قال الله تعالي



لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنة لمن كان يرجوا الله واليوم الاخر



قال البخاري في الصحيح في كتاب الصلاة عن عمران بن الحصين قال : صلي مع علي بالبصرة فقال ذكرنا هذا الرجل صلاة كنا نصليها مع رسو ل الله (ص) فذكر انه كان يكبر كلما رفع و كلما وضع . وايضا قد ذكرني هذا صلاة محمد (ص) او قال لقد صلي بنا صلاة محمد (ص) و رواه مسلم و النسايي و ابو داود و احمد .



قال ابن ماجه بسنده عن ابي موسي قال صلي علي (ع) يوم الجمل صلاة ذكرنا صلاة رسول الله (ص) فاما نسيناها و اما نكون تركناها فسلم علي يمينه و علي شماله .



وروي ابن حجر في فتح الباري روي احمد و الطحاوي باسناد صحيح عن ابي موسي الاشعري قال ذكر علي كنا صلاة نصليها مع رسول الله (ص) اما نسيناها و اما تركناها عمداو في رواية قتادة عن مطرف قال عمران يعني ابن حصين اما صليت منذ حين او منذ كذا وكذا اشبه بصلاة رسول الله (ص)



ترک عمدی سنت رسول الله (ص) تعجب کن = ترکناها عمدا !!!


وضوی رسول الله (ص) ووضوی معاويه :




در سوره 5 آيه 5 خداوند متعال ميفرمايد:



يا أيها الذين امنوا اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا وجوهكم وأيديكم الى المرافق



وامسحوا برءوسكم وأرجلكم الى الكعبين



ابتدا بايد بدانيم كه هركس بدون پيش داوري وبا قلبي سليم و خالي از تعصب اين آيه را بخواند چه نتيجه اي ميگيرد : اي مؤمنين هنگام آمادگي براي نماز ابتدا صورت ودستهاي خود را را تا آرنج بشوييد و سپس سر و پاهاي خود را تا پشت پا مسح كنيد. صدق الله العلي العظيم



وچون قرآن در اين مسايل آسان وروان ميگويد بنا براين هيچ شبهه اي نميماند كه باید پاها را مسح کرد.

اگر قدري دقيق شويم ميبينيم كه همانطوريكه بواسطه واو عاطفه در ايديكم حكم بر شستن دستها ميكند در حكم بعدي ميفرمايد وامسحوا برؤسكم و ارجلكم و ارجلكم را بر برؤسكم معطوف داشته يعني بعد از مسح سر پاي خود را مسح كنيد واگر غير ازاين باشد واو عاطفه بي معني ميشود.





اما در احاديثي كه از اصحاب بزرگوار رسول مكرم(ص) آمده چه از طرق عامه(اهل سنت) و چه از طريق شيعه در زير آمده و قضاوت بعهده خوانندگان محترم:

از طرق عامه :



1- حاكم نيشابوري در مستدرك علي الصحيحين بخاري و مسلم در حديثي كه ذهبي حكم به صحت آن كرده و هر حديثي كه ذهبي آنرا تصحيح كند در بالاترين درجه صحت است آورده است از حجاج بن منهال از رفاعة بن ابي رافع از نبي مكرم(ص) كه فرمودند نماز هيچ يك از شما كامل و تمام نيست مگر اينكه وضو را چنانكه خداوند متعال امر كرده شاداب به جا آوريد بدين ترتيب كه صورت ودستها را تا آرنج بشوييد و سر وپاها را تا برآمدگي پشت پا مسح كند و سپس تكبير بگويد.( همچنين ابوداوود در سنن , نسائى در سنن،ابن ماجه درسننش و طـحـاوى در شـرح مـعانى و سـيـوطى مى گويد: بيهقى در سنن خود و مثل همين حديث آورده اند......)



2- امام احمد حنبل در المسند از محمدابن جعفر...از عبد الرحمن ابن غنم از ابي مالك اشعري روايت كرده كه به قومش گفت كه اجتماع كنيد تا نمازي مثل نماز رسو الله (ص) برايتان بخوانم وقتي همه جمع شدند گفت(قال هل فيكم أحد من غيركم قالوا لا) آيا بيگانه اي در ميان شما نيست ؟ گفتند نه جز خواهر زاده ما گفت خواهر زاده قوم از آنها محسوب ميشود . ظرف آبي طلبيد و و ضو گرفت و مضمضه كرد و استنشاق كرد و صورت و دستها را سه نوبت شست و سر و پا ها را مسح كرد سپس با آنان نماز گزارد.



در اين حديث كه از نظر رجال : ذهبي در باره محمد ابن جعفر(غندر) ميگويد الحافظ المجود الثبت اتفق ارباب الصحاح علي الاحتجاج به



سعيدبن ابي عروبة و قتادة كه ذهبي تمجيد و توثيق آنهارا از علماي بزرگ رجال ميآورد.





ذهبي در باره شهر ابن حوشب گويد : كان من كبار علماء التابعين و احمد بن حنبل و يحيي بن معين و عجلي اورا تو ثيق كرده اند



ذهبي در مورد عبد الرحمن ابن غنم گويد : الفقيه الامام و وثاقت اورا ازابن سعد نقل ميكند.



واين جمله آيا بيگانه اي در بين شما نيست ، حاكي از اين است كه راوي از ترس اينكه مبادا دستگاه مخوف بني اميه وضوي اورا شبيه به وضوي علي (ع) بداند واورا ترور كند چنانكه در (حديثي كه در صحيح نسايي و سنن بيهقي آمده كه سعيد بن جبير همراه ابن عباس به حج آمده بودند ديدند مردم در حج بيت الله از گفتن تلبيه الهم لبيك خودداري ميكردند ابن عباس (مفسر و حبرامت) گفت چون بخاطر بغض علي(ع) حاضرند سنت رسول الله (ص)

را ترك كنند. چون علي (ع) نيز اين كلام(اللهم لبيك) را ميگويد وعين سنت را بجا ميآورد. (قال سعيد بن جبير قال كنت مع ابن عباس بعرفات فقال ما لي لا أسمع الناس يلبون قلت يخافون من معاويه......تركوا السنة من بغض علي)

بعضي در تفسير اين حديث كفته اند كه مردم از ترس جانشان

زيرا علي (ع) نيز تلبيه ميگويدو معاويه فكر ميكند ما علي را دوست داريم و جانمان به خطر ميافتد . در هرصورت مقصود ما را ميرساند كه همين نتيجه را معاويه ميخواست : محو سنت رسول اله (ص) چه باترساندن و زور وچه با بغض و دشمني با علي) آمد.( و حديث سب ابا تراب (ع) از زبان معاويه كه در صحيح مسلم و صحاح آمد)







بخاري در صحيحش آورده كه ابوهريره گفت دو ظرف حديث از رسول خدا (ص) فرا گرفتم كه يكي از آنان را منتشر و ديگري را اگر منتشر كنم اين گلويم قطع ميشود.وتو اي خواننده گرامي فكر ميكني كه چرا دستگاه خلافت از گفتن احاديث رسو ل الله (ص) واهمه دارد. چون حقايق روشن و مشروعيت خلافت زير سؤال ميرود و سنت راستين از سنت معاويين ، تميز داده ميشود.







ابن حزم اندلسي كه از اكابر علماي عامه است ميگويد دلالت آيه 5 سوره مايده دال بر مسح پاهاست و سپس ميگويد " ومما نسخت فيه السنة القرآن قوله عز و جل :



فان القراة بخفض ارجلكم و فتحها كلاهما لا يجوز الاان يكون معطوفا علي الرؤس في المسح و لا بد ... فلما جاءت السنة بغسل الرجلين صح ان المسح منسوخ عنهما الاحكام في الاصول الاحكام







خيلي جالب است كه ابن حزم قراءت به جر و فتح را دال بر مسح ميداند ولي باكمال ناباوري ميگويد از موارديكه سنت، قرآن را نسخ كرده!!!!!! اين مورد است و بخوانيد و تعجب نكنيد از عوام بلكه از علماي سني كه به اين راحتي ميگويد سنت قرآن را نسخ كرده !!!! وبهمين جهت است كه ميبيني در قضاياي خلافت نيز اگر سنت ( سنت معاويه) نص صريح قرآن را در مورد خلافت علي(ع) نسخ ميكند و سنت عباسيان مقداري ديگري از قرآن را نسخ ميكند وسنت ابن تيميه آيات ديگري را ، و فكر كنم تا الان تمام قرآن منسوخ شده باشد !!!!!!!!!!!!!!!

در صحيح بخاري

در باب تضييع الصلاة آورده كه انس بن مالك گفت هيچ چيز نمييابم كه از زمان رسول الله (ص) تا بحال باقي مانده (يعني سنت رسول الله (ص)) به او گفته شد نماز ؛ گفت مگر در نماز تغيير نداديد و آنرا ضايع نكر ديديا در همين صحيح بخاري در جاي ديگر كه ميگويد ديدم انس بن مالك ميگريد به او گفتم چرا گريه ميكني ؟ گفت هيچيك از احكام شريعت را نميشناسم كه بدون تغيير مانده بجز اين نماز كه نماز هم ضايع شده است.









در صحيح بخاري ازعبدالله ابن زيد روايت كرده كه پيامبر پاهايش را شست و جالب اينكه در كتاب المصنف ابن ابي شيبه بسند صحيح از ابن عيينه ازعبدالله ابن زيد روايت كرده كه پيامبر پاهايش را مسح كرد!!!!!!!!!



راويانش ابن عيينه از ايمه معروف حديث نزد اهل سنت و عمروبن يحيي و يحيي هردو مورد وثوق هستند كه ابن حجر در تهذيب التهذيب از ايمه رجال توثيقات متعددي براي آنها ميآورد

وما نميدانيم كه بخاري يا ابن ابي شيبه كداميك راست ميگويند؟



وبا توجه به اينكه سوره مايده آخرين سوره نازل بر نبي عظيم الشأن اسلام (ص) است و چنانكه قرطبي در الجامع لاحكام القرآن و احمد در مسند و نحاس در ناسخش و ابوعبيده در فضايلش و نسايي و ترمذي و ابن منذر و حاكم و ابن مردويه و بيهقي در سننشان گفته اند :



و روي ان النبي (ص) انه قرأ سورة المايده في الحجة الوداع و قال يا ايها الناس ان سورة المايده من آخر ما نزل فأ حلوا حلالها و حرموآ حرامها....



پس بپذيريم كه قبلا صحابه پاها را مي شستند وبا نزول سوره مايده (آخرين سوره) شستن پاها نسخ شد و سنت شستن بوسيله آيه مسح ، منسوخ گشت.



وشايد رواياتي كه شستن را ميرساند به اين دليل باشد كه دستشويي و مستراح هاي (خلا) زمان عرب مثل الآن نبود و چون بيشتر در بيابان ودر حال جنگ بودند ؛ اتفاق مي افتاد كه پس از قضاي حاجت روي زمين ، مقداري مدفوع به پايشان ميچسبيد و با همان حال نماز ميخواندند كه حضرت رسول فرمودند@ ‏ويل للأعقاب من النار @ يعني پايتان را تميز كنيد.

وشيعه ميگويد اگر پا كثيف باشد ابتدا آنرا شسته و سپس خشك ميكنيم و بعدا روي آن مسح ميكنيم چون دستور خدا وسنت ررسول (ص) و عليست.



ومن براي خلاصه گويي فقط 2 حديث صحيح بعنوان شاهد از اهل سنت آوردم و 8 حديث ديگر از رواة سني كه راويان آن ثقه و صدوق هستند نيآوردم . طالبين به كتاب وضو در كتاب و سنت نوشته غلامرضا كاردان مراجعه كنند.



شيعيان در كتبشان مثل وسايل الشيعه جلد اول آورده اند از امام محمد باقر(ع) از جدش رسول الله (ص) كه آنحضرت پاهاي خود را مسح نمودند. واگر ما از كتب مخالفين رواياتي ميآوريم براي الزام خصم است.و اعلي درجه صحت.



اين مطلب را امام فخر رازي در تفسير كبير از قول امام محمد باقر آورده وآنرا مذهب شيعه اماميه (اثني عشري) دانسته است.



ابن حزم اندلسي در المحلي گفته:

جماعتي از علماي گذشته قايل به مسح پا ها شده اند از جمله علي بن ابيطالب و ابن عباس و حسن و شعبي و گروهي غير آنان و قول طبري هم همين است و در اين زمينه رواياتي هم وارد شده است. خوبه علي (ع) هم جزو علما شد!!!!!!!



عباد بن تميم بن عاصم مازنى : طـحاوى به سند خود از عباد بن تميم از عمويش [عبداللّه ] روايت كرده است كه گفت : پيامبر(ص ) وضو ساخت و بر پاهاى خويش مسح كشيد.
عروه نيز چنين مى كرد.
ابـن اثير به سند خود از عبادبن تميم از پدرش روايت كرده است كه گفت : ديدم رسول خدا(ص ) وضو ساخت وبر پاهاى خويش مسح كشيد .
در كتاب الاصابه از عبادبن تميم مازنى , از پدرش نقل شده است كه گفت : ديدم رسول خدا(ص ) را كـه وضـو مى گيرد وبر پاهاى خويش مسح مى كشد.
ابن حجر پس از نقل اين حديث مى گويد: رجال سند اين حديث همه ثقه اند.
شـوكانى مى گويد: طبرانى از عباد بن تميم , از پدرش نقل كرده است كه گفت :رسول خدا(ص ) را ديدم كه وضو مى گيرد وبر پاهاى خويش مسح مى كشد .
ابـن حـجـر مـى گـويد: بخارى در تاريخ خود, احمد در كتاب مسند, ابن ابى شيبه , ابن ابى عمر, بغوى , بارودى وديگران همه از طريق ابوالاسود اين حديث را نقل كرده اند.
در كـنز العمال نيز آمده است : حديث مسند تميم بن زيد از عباد بن تميم از پدرش چنين است كه گـفـت : ديدم رسول خدا(ص ) را كه وضو گرفت وبا آب ريش وپاهاى خود رامسح كرد.
ابن حجر در الاصابة مى گويد: رجال اين مسند نيز همه ثقه هستند.
بدين سان مى بينيم عباد وضوى مسح را به دو طريق از رسول خدا(ص ) روايت كرده است : يك : از پدرش تميم بن زيد مازنى , كه سند اين طريق در اغلب منابع آمده است , دو: از عـمـويـش عـبـداللّه بن زيدبن عاصم , واين سندى است كه طحاوى آن را درمعانى الاخبار آورده است .





قول شيخ الإسلام !! ابن تيمية أن أهل السنة تركوا الإمام علي,



كما قال شيخ الإسلام !! ابن تيمية: إننا لم نأخذ عن أهل البيت؟ ـ


الشیعة الاثني عشرية في القرآن و صحيح ال



ومن يعص الله ورسوله فقد ضل ضلا لا مبينا