انواده و تعلیم و تربیت
در این دوران خانواده بر بنیانپدرسالارى استوار بود، در عین حال زنان نیز از حقوق اجتماعى قابل توجهى برخورداربوده اند. آنان حق رفت و آمد آزاد داشتند و مى توانستند املاک و اموالشان را بااراده و میل خود واگذار نمایند. ظاهرا با تشکیل حکومت مرکزى به ویژه از زمان داریوشاول موقعیت زنان در ایران تنزل نمود و به قصد محدود نمودن قدرت زنان ، براى زنانخانواده هاى ثروتمند، محدودیت هایى قائل شدند. به هر حال در جامعه ایران باستان ودر نزد طوایف آریایى هیچ گاه تساوى بین زن و مرد وجود نداشته است . در حالى کهمردان آریایى قادر به انتخاب زنان متعدد بوده و حتى مى توانستند براى خود حرمسراتشکیل دهند، نسبت به وفادارى زن به شوهر قوانینى سخت وضع گردیده بود.
یکى از وظایف اساسى زنان به وجود آوردنفرزندان متعدد به خصوص ‍ اولاد ذکور بود. اغلب به خانواده هاى پراولاد جوایز و کمکهایى از طرف پادشاه داده مى شد. سقط جنین از گناهان کبیره محسوب مى گردید طبیعتااولاد ذکور عامل عمده تولید اقتصادى و دفاع نظامى محسوب مى گردید فرزندان 5 سال اولزندگى خود را تحت سرپرستى مادر بوده و از آن پس ، تربیت آنان زیر نظر پدر انجام مىگرفته است .
به منظور تربیت فرماندهان و منشیان دولتى ، تعلیم و تربیت فقط درانحصار و ویژه ى خانواده هاى نجبا و اشراف بوده است .
تعلیم و تربیت طبقات خاصمعمولا توسط روحانیون در خانه و یا معابد انجام مى گرفته است .
چنین معمول بودکه مکتب خانه ها دور از بازار و محل کسب که آلوده به زد و بند و سوگند دروغ و تقلببوده است ، باشد، مفاد درسى اغلب شامل رونویسى و خواندن اوراد مذهبى از روى اوستابوده است ، ایرانیان فرزندان خود را از کودکى به فنون نظامى ، تیراندازى و سوارىآشنا مى نمودند.
از نظر خط و نگارش باید یادآور گردید که در این دوران چون تعدادکسانى که با نوشتن خط میخى پارسى آشنا باشند کم بوده اند، لذا کتیبه ها و نوشته هابه خط پارسى آرامى ، عیلامى و گاهى بابلى نوشته مى شد.
طبقات اجتماعى
خانواده سلطنتى ، در راس قدرت وسازمان اجتماعى و با تمام امتیازات ویژه اقتصادى و سیاسى قرار داشت . خانوادهسلطنتى به اتفاق برخى خاندان هاى بزرگ پارسى ، طبقه ى ممتاز جامعه را تشکیل مى دادهاند
ش تر وظایف فرماندهى سپاه و حکومت ایالات با اعضاى این خانواده ها بود،تنها روساى خانواده هاى بزرگ پارسى ، حق ورود به دربار سلطنتى را داشتند بعد ازاشراف و نجبا، مستخدمین دولت و دبیران که طبقه ادارى مملکت را تشکیل مى دادند، قرارداشته ، کسبه ، تجار و دهقانان در طبقات پایین تر اجتماع قرار مى گرفتند.
درمورد نظام بردگى در دوران هخامنشى اطلاعات زیادى در دست نیست اما بى گمان نظام کارو بهره بردارى از نیروى انسانى به شیوه روم ، یونان و بین النهرین (میان رودان ) نبوده است .
پیشهوران و سازمان هاى صنعتى
در این دوران اساس اقتصادى ایران بر نظام کشاورزى و شبانى استواربوده است . انجام امور بازرگانى و بسیارى از مشاغل و حرف صنعتى ، در دست ملل تابعهنظیر مصریان و فینیقیان بود. بنابراین ، اقتصاد شهرى ، شامل کار و پیشه هاى گوناگوندر داخل شهرها بوده است . بسیار محتمل است که صاحبان بعضى از مشاغل ، به منظورتبادل نظر در مورد مسائل و رفع مشکلات شغلى یکدیگر، اجتماعى داشته اند که هسته هاىاولیه ى سازمان هاى صنفى را در قرون بعد تشکیل داده است .
در عین حال باید درنظر داشت که به سبب اقدامات بزرگ ساختمانى و ایجاد راه ها و جاده ها، سازمان منظم ومتمرکز دولتى براى تهیه کارگران و پیشه وران تقسیم کار و پرداخت مزد وجود داشته است .
مدارک و الواحى که از تخت جمشید به دست آمده نشانگر آن است که در این دوره ،یک سلسله مقررات اجتماعى و حقوقى براى تعیین و تثبیت حقوق کارگران وجود داشته است .
گریشمن مى نویسد:
در آن جا حقوق وظیفه ى کارگران دقیقا تعیین شده و مزد یککودک ، یک زن ، یک مزدور و با یک پیشه ور م
حانیون که درخدمت دین بودند ثبت شده است .
-
در این زمان ، سازمان ها و مراکزى براى جمع آورىکارگر ایجاد شده بود که شعبه هایى در ممالک مختلف شاهنشاهى داشته است .
شخص شده است