زندگي مشترك با صيغه عقد آغاز مي شود و زن و مرد نسبت به هم متعهد مي شوند كه تا آخر عمر در كنار هم به زندگي مشترك ادامه دهند، و در تمامي مراحل زندگي همراه يكديگر باشند. اما گاهي ادامه زندگي براي هر يك از طرفين يا هر دو غير ممكن و مشكل است، به طوري كه به تنهايي و يا با توافق يكديگر تصميم به جدايي مي گيرند.

طلاق دايم به دو دسته تقسيم مي شود؛ 1- رجعي 2- بائن، كه هر كدام بر اساس شرع و قانون شرايط خاص خود را دارند .

نوع اول طلاق را در قانون طلاق رجعي مي نامند:
به اين معنا كه پس از اينكه طلاق بين زن و مرد صورت گرفت، مرد مي تواند بدون اينكه دوباره براي ثبت و خواندن صيغه ازدواج اقدامي كند ، براي شروع دوباره زندگي مشترك ، زن را به زندگي برگرداند .

اين رجوع به معناي همان بازگشت دوباره است، اما همين بازگشت داراي شرايط خاصي است و به اين معنا نيست كه مرد هر زمان بخواهد مي تواند زن را به زندگي برگرداند ؛ اقدام به بازگشت زن حتما بايد در دوران عده زن باشد.

عده به دوراني مي گويند كه زن بعد از طلاق يا فوت شوهر بايد منتظر بماند و حق ازدواج دوباره ندارد، و در طلاق مدت آن سه ماه ده روز است.

اقدام به بازگشت ( رجوع ) تنها به اراده شوهر واقع مي شود و اگر زن بخواهد اقدام به بازگشت كند، اراده او هيچ تاثيري نخواهد داشت. اقدام به بازگشت زن توسط مرد مي تواند با سخن و كلام باشد، مثل اينكه به زنش بگويد من به تو رجوع ( بازگشت )كرده ام و يا اينكه با رفتار واعمالي باشد كه عرف از آن رفتار پشيماني مرد را از جدايي فهم كند ، مانند رفتار محبت آميز مرد به زنش .

در طلاق رجعي ( طلاقي كه حق بازگشت براي مرد وجود دارد ) تا زماني كه زن در دوران عده (دوراني كه زن بعد از طلاق يا فوت شوهر بايد منتظر بماند و در همان دوران حق ازدواج دوباره ندارد )به سر مي برد، به نوعي هنوز به عنوان همسر مرد شناخته شده و مرد بايد به او نفقه پرداخت كند . و در صورتي كه ( مرد ) خواهان ازدواج دوباره باشد بايد به دادگاه رفته و از وي اجازه بگيرد .

نوع دوم، را طلاق بائن مي گويند :
طلاق بائن، طلاقي را مي گويند كه مرد نمي تواند اقدامي براي بازگشت (رجوع ) زنش داشته باشد، و در صورتي كه خواهان برگرداندن زنش باشد، بايد حتما او را طبق تشريفات قانوني-شرعي دوباره به عقد خود درآورد . موارد زير را جز طلاق بائن به شمار مي آورند؛
1- طلاق زني كه يائسه شده باشد.
2- طلاق زني كه تنها در عقد شوهرش بوده است.
3- طلاق سوم زني كه شوهرش دو مرتبه قبل نيز او را طلاق داده باشد .
4- طلاق خلع ، و اين طلاقي است كه زن به هر دليل از شوهرش متنفر است و حاضر به زندگي با او نيست در اين مورد زن با بخشش مهر يا مال ديگري (چه بيشتر از مهريه باشد يا كمتر باشد.) از شوهر خود جدا مي شود.
5- طلاق مبارات، يعني طلاقي كه زن و شوهر از يكديگر متنفر هستند و حاضر به زندگي با هم نيستند و شوهر مالي از زن مي گيرد تا حاضر به طلاق باشد و البته اين مال نبايد ازمهر بيشتر باشد و شايد در بسياري از موارد اين مبلغ ازمهريه كمتر است و چنين طلاقي نيز جزء طلاق بائن است .

طلاق مبارات از لحاظ ساختاري تفاوت زيادي با طلاق خلع ندارد ، جز اينكه در طلاق مبارات زن و شوهر از يكديگر متنفر شده اند و به همين جهت مقدار آن مال نبايد از مهريه بيشتر باشد و اگر زيادتر باشد، باعث باطل شدن طلاق نمي گردد، اما مرد نمي تواند صاحب قسمت اضافه شود.

طلاقي كه زن با اجازه شوهر در هنگان ثبت عقد ازدواج مي تواند درخواست و تقاضاي طلاق كرده و به آن وكالت در طلاق نيز مي گويند، بائن‏است و مرد نمى‏تواند در زمان عده اقدام بازگشت زن كند; زيرا منظور طرفين از شرط وكالت زن در طلاق در ضمن عقد ازدواج ، طلاق‏ غير قابل بازگشت بوده است.

يكي از آثار مهم طلاق بائن جدايي كامل دو همسر از يكديگر است و در اثر اين طلاق زن و شوهر به كلي از هم جدا شده و مرد مي تواند، بي اجازه دادگاه ازدواج كند. و هيچ تكليفي هم به پرداخت نفقه به زن سابق خود ندارد ، مگر درصورتي كه همسراش باردار باشد آن هم از شوهر خود كه در اين صورت تا زمان وضع حمل نفقه خواهد داشت ، و هرگاه مرد بميرد زن سابق از او هيچ ارثي نمي برد و زن بايد خانه شوهر را ترك كند، و اگر عده نداشته باشد، مي تواند بلافاصله ازدواج كرده و اقامتگاه و نام خانوادگي واقعي خود را استفاده كند.يعني مي تواند به دلخواه خود زندگي كند. اگر شوهر در حال بيماري، زن خود را طلاق دهد و در ظرف يك سال از تاريخ طلاق به همان بيماري بميرد، زن از او ارث مي برد، اگرچه طلاق بائن باشد ، به شرط آنكه زن شوهر نكرده باشد.