مشاهده RSS Feed

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…

باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…جوي و دو جفت چکمه و گِل بود و ما دو تا…وقتي نگاه من به تو افتاد، سرنوشتتصديق گفته‌هاي «هِگِل» بود و ما دو تا…روز قرارِ اوّل و ميز و سکوت و چايسنگيني هواي هتل بود و ما دو تاافتاد روي ميز ورق‌هاي سرنوشتفنجان و فال و بي‌بي و دِل بود و ما دو تاکم‌کم زمانه داشت به هم مي‌رساندماندر کوچه ساز و تمبک و کِل بود و ما دو تا…تا آفتاب زد همه جا تار شد برامدنيا چه‌قدر سرد و کسل بود و ما دو تا،از خواب مي‌پريم که اين ماجرا فقطيک آرزوي مانده به دِل بود و ما دو تا…

  1. کاروان کربلا(شهریار)

    توسط در تاریخ 2012/11/26 در ساعت 21:22 (باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا…)
    نقل قول نوشته اصلی توسط *Croon* نمایش پست ها
    کاروان کربلا

    شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

    روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

    از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست

    مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

    می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

    بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین

    پیش رو راه دیار
    ...
    دسته بندی ها
    دسته بندی نشده