کودکان چگونه فکر می کنند

مجموعه: روانشناسی کودکان
مامان جون، بابا جون، من دوست دارم بشینم پای تلویزیون کارتون تماشا کنم، دلم می خواد با کامپیوتر بازی بکنم. شما همه اش به من می گین پاشو. این تابستون اسم منو نوشتین کلاس شنا که من اصلا دوست ندارم. اگه بخواین من بیشتر بازی و ورزش کنم بالاخره باید راهشو بلد باشین!
شما هیچ وقت از من نمی پرسین چی دوست دارم. اگه می خواین منو تو کلاس ورزشی ثبت نام کنین باید از خودم بپرسین چی دوست دارم. اگه میخواین من ورزش کنم نباید منو مجبور کنین. من همش استرس می گیرم فکر می کنم اگه ورزش نکنم تنبیهم می کنین. مربی شنا منو مجبور می کنه به زور بپرم تو آب. منم می ترسم و نمی خوام دیگه برم کلاس. من دوست دارم وقتی بازی می کنم بیشتر با خودتون بازی کنم نه با بچه های همسایه و بقیه. مثلا دلم می خواد بابایی بیاد با من فوتبال بازی کنه. من خیلی تلویزیون و کامپیوتر دوست دارم می تونین از تلویزیون و کامپیوتر واسه ورزش دادن من استفاده کنین. مثلا برنامه ورزشی صبح تلویزیون رو بیارین و بعد همه با هم وایسیم جلوش ورزش کنیم. تازه میتونین از خود تلویزیون به عنوان جایزه برام استفاده کنین. مثلا اگه امروز بتونم یه ساعت با دوستام فوتبال بازی کنم، باید اجازه بدین یه برنامه تلویزیونی قشنگ تماشا کنم. می تونین برامCDهای قشنگ بخرین. اگه دل تون می خواد من یاد بگیرم ورزش کنم باید خودتون هم با من ورزش کنین. این طوری من به شما نگاه می کنم و ازتون یاد می گیرم