صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 46

موضوع: دل نوشته ی یه تنها تقدیم به( سناتور)

  1. #11
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    خدایا من رو ببخش که همیشه ازت طلبکارم ...



    چرا ؟!



    نمیدونم شاید فکر میکنم : " چون بهم لطف کردی و منو آفریدی ، مدیون من شدی ! "



    خدایا ببخش که همیشه به فکر معامله کردن با تو بودم : ... " خدایا اگه فلان کارو واسم انجام بدی ... منم قول میدم که فلان و بهمان ... "



    خنده ام میگیره شاید هم گریه ، تو میدونی که نمیتونم سر قولم بمونم؛ ولی جوابم رو با محبتت دادی ... خدایا آخه چرا ؟


    خدایا من دردونه ی مخلوقاتتم و شاید به همین خاطر ننر بار اومدم ...



    خدایا من باهات کلی حرف دارم و تو هم همیشه برام وقت داشتی و داری



    خدایا من فکر میکنم تو خیلی عاشقم بودی و هستی



    تو هزاران نشونه برام فرستادی



    تو اینقدر عاشقم بودی و هستی که شریف ترین انسانها رو برای رسوندن پیغامت برام انتخاب کردی و فرستادی ، و بهترینشون، همونی که از ابتدا به امین بودن معروف بود ...



    خدایا تو خیلی بهم پوئن و امتیاز دادی، ولی من دارم می بازم



    من دارم به خودم می بازم ...



    باختی بزرگتر از این وجود داره که فقط وقتی سر و کله ام دور و برت پیدا میشه که دچار مشکلی شده باشم ؟



    خدایا این دستهای منه



    همونی که همیشه بطرفت درازه



    و این هم سری که جلوی همه خم شده



    ولی افسوس از یکبار طاعتِ با صداقت برای اطاعت



    خدایا ... این منم ... اشرف مخلوقاتت ... جانشین تو بر روی زمین ...



    همونی که وقتی منو آفریدی خودت رو احسن الخالقین نامیدی



    خدایا من دارم به خودم می بازم



    خدایا دستم رو بگیر ...



    دست کسی رو که



    امیدی به طاعت ناچیز و ریایی خودش نداره ...



  2. #12

    پیش فرض

    خيلي وقته ديگه بارون نزده رنگ عشق به اين خيابون نزده خيلي وقته ابري پرپر نشده دل اسمون سبكتر نشده مه سرده رو تن پنجره ها مثله بغضه توي سينه منه ابر چشمام پر اشكه اي خدا وقتشه دوباره بارون بزنه خيلي وقته كه دلم براي تو تنگ شده قلبم از دوري تو بدجوري دلتنگ شده بعد تو هيچ چيزي دوست داشتني نيست كوه غصه از دلم رفتني نيست حرف عشق تورو من با كي بگم همه حرفا كه اخه گفتني نيست ....

  3. #13
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    ممنون که وارد دل نوشته ای من شدی

  4. #14
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    دلتنگ که میشوم قاصدکی به سویت میفرستم شاید قاصدکهای دلتنگی ام هرگز به دستت نرسیده اند که تو چنین از دوری ام صبوری .اما من آنقدر قاصدک به سویت روانه خواهم کرد که روزی در دلتنگیهایم غرق شوی و نیز یادی از من بکنی ای مهربان

  5. #15
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    باران غریبانه می بارد و تو نیستیُُ.چه هوای دلگیریست وقتی شهر تنهایی ام با قطره های باران چشمهایم از عطر یاد تو خیس می شوند و زمزمه های دلتنگی ام به گوش کوچه پس کوچه های دلم می رسد .نمی دانم مسافر کدامین راه بوده ای که دیر کرده ای ؟

  6. #16
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    دریا را دوست دارم اگر با تو در کنار ساحلش قدم بزنم و تو را در کنار خود احساس کنم .صدای امواجش را دوست دارم زمانی که دست در دست تو باشم و در سکوت به فریاد امواجش دل بسپارم .تو نباشی دیگر هیچ چیز برایم زیبا و لذت بخش نیست .نه دریا و نه موجش و نه حتی مرغان دریایی .

  7. #17
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    نمی دانم چرا هر از چندی دلم بهانه ی تو را می گیرد .ازدحام این همه فاصله ها قلب خسته ام را به درد می اورد و مرا از پلکان دنیا سرازیر می کند .ببین هنوز سرشار از عشق جاودانه ،ولی دو رنگی آدم ها قلبم را به بی رنگی کشانده است .می خواهم به دنیای دیگری بروم ،آنجا که آسمانش همواره آبی است و همه عشق بارانند .......

  8. #18
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    من و این جاده ی پاییزی و تویی که می روی بی آنکه بدانی چقدر زیر این آلاچیق قدیمی خاطره های مان را مرور کردم تا رسیدم به بودن همیشگی با تو ،اما تو بی خیال از کنار این دلخوشی ساده ام گذشتی و چمدان به دست مرا در زیر آوار موسیقی برگریزان رها کردی و رفتی ..

  9. #19
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    باران که میبارد دلم بی هوا، هوایت را می کند و من تمام روزهای بارانی را زیر چتر یادت سر می کنم .تو که نیستی آسمان دلم ابریست و هوای دیدگانم بارانیست .بی تو در وجودم طوفانی بر پاست که جز نگاه تو چیزی آرامم نمی کند .ای کاش مرا به ساحل آرام نگاهت دعوت کنی تا زورق شکسته وجودم در کنار تو آرام گیرد .

  10. #20
    کاربر سایت
    تاریخ عضویت
    2012/06/15
    محل سکونت
    تهران
    نوشته ها
    4,088

    پیش فرض

    در کجای فاصله مانده ای که سکوت نشانه توست ؟دل به کدامین جاده سپرده ای که هر چه میروم نمی رسم و رد پایت را نمی بینم .بعد تو شبگرد پرسه های باران شده ام که نوای غم می نوازد و فریاد تنهایی سر میدهد. بیا و طلسم لحظه ها را بشکن و امواج دلواپسی هایم را به ساحل بسپار .صدایم کن که خسته ام از دیروز و هراسانم از فردا .

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •