گفت وگو با فاطمه گودرزی به بهانه بازی‌اش در سریال «شیخ بهایی»




فاطمه گودرزی را می‌توانید یک شنبه شب‌ها در سریال «شیخ بهایی» ببینید. او این بار قرار است در نقش مادر شیخ بهایی بازی‌های دوست داشتنی اش را به یادمان بیاورد. گودرزی متولد نوزدهم تیر ماه 1342 است. او دیپلم اقتصاد دارد و دوره دو ساله تئاتر را در زیر نظر اساتید این رشته گذرانده است. فعالیت بازیگری اش را بیست و یک سال پیش با مجموعه تلویزیونی «گالش های مادر بزرگ» شروع کرد و با بازی به یاد ماندنی‌اش در«می‌خواهم زنده بمانم» ثابت کرد که تا قبل از آن، توانایی‌هایش را نادیده گرفته بودند. در چهاردهمین جشنواره فیلم فجر بود که برای بازی در فیلم «غزال» جایزه نیز گرفت..
«به خاطر همه چیز»، «خانه خلوت»، «مهاجران»، «افسانه مه پلنگ»، «جنگ نفت‌کش‌ها»، «می‌خواهم زنده بمانم»، «آرزوی بزرگ»، «بهشت پنهان»، «غزال» و بعدها «ازدواج صورتی»، «ازدواج به سبک ایرانی» و سریال‌های «رعنا»، «آپارتمان» و «دردسر والدین» از جمله کارهایی هستند که در کارنامه بازیگری وی دیده می‌شوند. با او درباره سریال «شیخ بهایی» گفت وگو کرده ایم که در پی می‌آید:

چطور شد که این نقش را قبول کردید؟ در این زمینه چه چیزی باعث تشویق شما شد؟

چند دلیل برای پذیرفتن نقش در این سریال داشتم اما دلیل اصلی‌ام کارگردان آن بود. حضور آقای شهرام اسدی در این سریال خیلی در پذیرفتن این نقش تشویقم کرد. ایشان پیش از این، یک کار بسیار خوب و زیبا یعنی «روز واقعه» را در زمینه تاریخی انجام داده و بسیار هم موفق بودند. از این که در یکی از کارها با ایشان همراهی کنم، خیلی خوشحال بودم.
دلیل دیگرم این بود که من تا به حال کار تاریخی نکرده بودم. این اولین کار تاریخی بود که انجام می‌دادم و بعد از آن هم کار دیگری نکردم. بازی کردن در چنین نقشی برایم خیلی تازه بود. می‌دانید که کار تاریخی معمولا خیلی مردانه است و نقش های اصلی را مردان به عهده دارند. در این فیلم و سریال‌ها بار اصلی روی دوش بازیگران مرد است. اما تا آنجایی که حافظه ام یاری می‌کند، نقش من جزو نقش‌های اصلی بود. من نقش مادر شیخ بهایی را داشتم. به این ترتیب خود نقش هم برایم دلنشین بود و دوست داشتم آن را بازی کنم. قصه را که خواندم، جذابیت های زیادی را در آن دیدم.

این تجربه ده ماهه چطور بود؟
واقعیت این است که بعد از ده ماه خیلی خسته شده بودم. عادت نداشتم به این اندازه کار کردن. سنگین و تا حد زیادی طولانی بود. در این ده ماه هر یک ماه حدود یک هفته آزاد بودیم که به تهران برگردیم، چون ما در رودبار و منجیل کار می‌کردیم. هر وقت آزادی که دست می‌داد، سه چهار ساعت راه را تحمل می‌کردیم تا خود را به تهران برسانیم. اما خب، این هم یک تجربه بود دیگر. امیدوارم با هنرمندی آقای اسدی مجموعه خوبی از کار درآمده باشد که البته گمان می‌کنم حتما همین طور است. برای این که نگاه آقای اسدی به کار بسیار مناسب و زیبا بود.


در صحبت هایتان اشاره کردید «شیخ بهایی» تنها کار تاریخی است که انجام داده اید؛ تفاوتش با کارهای دیگرتان در چیست؟
تفاوت ها خیلی زیاد است. همه چیز این کار برایم جدید بود: لباس، گریم، نوع گویش که معمولا کلاسیک‌تر است و خیلی چیزهای دیگر که کار را برایم متفاوت کرده بود. وقتی نقش شخصیت‌های تاریخی را کار می‌کنی، می‌دانی که موضوعات شناخته شده تر و شخصیت‌های شناخته شده‌تری نسبت به موضوعات و شخصیت های به روزی هستند که آدم کار می‌کند. من در موضوعات روز می‌توانم با یک نگاه به دور و برم و با یک تحقیق، خیلی راحت به شخصیت نزدیک شوم. چرا که آن شخصیت در اطراف ما و حتی در وجود ماها حضور دارد و این چیزی است که خیلی به کنکاش احتیاج ندارد. اما برای شناختن یک نقش تاریخی باید مطالعه کرد. بخشی از کار را با کمک خود آقای اسدی انجام می‌دادیم. این مطالعه کردن و کنکاش ها لذت بخش است و البته کار را سخت تر هم می‌کند. من، بازیگر نقش شیخ بهایی یا بقیه عوامل باید یک نوع نزدیکی ذهنی بین خودمان و آدم های آن زمان ایجاد کنیم تا شخصیت باورپذیرتری را ارائه دهیم. هر چند کار سینمایی می‌تواند با دخل و تصرف زیادی ساخته شود، اما نمی‌تواند خیلی هم از شخصیت اصلی دور شود. این یکی از چیزهایی بود که برای من جذابیت داشت.
من دوست داشتم در یک سریال تاریخی بازی کنم. البته این طور نیست که همیشه کارهای تاریخی را کارگردانان خوب بسازند. گاهی کارآنقدر ضعیف از آب درمی‌آید که آدم متاسف می‌شود پول بیت المال صرف آن کار شده است.


درباره بازی در مقابل آقای شکیبایی هم صحبت کنید. شما نقش مقابل ایشان را در این سریال بازی می‌کردید.
بازی با آقای شکیبایی همیشه برایم دلنشین بوده و همیشه دوست داشتم که با ایشان همبازی باشم. یادم می‌آید قرار بود فیلم «قرمز» آقای جیرانی را من و آقای شکیبایی بازی کنیم. که بعدا آقای فروتن و خانم تهرانی بازی کردند. دلیلش این بود که آقای شکیبایی سر کار بودند و نتوانستد طوری زمانبندی کنند که ما بتوانیم در این نقش ها در کنار هم بازی کنیم. اصلا کار را تغییر دادند و قرار بر این شد که گروه بازیگران(casting) را سن پایین‌تر بگیرند و از نظر سنی به یک شکل دیگری کار کنند.
همیشه این علاقه از طرف من وجود داشت که با آقای شکیبایی کار کنم، خدا رحمت کند ایشان هم دوست داشت که ما با هم همکاری داشته باشیم. این چیزی بود که همیشه می‌گفت. تا این که در سریال «شیخ بهایی» با هم کارکردیم و این آخرین همکاری من با ایشان بود.
البته ما پیش از این هم نقش‌هایی رادر کنار هم بازی کرده بودیم مثل «ازدواج صورتی» و «دست‌های خالی». من همیشه سعی کردم از تجربیات ایشان استفاده کنم. از مهربانی و همراهی‌شان همیشه لذت برده ام. خلوص نیت‌شان دوست داشتنی بود. ایشان همیشه برایم انسان مثبتی بودند. برای این کار هم خوشحال بودم که قرار است باز در کنار ایشان کار کنم.

درباره نقش مادر شیخ بهایی صحبت کنید. آیا در این سریال نقش پررنگی دارد؟
البته نمی‌دانم در مونتاژ چه اتفاق هایی برای سریال افتاده است. اما نقش خوب و طولانی مدتی بود. در فاز اول، شیخ بهایی یک پسر دوازده ساله است که خیلی نمی‌تواند موقعیت‌های خاصی داشته باشد. کارگردان مجبور است با پدر و مادر و اطرافیان وی زندگی اش را پر کند. پایه گذاری شخصیت شیخ بهایی روی دوش پدر او بود که خب ایشان هم همسری داشته که در کنار خانواده بوده است. در فاز اول، این خانواده شیخ بهایی است که در شکل دهی شخصیت او موثر و همه جا در کنار اوست. البته او از اول بچه متفکری بوده، اما پدر هم خیلی در رشد شخصیتش به وی کمک می‌کند. وقتی هم که پدر می‌رود و دور می‌شود، این مادر هست که جای خالی او را پر کند.
با وجود چهار سالی که گذشته است بسیاری از چیزها را به خاطر ندارم. برای خودم هم جالب است که سریال را ببینم. اصلا دوست دارم ببینم از چهار سال پیش قیافه ام، بازی هایم و همه اینها چه تغییری کرده است.
از همین الان به همه همکارانم در آن پروژه از بچه‌های پشت صحنه گرفته تا دیگران خسته نباشید می‌گویم و امیدوارم با دیدن سریال، همه خستگی‌هایشان از تن بیرون برود.