صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 14

موضوع: زن و فلسفه حجاب

  1. #1
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    Smile زن و فلسفه حجاب

    مقدمه


    حجاب وپوشش براي بانوان ـ بويژه حجاب برتر ـ وتوجه به تحريم عفاف وحراست آن درزن از اصيل ترين سنگرزنان واز مهمترين وسودمند ترين قانون الزامي آفرينش براي آنها درجامعه است ، به عبارت روشنتر ،حجاب وپوشش ،سنگر سعادت وپيروزي ورستگاري زنان وجامعه است،که اگراين سنگر آسيب ببيند ويافرو ريزد ،عوامل سعادت ،پاکزيستي وشرافت آنها فرو مي ريزد.

    لزوم پوشيدگي زن دربرابر مرد بيگانه يکي از مسائل مهم اسلامي است،درخود قرآن کريم درباره اين مطلب تصريح شده است ،پوشيدن زن ازمرد بيگانه يکي ازمظاهر لزوم حريم ميان مردان وزنان اجنبي است ،همانطورکه عدم جوازخلوت ميان اجنبي واجنبيه يکي از مظاهر آن است.

    با کمال تأسف ديناي غرب ودنباله روهاي آنان اين مسئله بسيار مهم اسلامي واخلاقي را ناديده گرفته ،بلکه به عکس با کمال گستاخي برضد آن ،گام بر مي دارند وآنرا عامل تخدير ورکود وواپس گرايي دانسته،تا آنجا که دردانشگاههاي خود ،دختران داراي پوشش را اخراج مي کنند، با اينکه : حجاب ؛سنگر حفظ عفت ومعرف شخصيت زن وجامعه ،سنگر حفظ زيبايي وشکوه زن ،سنگرحفظ صحيح ارتباطها ورشته هاي اجتماعي ،سنگر حفظ اخلاق فردي واجتماعي ،سنگر ودژ خلل ناپذير،براي حفظ مرزها وشيرازه هاي روابط مختلف بوده وکيان خانه وخانواده را از هرگونه انحراف وگمراهي ،حفظ مي کند.

    براستي درچه دنياي جاهليتي قرار گرفته ايم که دنياي غرب والگو تراشان غربزده ،حتي در کشورهاي اسلامي شکستن چنين سنگر و دژي را علامت ترقي ،رشد وتمدن مي دانند ،وبه عکس حجاب وحفظ حريم عفاف را نشانه عقب گرد و واپس گرايي.

    دزدان عفت وغارتگران استعمار،براي فريب اذهان ،و وسيله قرار دادن زنان به عنوان يک کالا ،مي خواهند زنان را که نيمي از جامعه انساني هستند از همين راه ،از درون تهي کنند،وبا اين کار به تهاجم فرهنگي خود ادامه دهند،آنها چنين القاء مي کنند که:

    حجاب ؛سدي بر سرراه تکامل آنهاست.

    حجاب؛زنان را در زندان زندگي حبس کرده وآنها را ا ز تعالي و رشد باز مي دارد.

    حجاب ؛از توسعه علمي،فکري ،فرهنگي ،هنري زنان مي کاهدو...

    درحاليکه حجاب اسلامي ،آنگونه پيامدهاي شوم راندارد،بلکه وسيله وسنگر محکمي برا ي استواری زندگي بانوان بوده وپشتوانه نيرومندي براي آنها درراستاي توسعه علمي ،فکري ،فرهنگي و هنري است.

    اي خواهرانم حجاب تيغ شما ست-------------------تيغ خود رااز کف نيندازيد.

    ونيز شرف زن به يمن عصمت اوست-----------------اين شرف را از تن نرنجانيد

    و اين را بدانيد که:

    هر شاخه ای که از باغ برون آرد سر------------------در ميوه آن طمع کند راهگذر

  2. #2
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بخش اول : حجاب از نظر قران


    اشاره:

    اصل وجوب حجاب براي زنان ازضروريات دين اسلام است،ومنکر آن در حکم منکر دستورات ضروري اسلام است وکسي که از روي عمدوآگاهي منکر ضروريات اسلام شود،درحکم کفراست ،مگر اينکه معلوم باشد که منکر خدا ويارسول خدا نيست.

    ضروري ووجوب حجاب داشتن برای زنان ازنظر قرآن ،وگفتار پيامبر وامامان وبه حکم عقل واجماع واتفاق رأي علماي اسلام ثابت است.


    درقرآن براي وجوب حجاب وحدود آن ،به چهارآيه که صراحت برآن دارند تمسک شده ولي درمورد حفظ عفت وپاسداري از حريم آن ،درقرآن بيش از ده آيه وجود دارد.



    تجزيه وتحليل آيه 30سوره نور

    درآيه 30سوره نور (به عنوان نخستين آيه اي که صراحت بر وجوب حجاب دارد) مي خوانيم:

    «وقل للمومنات يغضضن من ابصارهن ويحفظن فروجهن ولا يبدين زينتهن الا ما ظهر منها وليضربن بخمرهن علی جيوبهن ولا يبدين زينتهن الا لبعولتهن ...»


    اي پيامبر به زنان با ايمان بگو چشمهاي خودرا (از نگاه به نامحرمان ) فرو گيرند ،ودامان خويش را حفظ کنند ،وزينت خود را ـ جزآن مقدار که نمايان است ـ آشکار نسازند،و(اطراف ،روسريهاي خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن وسينه با آن پوشيده شود.)وزينت خود را آشکا رنسازند مگر براي شوهرانشان وساير افراد محرمشان...



    شرح کوتاه


    دراين آيه به پنج موضوع در رابطه با حجاب وحفظ حريم عفت تصريح شده است:


    1 . زنان بايد ديدگان خود را از نگاه به نامحرم فرو بنندند.

    2. زنان بايد دامن خود را از هرگونه عوامل بي عفتي ،حفظ کنند.

    3. زنان بايد زينت خود را ،جز آن مقدار که بطور قهري آشکاراست ،آشکار نکنند.

    4. زنان بايد روسريهاي خود را بر سينه بيفکنند.

    5 . زنان بايد زينت خود را جز براي افراد محرم خود،آشکار نکنند.


    ابن عباس عالم ومفسر بزرگ عصر پيامبر در تفسير جمله


    « وليضربن بخمرهن علی جيوبهن»


    مي فرمايد: يعني زن بايد مو وسينه ودور گردن وزيرگلوي خود را بپوشاند.


    منظور از زينت چيست؟


    با بررسي گفتار اهل لغت چنين فهميده مي شود که زينت به معني زيبايي در مقابل زشتي است وشامل هر نوع زينت وآراستگي ،از طبيعي وعارضي ،از لباس وبدن وزيور آلات خواهدشد،وزينت در زن ،آن زيبايي هاي آشکاراست.


    بنابراين واژه زينت وسيع است.زينت ،هم شامل زينت هاي طبيعي مثل صورت ،بازوان ،سينه ،گردن و....وهم شامل زينت هاي اکتسابي مثل آويختن زيور آلات است.

  3. #3
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بخش دوم : آيات هشدارگر در حفظ سنگر حجاب وعفت

    1. نهي از کوبيدن پا بر زمين

    درذيل آيه 31سوره نور،پس از آنکه خداوند به پيامبرفرمان مي دهد که به زنان با ايمان بگو حجاب خود را رعايت کنند ،مي فرمايد

    «ولا يضربن بارجلهن ليعلم ما يخفين من زينتهن »

    بايد زنان ،هنگام راه رفتن ،پاهاي خود را بر زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود .


    2 . نهي ازسخن گفتن زن با ناز و کرشمه


    درذيل آيه 32 سوره احزاب ،خداوند خطاب به همسران پيامبر ميفرمايد:

    «فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض وقلن قولا معروفا »

    با صداي نرم ،به گونه هوس انگيز ،سخن نگوييد،که بيمار دلان در شما طمع کنند ،بلکه به خوبي سخن گوييد .


    3. اخطار شديد به آسيب رسانان به حريم عفت

    درآيه 60 سوره احزاب (بدنبال فرمان حفظ حجاب درآيه 59همين سوره) با هشدار واخطارشديد به بيمار دلان وغارتگران حريم عفت ،خطاب به پيامبرمي فرمايد:

    (لئن لم ينته المنافقون والذين في قلوبهم مرض والمرجفون في المدينه لنغرينک بهم)

    اگر منافقين وآنها که دردلهايشان بيماري است وآنها که اخباردروغ وشايعات بي اساس درمدينه پخش مي کنند،دست از کارخود برندارند،تو را برضد آنها مي شورانيم .



    بخش سوم : ايرادها واشکالات

    1.حجاب ومنطق

    اولين ايراد اين است که حجاب دليل معقولي ندراد ومنطقي نيست . مي گويند: منشاء حجاب يا غارتگري ونا امني بوده که امروز وجود ندارد،يا فکر رهبانيت وترک لذت بوده است که فکر باطل ونادرستي است .

    پاسخ اين ايراد اين است :

    حجاب ،از جنبه هاي مختلف رواني ،خانوادگي ،اجتماعي ،حتي از جنبه بالا رفتن ارزش زن ،منطق معقول دارد.

    مرد بطور قطع از نظرجسماني بر زن تفوق دارد،از نظرمغز وفکر و منطق نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است ،زن دراين دو جبهه دربرابر مرد قدرت مقاومت کمتري دارد ولي زن ازطريق عاطفي وقلبي هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است .حريم نگه داشتن زن ميان خود ومرد يکي از وسايل مرموزي بوده است که زن براي حفظ مقام وموقع خود دربرابر مرد از آن استفاده کرده است.

    اسلام زن را تشويق کرده است که ازاين وسيله استفاده کند وهر اندازه ،متين تر وبا وقارتر حرکت کند،بر احترامش افزوده مي شود.

    درقرآن کريم نيز توصيه مي کند،زنان خود را بپوشانند،بعدمي فرمايد:

    «ذلک ادني ان يعر فن فلا يؤذ ين »

    يعني اين کار براي اينکه به عفاف شناخته شوندومعلوم شود وخود را دراختيار مردان قرار نمي دهند،بهتر است.

    درنتيجه حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبکسر مي گردد.


    2.حجاب و اصل آزادي

    مي گويند: حجاب موجب سلب حق آزادي مي شود که يک حق طبيعي بشري است ونوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار مي رود .

    هر انساني شريف وآزاد است ،مرد باشد يا زن ،سفيد باشد يا سياه ،تابع هر کشور يا مذهبي که باشد.

    پاسخ اين ايراد آن است که فرق است بين زنداني کردن درخانه وبين موظف دانستن زن به اينکه وقتي مي خواهد با مرد بيگانه مواجه شود پوشيده باشد.

    در کشورهاي متمدن جهان براي مردان نيز محدوديت هايي وجود دارد.اگر مردي برهنه يا درلباس خواب از خانه خارج شد ويا با پيژامه بيرون آيد،پليس ممانعت کرده به عنوان اينکه اين عمل بر خلاف حيثيت اجتماع است ،اورا جلب ميکند.

    هنگامي که مصالح اخلاقي واجتماعي ،افراد اجتماع او را ملزم کند که درمعاشرت اسلوب خاصي را رعايت کند مثلا با لباس کامل بيرون آيند ،چنين چيزي نه بردگي نام دارد ونه زندان ،نه ضد آزادي وحيثيت انساني است ونه ظلم وضد حکم عقل.

    برعکس ،پوشيده بودن زن ،درهمان حدودي که اسلام تعيين کرده،موجب کرامت واحترام بيشتر اوست؛زيرا اورا از تعرض افراد جلف وفاقد اخلاق مصون مي دارد.آري اگر کسي بگويد زن را بايد درخانه حبس کرد،اين با آزادي طبيعي وحيثيت انساني وحقوق خدا دادي زن منافات دارد.چنين چيزي درحجاب هاي غير اسلام بوده است ،ولي در اسلام نبوده ونيست.

  4. #4
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بخش چهارم : آثار وفوائد حجاب


    1.حجاب ونقش آن درسلامت اجتماع وآرامش روان

    رعايت حجاب درسلامت وپاکي اجتماع مؤثر است ،به علت تاثير زياد آن در استحکام خانواده به عنوان پايه واساس اجتماع ونيز تاثير آن در ساخته شدن فرزندان با تربيت صحيح وپاک نگه داشتن محيط اجتماع از عوامل تحريک آميز حيواني .

    معلوم است وقتي کانون خانواده گرم وپر جاذبه باشد،اين گرمي واستحکام دربالا بردن روحيه عمومي مردم وجامعه تاثير بسزايي خواهد داشت ،وقتي کودکان چنين خانواده اي با تربيت صحيح وتعادل روحيه وافکار پرورش يافتند،درجامعه منشأ سازندگي ، ترقي وتعالي مي شوند.

    اکثر دختران وپسراني که درسنين پايين به دام مفاسدمختلف مي افتند،کساني هستند که از تربيت حقيقي وصحيح محروم بوده اند اين ظلم را هيچ کس جز والدين به آنها نکرده اند.

    از طرفي با رعايت حجاب ،ريشه بسياري از تفاخرها،تکاثرها ،اسرافها ،تحريک هاي بي موقع در اجتماع کنده خواهد شد وبذر فساد خشکيده خواهد شد.

    چرا که ديگر زنان عمر خودرا به جاي مصرف دراينگونه ضد ارزشها درجهت هدف نهايي زندگي انساني وسعادت راستين صرف مي کنند ولذا ديگر ،گناه به فساد کشاندن ساير افراد جامعه واتلاف عمر آنان وايجاد زمينه براي انواع فساد در اجتماع صورت نمی گيرد.

    گسترش بوتيک هاي کذايي ،تهيه وتوزيع لباسهاي مبتذل غربي با تصويرها، تکثير وتوزيع نوارهاي مبتذل ونوارهاي موسيقي و...ازمواردي هستند که جوانان بي گناه وکم تجربه را به سوي منجلاب فساد وتباهي سوق مي دهند.

    براي اينکه جوانان از اين آفات در امان باشند،بايد درخانواده بطور صحيحي تربيت شوند،اما اگر مادر اسير انواع هوسها وتمايلات حيواني باشد،نمي تواند براي فرزندانش الگوي کاملي باشد.


    2.حجاب ونقش آن درمسئوليت هاي اجتماعي

    هر انساني در برابر اجتماع خود وظايف ومسئوليتهايي دارد وزنان نيز هر چند با گرم نگه داشتن کانون خانواده وتربيت صحيح فرزندان ،بزرگترين خدمت ها را به جامعه مي کنند،اماانتظار از آنان به عنوان نيمي از پيکره جامعه بيش ازاين مي رود.اسلام عزيز خواسته است که آنان درجامعه نيز نقش داشته باشند.

    حضور زنان درستادهاي پشتيباني ،درماني وغذايي،همدوش با رزمندگان اسلام ودر ديگر جاها در دوران پيامبر وحضور گسترده آنها درتاريخ انقلاب اسلامي ايران چه در پيروزي انقلاب اسلامي ايران وچه دردوام آن به خصوص دوران جنگ وساير مسايل زندگي خود نشانگر اين انتظار است .

    امام خميني قدس سره ،درمورد نقش زنان درانقلاب اسلامي مطالب مهمي بيان کرده اند که،از آن جمله خطاب به آنان چنين مي فرمايند: «نقش شما زنان در اين نهضت از مردها بيشتر بوده »؛ونيز مي فرمايند : «همانطور که مردها وارد ميدان بودند،بانوان محترم هم وارد بودند،بلکه زحمات اينها بيشترازمردها بود.»


    3.خروج از لشکريان دشمن وايمني از عذاب الهي وکسب ثواب اخروي

    شيطان از روابط زن ومرد براي به گناه انداختن ،استفاده مي کند لذا بد حجابي وبي حجابي ونيز عدم رعايت اصول شرعي در روابط با نا محرم ،شخص را در معرض خشم خدا قرار مي دهد .

    چرا که وجود شخص ،هم آلوده به گناه مي شود وهم آلوده کننده ديگران واين چيزي نيست که خداوند براي بندگان دوست داشته باشد.

    بزرگان دين وهمه انبياء وائمه حاضر بودندسخت ترين آزارها وشکنجه ها را تحمل کنند،ولي هرگزلحظه اي دچار خشم خداوند نشوند.

    گيريم که ما محبوب هزاران وميليونها نفر ازبندگان خدا بشويم،چه فايده اگر محبوب خدا نباشيم واو راضي نباشد.

    پيروزي هاي ظاهري نبايد ما را گول بزندوعقل وشعور را از ما بگيرد وما را دچار عذاب دردناک الهي کند که

    « ان ربک لشديد العقاب » (1)

    خانمي که درحجاب مخالفت امر خدا را ميکند،پس از مرگ چه مي کند؟روزي که همه چيز وهمه کس اورا تنها مي گذراند ورها ميکنند،چرا بايد عشق ورضايتش را فداي خود خواهي هاي ديگران کند؟ او نبايد خود رااسير هوسها ودامهاي شيطاني کند.

    از طرف ديگر خداوند،همان طور که براي نافرماني وگناه عذاب وعقاب قرارداده ،همانطورهم براي کساني که به فرمانهاي اوعمل مي کنندپاداش وثواب اخروي قرار داده است.


    4 - پوشش اسلامي وحفظ نسل از خطر سقوط

    شکي نيست که يکي از آثار بي حجابي ،بي بندوباري وروابط نامشروع در ابعاد وسيع است چنانکه دردنياي غرب ،به خوبي ديده ميشود،وآثارنکبت بار روابط نا مشروع برکسي پوشيده نيست،يکي از آثار ،آلوده شدن نسل ،وبه دنبال آن سقط جنين وتولد فرزندان نا مشروع وغير قانوني است که متأسفانه بر اثر عدم رعايت عفت وپوشش اسلامي ،اين آثارروز بروز بيشتر ميشود وآمار نشان مي دهد که اين موضوع در کشورهايي که پوشش اسلامي رعايت نمي شود به مراتب بيشتر از جاهايي است که پوشش اسلامي رعايت مي شود.

    طبق گزارشي که اخيراً از طرف اداره «تحقيقات اجتماعي امريکا» انتشار يافته ،تعداد نوزادان غير قانوني نسبت به ده سال قبل 47درصد افزايش يافته است (2)

    بدون ترديد: يکي ازبزرگترين مشکلات اجتماعي ،وجود فرزندان بي سرپرست است که اصل خلقتشان بر اساس انحراف پايه گذاري شده است وبر اثر وجود زمينه نا مساعد معنوي درآنها ،خطرات آنها از نظر رواني بسيار قابل توجه وجدي است ،چنين فرزنداني مسلما طبيعي نيستند وچون پايه وجوديشان بر اساس قانون شکني پي ريزي شده ،تا حدود زيادي به گناه وقانون شکني متمايل هستندزيرا ميوه گناه هستند.

    روشن است که حجاب اسلامي ،نقش اساسي درحفظ نسل وتأمين پاکي خلقت نسلهاي آينده دارد،چرا که زن مربي جامعه است وانسانها از دامن او پيدا مي شوند،اگر او دامن خود را در پناه پوشش حفظ کند سعادت انسانهاي آينده را پايه ريزي کرده است.


    5 - مبارزه با نفس

    ميل به خود نمايي وجلوه گري به مصالحي در سرشت زن ،نهفته است که بايد درمسير درست وهدفي والا بکار گرفته شود.

    چرا که هيچ گرايشي بدون جهت در جان انسان به وديعت نهاده نشده است . اما اگر اين گرايش ،مرزي نداشته باشد وهمه جا نمود داشته باشد،فساد آفرين است.

    زيبايي براي زن دروجود او سرمايه است،اما بايد بجا مصرف شود وزکات جمال زن ،حفظ او وعفاف است.

    جواز کشف حجاب در مقابل محارم از جمله شوهر ،اين غريزه را جهت مي دهد که خود آرائي زن مختص به شوهرباشد ومنع آن در برابر نا محرم ،اين غريزه را کنترل مي کند.

    وقتي زن در جهت کنترل اين خواهش ،اقدام کرد آمادگي غلبه بر سايرخواهشها را بدست آورده ودرجهت رشد وتعالي خود حرکت مي کند وانساني مهذب مي شود که مي تواند جامعه خود را نيز بسازد.

    بدون هيچ ترديدي ،اندام زن اگر آراسته گردد،هوس بازان را به هيجان مي آورد ونسبت به زن تعرض مي کنند.

    در سايه رعايت عفاف ،زن با شهامت هر چه تمامتربه وظيفه خود در اجتماع مشغول شده وخطري نيز متوجه او نمي شود.

    از طرف ديگر انسان هم درمبارزه با نفس اغواگر پيروزي را کسب مي کند.

    پي نوشت ها :
    ==========
    1-سوره رعد ،آيه 6
    2-اطلاعات شماره 100



  5. #5
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    بخش پنجم : راههاي مبارزه با بد حجابي وبي حجابي

    استعمارگران فرهنگ ستيز،درجوامع اسلامي براي زدودن ارزشهاي اسلامي تلاشي شگرف بکار گرفته اند تا در بينش افراد،دگرانديشي ايجاد کنند.

    آنان به زنان القا مي کنند که ،شخصيت وارزش زن درعرضه وجودوزيبايي هاي به نمايش گذاشته اوست.

    از طرفي بعضي از زنان ودختران که دچار کمبودهاي شخصيتي هستند ،خود آرايي را نوعي ايجاد شخصيت پنداري تلقي کرده وبا جلب نظرها عقده حقارت خود را جبران مي کنند.

    در حاليکه عصمت وعفت زن حق خداست ،زن نمي تواند بگويد حجاب مربوط به خودم است ومي خواهم از آن صرف نظرکنم .علامه سيد شرف الدين عاملي مي فرمايد: آنچه را که دشمن انجام داده بايد ويران کرد وآنچه را انجام ميدهد بايد سدکرد وآبي را که بر جوي روان است بايد باز گرداند.

    بنابراين از طرق زيربايد با پديده بدحجابي و بي حجابي مبارزه کرد:

    1.تقويت ايمان واعتقاد

    درزن بايد باور استوار ،ايمان عميق ايجاد شود ،زني که دل به حق داده وانديشه به خدا سپرده وفرجام زندگي دنيوي اش را پذيرفته چطور حاضر مي شود خود آرايي وخود نمايي کند وخود را در معرض ديدهاي آلوده قرار دهد وزمينه هاي تلذذ ديگران ومآلاً فساد آفريني را بوجود آورد؟!

    اين جمله بلند حضرت علي عليه السلام که فرموده «المرء بايمانه والمومن بعمله » ،نشانگر آن است که باورها وايمانهاي راسخ ،عالي ترين نقش را در کيفيت زندگاني انساني ،ايفا مي کنند.


    2.احياء فرهنگ اصيل اسلامي

    احياء ارزشهاي اصيل اسلامي وفرا خواني زن مسلمان به تعقل ودريافتن ارزشها وآفريدن روح تعبد وتعهد نسبت به اينها نقش مهمي در اين زمينه خواهد داشت وزن مومن بايد به آنچه اسلام به عنوان ارزش بدان مي نگرد ،باور داشته باشد وبداند که عظمت وشخصيت او درگرو روح بلند ،انديشه والا ،قلب پاک ،وجان پيراسته از آلودگي است که او را به روشي انساني ومنشي اسلامي فرا خواهد خواند وبداند تن آرايه بسته وظاهر فريبنده هرگز نمايشگر شخصيت او نيست.

    اين کلام بيدار گر حضرت مسيح را توجه کنيم ،که فرمود:

    «بحق اقول لکم : ماذا يغني عن الجسد اذا کان ظاهر ه صحيحاًوباطنه فاسدا وما تغني عنکم اجسادکم اذا اعجبتکم وقد فسدت قلوبکم ،وما يغني عنکم ان تنقوا جلودکم وقلوبکم دنسة»

    «به حق براي شما مي گويم : تن چه سودي دهد ،در صورتيکه ظاهرش درست باشد ودرونش تباه ،بدنهاي شما،چه سودتان دهد که خوشتان دارد ودلهايتان تباه باشد وسودي نبريد که پوست خود را پاک نگاه داريدودل هاي شما چرکين باشدوآلوده باشد.»


    3.شناساندن الگوهای والا

    امروز يکي از تأسفهاي جدي اين است که زن مسلمان آن چنان که بايد وشايد با چهره هاي بلند تاريخ اسلام آشنا نيست،زندگاني حضرت زهرا(س) وفرزند برومندش ،پيام آور عاشورا حضرت زينب(س) بايد براي زن مؤمنه نشان داده شودتا بنگرد با حفظ هويت وشخصيت ووقار مي تواند درجامعه حضور پيدا کند وايفاي نقش کند.

    کلامي ازامام صادق عليه السلام تأمل بر انگيز وقابل توجه است:

    «الهموهن حب علي عليه السلام وذروهن بلها »

    «به زنان دوستي آل علي عليه السلام را الهام کنيد وبه همين مسائل اندک رهايشان کنيد .»

    زن اگر حب علي را فراگرفت واو را راهبر شناخت وخاندان او را به عنوان الگو پذيرفت وبر راهي رفت که اهل بيت عليه السلام رفته اند وآنان را سر مشق قرار داد،رويين تن مي شود وحضورش درجامعه دلهره آفرين نخواهد بود.


    فهرست منابع ومآخذ :
    ==============
    1.محمدي اشتهاردي ؛محمد؛حجاب بيانگرشخصيت ،چاپ اول نشر معاونت مبارزه با مفاسداجتماعي ناجا، 160صفحه
    2.رزاقي،احمد،عوامل فساد وبد حجابي وشيوه هاي مقابله با آن ،چاپ چهارم ،نشر سازمان تبليغات اسلامي ،1371ش،224صفحه
    3.شجاعي ،محمد درّوصدف،چاپ سوم ،نشرــ 1378ش،197صفحه
    4.مطهر ي،مرتضي ،مسئله حجاب ،نشر صدرا ،264صفحه
    5.قرائتي ،محسن ،پوشش زن دراسلام ،چاپ نهم ،نشر ناصر ،1370ش118صفحه
    6.جوادي آملي ،زن درآئينه جلال وجمال ،چاپ دوم ،نشر فرهنگي رجاء 1371ش،426صفحه
    7.فتاحي زاده ،فتحيه ،حجاب از ديدگاه قرآن وسنت ،چاپ دوم ،نشر دفتر تبليغات اسلامي ،1376ش،210صفحه

    ============
    استادراهنما : خانم تهرانيان
    تهيه وتنظيم: مريم بني حسن
    مدرسه علميه نرجس (س)- مشهد

  6. #6
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    «مجموعه مقالات حجاب» و «نقد مبانی فمینیسم» منتشر می‌شود
    «مجموعه مقالات حجاب» و «نقد مبانی فمینیسم»، توسط دفتر مطالعات و تحقیقات زنان وابسته به مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران منتشر می‌شود.
    حجت‌الاسلام والمسلمین «محمدرضا زیبایی‌نژاد»، تبیین دیدگاه نظام‌مند دین پیرامون زن و خانواده، پرورش پژوهشگر و کارشناس در حوزه مطالعات اسلامی زن و خانواده، پاسخگویی به نیازهای تئوریک و دفاع از مرزهای اعتقادی در حوزه زن و خانواده را از اهداف تشکیل دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه در سال 77 برشمرده و اظهار داشت: تاکنون کتاب‌های مختلفی از جمله درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، زن در نگاه روشنفکران، نظام اسلامی و مساله روسپی‌گری و الگوی جامع شخصیت زن مسلمان، توسط این دفتر تهیه، چاپ و منتشر شده است.

    وی «جنگ علیه خانواده»، «هویت و نقش‌های جنسیتی» و «از سفسطه تا مجاز در عشق» را از عناوین کتب در دست تدوین و انتشار ذکر کرد و گفت: بزودی «نقد مبانی فمینیسم» با هدف بحث و بررسی پیرامون فمینیسم و گرایش‌های آن، جنبش‌های فمینیستی و نقد برونی و درونی آن توسط خانم رودگر و «مجموعه مقالات حجاب» شامل مباحثی چون «حجاب در فرهنگ اسلامی، پوشش و آرایش، آسیب‌ها و راهبردها، پوشش زنان در عرصه قانون و حکومت و تحلیل وضعیت حجاب در ایران» منتشر خواهد شد.
    رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه به بیش از 60 مقاله پژوهشی و ترجمه‌ای پیرامون مباحث زنان توسط محققان این دفتر اشاره و تصریح کرد: تاکنون مصاحبه‌های علمی مختلفی پیرامون مسائلی چون کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، جنسیت و روح، ابعاد اشتغال زنان، آسیب‌شناسی و بایسته‌های خانواده و روسپی‌گری از منظر روان‌شناسی با استادان حوزه و دانشگاه گرفته شده است که در اختیار محققان قرار می‌گیرد.

    وی انجام مشاوره‌های پژوهشی –کارشناسی برای پاسخگویی به نیازهای پژوهشگران و مراکز علمی و کارشناسی زنان سراسر کشور و برگزاری جلسات مساله‌شناسی به منظور بررسی و تحلیل مهمترین مسائل و مباحث نظری و کاربردی زنان همچون، جهانی‌سازی و مسائل زنان، آسیب‌شناسی جایگاه زن و خانواده، پیامدهای شبیه‌سازی، نظام اسلامی و مساله حجاب و ساختار حاکم بر الگوی جامع شخصیت زن را از دیگر اقدامات دفتر متبوع خود برشمرد و افزود: تاکنون همایش‌ها و نشست‌های علمی مختلفی با موضوعاتی چون دفاع از حقوق زنان، بررسی مسائل و مشکلات زنان، آسیب‌های اجتماعی در نظام اسلامی، اشتغال زنان و آسیب‌شناسی خانواده توسط این دفتر برگزار شده است.

    حجت‌الاسلام و المسلمین زیبایی‌نژاد به کتابخانه تخصصی زن و خانواده این دفتر به عنوان یکی از مهمترین کتابخانه‌های تخصصی زنان کشور اشاره کرد و اظهار داشت: در این کتابخانه حدود 5 هزار جلد کتاب عربی و انگلیسی بیش از 110 پایان‌نامه تخصصی، 450 نوار کاست و 40 لوح فشرده از سخنرانی‌های پیرامون مباحث زنان در اختیار پژوهشگران قرار گرفته است.

    رئیس دفتر مطالعات و تحقیقات زنان حوزه یادآور شد: این دفتر تاکنون کارشناسان متعددی به مجامع حوزوی و دانشگاهی برای تحلیل مباحث زنان و پاسخگویی به شبهات اعزام کرده است.

  7. #7
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض

    يكى از مسايل مهمى كه هر دخترى در دوران زندگى خود بايد آن را مدّ نظر قرار دهد، مسئله «حجاب» است .

    قرآن كريم كه بعنوان يكى از مهمترين سندهاى زنده الهي، در ميان مردم به امانت گذاشته شده است، مسئله حجاب و حفظ دختران از ديد نامحرمان را مورد تأكيد قرار داده و مى ‎ فرمايد :

    وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها . [1]
    (و به زنان مؤمن بگو تا چشمهاى خود را (از نامحرم) و دامن و اندامشان (از عمل زشت) محفوظ دارند و زينت خود را جز آنچه ظاهر مى ‎ شود، بر بيگانگان آشكار نسازند . )

    گروهى از زنان و دختران جوان، حجاب و پوشش اسلامى را مغاير با آزادى اجتماعى مى ‎ دانند، اما بايد متوجه باشند كه حفظ خود و دورى از نامحرم، هرگز دليل بر سلب آزادى نيست، چه اينكه با رعايت حجاب و موازين شرعي، خود را از ملعبه‌ انسانهاى فاسد و مردان پست دور نگهداشته و در كمال آسايش و راحتى به زندگى شرافتمندانه ‎ اى ادامه مى ‎ دهند .

    استاد مطهرى (ره) در كتاب ارزشمند «مسئله حجاب» به طور تفصيل به فلسفه حجاب پرداخته و به نكته فوق اشاره نموده است ايشان در قسمتى از اين كتاب مى ‎ نويسد :

    در اسلام زندان كردن زنها وجود ندارد حجاب در اسلام يك وظيفه است و وظيفه را نمى ‎ توان به عنوان محدوديت و بردگى و زندانى كردن ناميد .
    پوشيدگى زن تا حدّى كه اسلام تجويز كرده است موجب كرامت و احترام بيشتر اوست؛ زيرا او را از تعرض افراد فاسد و دور از اخلاق بر حذر مى ‎ دارد ..... [2]

    دختران جوان بايد اين حقيقت را درك كنند كه، افراد جامعه يكسان نيستند، خواه نا خواه گروهى پست و بى مايه، كه هرگز طعم خوش تربيت اسلامى را نچشيده ‎ اند و در حاشيه اجتماع قرار دارند براى رسيدن به اميال حيوانى و ارضاء خواهشهاى نفسانى خود از هيچ جنايتى دريغ نمى ‎ كنند .

    حال سؤال اين است كه اگر دخترى خود را با ظاهرى آراسته و بدون حجاب در معرض ديد افراد جامعه قرار داد و سرانجام در دام خفت بار بى عفتى و تجاوز سقوط كرد چه كسى را بايد ملامت كند؟
    چه بسيار دخترانى كه بر اثر عدم رعايت اين اصل اصولى اسلام، در جامعه حاضر شدند و زمينه سقوط و انحطاط و بدبختى خود را فراهم نمودند، تا جايى كه رسانه ‎ هاى گروهى از قبيل روزنامه ‎ ها و مجله ‎ هاى معروف، هزاران مورد آن را متذكر مى ‎ شوند و فرياد بى صدايشان به جايى نمى ‎ رسد .

    گروهى از دختران جوان فكر مى ‎ كنند كه زندانهاى موجود در جامعه ويژه پسران و مردان است؛ در حالى كه اينها سخت در اشتباهند، چه بسيار افرادى كه بر اثر بى ‎ عفتى و ترك حجاب از راه به در شدند و با وضع خفت بارى پشت ميله ‎ هاى زندان جاى گرفتند .
    عواقب خطرناك بى بند و بارى و عدم رعايت پوشش اسلامى آنقدر زياد است كه از حد گفتار و مقال گذشته است. يكى از مهمترين نتيجه ‎ هاى بى عفتى و تن ندادن به فرامين الهى در مورد مسئله حجاب، ايجاد اجتماعى فاسد و هرج و مرج اخلاقى است كه دامنگير افراد صالح و جوانان پاكدامن مى ‎ شود .
    چه بسيار پسران جوانى كه بر اثر محيط فاسد و مسموم از جهت اخلاقى دچار وساوس شيطانى شدند كه بى حجابى زنان و دختران جامعه بعنوان سر سلسله علل آن محسوب مى ‎ شود .
    اى كاش دختران جوان جامعه ما به اين نكته توجه داشتند كه اگر بخواهند با فردايى بهتر و آينده ‎ اى روشن به زندگى سعادتمند خود ادامه داده و راههاى موفقيت را يكى پس از ديگرى بپيمايند، نبايد از حدّ و مرزهاى الهى و دستورات شرع سرپيچى كنند .
    هزار و چهار صد سال قبل، دخت نبى اكرم حضرت زهرا سلام الله عليها به اين حقيقت اشاره نموده است كه: مصلحت زنان در اين است كه مردان آنان را نديده و آنان نيز مردان را نبينند . [3]

    امير مؤمنان ـ عليه السّلام ـ نيز ضمن سفارشى به فرزند بزرگوارش امام حسن ـ عليه السّلام ـ مى ‎ فرمايد :

    به وسيله حجاب چشمان زنانتان را بپوشانيد، زيرا حجاب و پرده نشينى هر چه بيشتر باشد، آنان از تبهكارى و فساد محفوظ مى ‎ مانند . [4]

    در روايت ديگرى آمده است: مردى خدمت رسول خدا ـ صلّى الله عليه و آله ـ رسيد و عرض كرد :

    مادرم از معاشرت با نامحرمان ابايى ندارد چه كنم؟
    حضرت فرمود: از خارج شدن او ممانعت كن. گفت اين كار را كرده ‎ ام .
    حضرت فرمود مادرت را زنجير كن؛ زيرا هيچ احسانى براى او بهتر از اين نيست كه او را از ارتكاب به حرام بازدارى . [5]

    با توجه به آنچه گذشت، دختران جوان مى ‎ توانند با رعايت حجاب و اهميت دادن به آن، جامعه ‎ اى سالم و محيطى به دور از مفاسد اخلاقى را فراهم آورند و در كنار مصونيّت اجتماعى خود، زمينه ‎ هاي، شكوفايى استعدادهاى نهفته خود را ايجاد كنند .

    هر عاقلى تصديق مى ‎ كند كه حفظ اموال و اشياء قيمتى از دستبرد دزدهاى پست امرى است ضرورى و تحسن برانگيز. به سخن ديگر هيچ عاقلي، شخصى را كه از اموال و اشياء‌ قيمتى خود محافظت مى ‎ كند، مورد مذمت و ملامت قرار نمى ‎ دهد. دختران جوان نيز بايد همانگونه كه در حفظ زر و زيور مادى خود مى ‎ كوشند، جمال و زيبايى خدا دادى خود را نيز از معرض دستبرد افراد فاسد و پليد حفظ نموده، و با توسل به معنويات و پيمودن راههاى صحيح اسلامى در زندگى خود، امكان موفقيت خويش را دو چندان كنند .

    با مطالعه تاريخ زندگانى اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ، مى ‎ توان به اين حقيقت دست يافت كه آن بزرگواران در سيره و راه و روش زندگى خود نسبت به مسئله حجاب و دور نگه داشتن ناموس خود از ديد نامحرمان بسيار حساس بودند .
    و از آنجا كه آنان بعنوان بزرگترين مربيان اخلاقى و الگوهاى تربيتى مى ‎ توانند زندگى سعادتمندى را براى تمام بشر به ارمغان آورند، بر ماست كه با پيروى و اطاعت از سيره و فرامين الهى معصومان ـ عليهم السّلام ـ خود را متخلق به اخلاق اسلامى نموده و در جمع بندگان خاص خداوند و شيفتگان آن بزرگواران قرار دهيم .

    پی نوشتها:
    ========
    [1] . سوره نور، آيه 31 .
    [2] . مسئله حجاب، شهيد مطهري، ص 101 .
    [3] . وسايل، ج 14، س 43، حديث 7 .
    [4] . سفينه البحار، ج 2، ص 587 .
    [5] . وسايل، ج 18، ص 414، حديث 1 ، باب 48 .

  8. #8
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض


    كندوكاو در آیات حجاب




    كندوكاو در آیات حجاب، آن هم یك جا و همه سونگرانه، براى اهل نظر و فقه پژوهان، مى تواند ره گشا و پرفایده باشد و آنان را در دستیابى به زوایاى گوناگون این گزاره مهم اجتماعى، رهنمون سازد.
    كنار هم گذاردن آیات حجاب و درنگ بر روى آنها و توجه به آغاز و پایان نشانه هاى پیوسته و ناپیوسته هر یك از آیات، بسیار روشن گر خواهد بود و ره گشا،كه در ضمن بحث،به این نكته اشاره خواهد شد.

    نكته شایان توجه این كه:در كنار هم و به ترتیب نزول آوردن آیات و دقت و درنگ روى آنها، نشان خواهد داد كه حكم حجاب،یك باره اعلام نشده،بلكه كم كم و با گذشت زمان و آماده شدن زمینه و… بر قلب مبارك پیامبر(ص) نازل شده است.
    ابتدا، در روزهاى پایانى سال پنجم هجرى، در جریان ولیمه ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش(همسر طلاق داده شده زیدابن حارثه) آیه حجاب همسران پیامبر(ص) بر آن حضرت نازل شد.
    همه مردان برابر دستور این آیه شریفه مى بایست از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند.
    در مرحله دوم، خویشاوندان نسبى از دایره این حكم بیرون شدند و آنان اجازه یافتند با همسران پیامبر(ص) بى آن كه پرده اى در بین باشد، سخن بگویند.
    در مرحله سوم، جلباب (چادر) به عنوان حقى براى همسران و دختران پیامبر(ص) و زنان مؤمن قرار داده شد.
    در مرحله چهارم، آیات سوره نور احكام حجاب بانوان را روشن ساخت.
    در مرحله پنجم، اجازه گرفتن براى ورود به محل استراحت بانوان محرم، مطرح شد.

    چند نكته از این بررسى به دست مى آید:
    1.در نگاه به بانوان مَحْرَم و اندازه پوشش آنان در برابر مَحْرَمان، بین خویشاوندان نسبى و سببى فرق است;یعنى هیچ گاه پوشش مادر نزد فرزند، همانند پوشش مادرزن در نزد داماد نیست.
    2. این كه گفته مى شود محرمان، چه سببى و چه نسبى، مى توانند به همه جاى بدن یكدیگر نظر بیفكنند، به جز عورت و شرمگاه، سخنى است بى دلیل.این بخش از بحث مقدارى به درازا كشید كه چاره اى نبود;زیرا فقیهان روزگار ما، آن گونه كه از حاشیه هاى عروةالوثقى بر مى آید، ه مه،برخلاف این نظر دارند;از این روى بایسته بود كه دلیلهاى این مسأله بیش تر به بوته بررسى گذاشته شود.
    3.روایات رسیده از معصومان در این موضوع،سخن جدیدى،غیر از آنچه از آیه هاى حجاب فهمیده مى شود، بیان نكرده اند.
    4.از ملاكها و معیارهاى به دست آمده از بحث و كندوكاو در آیات شریف، در گزاره هاى جدید و مسائل نوپیدا بهره بردیم و آنها را به گونه استدلالى، شرح دادیم.در مثل فرق بین عكس و صاحب عكس و فیلم شخص و خود شخص بیان شده است.
    ترتیب نزول آیات حجاب
    نخستین مرحله:
    تا پیش از سال پنجم هجرى، بر زنان مسلمان، واجب نشده بود كه حجاب داشته باشند.آنان با همان لباس معمول و مرسوم آن زمان، در جامعه حاضر مى شدند،با مردان سخن مى گفتند و حتى با آنان بر سر یك سفره مى نشستند و از یك ظرف غذا مى خوردند;تا این كه در سال پنجم هجرى، پس از ازدواج پیامبر(ص) با زینب بنت جحش،خداوند حجاب را بر زنان حضرت قرار داد و به مؤمنان دستور داد، هرگاه از همسران پیامبر(ص) چیزى خواستید، از پشت پرده بخواهید:
    (واذا سألتموهن متاعاً فاسئلوهن من وراء حجاب.)
    سپس دلیل این دستور را چنین بیان مى فرماید:
    (ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهن.)1
    نكته: پیش از نازل شدن آیه حجاب،در همین سوره شریف، آیات دیگرى نازل شده كه در آنها، شأن همسران پیامبر(ص) در صورت نگهداشت تقواى الهى، از شأن دیگر زنان برتر دانسته شده است و به همسران پیامبر(ص) دستور داده شده كه از حجره ها،مگر براى كارهاى ضرورى،خارج نشوند و با ناز و كرشمه،با مردان سخن نگویند و بسان دوران جاهلیت نخستین، خود را نیارایند:
    (یا نساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتّقیتنّ فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذى فى قلبه مرض وقلن قولاً معروفا. وقرن فى بیوتكن ولا تبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولى.)2
    دومین مرحله:
    در پى نازل شدن حكم حجاب درباره همسران رسول خدا(ص) و بازداشته شدن مردان از مستقیم سخن گفتن با آنان و دستور به نگاه نكردن به ایشان، كه گویا این حكم،همه، حتى پدران، برادران و خویشان همسران رسول خدا را در بر مى گرفت، این پرسشها مطرح شد:
    آیا پدران همسران رسول خدا(ص) از دیدن دختر خود بازداشته شده اند؟
    آیا برادران همسران رسول خدا(ص) حق دیدن خواهران خود را ندارند؟
    آیا پسران همسران پیامبر(ص) كه از شوى پیشین خود داشتند، دیگر اجازه ندارند مادران خود را ببینند؟
    آیا زنان مؤمن،بسان مردان مؤمن باید از پس پرده با همسران پیامبر(ص) سخن بگویند؟3
    ییعنى آیا همان گونه كه (یا ایها الذین آمنوا) زنان و مردان با ایمان را در بر مى گیرد و تنها از بابِ (تغلیب)ضمیرها مذكر آمده است، در (اذا سألتموهن)ضمیر مخاطب از باب (تغلیب)به صورت مذكر آمده است;ولى در واقع زنان را هم در بر مى گیرد و برابر این حكم زنان مؤمن نیز باید از پَس پرده با همسران رسول خدا(ص) سخن بگویند; یا خیر، این حكم ویژه مردان است؟
    در پى این پرسشهاى گوناگون و شبهه ها، این آیه شریفه بر قلب مبارك رسول خدا(ص) فرود آمد:
    (لاجناح علیهنّ فى آبائهنّ ولاابنائهن ّولااخوانهنّ ولاابناء اخوانهنّ ولاابناءاخواتهنّ ولانسائهنّ ولاماملكت ایمانهنّ واتقین اللّه انّ اللّه كان على كلّ شىء شهیدا.)4
    چند نكته
    الف.پنج گروه نخست از گروههاى نامبرده شده، همانانى هستند كه به محرمان نسبى نامبردارند.بنابراین، حكم حجاب براى زنان پیامبر(ص) بدین منظور نبوده كه آنان خود را از تیررس چشم محرمان نسبى به دور نگهدارند.و به دیگر سخن، همسران رسول خدا وظیفه ندارند كه با محرمان نسبى خود نیز از پس پرده سخن بگویند.آنان، همان گونه كه پیش از این اجازه داشته اند و بر آنان روا بوده بدون حجاب و پرده با محرمان نسبى خود سخن بگویند، اكنون كه به همسرى پیامبر(ص) درآمده اند نیز مى توانند، با محرمان نسبى بى پرده سخن بگویند.
    ب. تكلیف در پَسِ پرده قرار گرفتن، متوجه همسران رسول خداست، نه مردان. و به دیگر سخن، همسران آن حضرت باید خود را در پَسِ پرده نگه بدارند، نه این كه مردان وظیفه داشته باشند نگاه نكنند; از این روى، به جاى (لاجناح على آبائهن) كه كوتاه تر و آسان تر بود، عبارتِ : (لاجناح علیهنّ فى آبائهنّ) آمد، تا نشان دهد آن گاه كه گناهى هست، آن گناه بر زنان است.
    در جمله آخر، خداوند خطاب به زنان فرمود: (واتقین اللّه) شما زنان باید تقواى الهى را پیشه كنید و خود را در پس پرده قرار دهید. و نفرمود: (واتقوا اللّه) شما مردان، یا شما مردان و زنان، باید تقواى الهى را پیشه كنید و چشم ندوزید.
    بنابراین، روایتهایى كه برابر آنها رسول خدا(ص) به همسران خود فرمود: از ابن مكتوم نابینا روى بگیرند و خود را در پَسِ پرده حجاب نگهدارند، از همین باب است. نه این كه از آن احادیث بتوان تنقیح مناط كرد و دستور كلى به واجب، یا مستحب براى تمامى زنان استفاده كرد; زیرا تنقیح مناط در جایى است كه احتمال ویژگى براى مورد وجود نداشته باشد، در حالى كه این جا، احتمال ویژه بودن مورد، بسیار قوى است.
    اكنون براى روشن تر شدن بحث، روایات واقعه دیدار ابن مكتوم را از پیامبر(ص) بازگو مى كنیم:
    (استأذن ابن مكتوم على النبى(ص) و عنده عائشة وحفصة.
    فقال لهما: قوما فادخلا البیت.
    فقالتا: أنّه اعمى.
    فقال: ان لم یرَكما فانّكما تَریانه.)5
    ابن مكتوم از محضر پیامبر(ص) اجازه ورود گرفت. این در حالى بود كه عائشه و حفصه نزد پیامبر بودند. پیامبر(ص) به آن دو فرمود: برخیزید و داخل اتاق شوید.
    آن دو گفتند: او نابیناست.
    حضرت فرمود: اگر او شما را نمى بیند، شما او را مى بینید.
    از ام سلمه روایت شده كه گفته است:
    (كنتُ عند رسول اللّه(ص) و عنده میمونة. فاقبل ابن ام مكتوم.
    وذلك بعد ان امر بالحجاب.
    فقال: احتجبا.
    فقلنا: یارسول اللّه الیس اعمى لایبصرنا؟
    قال: افعمیا وان انتما الستما تبصرانه؟)6
    من و میمونه نزد رسول خدا(ص) بودیم كه ابن مكتوم وارد شد. این حادثه پس از دستور به حجاب بود. پیامبر(ص) فرمود: در پَسِ پرده حجاب روید.
    گفتیم: اى رسول خدا! آیا او نابینایى كه ما را نبیند، نیست؟
    فرمود: آیا شما نیز نابینایید؟ آیا شما او را نمى بینید؟
    همان گونه كه پیش از این یادآور شدیم، این روایات، ویژه همسران پیامبر(ص) است و به هیچ روى دیگر زنان مسلمان را در برنمى گیرد و تنقیح مناط و سریان دادن حكم به تمامى زنان مسلمان، دلیل مى خواهد.
    ج. در مراد از (نسائهن) اختلاف است. در مجمع البیان، دو قول نقل شده است:
    1. مراد زنان هم كیش; یعنى زنان مؤمن است، نه زنان یهودى و نصارى; زیرا آنان زنان مؤمن را مى بینند و براى شوهران خود وصف مى كنند: این قول از ابن عباس است.
    2. مراد، همه زنان است.7
    از روح المعانى نیز دو قول به دست مى آید:
    1. قول ابن عباس; یعنى زنان هم كیش.
    2. زنان خویشاوند و وابستگان و پیوسته هاى به آنان:
    (وفى البحر: دخل فى (نسائهنّ) (الامهات و الاخوات و سایر القربات و من یتصل بهن من المتصرفات لهن و القائمات بخدمتهنّ.)8
    مادران، خواهران و دیگر خویشاوندان و زنانى كه براى آنان كار مى كنند و به خدمت آنان و خدمتگزار آنان هستند، داخل در (نسائهن) اند.
    سومین مرحله:
    (یا ایها النبى قل لازواجك و بناتك ونساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جلابیبهن، ذلك ادنى ان یعرفن فلایؤذین وكان اللّه غفوراً رحیماً.)9
    اى پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مؤمن بگو: چادرهاى خود را بردوش گیرند. این نزدیك تر است، براى این كه شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده مهربان است.

  9. #9
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض


    تاكنون روشن شد كه همسران پیامبر مى باید خود را در پَسِ پرده نگه دارند و تنها با خویشان نسبى و زنان مؤمن و بردگان مى توانند بدون پرده روبه رو شوند.
    از دیگر سو، این وظیفه، شرافت ویژه اى نیز بود كه شامل زنان پیامبر(ص) شده بود; همان گونه كه پیش از این نیز شرافتها و وظیفه هاى دیگرى نیز پیدا كرده بودند، از جمله:
    ام المؤمنین: (وازواجه امهاتهم)10 و مساوى نبودن با دیگر زنان مسلمان در كیفر و پاداش، البته به شرط داشتن تقوا: (یا نساء النبى لستن كأحد من النساء ان اتّقیتنّ.)11 و از جمله وظیفه هایى كه بر همسران پیامبر مقرر شده، به ناز و كرشمه سخن نگفتن با مردان و پسندیده سخن گفتن: (فلاتخضعن بالقول… وقلن قولا معروفاً) و خارج نشدن از خانه: (قرن فى بیوتكن) به گونه دوران جاهلى خود را نیاراستن: (لاتبّرجن تبّرج الجاهلیة الاولى.) به هر حال، بخشیدن شرافت، بدون قرار دادن وظیفه و تكلیف ویژه نبوده است.
    حال پس از فرا خواندن (امهات المؤمنین) به حجاب كه هم شرافت و امتیازى بوده و هم تكلیف و وظیفه اى، همین وظیفه را و امتیاز را به دیگر زنان مؤمن نیز بخشیده است; تا آنان از شرافت بهره مند شوند و قدر و منزلت آنان شناخته شود و جوانان و ولگردان، با آنان برخورد به دور از ادب، و آزار دهنده نداشته باشند و دریابند كه اینان زنان با شخصیت و از خاندان شریف و پاك هستند و نباید به هیچ روى، آزرده و اذیت شوند.
    از این روى حجاب، جایگاه ویژه اى دارد و شرافتى به شمار مى آید براى زنان مؤمن. چنین بود كه زنان مدینه از این دستور خداوند استقبال كردند و به سرعت مقنعه ها و چادرهاى سیاه تهیه كردند و با آنها خود را پوشاندند.
    ام سلمه مى گوید:
    (لما نزلت هذه الآیه: (یدنین علیهن من جلابیبهنّ) خرج نساء الانصار كأنّ على رؤسهن الغربان من اكسیة سود یلبسنها.)12
    وقتى كه آیه شریفه: (خود را با چادرها فروپوشانید) نازل شد، زنان انصار از خانه ها خارج شدند، به گونه اى كه گویا كلاغهاى سیاه بر روى سر آنان نشسته اند; به خاطر لباسهاى سیاهى كه پوشیده بودند.
    بمانند همین سخن از عائشه نیز روایت شده است.13
    بى گمان جنبه شرافتى و حق بودن حجاب از جنبه تكلیفى آن بیش تر بوده است; از این روى، در پى اعلام حكم حجاب، وعده بهشت براى پیروى كنندگان از این دستور و وعده عذاب براى مخالفان آن، مطرح نشد، بلكه دلیل عقل پسند و عرف پسند آورد:
    (ذلك ادنى ان یعرفن فلایؤذین.)
    براى شناخته شدن و اذیت نشدن، این بهتر است.
    و به همین خاطر كه جنبه شرافتى و حق بودن آن بیش تر مورد نظر بوده، زنان مدینه، براى جلوه گر شدن ابهت و حشمت خود، چادر سیاه بر سر افكنده اند; با این كه پیامبر(ص) نفرموده بود چادر سیاه بر سر افكنند. بویژه این كه پارچه سیاه و پوشش سیاه به سبب جذب حرارت خورشید ، براى سرزمینى چون شبه جزیره عربستان، مناسب نیست. بنابراین تنها توجیهى كه براى این گونه لباس وجود دارد، همان ابهت و حشمت پیدا كردن و استفاده كامل از این حق است.
    تا بدان جا حق و شرافت بودن حجاب و چادر، بر تكلیف بودن آن برترى داشته كه حتى عمر بن خطاب، خلیفه دوم مسلمانان، فكر مى كرد: چادر حق است، نه تكلیف; از این روى به كنیزكان اجازه پوشیدن چادر را نمى داد:
    (كان عمر بن الخطاب، لایدَع فى خلافته أَمة تقنع ویقول انما القناع للحرائر لكیلا یؤذین.)14
    عمر بن خطاب، در زمان زمامداریش، به هیچ روى اجازه نمى داد كه كنیز ان مقنعه بپوشند و مى گفت: مقنعه، ویژه زنان آزاد است; تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند.
    انس مى گوید:
    (رأى عمر جاریة مقنّعة فضربها بدرته وقال القى القناع لاتشبهین بالحرائر.)15
    عمر كنیزى را دید كه مقنعه بر سر كرده بود، با تازیانه بر سر او زد و گفت: مقنعه را بر دار و خود را به زنان آزاد همانند نساز.
    در این فكر، عمر تنها نیست و دیگران نیز این چنین برداشتى را از حكم حجاب داشته اند. در مثل از ابن شهاب پرسیده شد: آیا كنیز ازدواج مى كند و سرخود را مى پوشاند. وى در پاسخ، آیه شریفه: (یا ایها النبى قل لازواجك…) را تلاوت كرد و گفت:
    (فنهى اللّه الاماء ان یتشبّهن بالحرائر.)16
    خداوند كنیزان را از این كه خود را همانند زنان آزاد درآورند، بازداشته است.
    نكته: از پرسش و پاسخ روشن مى شود كه پرسش كننده مى دانسته است: كنیز تا شوهر نكرده، حق ندارد چادر سر كند; از این روى حكم كنیز شوهر كرده را مى پرسد كه آیا كنیز، با ازدواج كردن، به شرف پوشیدن چادر نایل مى شود؟ ابن شهاب، پاسخ مى دهد: كنیزكان، چه ازدواج كنند و چه ازدواج نكنند، از این حق، بهره اى نخواهند داشت.
    نكته مهم: ما اكنون بر آن نیستیم كار عمر را موجّه جلوه بدهیم، یا به بوته نقد بگذاریم. همچنین، بر آن نیستیم از روایى و ناروایى برده دارى و شبهه هایى كه در این باب وجود دارد، سخن بگوییم.
    اكنون سخن در این است: آیا حجابى كه بر همسران رسول اكرم(ص) و دختران آن بزرگوار و زنان مؤمن قرار داده شده، تنها یك تكلیف و اجبار تعبدى و شرعى بوده، یا تنها حق و شرافت بوده و الزامى در آن راه نداشته است و یا این كه حق و تكلیف، همراه هم بوده است؟
    روشن شد كه بنابر نگرش عمر بن خطاب و ابن شهاب، چادر و حجاب حق و شرافت ویژه زنان آزاد است و كنیزان از آن بهره اى ندارند.
    به دیگر سخن، عمر بن خطاب و دیگر همفكرهاى وى، پوشیدن چادر را مانند (آزادى) و لازمه آن مى دانسته اند و مى پنداشته اند: همان گونه كه كنیز از آزادى محروم است، از پوشیدن چادر و مقنعه نیز محروم است. یا همان گونه كه كنیز از داشتن مال و مالك شدن محروم است، از دا شتن حجاب و پوشیدن چادر نیز محروم است.
    امّا در برابر این قول، احتمالهاى دیگر و دیدگاههاى دیگر وجود دارد; در مثل چه بسا حجاب حق همراه با تكلیف باشد; همان گونه كه آزادى حق همراه با تكلیف است. آن جا كه شخص مى خواهد خود را بنده دیگران قرار دهد و با دست خود، ریسمان بردگى را برگردن خود بیندازد، خطا ب:
    (ولاتكن عبد غیرك قد جعلك الله حرّا.)17
    برده غیر نباش خداوند تو را آزاد قرار داده است.
    وى را مكلّف به برخوردارى از آزادى و زدودن بند بردگى مى كند و آزاد بودن را بر او تكلیف مى كند.
    ولى آن جا كه جایگاه آزادى شناخته شده است و كسان ارزش آن را مى دانند، به هر قیمتى از آن پاسدارى مى شود و انسانها براى آزاد زیستن، از همه چیز خود در مى گذرند و حتى به این پندار و گمان كه پس از چند نسل فرزندانشان آزاد بزیند و آزادانه سرنوشت خود را رقم بزنند ، حاضرند خود را به كشتن بدهند و از اساسى ترین حق، كه حق حیات است، خود را محروم سازند، تا شاید نسیمى از آزادى به فرزندان و نسلهاى بعدى بدمد، جاى تكلیف نیست و كسى به آزاد زیستن تكلیف نمى كند.
    نتیجه: حجاب و چادر مى تواند هم حق بشرى باشد و هم حق الهى. یعنى اگر كسى خواست از آن حق بهره ببرد و به این پایه از رشد و عقل رسید كه پوشش را مصونیت دانست، نه محدودیت، شرافت دانست، نه پستى و… از حق خود كه همان استفاده از چادر است، به خوبى بهره مى برد نیازى به امر و نهى ندارد، بلكه حجاب را سرمایه خود مى داند و از آن دفاع مى كند. ولى اگر كسى به این پایه نرسیده است، شرع به عنوان دوستار و خیرخواه او، او را به داشتن حجاب وا مى دارد.
    مثال روشن و فقهى مورد پذیرش همگان، مسأله حق الحضانة است كه به باور مشهور نگهدارى كودكان، تا دو سالگى بر عهده مادر است و پس از دو سال حق نگهدارى دختر تا هفت سال با مادر و آن گاه با پدر است و حق نگهدارى پسر، پس از دو سال، مطلقا، با پدر است.
    اگر به پرونده هاى اختلافى دادگسترى در این باب نگریسته شود، روشن مى شود كه بیش تر وقتها، مادر خواهان افزایش زمان نگهدارى است و حاضر است براى این خواست خود و رسیدن به آن، بهاى سنگینى را بر عهده گیرد. در این صورت، هیچ سخنى از تكلیف به میان نمى آید و همه بحث ها درباره مصالحه و راضى كردن پدر براى واگذارى این حق به مادر است و سخن از جایز بودن و نبودن دریافت وجه در برابر این واگذارى حق است.
    حال اگر موردى پیدا شد كه نه پدر و نه مادر حاضر است كودك را سرپرستى و نگهدارى كند، در این صورت، مسأله تكلیف مطرح مى شود و شرع و قانون، پدر، یا مادر و یا هر دو را وا مى دارد كه مصالح كودك را رعایت كنند.
    بنابراین حجاب، بسان حق نگهدارى كودك، مى تواند هم حق باشد و هم تكلیف. باز جاى این پرسش است كه آیا این حق و تكلیف، در محدوده زنان آزاد است و كنیزكان را در بر نمى گیرد، یا چرا آنان را هم در بر مى گیرد؟
    آیا این حق، بمانند حق نفس كشیدن و حق بقاى حیات است كه همگانى است، یا مانند حق نگهدارى كودك است كه شخصى و تنها براى پدر و مادر است؟

  10. #10
    مدیر بازنشسته
    تاریخ عضویت
    2008/09/21
    سن
    40
    نوشته ها
    5,692
    سپاس ها
    688
    سپاس شده 516 در 357 پست

    پیش فرض


    حال، براى روشن شدن بهتر معناى آیه شریفه، به بررسى شأن نزولها و یكایك واژگان آیه مى پردازیم.
    1. تفسیر على بن ابراهیم:
    (فانه كان سبب نزولها أنّ النساءكن یخرجن الى المسجد ویصلّین خلف رسول اللّه(ص) و اذا كان باللیل خرجن الى صلاة المغرب والعشاء الآخر والغداة یقعد الشباب لهن فى طریقهن فیؤذونهن ویتعرّضون لهن فأنزل اللّه: یا ایها النبی… وكان اللّه غفوراً رحیما.)18
    سبب نزول آیه این بود كه: زنان براى گزاردن نماز، پشت سر رسول خدا(ص) از منزل خارج مى شدند و شب هنگام كه براى گزاردن نماز مغرب و عشاء و صبح، به سوى مسجد روان مى شدند، جوانان بر سر راه آنان مى نشستند و به آزار و اذیت زنان نمازگزار مى پرداختند. در این هنگام ا ین آیه شریفه را نازل فرمود.
    2. تفسیر روح المعانى:
    (روى عن غیر واحد انّه كانت الحرّة والأمة تخرجان لیلاً لقضاء الحاجة فى الغیطان وبین النخل من غیر امتیاز بین الحرائر والاماء وكان فى المدینه، فسّاق یتعرضون للاماء و ربما تعرضوا للحرائر. فاذا قیل لهم، یقولون حسبنا هن اماءً فامرت الحرائر یخالفن الاماء بالزّى والتستر، لیحتشمن و یهبتن فلا یطمع فیهن.)19
    از كسان بسیار نقل شده كه زنان آزاد و كنیز، شباهنگام براى دست شویى به گودالها و بین درختان خرما مى رفتند و فرقى بین زنان آزاد و كنیز نبود. در مدینه فاسقانى بودند كه به آزار و اذیت كنیزكان مى پرداختند و چه بسا زنان آزاد را نیز آزار مى دادند.
    هنگامى كه به آنان گفته شد: [این زن آزاد بوده و چرا با او به ناشایست برخورد كرده اید] مى گفتند: گمان كردیم كه كنیز است. از این روى به زنان، آزاد دستور داده شد: پوشش و شكل لباس خود را تغییر دهند كه از كنیزكان باز شناخته شوند و با حشمت و ابهت جلوه كنند، تا كسى بر آنان طمع نورزد.
    3. تفسیر الدر المنثور:
    (زنان پیامبر(ص) شباهنگام براى برآوردن نیازهاى خود از منزل خارج مى شدند، گروهى از منافقان به آزار و اذیت آنان مى پرداختند. به منافقان اعتراض شد، آنان جواب دادند: ما تنها متعرّض كنیزكان مى شویم. آن گاه این آیه نازل شد.)20
    چند نكته:
    1. این شأن نزولها، ناسازگارى با یكدیگر ندارند. زنان، هم براى گزاردن نماز در مسجد از منزل بیرون مى رفته اند و هم براى كارها و برآوردن نیازهاى دیگر.
    2. از شأن نزولها به دست مى آید، آیه شریفه زنان را از بیرون رفتن از منزل باز نداشته است; حتى زنان پیامبر(ص) كه فرمان: (قرن فى بیوتكن) را داشته اند، براى نیازها از منزل بیرون مى رفته اند. هیچ كس زنان پیامبر(ص) و دیگر زنان مؤمن را از این كه نماز جماعت چون م ستحب است، باز نداشته; بلكه به خاطر رفتار ناشایست بى بند وباران و آزار و اذیت نمازگزاران، راه سومى را ارائه داده است; كه همانا بیرون رفتن با چادر باشد.
    3. كنیزان از پوشیدن چادر و پوشاندن سر با مقنعه، بخشوده شده اند; حتى در حال گزاردن نماز كه عبادت فردى است.
    چون در شأن نزول دوم آمده بود: زنان آزاد و كنیزكان یك گونه لباس بر تن داشته اند، به دست مى آید زنان تا آن زمان با سرهاى برهنه و باز و با همان پوشش مرسوم زمان خود، از منزل بیرون مى رفته اند.
    4. پوشیدن چادر یك تكلیف و یك تحمیل نبوده، بلكه براى شناخته شدن شخصیت زن بوده و نمایانگر آزادى و پاكدامنى او و نشان امتیاز و آزادگى.
    حال مناست است واژگان اصلى آیه شرح داده شود:
    جلباب
    براى جلباب معناها و نمونه هاى گوناگون در كتابهاى لغت و تفسیر ذكر شده است.
    در روح المعانى چند معنى براى جلباب آورده شده است:
    1. آنچه از بالا تا به پایین بپوشاند، مانند چادر.
    2. مقنعه.
    3. ملحفه.
    4. هر لباسى كه زن آن را روى لباسهایش بپوشد، مانند روپوش و….
    5. هر آنچه با آن پوشش انجام بگیرد، چه عبا باشد و چه غیر آن.
    6. لباسى گشادتر از سرپوش و كوچك تر از رداء.21
    تفسیر مجمع البیان:
    (الجلباب: خمار المرأة الذى یغطّى رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة.)22
    جلباب، ردایى كه سر و روى زن را مى پوشاند، وقتى كه براى كارى از منزل خارج مى شود.
    المیزان:
    (هو ثوب تشتمل به المرأة فیغطّى جمیع بدنها، او الخمار الذى تغطّى به رأسها ووجهها.)23
    لباسى كه تمامى بدن زن را در بر مى گیرد و مى پوشاند، یا سرپوشى كه با آن، سر و روى را مى پوشاند.
    التفسیر الكاشف:
    (وفى معناه اقوال: منها انّه رداء یغطّى المرأة من رأسها الى قدمیها ومنها انّه الخمار الذى یغطّى رأسها و وجهها.)24
    در معناى جلباب اقوالى است، از جمله:
    1. ردایى كه از سر تا پاى زن را بپوشاند.
    2.سرپوشى كه سر و روى زن را بپوشاند.
    قاموس قرآن:
    (جلابیب) جمع جلباب و در معناى آن اختلاف است:
    راغب، آن را پیراهن و روسرى گفته (قمیص و خمار)
    مجمع البیان در لغت فرموده: روسرى زن كه وقت خارج شدن از منزل، سر و صورتش را با آن مى پوشاند.
    صحاح، آن را ملحفه (چادر مانند) گفته.
    ابن اثیر، در نهایه آن را چادر و رداء معنى كرده و مى گوید: گفته شده.
    مانند چارقد و مانند ملحف است.
    در قاموس آمده: پیراهن و لباس گشاد، كوچك تر از ملحفه، یا چیزى است مثل ملحفه كه زن لباس خود را با آن مى پوشاند.
    در نهج البلاغه، حضرت مى فرماید:
    (سترنى عَنْكُم جِلبابُ الدین.)
    و مى فرماید:
    (مَنْ أَحبَّنا اهل البیت فلیستعدَّ للفقر جلباباً.)
    هر كه ما اهل بیت را دوست دارد، براى فقر لباسى آماده كند.
    و نیز، به بعضى از كارگزارانش مى نویسد:
    (فالبس لهم جلباباً من اللین.)
    براى مردم لباسى از نرمى بپوش.
    با این قرائن و آنچه از نهایه و صحاح و قاموس نقل شده مى شود گفت: جلباب ملحفه و لباس بالایى و چادر مانند است، نه فقط روسرى و خمار.25
    از لغت نامه ها و تفسیرهاى قرآن استفاده مى شود: براى جِلباب، دو معنى یاد شده است، كه براى روشن شدن زوایاى بحث، نگاهى مى افكنیم به روایاتى كه واژه جلباب در آنها آمده است.
    در بحارالأنوار، 60 بار جلباب، جلباباً، جلبابها، جلبابك و… به كار رفته است كه 23 بار جلباب و 30 بار جلباباً. در مجموع، از این واژه، دو معنى اراده شده است:
    1. پرده:
    (قال سلمان فكأنها البسنا جلباب المذله.)26
    (سترنى عنكم جلباب الدین.)27
    (جلباب اللیل.)28
    (من القى جلباب الحیاء عن وجهه فلاغیبة له.)29
    (البخل جلباب المسكنة.)30
    روایتهایى كه واژه (جلباباً) در آنها آمده بیش تر این گونه اند: (فلیتخذ للفقر جلباباً)، یا (للفاقة جلباباً) كه در تمامى موردها، مى توان جلباب را به معناى پرده گرفت: پرده فقر، پرده ذلت، پرده شب، پرده حیاء. پرده هم تمامى بدن را مى پوشاند. با این معنى براى (ج لباب) روایتها جایگاه خود را از لحاظ معنى، خوب پیدا مى كنند.
    2. روایاتى نیز وجود دارد كه (جلباب) بى گمان در آنها به معناى لباس سرتاسرى نیست; در مَثَل راوى مى گوید به حضرت امام صادق(ع) وارد شدم و از نزد همسران خود پیش ما آمد (و لیس علیه جلباب). 31
    روشن است كه در این جا، مراد لباس سرتاسرى و چادر نبوده، بلكه شاید مراد عبا باشد و دشداشه(پیراهن عربى).
    در روایت دیگرى آمده كه حضرت صادق(ع) در وصف عذاب گروهى فرمود:
    (لیقطع لهنّ جلباب من نار ودرع من نار.)32
    به قرینه درع، (جلباب) نمى تواند لباس سرتاسرى باشد وگرنه واژه (درع) بى فایده مى شد. نكته شایان توجه این كه روایاتى كه در آنها (جلباب) به معناى پرده و لباس سرتاسرى است، به طور معمول، از رسول خدا(ص) و على(ع) روایت شده; ولى روایاتى كه در آنها (جلباب)، به معن اى دشداشه، یا لباس كوتاه است، از امام صادق(ع) روایت شده است.
    بنابراین مى توان گفت: مراد از (جلباب) در آیه شریفه، چادر و لباس سرتاسرى است; ولى در زمانهاى بعدى، به لباس گشادى كه بیش تر بدن را در خود مى گیرد و مى پوشاند نیز، جلباب مى گفته اند و كم كم به هر دو معنى گسترش یافته است.
    خلاصه: واژه جلباب، به معناى چادر و همانند آن است، نه به معناى روسرى و پوشیه. در این جا باید به این نكته توجه داشت كه چادر، به طور معمول، جلو بسته نیست. بنابراین، چادر سر كردن، با بازبودن و آشكار بودن جلوى سر و صورت و گوشها، منافاتى نداشته است.
    به قرینه این كه سوره حشر، پیش از سوره نور نازل شده، معلوم مى شود كه این آیه در صدد تحدید حجاب و نمایاندن حد و مرز براى آن نبوده است; بلكه بر آن بوده نشانه اى براى زنان آزاده و پاكدامن برنهد و مى خواسته با این امتیاز و امتیاز قلمداد كردن آن، كارى كند كه ب انوان با شوق، پذیراى حجاب شوند.
    و شاید این گونه نشانه گذارى و جداسازى صف پاكدامنان از ناپاك دامنان و یا آزادگان از كنیزكان، باخواست خود زنان صورت گرفته باشد.
    به این بیان، چون مورد اذیت و آزار اراذل و اوباش قرار مى گرفتند، گاه و بى گاه، به پیامبر(ص) شكوه مى كرده و خواستار راه چاره اى بوده اند كه خداوند این راه چاره را براى آنان مطرح كرده است.
    شاهد بر این، آیه بعدى است كه با لحن شدیدى منافقان و آزاردهندگان به زنان پاكدامن را تهدید مى كند و مى فرماید:
    (لئن لم ینته المنافقون والذین فى قلوبهم مرض والمرجفون فى المدینة لنغرینّك بهم ثم لایجاورنك فیها الاّ قلیلا.)33
    [پس از این] اگر منافقان و آنان كه در دلهاشان مرض و ناپاكى است و هم آنان كه شایعه مى افكنند [دست از این زشت كارى برندارند] تو را علیه آنان برانگیزیم; تا پس از اندك زمانى در مدینه در جوار تو، زیست نتوانند كرد.
    روشن است كه منافقان و بیمار دلان كارشكنیهاى گوناگون مى كردند. گاهى به آزار و اذیت زنان مى پرداختند، گاهى شایعه هایى درباره شكست مسلمانان، در بین مردم مى پراكندند. هر زمان براى كار خود بهانه و عذر مى آوردند; در مثل هنگامى كه به آزار زنان دست مى یازیدند، م ى گفتند: فكر كردیم كنیز است و…
    خداوند، در مرحله نخست، نشانه اى براى بازشناسى كنیز از آزاد، نهاد و سپس به منافقان هشدار داد: پس از قرار دادن نشانه، دیگر هیچ توجیهى براى آزار آزاد زن مسلمانان ندارند.
    یدنین
    (یدنین) از (ادناء) به معناى نزدیك كردن، گرفته شده است; ولى در این آیه شریفه، به معناى آویختن است. التفسیر الكاشف، (یدنین) را به معناى (یسدلن)34 =آویزان مى كنند و المیزان، آن را به معناى (یتسترن)35=مى پوشانند، گرفته است.
    در تفسیر روح المعانى آمده است:
    (الادناء التقریب یقال ادنانى اى قرّبنى وضمن معنى الارخاء، او السدل ولذا عدّى بعلى.)36
    ادناء، به معناى نزدیك كردن است. گفته مى شود: ادنانى; یعنى مرا نزدیك كرد و معناى آویزان و رها كردن را هم در بر دارد; از این روى با (على) آمده است.
    سپس در ادامه معناى دیگرى براى (یدنین) آورده شده است; ولى به نظر مى رسد اختلاف در معناى (یدنین) ناشى از اختلاف در معناى (جلباب) باشد.
    به هر حال، اگر (جلباب) به معناى چادر باشد، (یدنین) به معناى آویختن و رها كردن است. (مِن) در (من جلابیبهن) تبعیض است و زمخشرى در كشاف، دو احتمال در این باره یادآور شده است:
    1. هرگاه از منزل بیرون مى روند، بعضى از چادرهاى خود را بر سر بیندازند; یعنى در هر نوبت، یكى از چادرهاى خود را برسر كنند و از منزل خارج شوند.
    2. هرگاه از منزل بیرون مى روند، بخشى از چادرشان را بر سر بیندازند.37
    به نظر مى رسد احتمال دوم درست باشد; یعنى هر زن، قسمتى از چادر خود را بر سر بیندازد و این معنى، با همانندهاى آن در قرآن نیز سازگار است: (ولیأخذوا اسلحتهم) هركس اسلحه خود را برگیرد. (فاغسلوا وجوهكم) هركس صورت خود را بشوید.
    و نیز با واقعیت تاریخى آن زمان كه مردم در فقر و تنگدستى به سر مى بردند، بیش تر سازگار است; زیرا دور مى نماند كه در آن زمانها كه اصحاب صفه، در فقر شدیدى مى زیستند و لباس و مسكن نداشتند، زنان مسلمان، چادرهاى گوناگون داشته باشند و آیه شریفه ضمن تأیید بفرمای د: یكى از چادرها را بر سر كنید.
    از آنچه گفته شد و ترتب نزولها و شأن نزولها، به دست مى آید كه سوره احزاب، پیش از سوره نور نازل شده است.
    و نكته دیگرى كه روشن مى شود، این كه بخش نخست آیه، مقدمه اى است براى بخش دوم; یعنى پوشیدن چادر، مقدمه اى است براى شناخته شدن; تا آزار نبینند و ولگردان بر گرد آنان نگردند. نه این كه تكلیفى الزامى و شرعى براى زنان باشد; زیرا آن تكلیف، سپسها و در برهه اى دیگ ر، هنگام نازل شدن سوره نور (آیه30) بیان شده است و در نتیجه مى توان گفت: جلباب مطرح شده در این آیه حقى است كه خداوند براى زنانى كه نمى خواهند مورد آزار و اذیت ولگردان قرار بگیرند، قرار داده است; نه این كه وادار كردنى در كار باشد. براى روشن شدن بیش تر مسأل ه مثالى مى زنیم: هرگاه، شخصى، چه زن و چه مرد، در منزل خود باشد، منزل، مكان امن و پناهگاه اوست و كسى حق هیچ گونه دست اندازى به حقوق او را ندارد و كسى حق ندارد به جاى امن و پناهگاه وى تجاوز كند.
    اگر كسى از پشت بام، بالاى درخت، یا روزنه اى و… به داخل منزل كسى بنگرد و یا شنود و دوربین مخفى بگذارد، به حریم خانه دست انداخته و صاحب خانه، حق دارد با او برخورد كند و حتى چشمان او را نابینا سازد و یا به قتل برساند. در احادیث گوناگون وارد شده است:
    (ایما رجل اطلع على قوم فى دارهم لینظر الى عوراتهم فرموه ففقؤوه عینیه، او جرحوه فلا دیة له.)38
    هر آن كه بر خانه گروهى بنگرد و از اسرار آنان آگاه شود و آنان به سوى وى تیراندازى كردند و نابینا شد و یا بر وى زخمى وارد كردند، دیه اى برایش نیست.
    در حدیث دیگر آمده است:
    (شخصى از سوراخهاى حجره هاى رسول خدا(ص) به درون آن مى نگریست. پیامبر اكرم(ص) با تیرى كه در دست داشت به سوى او آمد، تا چشمانش را كوركند مرد فرار كرد. پیامبر(ص) فرمود: اى خبیث! سوگند به خدا اگر ایستاده بودى چشمانت را كور مى كردم.)39
    ولى اگر در خانه اى گشوده بود و زنى برهنه در برابر در نشسته بود و دیگران به او نگاه كردند، چشمهایشان نابینا نمى شود و بیننده را تجاوزگر به حریم دیگران نمى دانند (گرچه تماشا كننده، كار حرامى انجام داشته است); زیرا آن زن، با گشودن دَر، و نشستن روبه روى آن، خود، حریم خانه خود را شكسته است.
    حال از این آیه روشن مى شود كه خداوند به زنان صالح و مؤمن، ارفاق كرده و به آنان امتیاز داده كه اجازه داده است كه حریم خود را به همراه خود ببرند. یعنى اگر (جلباب) و پرده اى بین خود و محیط خارج پدید آورند، این پرده، حریم آنان خواهد بود و كسى حق ندارد به این حریم دست یازد و با كسى كه این حركت زشت را انجام داد، مى توان، برخورد كرد. ولى اگر كسى چنین حریمى را براى خود قرار نداد و مورد اذیت و آزار دیگران قرار گرفت و نگاه ها به او دوخته شد و سخنان ناشایستى درباره او به كار گرفته شد، نمى تواند ادعاى دست اندازى به حریم خود را مطرح كند; زیرا خود، حریمى براى خود قرار نداده است.
    مرحله چهارم:
    (قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ ویحفظن فروجهنّ ولایبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها ولیضربنّ بخمرهنَّ على جیوبهنّ ولایبدین زینتهنّ الاّ لبعولتهنّ او آبائهنّ او آباء بعولتهنّ او ابنائهنّ او ابناء بعولتهنّ او إخوانهنّ او بنى اخوانهنّ او بنى أخواتهنّ او نسائهنّ او ما ملكت ایمانهنّ أو التابعین غیر اولى الاربة من الرجال او الطفل الّذین لم یظهروا على عورات النساء ولایضربن بارجلهنّ لیعلم مایخفین من زینتهنّ وتوبوا الى اللّه جمیعاً ایها المؤمنون لعلّكم تفلحون.)
    خداوند در این مرحله، به زنان پارسا و مؤمن فرمان مى دهد: چشمان خود را از نگاههاى ناروا فرو گیرند، اندام خود را بپوشانند، زینت و آرایش خود را به جز آن جا كه ناگزیر آشكار مى شود، بر بیگانه آشكار نسازند، سینه و دوش خود را به مقنعه بپوشانند، زینت و جمال را نن مایانند، جز براى محرمهاى سببى و نسبى و یا زنان و كنیزكان و كودكان ناآگاه بر عورت زنان، چنان پا به زمین نكوبند كه خلخال و زیورشان بیرون آید و آشكار شود.
    این مرحله از پوشش، بى گمان، پس از آیات سوره احزاب نازل شده است; به چند دلیل:
    1. برابر ترتیب نزول سوره ها، سوره احزاب، هشتاد و هشتمین، یا هشتاد و نهمین و یا نودمین سوره نازل شده بر رسول خداست;40 ولى سوره نور نودوششمین تا یك صدودومین سوره نازل شده بر رسول خداست.
    2. شأن نزولها، یا اسباب النزولهایى كه براى سوره ها، یا پاره اى از آیات بیان شده نیز، بیانگر همین نكته اند; در مثل در سوره احزاب، پیش از نازل شدن آیات حجاب، سخن از جنگ احزاب و داستان زید و زینب و غزوه بنى قریظه بود كه همگى در سال پنجم هجرى و آغاز سال ششم رخ داده است. ولى در سوره نور، سخن از داستان افك به میان آمده كه مربوط به غزوه بنى المصطلق و پس از نازل شدن آیه حجاب بوده است.
    عایشه مى گوید:
    (رسول خدا، بین زنان خود قرعه كشید و قرعه به نام من در آمد و مرا دنبال خود برد و این رخداد، پس از نزول حجاب بود.)42
    بنابراین آیه 31 سوره نور، بیان چهارمین مرحله از حجاب را بر عهده دارد و چون این مرحله از حجاب، مهم ترین مرحله است و افزون بر حجاب زنان، امور گوناگون دیگرى نیز بیان كرده، ما به شرح درباره این آیه بحث مى كنیم; تا زوایاى مسأله به خوبى روشن شود.
    بنابراین آیه شریفه، با توجه به واژگان و شأن نزول و لباس معمول زمان نزول و روایتهایى كه درباره بخشهاى گوناگون آیه به ما رسیده است، مورد بررسى قرار مى گیرد.
    در این بررسى، بیش تر، سعى بر این است كه واژگان آیه مورد دقت قرار گیرند و از روایتها و شأن نزولها، تنها به عنوان یارى دهنده استفاده شود.
    نكته هایى كه از این دو آیه شریفه: (30 و 31 سوره نور) مى شود فهمید:
    1. واژه (غضّ)، به معناى كاستى است: (واغضض من صوتك) یعنى صداى خود را فرو بكاه. (انّ الذین یغضّون اصواتهم عند رسول اللّه) یعنى آنان نزد رسول خدا صداى خود را پایین بیاورند.
    بنابراین (یغضّون من ابصارهم)، یعنى از نگاههاى خود مى كاهند.
    در آیه شریفه: (آیه 30 سوره نور) كه خداوند مى فرماید: (قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم) فعل (یغضوا) مجزوم است; زیرا جمله شرطى در تقدیر است:
    (قل للمؤمنین: غضوا من ابصارهم فانك ان تقل لهم، یغضوا.)
    به مؤمنان بگو: دیدگان خود را فرو نهند كه اگر تو به آنان بگویى دیدگان خود را فرو خواهند كاست.
    (یغضضن) در آیه شریفه 31 سوره نور نیز مجزوم است; زیرا عطف شده بر (یغضوا) و در آن نیز فعل امر در تقدیر است.
    2. حذف جمله شرط در (یغضوا) و (یغضضن) دلالت مى كند كه مردان مؤمن و زنان مؤمنه، همین كه از دستورهاى خداوند آگاهى یافتند، بى درنگ به آنها جامه عمل در مى پوشانند و در برابر دستورهاى رسول خدا، بى چون و چرا گردن مى نهند. به گونه اى كه كلام نیازى به آوردن جمله شرط ندارد.
    بنابراین، باید جمله شرطى در تقدیر گرفت، تا توجیه نحوى براى حذف (نون) در (یغضوا) باشد. ذكر نشدن جمله شرط نیز، بى گمان، دلیلى داشته كه همان سربه فرمان بودن مردم در برابر امر خدا و رسول خدا باشد.
    3. متعلق فعل (یغضوا) و (یغضضن) محذوف است و در آیه از آن نشانه و اثرى نیست. بنابراین، از آیه روشن نمى شود كه دیدگان را از چه چیز باید فرو كاست. شاید حذف متعلق به جهت روشنى آن باشد. یعنى چشم را از آنچه نظر كردن به آن حرام است، فرو بندید. امّا چه چیزهایى نگ اه كردن به آنها حرام است و ناروا، روشن نیست و آیه در این باب، بیانى ندارد.
    4. جمع آمدن (مؤمنین)، (یغضوا)، (ابصارهم) و همچنین (مؤمنات)، (یغضضن) و (ابصارهن) بیانگر این نكته است كه هركس باید چشم خود را فرو كاهد مانند: (خذوا اسلحتكم) هر كس اسلحه خود را بردارد و (فاغسلوا وجوهكم) هر كسى صورت خود را بشوید.
    بنابراین، آیه شریفه در مقام بیان حكم تك تك اشخاص و افراد جامعه است و درصدد بیانِ حكم مسؤولان و سرپرستان جامعه و امر به معروف كنندگان جامعه نیست. حال اگر كسى وظیفه شخصى خود را انجام نداد، چه باید كرد؟ از این آیه، حكمش روشن نیست.
    5. در شأن نزول آیه نخست از قول امام باقر(ع) آمده است:
    (استقبل شاب من الانصار امرأة بالمدینه و كان النساء یتقنّعن خلف آذانهنّ فنظر الیها وهى مقبلة فلما جازت نظر الیها ودخل فى زقاق قد سمّاه ببنى فلان فجعل ینظر خلفها واعترض عظم فى الحائط او زجاجة فشق وجهه فلمّا مضت المرأة نظر فاذا الدِّماء تسیل على صدره وثوبه فقال واللّه لآتین رسول اللّه(ص) ولأخبرنّه قال: فأتاه. فلمّا رآه رسول اللّه(ص) قال له: ما هذا؟ فاخبره فهبط جبرئیل(ع) بهذا الآیة: قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلك ازكى لهم انّ اللّه خبیرٌ بما یصنعون.)43
    در مدینه، جوانى از انصار، با خانمى روبه رو شد. زنان در آن زمان، مقنعه ها را پشت گوشها مى انداختند. جوان نگاه را به آن خانم دوخت و او همچنان به راه خود ادامه مى داد. هنگامى كه زن از برابر وى رد شد، باز به زن نگاه مى كرد و را ه خود را ادامه مى داد. تا داخل كوچه اى شد ـ كه حضرت نام كوچه را ذكر كرد ـ و همچنان كه به پشت سر نگاه مى كرد، استخوان، یا شیشه اى كه در دیوار بود، صورت وى را درید. هنگامى كه زن از جلو چشمش ناپدید شد، به خود آمد، دید خون بر لباس و سینه اش، جریان دارد.
    پیش خود گفت: به خدا سوگند، نزد رسول خدا(ص) مى روم و او را از واقعه مى آگاهانم. هنگامى كه نزد پیامبر(ص) آمد و حضرت او را به آن حالت دید، فرمود: این چه حالتى است؟
    جوان داستان را براى حضرت باز گفت: آن گاه جبرئیل(ع) بر پیامبر نازل شد با این آیه شریفه: اى رسول ما، به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را فرو نهند و عورتهاى خود را حفظ كنند. آن براى ایشان بهتر است. همانا، خداوند به آنچه انجام مى دهند، آگاه است.
    6. از شأن نزول و همچنین از آیه (قل للمؤمنات) بر مى آید كه زنان مدینه سر و بدن خویش را مى پوشانده اند، ولى بخشهایى از سروسینه خود را نمى پوشانده اند. بنابراین، آیه، درباره آن قسمتهایى كه پوشیده نمى شده، دستورهایى داده است.
    7. آمدن واژگانى چون: (المؤمنین) و (المؤمنات) به جاى (الذین آمنوا) نشانگر این است كه این احكام براى كسانى است كه به حمل شایع، مصداق مؤمن هستند. بنابراین، روى سخن با غیر مسلمانان و مسلمانان ناپاى بند نیست. شأن نزول نیز، این نكته را تأیید مى كند; زیرا جوان انصارى، همین كه نگاهش به زن افتاد و دل در گرو وى گذاشت و در اثر آن صورتش مجروح شد، با همان سرو روى خونین، خود را به پیامبر(ص) رساند و آن حضرت را از واقعه با خبر ساخت. اگر او فرد منحرف و ناپاى بند و هوسباز و آلوده چشم مى بود، باید كار نارواى خود را ادامه مى داد، تا دیگران پیامبر(ص) را با خبر سازند.
    شاید بتوان نتیجه گرفت كه غیر مسلمانان و مسلمانان شناسنامه اى و ناپاى بند، كه در روایات نگاه به سر و روى آنها بى اشكال دانسته شده است، از همان ابتدا، مكلف به پاره اى از دستورها نیستند و این دستورها براى رسیدن انسان خواستار كمال، به كمال انسانیت و دور شدن از حیوان صفتى است.
    8. تكرار كردن (قل) و جداسازى بین دو آیه، آوردن واژگان: (المؤمنین) و (المؤمنات) با دو صیغه مذكر و مؤنث و همچنین واژگان: (یغضوا)، (یغضضن) و… نشان مى دهد كه زن و مرد هر یك احكام ویژه به خود را دارند و از حكم یكى، نمى توان حكم دیگرى را فهمید.
    9. پیش تر اعلام كردن حكم نگاه و پوشش مردان، شاید افزون بر تغلیب، كه همیشه در زبان عرب، مذكر را بر مؤنث پیش مى دارند، به این جهت باشد كه حكم مردان كوتاه است و در یكى ـ دو جمله در خور بیان است، ولى حكم پوشش و حجاب زنان، نیاز به شرح فراوان داشته است; به گون ه اى كه حجم ظاهر آیه حجاب زنان، كم وبیش، پنج برابر حجم آیه پوشش مردان است.
    10. آمدن حرف (مِن) تبعیضیه در جمله (یغضوا من ابصارهم) و (یغضضن من ابصارهن) و نیامدن آن در جمله (یحفظوا فروجهم) و… شاید بیانگر این نكته باشد كه (فرج) هیچ محدوده مجازى ندارد كه در آن حفظ واجب نباشد; ولى براى دیدن و نگاه، محدوده مجاز نیز وجود دارد.
    11. على بن ابراهیم در تفسیر خود، روایتى از محمد بن مسلم، از حضرت صادق(ع) نقل مى كند كه فرمود:
    (كل آیة فى القرآن فى ذكر الفروج فهى من الزنا الاّ هذه الآیه فانّها من النظر فلایحل لرجل مؤمن ان ینظر الى فرج اخیه ولایحل للمرأة ان تنظر الى فرج اختها.)44
    هر جا در قرآن بحث فرج مطرح شده است، مراد حفظ از زناست، مگر این آیه، كه مراد حفظ از نگاه است. پس بر مرد مؤمن حلال نیست نگاه به فرج برادر خود و بر زن حلال نیست كه نگاه كند به فرج خواهر خود.
    در تفسیر روح المعانى، همین مطلب به ابن زید و ابى العالیه، نسبت داده شده است; ولى صاحب روح المعانى، این برداشت را نمى پذیرد و حفظ فرج را در تمامى آیات، به یك معنى مى داند و یادآور مى شود: این گونه تفصیل، دلیلى ندارد.
    صاحب تفسیر روح المعانى، اگر به جمله هاى پیشین و پسین آیه و به شأن نزول توجه مى كرد، بر وى روشن مى شد كه آن تفصیل، تفصیل درستى است. وقتى صدر آیه، درباره چشم پوشى از نگاه باشد، و ذیل آیه، درباره نمایان نساختن زینت و از سویى، شأن نزول درباره نگاه باشد، مى ت وان حفظ فرج را در آیه ویژه حفظ از نگاه دانست.
    بنابراین در تفسیر آیات و روایات و بیان واژگان آنها، نباید تنها به اشتراكهاى واژگانى تكیه كرد، بلكه سیاق آیه نیز بسیار اهمیت دارد.
    روشن است كه پیدا كردن واژگان همانند از معجم المفهرس و مانند آن و تلاش براى هم معنى جلوه دادن آیات نازل شده در شرایط گوناگون و… كارى است غیر محققانه.
    12. نگاه كردن به زنان، گرچه رفتارى است كه نفس انسان، بدان سوى گرایش دارد آن را به مصلحت خود مى داند، ولى پاك دامنى و پاك چشمى براى انسان، مصلحت بیش ترى دارد; از این روى، قرآن مى فرماید: (ذلك ازكى لهم).
    13. گاهى، انسانها، دچار خودفریبى مى شوند و با توجیه ها و به بهانه هایى، گناه را براى خود روا، یا واجب مى شمارند. از این روى، خداوند در قرآن، با جمله: (ان اللّه خبیر بما یصنعون) به همگان هشدار مى دهد كه خداوند، رفتارها و كردارها را، همان گونه كه هست مى بی ند و به آنها آگاهى دارد.

صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •