رسیدی و پر از شادی و شوری آهای چارشنبه سوری!
شنیدم با جوانان جفت و جوری آهای چارشنبه سوری!
بساط «سرخی تــو، زردی من» سر هر کوی وبرزن
تو هم چون مردمــان غرق سروری آهای چارشنبه سوری
...
تو قلب شب که بدگله
آتیشبازی چه خوشگله!
آتیش! آتیش! چه خوبه!
حالام تنگ غروبه
چیزی به شب نمونده
به سوز تب نمونده
به جستن و واجستن
تو حوض نقره جستن...
الآن غلاما وایسادن که مشعلارو وردارن
بزنن به جون شب. ظلمتو داغونش کنن
عمو زنجیر بافو پالون بزنن وارد میدونش کنن
به جائی که شنگولش کنن
سکه یه پولش کنن.
دست همو بچسبن
دور یارو برقصن
«حمومک مورچه داره، بشین و پاشو» دربیارن
«قفل و صندوقچه داره، بشین و پاشو» دربیارن
...
دنیای ما قصه نبود
پیغوم سربسه نبود.
دنیای ما عیونه
هر کی میخواد بدونه:
دنیای ما خار داره
بیابونش مار داره
هر کی باهاش کار داره
دلش خبردار داره!
دنیای ما بزرگه
پر از شغال و گرگه!
دنیای ما -- هی، هی، هی!
عقب آتیش -- لی، لی، لی!
آتیش میخوای بالاترک
تا کف پات ترکترک...
دنیای ما همینه
بخواهی نخواهی اینه!
...
چهارشنبه سوري همه سناتوريهاي عزيز مبارك