيت در حوزه علميه نجف اشرف , فراهم كند. وى آيـت اللّه سـيـستانى (دام ظله ) را, براى علمشان , پاكى مسلكشان و نيز خط مشى استوارشان انتخاب كردند.
    ابـتـدا, نماز را در محراب آيت اللّه خوئى (قدس سره ) بر پا كردند, سپس شروع به بحث و نگاشتن تعليقات بر رساله آيت اللّه خوئى (قدس سره ) و مسلك ايشان پرداختند.
    بـعـد از رحـلـت آيـت اللّه خـوئى (قـدس سـره ), حـضـرت آيـت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از تشييع كنندگان جنازه آن مرحوم بودند, و نماز ميت را بر او گذاردند.
    پـس از آن , زمـام مرجعيت حوزه علميه را بدست گرفتند, و شروع به فرستادن اجازات , تقسيم و پخش حقوق , و تدريس از روى منبر آيت اللّه خوئى (قدس سره ) در مسجد (خضرا) نمودند.
    و به اين صورت , آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) شهرت زيادى در عراق , كشورهاى خليج فارس , هند, آفريقا و... مخصوصا در ميان قشر جوانان پيدا كردند. حضرت آيت اللّه سيستانى (دام ظله ) يكى از علماى سرشناس و برجسته اند كه مشهور به اعلميت هـسـتـنـد, و جـمـع كثيرى از اهل علم و اساتيد حوزه علميه قم و نجف اشرف بر اعلميت ايشان گواهى مى دهند. از خداوند متعال مسئلت داريم كه مسلمين را از سايه مبارك ايشان محروم نسازد.

    منبع : مرکز اسلامي فرهنگي اهل بيت



کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •