مشاهده RSS Feed

roz.

  1. دیوانگی و عشق

    دیوانگی و عشق

    در زمان های قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.
    ذکاوت گفت: بیایید بازی کنیم مثلا قایم باشک! دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می ذارم!
    چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد, همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک... دو... سه...! همه به دنبال جایی بودند که قایم شوند
    نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد. خیانت خودش را داخل انبوهی از ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده
  2. زن خوب روی و عاشق !

    نقل قول نوشته اصلی توسط roz. نمایش پست ها
    زن خوب روی و عاشق !

    زنی خوب روی به راهی می رفت ، مردی شیفته در پی او افتاد . زن دریافت و به او گفت :
    چه می خواهی ؟
    گفت : عاشق و گرفتار توام !
    زن گفت :
    پس اگر خواهر مرا که از پی می رسد و در جمال یگانه است ببینی چه خواهی کرد ؟!
    مرد از این سخن ، او را رها کرده ، منتظر خواهرش شد .
    بعداً معلوم شد او را فریب داده . باز خود را به او رساند و گفت :
    چرا دروغ گفتی ؟
    زن گفت :
    چون تو نیز در ادعای خود
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده