ya ali

نوشته اصلی توسط !ALIPOUR!

کبوتر شد و رفت
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت

نوشته اصلی توسط !ALIPOUR!

کبوتر شد و رفت
روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت
روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت
او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد
پسری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت

نوشته اصلی توسط !ALIPOUR!

یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ما دوره گرد

داد می زد کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف و سفالی می خرم گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست ای خدا شاکر شدم از زندگیت
بوی نان تازه هوشش برده بود اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت آقا سفره خالی می خرید؟

نوشته اصلی توسط !722!

تقدیم به آنکه دارمش دوست

تقدیم به انکه جانم از اوست

اگر مهتاب از تن بر کند پوست

جدا هرگز نگردد یادم از دوست


&&&

عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن نیست .

عشق آنست که یکی چتری باشد برای دیگری و او هرگز نداند که چرا خیس

...

برچسب ها: عشق ایستادن زیر باران و خیس شدن نیست .

دسته بندی ها

دسته بندی نشده

نوشته اصلی توسط !ALIPOUR!

فلاتجتمع هذه الخصال كلها من اجناد العقل الافى نبى او وصى نبى او مؤمن قد امتحن الله قلبه للايمان واما سائر ذلك من موالينا فان احدهم لايخلو من ان يكون فيه بعض هذه الجنود حتى يستكمل وينقى من جنود الجهل فعند ذلك يكون فى الدرجة العليا مع الانبياء والاوصياء وانما يدرك ذلك بمعرفة العقل وجنوده وبمجانبة الجهل وجنوده وفقنا الله واياكم لطاعته ومرضاته انشاء الله.


سپس امام فرمود: اين لشكريان عقل بطور كامل جمع نمى‏شود مگر در پيامبر

...