نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2

موضوع: موفقيت، بدون برنامه‌ريزي امكان‌پذير نيست!

  1. #1

    Post موفقيت، بدون برنامه‌ريزي امكان‌پذير نيست!

    امروزه نقش برنامه‌ريزي در موفقيت آدم‌ها، انكارشدني نيست. اگر از هر انسان موفقي دلايل موفقيتش را بپرسيد، بدون شك يكي از كليدهاي موفقيت خود را برنامه‌ريزي مي‌داند. برنامه‌ريزي كه هم براي زمان حال و هم براي آينده انجام مي‌شود. وجود برنامه‌ريزي براساس 3 اصلي كه خدمت‌تان ارائه خواهم كرد، در زندگي ما ثابت مي‌شود. به عبارتي اگر اين 3اصل را در برنامه‌ريزي لحاظ كنيم، به اين معناست كه داراي يك برنامه خوب هستيم، در غيراين‌صورت چندان نمي‌توان به آن برنامه‌ريزي اعتماد كرد.







    ويژگي‌هاي يك برنامه‌ريزي خوب

    بسياري از صاحب‌نظران مديريت و برنامه‌ريزي معتقدند كه هر نوع برنامه‌ريزي بايد 3 ويژگي ذيل را داشته باشد. بدون اين 3 ويژگي، آن برنامه‌ريزي چندان مفيد نيست. اين ويژگي‌ها عبارتند از:
    اول اين‌كه برنامه حتما بايد مكتوب شود. دوم اين‌كه در برنامه بايد عدد و رقم وجود داشته باشد و سوم اين‌كه زمان داشت و داراي ضرب‌العجل باشد. به عبارت ديگر داراي محدوده زماني باشد يا به قول خارجي‌ها (time-bounded) باشد. پس اگر اين 3 شاخصه در برنامه‌ريزي شما وجود داشته باشد، برنامه خوبي خواهيد داشت. پس اگر شما امروز براي زندگي‌تان چنين برنامه‌اي با اين ويژگي‌ها داريد، زندگي‌تان بر پايه برنامه‌ريزي بنا شده است اما اگر چنين چيزي نداريد به صراحت مي‌توان گفت كه نه برنامه‌ريزي داريد و نه برنامه. وقتي هم كه شما براي زندگي خودتان برنامه نداريد، چگونه مي‌توانيد براي ديگران برنامه‌ريزي كنيد. اين ديگران مي‌توانند خانواده شما، مشتري شما يا هر كس ديگري باشند پس اول بايد براي خود برنامه داشته باشيد تا بتوانيد براي ديگران هم برنامه تجويز كنيد. با برنامه‌ريزي ما نسبت به‌خودمان، شناخت پيدا خواهيم كرد. به‌عبارتي اگر ما برنامه مكتوبي كه داراي عدد، رقم و زمان است، راجع به اهداف، كار، ازدواج، تحصيل، پيشرفت‌ها، كارهاي‌مان در اين هفته و راجع به خيلي از مسائل ديگر داشته باشيم، افرادي هستيم كه برنامه‌ريزي در زندگي‌مان جريان دارد. ولي اگر چنين چيزي نيست پس برنامه‌ريزي نداريم و ‌برنامه‌ريزي‌نداشتن در زندگي، همان قانون سكون است. قانون سكون را اگر از دوران تحصيل به ياد داشته باشيد به اين معناست كه جسم در حال حركت يا ساكن، مايل به حركت يا سكون است؛ مگر آنكه اتفاقي آن را از حركت يا سكون باز دارد. به بيان ديگر جسمي كه در حال حركت است تمايل دارد به حركت خود ادامه دهد و جسمي كه در حال سكون است نيز تمايل دارد در حالت سكون باقي بماند. در زندگي چنين است. ما در زندگي در حال حركتيم پس حركت مي‌كنيم؛ ولي با يك اتفاق ممكن است از حركت بايستيم. اين نوع زندگي، زندگي 2 قدم به جلو، يك قدم به عقب نام دارد. به اين سبك زندگي، زندگي بدون برنامه‌ريزي مي‌گويند. دو قدم به جلو يك قدم به عقب؛ اين كار باعث مي‌شود كه ما مدام از مسيرهايمان منحرف بشويم، مدام كج برويم و مدام برگرديم و اصلاح كنيم. حركتي كند، كند و كند. شايد شما هم شنيده باشيد كه مي‌گويند هر آنچه از اول خلقت بشر تا‌كنون، علم توليد شده است، 3سال و نيم ديگر اين حجم علوم شناخته شده، 2‌برابر خواهد شد! به عبارت ديگر نرخ رشد علم انسان در 3 سال و نيم آينده، 2برابر نرخ رشدي است كه علم بشر تا‌كنون داشته است. پس عصر حاضر عصر سكون و ثبات نيست. بلكه عصر حركت و پيشرفت است. عصر حاضر عصر موفقيت است. اگر حركت نكنيد، اگر تغيير نكنيد و اگر شتاب نكنيد، مطمئنا سهمي از موفقيت نخواهيد داشت.







    مزاياي برنامه‌ريزي

    پس از اينكه ويژگي‌هاي يك برنامه‌ريزي خوب و قابل اتكا را بيان كرديم، بهتر است در مورد مزاياي برنامه‌ريزي هم صحبت كنيم. برخي از مزاياي برنامه‌ريزي عبارتند از:

    افزايش احتمال رسيدن به اهداف: برنامه‌ريزي صرفا احتمال رسيدن به اهداف را زياد مي‌كند و رسيدن به اهداف را تضمين نمي‌كند. بر خلاف بسياري از افراد كه با فريب، تضمين قبولي در كنكور، تضمين لاغري و... را مي‌دهند، برنامه‌ريزي و برنامه تضميني ارائه نمي‌كنند. با برنامه‌ريزي مي‌توانيم احتمال رسيدن به موفقيت و دستيابي به اهداف را بالا ببريم.



    صرفه جويي در هزينه‌ها و استفاده صحيح از منابع: با برنامه‌ريزي مي‌توان از سردرگمي نجات پيدا كرد و منابع را به هدر نداد. افرادي كه برنامه ندارند، مرتب كارهاي بيهوده و بي‌نتيجه مي‌كنند و منابع و نيروهاي خود را در جهات مختلف و بدون انسجام هدر مي‌دهند. برنامه‌ريزي باعث مي‌شود، منابع ما در يك راستا و يك جهت، همسو شود.



    انطباق با شرايط متغير محيطي: با برنامه‌ريزي مي‌توان خود را با شرايط متغير محيطي تطبيق داد. اگر قدرت پيش‌بيني بالايي داشته باشيم، مي‌توانيم وقايع را قبل از وقوع شناسايي كنيم و به آنها واكنش مناسب بدهيم.



    فراهم شدن ابزارهاي كنترل: با برنامه‌ريزي دقيق مي‌توان، فعاليت‌هاي خود را كنترل كرد. تنها درصورت داشتن يك برنامه دقيق و صحيح است كه مي‌توانيم فعاليت‌هاي خود را طي زمان مورد ارزيابي قرار دهيم و با توجه به برنامه از پيش تعيين شده، آنها را كنترل و اصلاح كنيم.



    امكان سنجش ميزان پيشرفت:براساس برنامه مي‌توان ميزان پيشرفت خود را در طول دوره برنامه‌ريزي، سنجيد. به اين ترتيب كه كارهاي خود و موفقيت‌هاي خود را با آنچه از قبل در برنامه پيش‌بيني كرده بوديم، مقايسه مي‌كنيم و ميزان پيشرفت يا عدم‌پيشرفت خود را شناسايي مي‌كنيم.








    • انيشتن:

    (اگر مي‌خواهي تغييرات كوانتومي (كـــوانـــتم به كوچك‌ترين واحد از يك كميت فيزيكي گسسته گفته مي‌شود) باشد، حتما نگرشت را عوض كن.)


    • شخصي به سقراط مراجعه مي‌كند و مي‌گويد:

    - سقراط راه موفقيت را به من بگو.

    سقراط مرد را به كنار دريا برد، همراه با او وارد آب شد و تا جايي كه آب به سر شانه مرد مي‌رسيد او را پيش برد. ايستاد و سر مرد را به زير آب فرو برد. مرد دست‌و‌پا زنان، سر خود را از آب بيرون آورد و گفت:

    - من از تو راه موفقيت را پرسيدم، اين چه كاري است؟

    سقراط مجدد سر او را به زير آب برد. اين كار را چند‌بار انجام داد تا جايي كه مرد علت كار سقراط را پرسيد و گفت:

    - مگر روي آب چه چيزي وجود دارد كه مي‌خواهي آن را زير آب به من نشان دهي؟

    - سقراط گفت: هوا.

    من هم به شما مي‌گويم براي موفق شدن بايد به اندازه كافي به‌دنبال موفقيت باشيد تا راه آن به سوي‌تان هموار شود. هر زمان موفقيت همانند هوا براي‌تان ضروري باشد، موفق خواهيد شد. به همين راحتي!

  2. #2

    پیش فرض

    عصر حاضر، عصر طلايي براي موفقيت

    زمان حاضر، بهترين زمان و عصر طلايي بشر براي رسيدن به موفقيت است. چرا‌؟ به‌علت اينكه محدوديت‌هايي كه در گذشته براي بشر بوده از بين رفته است. اما ممكن است اين سوال را بپرسيد كه اين محدوديت‌ها چيست؟ يكي از اين محدوديت‌ها، ارتباطات در حوزه‌هاي مختلف است كه امروزه روش‌هاي ارتباطي بسيار توسعه يافته و ديگر تقريبا محدوديتي براي ارتباطات نداريم. با وجود تلفن فكس، موبايل، ماهواره، اينترنت و... ديگر تقريبا هيچ محدوديت ارتباطي وجود ندارد. خصوصا اينترنت و موبايل كه انقلابي عظيم در عرصه ارتباطات ايجاد كرده‌اند.

    دوم، نظام‌هاي اجتماعي است. مي‌دانيد كه در سال‌هاي گذشته كه برده داري وجود داشت، برده بدون اجازه صاحبش حق آب خوردن هم نداشت. بنابراين امكان رشد و پيشرفت هم براي آن شخص وجود نداشت. مثالي ديگر از ساير محدوديت‌هاي نظام‌هاي اجتماعي عرض كنم. مثلا شما اگر در صد سال پيش در يك روستا‌زاده مي‌شديد، تحت هيچ شرايطي نمي‌توانستيد به علوم مختلف دست پيدا كنيد. چون امكانش نبود. نهايتا تنها برخي افراد بودند كه مي‌توانستند قرآن بخوانند، گلستان و بوستان سعدي را مطالعه كنند يا ديوان اشعار شاعران ديگر را ياد بگيرند‌ كه معمولا ميرزايي در روستا بود و به مردم اينگونه كتاب‌ها را ياد مي‌داد اما ديگر هيچ امكاني براي يادگيري علوم مختلف نبود. مگر اينكه فرد از روستاي خود، فرسنگ‌ها بايستي سفر مي‌كرد و با كلي مشقت علوم مختلف را از علماي مختلف در شهرهاي گوناگون كسب مي‌كرد.

    ولي امروزه ديگر اين محدوديت‌ها وجود ندارد. عصر امروز، عصر طلايي است. افراد باهوش، زيرك و البته توانمند مي‌توانند طلاي موجود در اين عصر را استخراج كنند. اگر تعداد ميلياردرهاي جهان و آدم‌هاي موفق را در هر جايي بررسي بكنيد از هر نژادي، از هر طايفه‌اي، از هر گروهي و با هر سني، هيچ‌يك از آنها به‌دليل داشتن پدر و مادر پولدار يا شانس نيست كه موفق شده‌اند. اتفاقاً اكثر آنها داراي خانواده‌هاي بسيار فقيري هم بودند. نه بزرگ مرد اپل، استيو جابز و نه بنيان‌گذار باهوش مايكروسافت، بيل گيتس، نه مايكل دل، مؤسس شركت دل و نه مارك زاكربرگ جوان، بنيان‌گذار فيس بوك، نه پروفسور حسابي پدر فيزيك ايران، نه محمود خيامي بنيان‌گذار ايران خودرو و به قول بسياري پدر صنعت خودروسازي ايران و نه خيلي از افراد موفق ديگر در ايران و ساير كشورهاي دنيا، هيچ‌يك در خانواده‌اي ثروتمند متولد نشده‌اند. اين افراد خودشان خواسته‌اند و تلاش كرده‌اند تا به خواسته شان برسند.

    به عبارتي اگر كسي بخواهد موفق شود، اين زمان بهترين زمان ممكن هست. اما به شرطي كه واقعاً بخواهد و از جان و دل مايه بگذارد. البته اين گفته بنده به اين معنا نيست كه در عصر حاضر هيچ تهديدي هم وجود ندارد. بزرگ‌ترين تهديد در عصر حاضر بعد از تنبلي و تن پروري و بي‌برنامگي، وجود رقيب است. مطمئناً عصر حاضر عصري است كه رقبا در هر زمينه‌اي بسيار زيادند. در صنعت و كسب و كار، در تحصيل، در استخدام و... رقبا زياد شده‌اند. اما هنر ما اين است كه بتوانيم اين تهديد را به فرصت تبديل كنيم. بسياري از علماي بازاريابي و مديريت معتقدند كه اتفاقاً رقيب، پديده بدي نيست. به شرط اينكه رقيب خوبي هم باشد. به عبارت ديگر رقيب خوب، خوب است و رقيب بد هم بد. از رقباي خود مي‌توان درس گرفت و موجب پيشرفت خود شد و از رقباي بد اجتناب كرد. پس رقيب شناسي و بهره‌گيري از پديده رقابت خود هنري است كه خيلي‌ها ندارند و تنها انسان‌هاي باهوش، حرفه‌اي و دانا چنين هنري را دارند.








    • از ناپلئون مي‌پرسند آيا به شانس اعتقاد داريد؟

    ناپلئون در جواب گفت: (آري به بدشانسي اعتقاد دارم و هميشه فكر مي‌كنم كه بد شانس‌ترين انسان روي كره زمين هستم و براساس همين بد شانسي‌ها اهداف زندگي خود را برنامه‌ريزي مي‌كنم.)


    • گاندي:

    درد من تنهايي نيست بلكه مرگ ملتي است كه گدايي را قناعت، بي‌عرضگي را صبر و با تبسمي بر لب، اين حماقت را حكمت خداوند مي‌نامند.







    رموز موفقيت

    به‌نظر شما رمز موفقيت آدم‌هاي موفق چيست؟ نظم، برنامه‌ريزي، سخت كوشي، هوش، شانس، جسارت، خلاقيت، هدف داشتن، نااميد نشدن يا... شايد بتوان گفت در نگاه اول همه اينها از جمله رموز موفقيت است. اما به‌نظر من اينها رموز موفقيت نيستند بلكه عوامل دستيابي به موفقيت هستند زيرا موفقيت اصلاً رمزي ندارد. هيچ رمزي، هيچ جعبه سياهي، هيچ جادويي و هيچ جام مقدسي وجود ندارد. فقط كافي است براي موفقيت از الگوبرداري آگاهانه و هوشمندانه استفاده كنيد. پس رمزي وجود ندارد. شاه كليدي هم وجود ندارد‌ بلكه دسته كليد وجود دارد دسته كليد بزرگي كه پر است از كليدهاي مختلف. هنر فرد موفق اين است كه مي‌داند كدام كليد مناسب كدام قفل است. انسان موفق اول كليدهاي مختلف را درك مي‌كند و اشراف كافي بر آنها پيدا مي‌كند، سپس براي هر موقعيت يا به قولي براي هر قفل از كليد مناسب آن استفاده مي‌كند. اما براي موفق بودن يك عامل ديگر هم وجود دارد و آن توكل به خداست. با توكل به خدا، عزم راسخ و تلاش و پشتكار فراوان، به همراه الگوبرداري آگاهانه (نه كوركورانه) و با هوش و درايت مي‌توان موفقيت را در چنگال خود اسير كنيد!







    تعيين هدف در برنامه‌ريزي

    وقتي از برنامه‌ريزي حرف مي‌زنيم‌، اول بايد مشخص كنيم كه هدف ما از برنامه‌ريزي چيست؟ هر كسي براي خودش هدفي در زندگي دارد كه اين هدف مي‌تواند مبناي برنامه‌ريزي قرار گيرد. هدف شما از برنامه‌ريزي چيست؟ رسيدن به موفقيت، زود رسيدن به موفقيت، ايمن رسيدن به موفقيت يا... در هر صورت هر كسي كه برنامه‌ريزي مي‌كند در انتها مي‌خواهد به موفقيت برسد. پس مي‌توان گفت همه به‌دنبال موفقيت هستند. البته خود موفقيت نيز در بين آدم‌هاي مختلف، تعاريف مختلفي دارد. برخي ازدواج كردن را موفقيت مي‌دانند، برخي خريدن خانه يا يك خودرو را موفقيت مي‌دانند، بعضي‌ها با راه‌اندازي شركت و كسب و كار خود، موفقيت را در دستان خود مي‌بينند، برخي اصلاً به‌دنبال ماديات نيستند و اينكه يك زندگي نسبتاً راحت و آرام داشته باشند خود را موفق مي‌دانند و برخي نيز هيچگاه از به دست آوردن موفقيت سير نمي‌شوند!! و تشنه كسب موفقيت‌هاي جديد هستند. به هر حال هر هدف، آرزو، خواسته و... داشته باشيم، براي برنامه‌ريزي خود بايد هدف‌گذاري كنيم.


مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •